روضهای متفاوت با آنچه 1400 ساله خوانده شده! + عکس
پردۀ اول روضه:
رباب، همسر امام حسین(ع)، اینقدر دوست داشت بیاید بدنش را سپر تیرها برای حسین قرار بدهد! اما حسین(ع) دستور داد زنها به میدان نیایند.
من فکر میکنم تا حسین فرمود که آیا کسی هست مرا یاری کند، رباب یک آه سینهسوز کشید!
بعد علیاصغر بیدار شد، و الا قبلش که لابد از تشنگی مدهوش شده بود.
علی اصغر بیدار شد، شروع کرد دست و پا زدن: مادر من هستم، من را سپر بلای حسین قرار بده!
(در اینجای روضه، یک پدر، نوزاد شش ماهاش را به دست استاد پناهیان میدهد و مسیر روضه عوض میشود)
بخدا دلم نمیآید...
اجازه میدهید حالا من به احترام این بچه یک روضۀ دیگر بخوانم؟
روضهای غیر از آنچه که 1400 سال است خوانده شده.
تا بچه را در بغل حسین دیدند، به تیراندازها گفتند تیر نزنید! ممکن است بخورد به بچه؛
امام حسین(ع) سیر علیاصغرش را بوسید، بعد دادن دست رباب،
شما باور نمیکنید که گفتند تیر نزنید یک وقت میخورد به بچه؟
ممکن است بچه را نشانه گرفته باشند؟
برای چی؟ ...
یک سخن نقل کنم از امام زینالعابدین(ع)،
به امام سجاد(ع) گفتند: «آقا، همۀ قاتلان جدتان حسین را اعدام کردند!»
فرمود: حرمله را هم گرفتند؟ حرمله را هم گرفتند؟ ....
پردۀ دوم ...
خیلی رباب زن عارفهای بود، امام حسین(ع) خیلی به رباب علاقه داشت. امام صادق(ع) فرمود: مرگ یک مرد بیش از همه برای همسرش سخت است.
رباب تا وقتی زینب هست میگوید: این حسین تنها یک عاشق دارد، آن هم زینب است!
او اگر گریه میکرد، گهوارهای را تکان میداد و میگفت من عزادار علی اصغرم هستم، من کجا بگویم حسین؟!
ولی من معتقدم اگر رباب گهواره را خالی تکان میداده و به ظاهر به یاد علیاصغرش بوده،
زیر لب مدام میگفته: حسین من، هستی من، علی اصغرم فدایت بشود..
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید