در گفتگو با جهان نیوز بررسی کرد:
چگونه هیئات مذهبی وارد فضای سیاسی کشور شوند؟
- در گفتگو با: جهان نیوز
- در تاریخ: 1390/09/19
- انعکاس در: جهان نیوز
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
به عنوان اولین سوال بفرمایید نقش هیئت های مذهبی را در فضای سیاسی جامعه چگونه ارزیابی می کنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. از قبل از انقلاب هیئت های مذهبی حتی زمان خرداد ۴۲ نقش بسیار کلیدی در فضای سیاسی جامعه داشتند. در انقلاب این هیئت های مذهبی بودند که موجب شکل گیری پرشورترین تظاهرات منجر به پیروزی انقلاب یعنی تظاهرات عاشورای ۵۷ شدند. بعد از انقلاب در دوران تثبیت نظام هم هیئت ها و هیئتی ها نقش کلیدی در حفظ نظام جمهوری اسلامی در دفاع مقدس داشتند. بعد از آن هم در دورانی که خیلی ها امیدوار بودند بتوانند یک فضای لیبرالی و سکولاری بر جامعه حاکم کنند باز این هیئتی ها بودند که با تثبیت معنویت ناب ولایی، انقلاب اسلامی را در مسیر خویش حفظ کردند. آب رفته را به جوی برگرداندند. نقش هیئت ها کماکان در حفظ ثبات سیاسی نظام و ارتقاء سطح فرهنگ سیاسی جامعه نقشی بی نظیر و درجه اولی است. خصوصا امروزه که در آستانه ی انتخابات بسیار مهم مجلس قرار داریم. پس از طی دوران های بسیار حساس گذشته، هیئت ها نقش بسیار کلیدی تری نسبت به قبل بر عهده دارند و می توانند با نوع فعالیت های خودشان، با نوع سخنرانی ها و مداحی ها در این محرم، نقش کلیدی خودشان را ایفا کنند.
نقش ویژه ی هیئت ها در زمان کنونی در فضای سیاسی جامعه چیست؟
بنده خدمت شما عرض کنم که امروزه ما بیش از هر چیزی نیاز به توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری داریم. رهنمودهایی که در این چند ماه اخیر بر آن تاکید ورزیدند. هیئت ها محل پیگیری رهنمودهای مقام معظم رهبری هستند که اولا این رهنمودها را در میان مردم به ویژه لایه های مذهبی جامعه تبیین کنند؛ ثانیا به نهادینه کردن ارزش هایی که در رهنمودهای مقام معظم رهبری به آن تاکید شده در فضای سیاسی جامعه بپردازند. اگر مقام معظم رهبری بر اخلاق سیاسی تاکید ورزیدند، در هیئت ها باید این اخلاق سیاسی هم تبیین شود و هم نهادینه شود.
منظور از نهادینه شدن این است که وقتی ما امری را در فرهنگ یک جامعه نهادینه ببینیم یعنی مردم به شدت بر ارزش آن تاکید می ورزند و آن را عمیقا از دست اندرکاران مطالبه می کنند. نهادینه شدن به این معناست که جامعه بهای لازم و ارزش لازم را به آن محورها، مفاهیم و ارزش ها بدهد و اجازه ندهد کسی در جامعه از آن ها تخطی کند. اگر مقام معظم رهبری با سخنانشان در عید فطر بر ثبات سیاسی جامعه تاکید می ورزند و پرهیز از اینکه ما در فضای انتخابات فرصت به دشمن ندهیم که جامعه را به تشنج بکشاند، این رهنمود مقام معظم رهبری باید در هیئت ها تبیین و نهادینه شود. اگر مقام معظم رهبری برای جلوگیری از هرگونه انحراف در بنیان های فکری انقلاب، مکتب امام را توضیح می دهند و تبیین می کنند، این هیئت ها هستند که باید بر تبیین ابعاد مکتب حضرت امام و نهادینه کردن آن در فرهنگ جامعه و دل ها و جان ها اقدام کنند. گاهی اوقات ممکن است این رهنمودها در لابلای اشعار و نوحه ها جاری بشود؛ گاهی اوقات در روضه ها و ذکر نمونه های تاریخی جریان پیدا کند؛ گاهی اوقات در سخنرانی ها این رهنمود ها تبیین گردد. به هر حال هیئت ها به هیچ وجه نمی توانند یک مجموعه های غیر سیاسی باشند و نسبت به اوضاع سیاسی جامعه بی تفاوت باشند. اگر هیئتی نسبت به وضع سیاسی جامعه بی تفاوت باشد این خودش یک نوع موضع گیری سیاسی است. یک نوع موضع گیری سیاسی مطلوب استکبار است.
باید پرسید چرا این هیئت، طرفدار اندیشه ی استکباری شده است. آن هیئت نمی تواند بگوید که من سیاسی نیستم. او سیاسی است و دارد از اسلام آمریکایی دفاع می کند. البته سخت است در یک هیئت از اسلام آمریکایی دفاع کرد و در جامعه ما چنین امری پذیرفته شده نیست؛ ولی اگر هیئت هایی خواستند هیئت را غیر سیاسی کنند، یعنی مبتنی بر اندیشه ی اسلام آمریکایی سیاسی کنند ، مردم باید مقابل آن بایستند.
البته باید توجه داشت که سخنرانی در یک هیئت باید متفاوت با سخنرانی هایی که در نماز جمعه بیان می شود باشد. باید متفاوت با سخنرانی های انتخاباتی باشد. متفاوت با سخنرانی های سیاسی مسئولان باشد. مسلما سخنرانی ها در هیئت با این نوع سخنرانی هایی که عرض کردم باید متفاوت باشد. اما این سخنرانی ها نمی توانند برای داشتن تفاوت با سخنرانی سیاسی محض، اینقدر از سیاست فاصله بگیرند که هیچ بهره ی سیاسی نداشته باشند.
ما اگر در منابر در مباحث اخلاق خانواده وارد بشویم می توانیم به سهولت ضمن تبیین مفاهیم مربوط به اخلاق خانواده و گره گشایی از زندگی افرادی که مشکلات خانوادگی دارند و نیاز به رهنمودهای اسلامی دارند، به نحوه ی اداره ی یک خانواده ی بزرگتر یعنی کشور اشاره کنیم و با مثال ها و حاشیه هایی که به بحث می زنیم درباره ی وضع سیاسی جامعه هم اظهارنظر های لازم را انجام دهیم. اگر احترام به پدرها در اخلاق خانواده مطرح می گردد، به سهولت می توانیم از احترام به پدر و مادر به مفهوم ولایت بپردازیم و همچنانکه در یک خانواده احترام به پدر و مادر شکننده شود دیگر امکان تربیت بچه ها نخواهد بود، در یک جامعه هم احترام ولایت فقیه اگر شکسته شود امکان ایجاد ثبات در جامعه نخواهد بود و دشمنان نفوذ خواهند کرد. به سهولت می شود در کنار هر مطلب معرفتی، به تبیین مفاهیم سیاسی پرداخت و آنجایی که احیانا لازم است مصادیق خاص گفته شود. ولی در هیئت ها می شود تا جایی که لازم نیست حتی بدون ذکر مصادیق به تبیین مواضع سیاسی دینی بپردازیم. یادمان باشد حضرت امام می فرمودند اسلام سیاسیاتش از معنویاتش بیشتر است.
لذا هر سخن معنوی محفوف است به سخنان فراوانی در موضوعات سیاسی که باید این ها بیان شود و اساسا روضه ی اباعبدالله الحسین می تواند به گونه ای بیان شود که سیاسی ترین روضه ها باشد. ما برای حفظ ثبات جامعه مهمترین اقدامی که باید بکنیم حفظ حرمت ولایت در جامعه است و فقط حرمت ولایت در جامعه در تمام روضه های ما جاری است. شما کافی است به جای اینکه بگویید برادر زینب در مقابل دیدگان او محاصره شد، با عبارت دقیق تری بگویید امام زمان زینب در مقابل زینب محاصره شد؛ یا ولی زمان زینب در مقابل زینب محاصره شد. خوب این کاملا بار سیاسی خود را به مخاطب منتقل می کند و حتی صحیح تر هم هست. چون حضرت زینب تعلق خاطرش به اباعبدالله الحسین صرفا به دلیل برادر بودن نبود. این دون شان حضرت زینب است. وقتی روضه ی حضرت رباب را می خوانیم، باید اینجا بگوییم که رباب خوشحال بود از این که فرزندش فدایی امام زمانش شده است. بحث را نباید در سطح روابط زن و شوهری یا مادر و فرزندی تقلیل بدهیم. این بی احترامی به حضرت رباب است. یا وقتی که از شهادت حضرت علی اکبر صحبت می کنیم باید بگوییم که علی اکبر بیش از این که بخواهد فدای پدرش بشود، داشت فدای امام زمانش می شد. وقتی پدر او امام زمان اوست، بحث پدری در سایه قرار می گیرد. خوب این ها دقیق ترین روضه هایی است که از سیاست فاصله ندارد.
البته باز هم باید تاکید کرد که بنا به رهنمود مقام معظم رهبری به کسی نباید تعرض کرد. اگر ما به
بسیاری از مصادیق تعرض نکنیم و به سهولت فتوای تفسیق و تکفیر به این و آن ندهیم و بر سر دیگران نکوبیم و صبر و تحمل و مدارای خودمان را افزایش بدهیم در مقابل آن هایی که آن ها را در وادی و مسیر غلط راهی می بینیم طبیعتا بسیاری از این مطالب رعایت خواهد شد. ما باید تمرین کنیم که با سعه ی صدر بیشتری به تبیین مواضع انقلاب اسلامی بپردازیم. همیشه انقلاب ما با سعه ی صدر جلو آمده و با سعه ی صدر هم پیش خواهد رفت. ما از این سعه ی صدر هیچ وقت ضرر نمی کنیم و باید به هوش مردم هم احترام بگذاریم و بدانیم ما مخاطبان هوشمندی داریم که قدرت تطبیق دارند. نباید فکر کنیم که آیا این ها می فهمند یا نه. آیا لازم است ما مصادیق را ذکر کنیم یا نه. فقط باید به ذکر مصادیقی پرداخت که پا را از مرزها فراتر گذاشته اند و آن جاست که باید با ذکر مصادیق، مرزبندی ها را مشخص بکنیم.
نقش وعاظ و منبری های ما با توجه به مطالبی که عرض کردید و برهه ای که در آن حضور داریم در بصیرت آفرینی در جامعه ی اسلامی چیست؟
نمونه های بسیار زیبا و فراوانی وجود دارد که اگر وعاظ محترم به تاریخ اسلام و خصوصا گوشه و کنار تاریخ اسلام مراجعه کنند با ذکر آن نمونه ها می توانند راه امروز را برای مردم مشخص نمایند. من یک مثال برای شما بزنم. وقتی که امیرالمومنین علی(ع) با آن شش هزار نفر خوارج در بیرون شهر کوفه گفتگو کرد که ببینید خواسته ی آن ها چیست؟ بلکه به تشتت در جامعه و خروج آن ها منتهی نشود. آن ها در نهایت گفتند که یا علی ما توبه کردیم تو هم توبه کن. ما با تو متحد می شویم. حضرت به صورت کلی استغفار فرمودند. حضرت فرمود من از هر گناهی توبه می کنم. من همیشه توبه و استغفار می کنم. آن ها همین استغفار کلی حضرت را به مثابه ی استغفار از این که حکمیت را پذیرفته تلقی کردند و آمدند به شهر و جامعه رو به آرامش پیش رفت. اشعث آمد و گفت یا علی این ها می گویند تو توبه کردی. حضرت را به نوعی با پرسش خودش و جوی که ایجاد کرد وادار به موضع گیری کرد. حضرت وقتی موضع گیری شفافی را بیان کردند اشعث شروع کرد به پراکنده کردن این حرف که علی بن ابیطالب به هیچ وجه آن استغفاری که خوارج می خواستند انجام نداده است. شاید حضرت می خواستند به اجمال از کنار این قصه بگذرند. ولی این شفاف سازی اشعث موجب شروع جنگ نهروان گردید. پس ما باید دقت بکنیم که اهمیت حفظ ثبات جامعه را با مثل های تاریخی ذکر کنیم تا آن کسانی که دوست دارند در جامعه تشنج آفرینی کنند رسوا شوند و توسط مردم شناخته و طرد گردند. این یکی از راه هایی است که می توان از این مثال های تاریخی استفاده کرد. ضمن این که در مفاهیم دینی به غیر از تاریخ اسلام در آیات و روایات مفاهیم بسیاری وجود دارد که بصیرت افزا هستند و ما می توانیم این بصیرت ها را در منبرها به مردم هدیه دهیم.
از خلال صحبت های شما معلوم می گردد که سخنرانان محترم باید محورهای سخنرانی های خود را از توصیه ها و راهبردهای مقام معظم رهبری انتخاب کنند. چرا؟
بنده عرض می کنم به دو دلیل. یکی به این دلیل که ما مقام معظم رهبری را جدا از مسئله ی رهبری، به عنوان یک عالم دینی که از درایت بسیار بالایی و از درک بسیار عمیقی در معارف دینی برخوردار هستند می شناسیم. یکی از علمایی که واقعا دیدگاه هایشان درباره ی دین و جامعه ی دینی قابل اتکا هست ایشان هستند و حتی در این زمینه از نوعی جامعیت برخوردار هستند که جایگاه کم نظیری به ایشان می دهد. دلیل دوم بنده این است که جدا از این که ایشان عالم بر دین هستند و در این زمینه بسیار قابل اطمینان هستند و شما سخن دینی از ایشان نشنیدید که از عمق کافی برخوردار نباشد چه برسد به این که ناصحیح باشد؛ ایشان عالم به زمانه هستند و به دلیل موقعیتی که دارند اعلم به زمان هستند. هیچ کس از علما در حد ایشان اشراف به مسائل جامعه و مسائل بین المللی و مسائل منطقه ای ندارند و در این بیست سال هم اثبات کردند که در راهبردهایی که دادند و تشخیصی که دادند در زمانی که موضوعی مهم است کسی نتوانسته از ایشان یک اشتباه بگیرد. طبیعتا ایشان در راهبردهایی که می دهند موید من عندالله هستند. خوب برای ما یک نقطه ی قابل اتکا می شود.
چرا ما باید درباره ی موضوعی صحبت بکنیم که الان اولویت ندارد و از کجا می خواهیم اولویت موضوعاتی را که می خواهیم انتخاب کنیم پیدا کنیم جز سخنان مقام معظم رهبری؟ ایشان موضوعی را که تاکید می ورزند رهنمود است. راهبرد آن زمانه محسوب می شود و برای عبور از مشکلات و برای رسیدن بر قله های ترقی و کمال لازم است. لذا طبیعی است که هر واعظ و هر سخنران دینی که می خواهد موضوع انتخاب کند علاقه مند است که مفید ترین موضوعات را انتخاب کند. فقط صحیح بودن سخن کافی نیست. ضروری ترین سخن را باید در هر زمان انتخاب کرد و به جامعه عرضه کرد. اگر شما صحیح ترین حرف را بزنید اما ضروری نباشد گاهی نتیجه اش معکوس خواهد بود. مثل آن کسی که در زمان جنگ بعد از سخنرانی من بلندگو را دست گرفت و وقتی که من از جهاد و شهادت حرف زده بودم برگشت و گفت که شهادت و جهاد مهم است اما امام صادق یک سخن دیگری دارند که مومن در بستر هم بمیرد شهید است. این سخن صحیحی بود. ولی چون آن زمان، زمان این سخن نبود در واقع می شد این سخن را به عنوان یک سخن ضدانقلابی تعبیر کرد. به همین دلیل ما باید سخن زمان را بگوییم. اولویت ها را در نظر بگیریم. در زمان جنگ از صلح سخن گفتن که صلح هم در اسلام جایگاه دارد یک سخن ضد دینی و ضد اسلامی محسوب می شود. به همین دلیل ما باید به دنبال رهنمودهای مقام معظم رهبری باشیم.
یکی از رهنمودهای مهم مقام معظم رهبری، تبیین مکتب امام بود که در ۱۴ خرداد به تبیین آن پرداختند. شما فکر می کنید که چه دغدغه و هدفی به دنبال تبیین این مطلب بوده است؟
مکتب امام را به این دلیل مطرح کردند که هر زمانی هر گروهی به بخشی از ابعاد مکتب حضرت امام تمسک می کند و جریان های فکری خاصی پشت سرش پنهان می شوند و علاقه مند هستند که به سهم خودشان در جامعه انحراف ایجاد کنند. یکی بر معنویت و اخلاق در مکتب امام تاکید می کند، یکی بر عقلانیت در مکتب امام تاکید می ورزد و دیگری بر عدالت در مکتب امام تاکید می کند. مقام معظم رهبری مبحث مکتب امام را مطرح کردند اولا برای این که ایشان در جامعه انسجام ایجاد کنند، ثانیا از هر نوع انحراف و افراط و تفریط در راه حضرت امام و راه اصیل انقلاب جلوگیری کنند، ابعاد کلیدی مکتب امام را مطرح می کنند تا جامعه به انحراف نرود . بخشی از ابعاد مکتب امام نزد جامعه بزرگ نشود و بخش دیگر فراموش گردد و زمینه ی انحراف در جامعه پدید آید. ما اگر در مکتب حضرت امام معنویت را بگیریم و عدالت را رها کنیم آن وقت علیه عدالت گرایی می توانیم حرکت هایی به بهانه ی معنویت و اخلاق انجام دهیم. اگر عدالت را بگیریم و معنویت و اخلاق را رها کنیم آن وقت شاید بی اخلاقی را در جامعه رواج بدهیم. اگر عدالت گرایی و معنویت را تاکید کرده و از عقلانیت فاصله بگیریم آن وقت ممکن است غیرمدبرانه و بدون در نظر گرفتن مصالحی که در هر زمان باید با دقت تعیین شوند برنامه ریزی داشته باشیم و این برنامه ریزی ها و رفتارها به صلاح جامعه نباشد. لذا برای این که مقام معظم رهبری مردم را به همه ی ابعاد مکتب امام توجه بدهند و ذهن جامعه را در این باره روشن کنند و روح جامعه را منسجم کنند و از هر نوع سوء استفاده ای از راه و منش حضرت امام جلوگیری کنند، به بیان ابعاد مختلف مکتب امام پرداختند. ما در این محرم می توانیم این ابعاد مکتب امام را در حماسه ی اباعبدالله الحسین هم ببینیم که امام حسین در مسیر کربلا و حماسه ی خودش، همه ی ابعاد را مورد لحاظ قرار دادند. هم صبح عاشورا حاضر نشدند اولین تیر را به شمری که آمده بود نزدیک خیام بزنند و فرمودند که من آغازکننده ی جنگ نیستم. هم نماز و مناجات نیمه ی شب عاشورا را رها نکردند. هم در تدبیر این که مقدمات لازم را برای جمع آوری نیرو فراهم بکنند ذره ای کوتاهی نکردند. تمام ابعاد در حماسه ی اباعبدالله الحسین هست و باید این دقیقا تبیین و تشریح شود که یک وقت کسی فکر نکند که عشق امام حسین در کربلا یه عشق غیرعقلانی بوده است. کاملا با عقلانیت هماهنگ بود و از آن طرف عدالت گرایی بود که خالی از معنویت نبود. از آن طرف معنویت و عقلانیتی بود که یک ذره بی عدالتی در آن دیده نشد. صبح عاشورا به یارانشان فرمودند که بدهکار کسی اینجا نایستد پای رکاب من کشته شود. آن وقت شما حق مردم به گردنتان است.
عدالت اقتصادی هم حتی در عاشورا دیده می شود و می شود این جامعیت را به مردم در فضای محرم منتقل کرد.
معنویت و اخلاق گرایی در نگاه اسلامی که رهبری بر آن تاکید داشتند چه تفاوتی با اخلاق گرایی در دیدگاه های غیر دینی دارد؟
این سوال، سوال بسیار خوبی است. بعد از این که دشمنان ما و مخالفان خط اصیل انقلاب از منحرف کردن مردم از معنویت انقلاب منصرف شدند، یک راهبردی را مطرح کردند که در دو سال آخر دولت اصلاحات این راهبرد صریحا مطرح شد و این راهبرد این بود که گفتند ما باید به سوی جامعه ی اخلاقی برویم. این مطلب را ابتدا شما در سخنان سروش می بینید و بعد در سخنان رئیس جمهور وقت. چرا این مسئله را مطرح کردند؟ این را همان کسانی مطرح کردند که در اوایل دولت اصلاحات بر جامعه ی مدنی تاکید می کردند که سعی هم می کردند با ترجمه ی غلطی که بر آن تصور می کردند، تحت عنوان جامعه ی نبوی، یک رنگ و بوی دینی به آن بدهند؛ که ترجمه ی صحیحی برای جامعه ی مدنی نبود. اما بعد از این که دیدند مردم ما به جامعه ی مدنی روی خوش نشان ندادند و برای تفکر غربی تره خورد نکردند گفتند ما به سمت جامعه ی اخلاقی برویم. این ها با جامعه ی اخلاقی دنبال چه بودند؟ دنبال دو هدف عمده بودند. یکی این که آن اهداف بلند دینی جامعه را در حد اخلاق تنزل دهند و آرمان های جهانی انقلاب و آرمان های سیاسی-دینی نظام را به حد اخلاق تقلیل بدهند که تازه اگر به بحث توصیه های اخلاقی آن ها وارد شوید همین اخلاق حداقلی است که در یک فضای سکولاریستی هم پذیرفته شده است. دوم این که می خواستند به بهانه ی اخلاق از نیروهای انقلابی مچ گیری بکنند و این را مستمسکی قرار بدهند برای این که با نیروهای انقلابی درگیر شوند که شما که ادعای دین و معنویت و انقلاب دارید چرا از این ابتدائیات اخلاقی صرف نظر می کنید و گاهی رفتارهای غیراخلاقی از شما دیده می شود که گاهی این حرف درست و گاهی غلط بوده است. برخی از نیروهای مذهبی وقتی رفتار کوچک غیراخلاقی از آن ها سر بزند آن ها بهانه جویانه علم می کنند. به همین دلیل هر نیروی حزب اللهی باید بیشترین رعایت در مسائل اخلاقی داشته باشد و بهانه به دست دشمن ندهد. آن ها با حربه ی اخلاق به جان معنویت بسیار عمیق و بلند نظام افتادند. برخی اوقات هم درست نیست مثل آن جایی که امیرالمومنین علی (ع) وقتی داشت با معاویه می جنگید با حربه ی گزاره ی اخلاقی به جنگ امیرالمومنین رفتند و گفتند تو داری برادر کشی می کنی. این جاست که اعتراض به جا نیست. اخلاق همین است که با معاویه بجنگیم. هر چند کسانی کشته شوند، اما آن ها دست از اعتراضشان برنداشتند. این سبک اعتراض هایی که بهانه جویی اخلاقی علیه معنویت ناب اسلامی است در زمان امام زمان (عج) ادامه خواهد داشت. کما این که به حضرت اتهام می زنند که تو مهربان نیستی. تو فرزند پیغمبر نیستی، رحم در دل تو نیست. پس این که بعضی ها اخلاق را بهانه ای قرار دهند برای مبارزه با معنویت انقلاب این یک امر مسلم است و ما باید مراقب باشیم و زمینه دست دشمن ندهیم. با بداخلاقی هایی که ممکن است در میان نیروهای مذهبی رخ دهد و آن ها دین و متدینین انقلابی را عاری از اخلاق معرفی کنند و سوءاستفاده کنند.
دغدغه های حضرت آقا برای بیان رعایت اخلاق و معنویت در فضای سیاسی برای چه بوده است؟
اساسا خود مقام معظم رهبری بزرگ ترین مراعات کننده ی اخلاق سیاسی است. افرادی نامهربانی های فراوانی در حق رهبری و نظام داشتند و نامردی های فراوان در حق نظام داشتند و مردم بسیار بردبارانه و بزرگوارانه برخورد کردند و این منش متدینین انقلابی و حزب اللهی است که صبورانه و بردبارانه برخورد می کنند. ولی دلایل دیگری را هم می توان ذکر کرد. در یک فضای متشنج سیاسی که هر طرف به دیگری باب ناسزاگویی را باز می کند، حق از باطل معلوم نخواهد شد. در یک فضای غیر منصفانه ی نقد، هیچ نقد موثری در جامعه بیان نخواهد شد. در یک فضایی که پر از تخریب باشد و جناح های سیاسی به جان یکدیگر بیفتند و بی رحمانه و غیرمنصفانه، خوبی های هم را در نظر نگیرند و فقط بر بدی های یکدیگر تاکید کنند و با بزرگنمایی و غلو هم به تخریب یکدیگر بپردازند، هیچگونه اصلاح رشدی در جامعه صورت نخواهد گرفت و امروزه فضا به گونه ای است که این تخریب ها بیش از هر زمان دیگری است و فضا را مبهم و تاریک می کند و زمینه را برای سوءاستفاده ی دشمن فراهم می کند و آثار بسیار سوئی برای جامعه خواهد داشت. ببینید از چند وقت قبل مقام معظم رهبری بر امنیت انتخابات تاکید ورزیدند. در سخنرانی عید فطر و از آن طرف یکی از پایه های ضد امنیتی شدن فضای سیاسی انتخابات همین بداخلاقی ها و بدون رعایت معنویت، در فضای سیاسی حرکت کردن است که باید این را مدنظر داشته باشیم. اگر ما حتی دشمنان خودمان را منصفانه تر و مهربانانه تر نقد بکنیم و صبورانه تر و با بردباری بیشتری به گفتگوی سیاسی در جامعه بپردازیم در آن صورت کسی نمی تواند در جامعه ی ما تشنج ایجاد کند و این باید فرهنگ جامعه ی ما باشد و امروزه ضرورت آن بیش از گذشته است. یادمان باشد اولین جریان های سیاسی که در دو دهه ی اخیر سعی کردند فضای سیاسی جامعه را متشنج کنند، قرمز و آبی کنند، سیاه و سفید کنند و از این معرکه کارهایی برای خودشان جمع کنند لشکر رسانه ای جریان اصلاحات بود که تا کسی خلاف نظرشان حرف می زد انگ طالبانی به او می زدند و مبالغه آمیز علیه او سخن می گفتند و به صورت بسیار بی رحمانه تفکیک راست و چپ می کردند و این به مرور زمان موجب حذف خودشان از عرصه ی سیاست شد. مقام معظم رهبری در سال های دولت اصلاحات بیان فرمودند از تشنج سیاسی بدشان می آید. منتهی آن ها در اندیشه ی دراز مدت این جامعه نبودند. می خواستند به صورت موقت و گذرا یک رأیی برای خودشان جمع کنند و به برخی از مطامع خودشان برسند. پس یکی از دلایل بسیار مهم برای بیان این موضوع حفظ ثبات جامعه است و این که ما به دشمن فرصت ندهیم که از کوچکترین اختلافات سیاسی که ممکن است در فضای جامعه خیلی بابرکت هم باشند و باعث رشد و بالندگی جامعه بشوند و موجب تقویت نظارت جامعه بر سیاستمداران بشوند سوءاستفاده کنند و آن را تبدیل به یک تهدید علیه نظام کنند.
حضرت آقا در دیدار اخیرشان با هیئت دولت و مباحثشان در ۱۴ خرداد به این مطلب اشاره کردند که باید انتقادپذیری و پذیرش اشتباه در مسئولان وجود داشته باشد. راه پررنگ کردن این ارزش در میان مسئولین چیست؟
وقتی در جامعه از جهتی اخلاق را می خواهیم گسترش دهیم و مثلا به منتقدین بگوییم که با اخلاق و بزرگواری به انتقاد بپردازید، این مسئولین هستند که آن ها هم باید با اخلاق با انتقادات برخورد کنند و بااخلاق و بزرگواری با انتقاد برخورد کردن یعنی پذیرفتن انتقاد. حتی به نظر من اگر کسی هم انتقاد نکرد، یک مسئول خودش بهتر از هرکس می داند که در خودش چه ضعفی بوده است. وقتی بیاید ضعف خودش را بیان کرده و اعتراف کند، این موجب آرامش جامعه می شود. لازمه ی رعایت اخلاق، پذیرش انتقاد است. اگر پذیرش انتقاد به خوبی صورت نگیرد از آن طرف نمی شود جامعه را توصیه به اخلاق کرد و جامعه را اخلاقی اداره کرد و اخلاق جامعه را حفظ کرد. یکی از ریشه های بداخلاقی در جامه انتقادناپذیری است. انتقادپذیری حتی موجب رشد اخلاق سیاسی جامعه می شود. ما باز در حماسه ی اباعبدالله الحسین چنین فضایی را می بینیم. وقتی که اباعبدالله الحسین نامه نوشت به معاویه، با این که امام حسین معصوم هستند و از معصوم خطایی سرنمی زند در آن نامه حضرت می نویسد که ای معاویه من اشتباه کردم که تاکنون علیه تو قیام نکردم. طبیعتا منظور حضرت امام حسین این نیست که اشتباه کردن به معنای این که واقعا اشتباهی رخ داده باشد که ایشان را از عصمت کنار بزند. معلوم است که این سخن حضرت به این دلیل و با این سیاق بیان شده است که بنای تاکید بر این دارد که ای معاویه باید من در شرایطی که جامعه اجازه می داد زودتر از این ها قیام می کردم. ولی سیاق کلام یک سیاق متواضعانه است. مثل کلامی که حضرت امام بیان فرمودند و گفتند که ما اشتباه کردیم در اول نهضت، کار را به دست نهضت آزادی دادیم. من این کلام حضرت امام را شبیه کلام اباعبدالله الحسین می دانم. وقتی که امام فرمودند ما اشتباه کردیم چوبه های دار به پا نکردیم، شبیه این کلام امام حسین است که حضرت به معاویه فرمود ما اشتباه کردیم که علیه تو قیام نکردیم. این به معنای این نیست که مطلقا و ضرورتا آن اشتباه صورت گرفته است. چه بسا در آن زمان همین مطلب مصلحت بوده است. منتها برخورداری مسئولین از چنین ادبیاتی به نفع جامعه است. به جامعه آرامش می دهد و اعتماد را منتشر می کند. مسئولین در رده های مختلفی که حضور دارند از این سخنان باید بیشتر داشته باشند. چون در زمان اجرا اشتباهات بیشتر رخ می دهد. اعتراف به اشتباه و پذیرش انتقاد یکی از مشخصات برجسته ای است که باید بر این فضا بسیار تاکید ورزید و این را در جامعه نهادینه کرد.
ریشه های بداخلاقی سیاسی چیست؟
قدرت طلبی یکی از ریشه های بسیار مهم در بداخلاقی های سیاسی است. چه برای آن هایی که در عرصه ی قدرت هستند و دچار بداخلاقی می شوند و چه آن هایی که در مسند قدرت نیستند و برای رسیدن به قدرت اگر حریصانه عمل کنند طبیعتا دچار بداخلاقی سیاسی خواهند شد.
آیا سکوت در برخی موارد بداخلاقی سیاسی نیست؟
بله، یکی از کلمات حضرت زهرا (س) به مردم مدینه همین بود. معاشر الناس المقضیه علی الفعل القبیح الخاسر. ای مردمی که چشمتان را می بندید و سکوت می کنید در برابر رفتار غلطی که به جامعه ضرر می زند. گاهی اوقات یک رفتار غلطی هست که ممکن است ضرری هم نزند. خوب اگر این جا با سکوت برخورد کرد اشکال ندارد. ولی اگر یک رفتاری دارد یک ضرر مهلکی بر جامعه می زند اصلا انسان نباید سکوت کند. این اخلاق مردم مدینه است که در برابر جفاهای به حضرت زهرا (س) سکوت کردند و سکوت همه ی آن ها چیزی جز بداخلاقی نبود.
آیا شما قبول دارید یکی از وجوه اخلاق سیاسی، ساده زیستی مسئولین است که مقام معظم رهبری بر آن تاکید کردند؟ این رهنمود مقام معظم رهبری چه اثری در ارتقای فضای سیاسی جامعه دارد؟
مسلما همین طور است. یکی از مصادیق اخلاق سیاسی این است که سیاستمداران ساده زیست باشند. مهمترین اثر این ساده زیستی اتحاد بین مردم و مسئولین است که یکی از پایه های حفظ نظام هست. مردم به مسئولین ساده زیست بیشتر اطمینان می کنند. مردم به نظامی که مسئولینش ساده زیست هستند بیشتر اعتماد و تکیه دارند و محرومین هم وقتی به ساده زیستی مسئولین نگاه می کنند دلگرم تر می شوند. ما ساده زیستی مسئولان نظام را یک عنصر کلیدی در حفظ ثبات جامعه می دانیم و برای حفظ فضای سیاسی جامعه بسیار پراهمیت و واجب می دانیم. بالاخره اگر بخواهد بحرانی در جامعه ایجاد شود این مسئولین هستند که باید بیایند میدان دار باشند و مردم را به آرامش دعوت کنند و مردم را به حرکت در جهت برنامه ها و سیاست های پیشرفت دهنده ی جامعه راهنمایی کنند. این مسئولین هرچه ساده زیست تر باشند اعتماد مردم به آن ها بالاتر بوده و در این جامعه نه تنها به سادگی بحران ایجاد نمی شود، بلکه بسیاری از بحران ها را نیز می توان از آن برطرف کرد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید