۹۹/۰۳/۲۵ چاپ ایمیل و پی دی اف
بی تو به سر نمی‌شود (10)

ما نیاز به هدایت‌کننده و راهنما داریم/ راهنمایی امام، جلوی عقل ما را نمی‌گیرد بلکه آن‌را فعال کرده و تفکر ما را جهت می‌دهد/ هیچ‌وقت در دین، مقلّدپروری به‌معنای «کنارگذاشتنِ فهم و فکر» نداریم!

شناسنامه:

  • زمان: 99/02/16
  • موضوعبی تو به سر نمی‌شود
  • مکان: حرم امام رضا(ع)
  • صوت: اینجا
در ادامه گزیده‌ای از دهمین جلسه مبحث «بی تو به سر نمی‌شود» که در ماه مبارک رمضان در حرم مطهر امام‌رضا(ع) توسط علیرضا پناهیان ایراد شده است را میخوانید.

ما به امام و حمایت‌های امام نیاز داریم

در جلسات قبل، برخی از نیازهای خودمان نسبت به وجود امام و کسی که بر ما ولایت دارد را برشمردیم. این نیازها، نیازهای متنوعی بودند که بخشی از این نیازها را تحت عنوان «حمایت‌های امام» بیان کردیم و انواع حمایت‌هایی را که امام از انسان به‌طور کلی، و از مؤمنین به‌طور خاص، انجام می‌دهد، ذکر کردیم. همچنین دربارۀ نیازهای عاطفی صحبت کردیم؛ هم نیاز عاطفی ما به امام و اینکه امام به ما علاقه‌ داشته باشند، هم نیاز عاطفیِ ما از این جهت که ما به امام عشق بورزیم.

در این جلسات، ما تقریباً داریم سرفصل‌های این بحث را بیان کرده و باهم مرور می‌کنیم، إن‌شاءالله اهل تبلیغ، معلمین ارجمند و کسانی که اهل تحقیق هستند، بتوانند با بیان خودشان این سرفصل‌ها را تفصیل بدهند. در وجود این سرفصل‌های کلیدی، آن‌هم در مقام آموزش معارف ولایی تردیدی نیست، بلکه دربارۀ تقدم این سرفصل‌ها نسبت به سرفصل‌های رایج دیگر، باید مسئله را مورد بررسیِ جدی قرار داد.

ما نیاز به یک هدایت‌کننده، معلم و راهنما داریم/ یکی از کارهای مهم امام، هدایت‌گری است

در این جلسه می‌خواهیم یکی دیگر از نیازهایمان را نسبت به امام بررسی کنیم که البته این نیاز، نیاز مشهوری است، نیاز مغفولی نیست و به‌دلیل روایات فراوانی که در این‌درباره وجود دارد، معمولاً همه به این نیاز توجه دارند. نیازهای قبلی مقدمۀ خوبی هستند برای اینکه انسان آماده بشود تا اصل وجود امام را بپذیرد و بعد که به این نیاز رسید، اثر خوبی در انسان بگذارد. این نیاز، چیست؟ اینکه ما نیاز به یک هدایت‌کننده داریم، نیاز به یک معلم داریم، نیاز به یک راه‌بلد داریم.

اهمیت این موضوع باید برای ما روشن باشد و خیلی هم در این‌باره بحث شده است؛ اینکه امامان معصوم(ع) یا کسی که از جانب خدا بر ما ولایت پیدا می‌کند، یکی از کارهای مهمش هدایت‌کردن و راهنمایی‌کردن ما است، این یک امر مسلم و بدیهی است.

اولیاء خدا برای هدایت ما مثل یک «استاد راهنما» نقش ایفا می‌کنند

دربارۀ این امر روشن و بدیهی، چند توضیح خاص لازم است که بیان شود: یکی اینکه واقعاً انسان چقدر به دانش و علومی که امامان و پیامبران دارند، احتیاج دارد و اینکه این دانش و علوم برای بشر چگونه می‌توانند مفید واقع شوند، این دانش و علوم چگونه بشر را راهنمایی می‌کنند؟

وقتی از «نیاز انسان به راهنمایی و علم پیامبر و امام» بحث می‌شود، خیلی‌ها می‌گویند که «انسان با عقل خودش می‌تواند همه‌چیز را بفهمد» درحالی‌که اولیاء خدا این را انکار نمی‌کنند و اتفاقاً عقل انسان را وادار به فعالیت می‌کنند. اولیاء خدا مثل استاد راهنما در دانشگاه، نقش ایفا می‌کنند و به‌دلیل اشرافی که به موضوعات و مسائل مختلف دارند، می‌توانند تعیینِ موضوع کنند.

هیچ‌کس نمی‌گوید استاد راهنما وجودش غیرضروری است و مانع اندیشه است. نقش استاد راهنما در دانشگاه این است که دانشجو را به دانشمند تبدیل کند، نه اینکه جلوی دانش و تفکر دانشجو را بگیرد. آگاهی‌هایی که اولیاء خدا به ما می‌دهند، در واقع برای اندیشه و عقل ما نقش فعال‌کننده و فعال‌سازنده را دارند. برای اینکه فکر ما را به کار بیندازد، نقش معلم را ایفا می‌کند و بعد، ما تازه شروع می‌کنیم به اینکه با تفکر خودمان، پیش برویم.

راهنمایی کردن انبیاء و اولیاء خدا این‌طور نیست که همه چیز را حاضر و آماده به‌دست ما بدهند!

هیچ‌وقت معلمی کردن انبیاء و اولیاء خدا به این صورت نیست که بیاید همه‌چیز را حاضر و آماده به‌دست ما بدهند و در بدیهیاتی که برای همه روشن است و احتیاجی به فکرکردن هم ندارد، توضیح دهند.

به‌عنوان مثال در دفترچۀ راهنمای لوازمِ برقی (مثل یخچال) یا همه‌چیز از صفر تا صد نوشته شده است؛ حتی بدیهیاتی مثل اینکه «این دوشاخه را باید به برق وصل کرد» هم در دفترچه راهنما آمده است تا کم‌هوش‌ترین افراد هم زحمت تفکر به خودشان ندهند. هیچ معمایی در این دفترچه‌های راهنما برای آن وسیله باقی نمی‌گذارند. اما اولیا خدا در امر دین و هدایت مردم، با ما این‌طور رفتار نکرده‌اند و ما را این‌طور هدایت نکرده‌اند.

قرآن کریم ما را به تدبر در قرآن و تفقّه در دین توصیه می‌کند/ اهمیت حکمت و تولید دانش در قرآن

قرآن کریم را نگاه کنید، می‌فرماید: باید در قرآن تدبر کنید. (کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ؛ ص/29) ضمن اینکه قرآن کریم ما را به «تفقّه» توصیه می‌کند. (انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ ‏؛ انعام/65) تفاوت فقه با فهم معمولی این است که ما عمیقاً باید تفکر کنیم تا چیزی را تفقّه کنیم.

همچنین قرآن کریم می‌فرماید: «یُعلِّمُهُمُ الکِتاب و الحِکمَة» یعنی پیامبر، هم کتاب را به آنها آموزش بده و هم حکمت را... حکمت یعنی چه؟ یعنی کسی که مقابل پیغمبر به عنوان شاگرد قرار می‌گیرد باید خودش تولید‌کنندۀ علم بشود، باید خودش تولیدکنندۀ دانش بشود. در روایت دارد: «کادَ الحَکیم أن یَکونَ نبیّا» (کنزالعمّال/ ج  /16 ص 117 / ح 44123)  نزدیک است که حکیم، پیغمبر شود.

ببینید حکمت چقدر مهم است؟ مثلاً در قرآن کریم یکی از کسانی که بیشترین حرف از او نقل شده «لقمان حکیم» است که پیامبر نیست، ایشان از روی حکمتش سخن می‌گفت و خداوند هم سخنان حکیمانۀ او را برای ما نقل کرده است، از بس که سخنان وزین و ارزشمندی است. حکمت خیلی زیبا و جذاب است و همه باید به حکمت برسند. ای کاش مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و حتی حوزه‌های علمیه، طرحی داشته باشند برای اینکه «ما چه‌کار کنیم تا دانشجویان، طلبه‌ها و دانش‌آموزان به حکمت برسند، به قدرت تولیدکنندگی علم برسند» نه اینکه فقط یک‌سری محفوظات داشته باشند و مثل یک کامپیوتر باشند که حافظه‌اش پُر از مطالب است.

هیچ‌وقت در دین، مقلدپروری به‌معنای «کنارگذاشتنِ فهم و فکر» نداریم!

ما هیچ‌وقت در دین‌مان مقلدپروری به این معنا نداریم که «شما خودتان هیچ چیزی نفهمید بلکه یک کسی به جای شما همه‌چیز را می‌فهمد و به شما می‌گوید و شما باید اجرا کنید!» اصلاً در دین چنین چیزی نیست! متأسفانه دشمنان دین، این اتهام‌ها را به دین زدند و بعضی از اوقات این اتهام‌ها در جامعه جا افتاده است، به همین دلیل در برخی از مجامع علمی، دین‌گریزی هست و فرار از سخن وحی هست، فرار از سخن خدا و سخن پیغمبر خدا و اولیاء خدا هست.

مثلاً می‌بینید یک کسی در مسائل اجتماعی یا مسائل انسانی تحقیق می‌کند و نظریات مختلف را  مطالعه می‌کند اما در بین این نظرات و حرف‌های مختلف، هیچ‌کدام حرف خدا و پیغمبر نیست. بعضی‌ها یک تعصبی دارند که حرف خدا و پیغمبر نباشد و یک ترسی دارند از اینکه سراغ حرف خدا و پیغمبر بروند! می‌گویند ما می‌خواهیم کار علمی کنیم! حرف خدا و پیغمبر هم کارش این است، علم را راه می‌اندازد، علم را جهت می‌دهد. نشانه‌گذاری‌هایی می‌کند که شما ربط بین این نشانه‌ها را جز با تفکر و تعقل نمی‌توانی به‌دست بیاوری.

راهنما بودن امام این‌گونه است که عقل را فعال و تفکر را جهت می‌دهد/ شرایط رشد علم بعد از ظهور چگونه است؟

پس اینکه امام یا پیامبر معلم و راهنما و هادی است، به این صورت است که عقل ما را هدایت می‌کند، عقل ما را فعال می‌کند و تفکر ما را جهت می‌دهد. مثلاً در علم منطق، کسی که منطق صوری می‌خواند، ذهنش انسجام پیدا می‌کند، یا کسی که فلسفه و ریاضیات، می‌خواند نیز ذهنش انسجامی پیدا می‌کند که خطا نکند. همچنین یک سلسله اطلاعاتی را از اندیشمندان دریافت می‌کنیم تا مجبور نباشیم علوم را از ابتدا کسب کنیم، بلکه همان مسیر طی شده را ادامه می‌دهیم.

ما که نباید تحقیقات سیصد سال پیش را مجدد انجام دهیم! اول باید ببینیم که علم تا کجا پیشرفت کرده است؟ آن‌وقت از آنجا به بعد حرکت می‌کنیم. هیچ کس نمی‌گوید که «شما پژوهش‌های قبلی را دور بریز و از اول همه‌ مطالعات و پژوهش‌ها را شروع کن!» اولیاء خدا هم همین‌ کار را می‌کنند، می‌گویند «بیا ما تا اینجا را به شما بگوییم که در مقدمات، زیاد معطل نشوی، از اینجا به بعد برو جلو ببینیم به کجا می‌رسی؟» با این کار، سرعت انسان را برای پیشرفت علم بالا می‌برند

امام‌زمان(ع) چگونه علم فراوان برای بشر به ارمغان می‌آورد؟

همه می‌دانید وقتی که امام زمان(عج) تشریف‌فرما شوند، هم عدالت می‌آورند، هم علم! ایشان چه‌مقدار علم برای بشر به ارمغان خواهند آورد؟ ایشان به واسطۀ راهنمایی‌شان و سبک‌ زندگی‌ای که ارائه می‌دهند، عالم‌پروری می‌کنند، عشق به علم را افزایش می‌دهند، کارهای بی‌فایده و بی‌نتیجه در عرصۀ فعالیت‌های علمی، با هدایت ایشان انجام نخواهد شد و طبق روایات، رشد علم تا بیست و پنج واحد افزایش می‌یابد، در حالی که کل پیشرفت علم در همۀ شاخه‌ها تا قبل از ظهور دو واحد بوده است.

انسان‌ها وقتی که می‌خواهند فعالیت تحصیلی انجام بدهند، چند سالی می‌توانند وقت بگذارند و نمی‌توانند همۀ عمر را فعالیت تحصیلی بکنند تا علم‌شان پیشرفت بکند، پس امام زمان(عج) چگونه علم را توسعه می‌دهند؟ به واسطۀ راهنمایی‌های دقیق‌شان! یک معلم و استاد نیز می‌تواند با راهنمایی دقیق خود، دانش‌آموز و دانشجو و طلبه را با همان مقدار صرف وقت‌ و با همان مقدار پژوهش، به یک دانشمند تبدیل کند ولی اگر یک راهنمای خوب بالای سر فرد نباشد، او فکرش به کار نخواهد افتاد. پس ما به راهنما و هدایت‌کننده نیاز داریم ولی این نیاز ما به راهنمایی، اصلاً معنایش این نیست که یک‌کسی بداند و ما ندانیم و ما طبق دانایی‌های او رفتار کرده و دیگر تفکر هم لازم نباشد! این تهمت رذیلانه‌ای است که بعضی‌ها به دین و علوم دینی می‌زنند.

در همۀ شاخه‌های علمی، ما به راهنمایی‌های دین احتیاج داریم/ چرا از سوی اهل‌بیت(ع)، دانش‌های فراوانی در اختیار ما قرار نگرفته است؟

در همۀ شاخه‌های علمی، ما به راهنمایی‌های دین احتیاج داریم، و در زمینه‌های مختلف می‌توان از راهنمایی‌های قرآن استفاده کرد؛ البته ما بلد نیستیم چگونه از راهنمایی‌های قرآن و کلام معصوم و از علوم وحیانی بهره‌برداری کنیم. اینکه ما بلد نیستیم، مشکلی است که ما داریم، و الا اگر بلد باشیم استفاده کنیم و امامان ما مبسوط‌الید باشند و امکان داشته باشند که این چیزها را به ما یاد بدهند، زندگی‌ ما بهتر خواهد شد. کمااینکه در زمان حضرت ولی‌عصر(عج) زندگی بهتر خواهد شد.

در اینجا یک سؤالی را طرح می‌کنم و به آن پاسخ می‌دهم؛ اینکه چرا ائمۀ هدی(ع) در زمان حیات‌شان غیر از روایاتی که به ما رسیده، دانش‌های فراوانی را در اختیار ما قرار ندادند؟ ائمۀ هدی(ع) دانش‌های بیشتری دارند که به ما ارائه بدهند و ما از آنها استفاده بکنیم، چرا ما خیلی کم از محضر ائمۀ هدی(ع) استفاده کرده‌ایم؟ در آن زمان به واسطۀ ظلم و جوری که بود، به دلیل طاغوتی که حاکم بود، به دلیل لیاقتی که مردم نداشتند و به واسطۀ شرایطی که مردم فراهم نکردند، ائمۀ هدی نتوانستند یک زندگی خوب را برای مردم فراهم بکنند.

وقتی ائمه نتوانستند یک زندگی خوب را برای مردم فراهم بکنند؛ دیگر نمی‌توانستند هر دانشی را در این جامعه پخش کنند، چون خیلی از اوقات این دانش مورد سوءاستفادۀ دشمنان بشریت قرار می‌گرفت. کمااینکه در یک مورد، یکی از نامه‌های أمیرالمؤمنین علی(ع)-که بیشتر در موضوع مدیریت بود- به‌دست معاویه افتاد و حضرت خیلی متأسف شدند، و معاویه نیز آنچه به دستش افتاده بود را خیلی مغتنم می‌دانست. اولیاء خدا بعضی وقت‌ها دانش‌هایی را به دوستانشان می‌دادند و می‌فرمودند مواظب باشید دشمنان‌تان به این دانش‌ها دسترسی پیدا نکنند! چون دانش مانند تیغ دو لبه است و ممکن است یک کسی از آن سوء استفاده کرده و به حقوق مردم تعدی نماید! به این دلیل است که ما از علوم بیشتر اهل‌بیت(ع)، محروم شدیم.

محرومیت بشر از دانش اولیاء خدا ناشی از مظلوم واقع‌شدنِ اولیاء خداست

در مظلومیت اولیاء خدا همین بس که این مظلومیت موجب مظلومیت بشریت شد. محروم بودن بشر از دانش‌های اولیاء خدا به این دلیل بود که اولیاء خدا مظلوم واقع شدند و البته این مظلومیت به ما هم رسید، ما خیلی از دانش‌ها را نداریم، به دلیل اینکه جلوی انتشار کتاب‌ تفسیر حضرت علی‌بن‌ابیطالب(ع) را گرفتند و ما الان از این کتاب محروم هستیم؛ یعنی کتابی که أمیرالمؤمنین(ع) در شرح آیات قرآن نوشته بودند. اما چرا این کتاب را بعدها در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع) منتشر نکردند؟ چرا ائمۀ بعد از ایشان، این کار را نکردند؟ برای اینکه دیگر، شرایط و شایستگی بهره‌برداری از این دانش وجود نداشت.

در دعای ندبه، یکی از موضوعاتی که برایش گریه می‌کنیم این است که «أین مُحیی مَعالِمَ الدین»؛ احیاکنندۀ معالم دین کجا است؟ آدم دوست دارد شرح آیات قرآن را بشنود. اگرچه شرحی را مفسرین به عنوان چند احتمال ذکر می‌کنند، اما اینکه به شرح دقیق همه آیات و کلام معصوم دسترسی نداریم، باعث غصه است.

دانشی که اولیاء خدا برای راهنمایی ما داشته‌اند، دانشی است که جلوی عقل ما را نمی‌گیرد، بلکه عقل ما را فعال می‌کند. شبیه استاد راهنما عمل می‌کند؛ یک جاهایی یک راهنمایی قاطع و روشن است، همین راهنمایی قاطع و روشن و راهنمایی‌هایی که به صورت اشاره بوده است، در مجموع ما را به فعالیت علمی تازه‌ای وادار می‌کنند. این یک توضیح در مورد نحوه راهنمایی اولیاء خدا است.

راهنما باید خودش همۀ راه را رفته باشد و از تمام راه خبر داشته باشد

توضیح دیگر در مورد این راهنمایی باعظمت، این است که راهنما باید خودش همۀ راه را رفته باشد و از تمام راه خبر داشته باشد. نمی‌شود که فردی همۀ وجود یک انسان و حیات اجتماعی و حرکت جامعه و تاریخ را از ابتدا تا انتهای حیات بشر را نشناسد و بخواهد حکمی صادر کند. مرحوم علامه محمدتقی جعفری(ره) می‌فرمود: یک پشه‌ در یک جنگل در کل عمرش می‌تواند بین چندتا درخت حرکت کند و جز یک بخشی از یک فصل را هم نمی‌بیند، بعد ما بخواهیم به این پشه بگوییم بیا برای جنگل و کویر و دریا و صحرا و آسمان و زمین فتوا صادر کن و حکم بده. هیچ‌وقت انسان یک چنین کاری را عاقلانه نمی‌داند.

اولیاء خدا برای اینکه به هرکسی یک راهنمایی کوچک بکنند، یا یک راهنمایی برای بشریت انجام بدهند چه دانش‌هایی دارند؟ این را باید در نظر بگیریم. هر دانش‌آموزی در این مملکت تربیت می‌شود باید نسبت به کلمات اهل‌بیت(ع) حریص بار بیاید، اگرچه ممکن است برخی از روایات معتبر نباشند، یا برخی از روایات نیاز به تفسیر داشته باشند؛ ممکن است برخی از آیات قرآن به فرمودۀ خود قرآن متشابه باشند و معنایشان روشن نباشد، ولی آن جدّ و جهاد و تلاشی که انسان برای درک کلام اولیاء خدا به خرج می‌دهد، خیلی ارزشمند است. این تلاش باید از آن اهتمامی ناشی بشود که انسان به کلام معصوم می‌ورزد.

کسی می تواند انسان را راهنمایی کند که از همه‌جا و همه‌چیز خبر داشته باشد/ بسیاری از اهل علم، بواسطه علم اهل‌بیت(ع)، عاشق ایشان می‌شوند

یکی از اساتید برجسته و متخصص مغز و اعصاب در یکی از دانشگاه‌های کشور که ظاهر مذهبی هم نداشت، می‌گفت: من در رشتۀ تخصصیِ خودم به مرز دانش رسیده‌ام، ولی اگر کسی برای من از پیامبر(ص) سخنی را دربارۀ این علم نقل بکند و من مطمئن بشوم که این کلام، کلام پیغمبر اکرم(ص) است، هرچه پیامبر(ص) در این‌باره بگوید، من می‌پذیرم. چون می‌دانم بشر از یک حدی بیشتر نمی‌تواند بفهمد و نیاز دارد به راهنمایی کسانی که از تمام حقایق آگاه باشند. یعنی ایشان در اثر شدت علمش به یک تواضع رسیده بود. چون آدم وقتی علمش زیاد شد جهل را می‌بیند، دایره جهل در اطراف آن محدودۀ اندک علم آدمی، بی‌نهایت است. آن‌وقت اگر چنین کسانی پیش اولیاء خدا بروند، به کجا خواهند رسید!

چه کسی می‌تواند انسان را راهنمایی بکند؟ کسی که از همه‌جا و همه‌چیز خبر داشته باشد. نمی‌خواهم در این‌باره به تفصیل سخن بگویم ولی نکات فراوانی در روایات در این زمینه هست که به یک روایت اشاره می‌کنم.

یکی از این روایات از امام باقر(ع) نقل شده است که می‌فرماید: «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیْت‏» (کافی/ ج1/ص399) یعنی بروید در شرق و غرب عالم بگردید ولی علم صحیح را پیدا نمی‌کنید مگر آن چیزی که از نزد ما اهل‌بیت(ع) صادر می‌شود. چقدر انسانِ عاشق علم، به این واسطه عاشق اهل‌بیت(ع) می‌شود! دیده‌اید علما خیلی به اهل‌بیت(ع) ارادت دارند؟ در زیارت‌های اهل علم این ارادت به اهل‌بیت(ع) را می‌بینید.

دلیل احترام ویژۀ علما به حضرت فاطمۀ معصومه(س)

ببینید مراجع عظام تقلید و عرفای بزرگ و خوبانی که از مشاهیر هستند (مانند علامۀ طباطبائی، آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی، آیت‌الله‌العظمی بهجت و...)‌ چه احترامی برای حضرت فاطمۀ معصومه(س) قائل بودند! خاطرات زیادی از احترام ایشان به حضرت فاطمۀ معصومه(س) نقل می‌شود که واقعاً بی‌نظیر است. چرا؟ چون حضرت معصومه(س) نابغۀ علمی بودند، در غیبت پدرشان امام موسی‌بن‌جعفر(ع) در نُه سالگی مسائل را جواب می‌دادند، چه فقاهتی ایشان داشتند! اگرچه برادران و خواهران حضرت معصومه(س) هم بعضاً در قم دفن هستند، چرا برای هیچ‌کدام از آن بزرگواران، چنین مزار باشکوهی نیست؟

این مزار حضرت معصومه(س) در قم یک اتفاق عوامانه نیست، یک اتفاق تصادفی یا اتفاق عاطفی صرف نیست. این مرقد، به‌خاطر ارادت علما محترم شده است. ایشان به مقامی رسیدند که امام موسی‌بن‌جعفر(ع) می‌فرمود «فداها ابوها»! یکی از دلایل عمده این مقام، علم حضرت فاطمۀ معصومه(س) است. بسیاری از امامزادگان نیز به دلیل علم‌شان است که شرایط ویژه‌ای پیدا کرده‌اند، و الا فرزندان سادات، در جامعۀ ما زیاد بوده‌اند. در طول تاریخ برای هر فرزند امامی یک بارگاه در نظر نمی‌گرفتند، بلکه می‌دیدند چه کسانی اهل علم و دانش هستند؟ یکی از اولین امامزادگان عظیم‌الشأنی که فرزند امام باقر(ع) بودند، به دعوت مردم کاشان و تقاضای مردم از امام باقر(ع)، به ایران آمدند. ایشان به شهادت رسیدند و در مشهد اردهال مدفون هستند. ایشان از اولین فرزندان ائمۀ هدی(ع) هستند که به دلیل علمشان به این سرزمین آمدند تا مردم را راهنمایی کنند.

یک توجه و ارادتی باید نسبت به دانشِ وحی و دانش اهل‌بیت(ع) پیدا کنیم و اینکه این بزرگواران می‌خواهند ما را راهنمایی بکنند. چقدر شرایط سختی باید داشته باشیم برای اینکه یک‌کسی را به‌عنوان راهنما بپذیریم، و بعد چه عشقی در انسان نسبت به راهنمایی با چنین دانشی تولید می‌شود. ضمن اینکه ایشان با همۀ دانشی که داشتند، به‌شدت متواضع بودند طوری که خودشان بیشتر از همه درِ خانۀ خدا گریه می‌کنند.

یکی دیگر از شرایط یک هدایت‌کننده این است که فرق بین انسان‌ها را بدانند

یکی دیگر از شرایطی که یک هدایت‌کننده باید داشته باشد این است که فرق بین انسان‌ها را بدانند(این مطلب را جداگانه به تفصیل بحث خواهیم کرد) نه‌تنها در طول تاریخ، و در عرصۀ دانش اشراف داشته باشد و به تک تک انسان‌ها هم اشراف داشته باشد، بلکه بداند حال این انسان با آن انسان، فرق می‌کند. ائمۀ هدی(ع) این‌گونه بودند. گاهی یک سؤال را چند نفر می‌پرسیدند و امام صادق(ع) به هرکدام یک‌طور پاسخ می‌دادند.

ما باید به‌خاطر محروم بودن‌مان از دانش اولیاء خدا درِ خانۀ خداوند متعال ضجه بزنیم، به‌خاطر اینکه الان تحت هدایت مستقیم امام نیستیم. إن‌شاءالله در دل‌های ما این تمنا باشد.

امام، در هر زمانی هدایت‌گر است

آیه‌ای را دربارۀ هدایت‌گر بودن و هادی بودن ائمۀ هدی(ع) به همراه تفسیری که أمیرالمؤمنین (ع) ذیل این آیۀ کریمه بیان فرمودند، برای شما قرائت می‌کنم.
آیۀ کریمۀ قرآن می‌فرماید: «إنَّما أنتَ مُنذِرٌ و لکُلِّ قومٍ هاد»؛ خداوند متعال می‌فرماید پیامبر من، تو انذاردهنده هستی و ما برای هر قومی هدایت‌گری قرار داده‌ایم. أمیرالمؤمنین علی‌(ع) می‌فرماید پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اینکه برای هر قومی هدایت‌کننده‌ای هست، اولین هدایت‌کننده هم علی‌بن‌ابیطالب(ع) است. این را امام باقر(ع) از قول أمیرالمؤمنین علی(ع) در روایت بعدی نقل می‌کند و آن کسی که می‌شنود، می‌گوید «پس امروز، هادی چه کسی است؟» و حضرت امام باقر(ع) برایش توضیح می‌دهند و معلوم می‌شود امامان، در هر زمانی هدایت‌کننده هستند. (فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ‏ هادٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُنْذِرُ وَ لِکُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ یَهْدِیهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ- نَبِیُّ اللَّهِ ص ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِیٌّ ثُمَّ الْأَوْصِیَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِد ؛ کافی/ج1/ص191)  بصائرالدرجات/ ج1/ ص29) (قَالَ الْمُنْذِرُ رَسُولُاللَّهِ ص وَ الْهَادِی عَلِیٌّ ع؛ بصائرالدرجات/ج1/ص30)  (أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ ع قَالَ الْمُنْذِرُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْهَادِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ بَعْدَهُ الْأَئِمَّةُ ع‏؛ تفسیر قمی/ ج1 /ص359)

همین الان هم امام زمان(عج) هدایت‌کننده هستند. إن‌شاءالله تحت هدایت‌های خاصۀ حضرت ولی‌عصر(ع) قرار بگیریم و عشق بورزیم به این هادیانی که دلسوزانه هدایت می‌کنند و سرشار از دانش هستند و آدم با اطمینان قلبی می‌تواند به دانش امامان معصوم پناه ببرد و إن‌شاءالله خداوند متعال فرزندان ما را جزء عالمان به علوم اهل‌بیت(ع) قرار بدهد و جامعه ما همین مقدار از دانشی را که از اهل‌بیت(ع) به ما رسیده است واقعاً قدر بداند و حوزه‌های علمیه با عالمان با اخلاص بیشتری رونق پیدا کنند تا جامعه با سرعت بیشتری به سعادت برسد.
(الف6-ن2)


<<جلسه قبل

جلسه بعد>>

نظرات

۲۸ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۱۱ اسکندر مرادی

جناب پناهیان

با سلام

در نوشته جنابعالی به آیه ذیل از سوره احقاف اشاره ای نشده است:

وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا کِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ ﴿۱۲﴾

و همینطور به آیه ذیل از سوره قمر:

وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ﴿۴۰﴾

اشاراتی که به وضوح هم قابل فهم بودن و هم هادی بودن و امام بودن قرآن را اعلام میکنند...

ممکن است بفرمایید که قرآن زبان ندارد که با ما صحبت کند و هر کسی برداشت خود را از آن دارد...

در جواب عرض میکنم که "اتصال قول" الهی روشی است که میتواند ما را به فهم درست قرآن برساند:

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿۵۱﴾قصص

اما از آنجا که نزول قرآن تدریجی بوده است هر فرقه ای به چیدمان فعلی قرآن و اتصال آیات باور ندارد....

ازمفسرین افرادی هستند (خصوصا علامه طباطبایی) که به اتصال آیات اشاره میکنند و استفاده مینمایند ولی متاسفانه در بعضی مواضع حساس آنرا فراموش میکنند و یا هر جا با طرح ذهنی و پیش فرص های خود متعارض میبینند آنرا کنار میگذارند و به نزول متفرق آیات استناد میکنند...

در حالی که اولا قرآن و چیدمان آن تحت حفاظت نیروهای الهی بوده و هست و دیگر اینکه قرآن مانند سیستم نرم افزاری ابتدا یک گردآوری سیستمی داشته است و با نزول آیات دیگر طی حوادث بعدی سیستم بروز رسانی میشده است...همواره سیستم انسجام داشته است...از این سیستم قرآنی بحسب نیاز رشد جامعه آیات و سور نازل میشده است:

وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِیلًا ﴿۱۰۶﴾الاسراء

بنابراین قرآن همان امام زمان است....

نباید بر مبنای خطای کسانی که آمدن محمد مصطفی را باور نمی کنند و ایشان را همان احمد نمی دانند و یا مسلمانانی که اتصال قرآن را بطور کامل و در سراسر قرآن میزان قرار نمیدهند و منتظر پیشوای غیبی هستند به خطا رفت...از پناهگاه قرآن خارج شده و سرگردان و حیران و متفرق و مغلوب شویم.... .چیزی که آیه ذیل میفرماید:

 وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ ﴿۲۶فصلت

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...