یک ساعت با علی(ع) وقت بگذرانیم
در این زندگی شلوغ و پر از تلاطم ما انسانها، معمولاً فرصتهای کمی برای توجه به حقایق و زیباییهای عالم که اتفاقاً مورد نیازمان هم هست، پیش میآید. مگر اینکه به بهانه و مناسبتی یاد این موضوعات بیفتیم!
در این زندگی شلوغ و پر از تلاطم ما انسانها، معمولاً فرصتهای کمی برای توجه به حقایق و زیباییهای عالم که اتفاقاً مورد نیازمان هم هست، پیش میآید. مگر اینکه به بهانه و مناسبتی یاد این موضوعات بیفتیم!
در میان مسلمانان هیچکس رابطهای که من با رسول خدا(ص) داشتم نداشت.
ما معمولاً زندگی انسانها را با اتفاقات خاص و روزهای بزرگ آن به یاد میآوریم. اتفاقاتی که معرف شخصیت و ویژگیهای خاص آن فرد است. کتاب "آن چهارده روز" از همین جنس است و راوی چهارده نقطۀ عطف و رخداد خاص زندگی امیرمؤمنان(ع)، آن هم از زبان خود ایشان است!
«ما با رسول خدا(ص) وارد شهر شما یهودیان، خیبر شدیم. آنجا با جنگجویان سواره و پیادۀ یهودی، از قریش و غیر قریش روبرو شدیم که...
صحبت از امیرالمؤمنین(ع) بهانه و مناسبت نمیخواهد، اما مناسبتها بهانههایی هستند برای بیشتر گفتن و بیشتر شنیدن
«نبردی سخت آغاز شد و افراد بسیاری از ما به شهادت رسیدند و سپاه اسلام شکست خورد. کسانی که زنده ماندند، از مهاجر و انصار به منازل خود در مدینه بازگشتند و گفتند: پیامبر و اصحابش به قتل رسیدند!
روز میلاد پدر خوبیها نزدیک است. میلاد جانِ پیامبر(ص)، میلاد عشقِ فاطمه(س)، میلاد پدر عزیز ما یعنی علی(ع)
امیرمؤمنان(ع) بهتازگی از جنگ نهروان برگشته بود. درحالیکه امام(ع) در مسجد کوفه نشسته بود، بزرگ یهودیان بهحضور ایشان رسید و گفت: میخواهم سؤالی بپرسم که پاسخش را فقط انبیا و اوصیا میدانند.
روایت چهارده رخداد ویژه در زندگی امیرالمؤمنین(ع)، از زبان خود امیرالمؤمنین(ع) / هدیهای جذاب برای روز میلاد امیرالمؤمنین(ع)