در گفتگو با برهان بررسی شد:
الزامی بودن حجاب
- در گفتگو با: پایگاه تحلیلی-تبیینی برهان
- در تاریخ: 1391/04/20
- انعکاس در: برهان و مشرق
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
برخی این شبهه را وارد میکنند که بر اساس نص صریح قرآن حجاب مخصوص زنان مؤمن است و زنان غیرمسلمان یا افرادی که ایمان معمولی دارند میتوانند حجاب نداشته باشند. این افراد همچنین معتقدند که حکومت نباید در این خصوص دخالت کند. نظر شما در رابطه با این شبهه چیست؟
ممکن است صریحاً حکمی در رابطه با اینکه حکومت باید در امر حجاب دخالت کند (به صورت خاص و جزئی) نداشته باشیم، ولی طبیعتاً حکومت دینی فلسفهای دارد و بر اساس آن فلسفه وظایفی بر عهدهاش هست که یکی از آن وظایف زمینهسازی برای رشد معنوی آحاد جامعه و ایجاد امنیت روانی لازم برای برخورداری از حیات طیبه است. در شرایطی که کسانی راهِ از بین بردن امنیت روانی یا رشد معنوی جامعه را ترویج بیحجابی میدانند و با انواع و اقسام ابزارها به اغواگری میپردازند تا زمینههای فساد را در جامعه تقویت کنند، طبیعتاً حاکمیت دینی وظیفه پیدا میکند که نسبت به این موضوع عکسالعمل نشان دهد.
یکی از دلایل اینکه در صدر اسلام حکومتها دستورالعمل روشنی برای دخالت در امر حجاب نداشتند میتواند این باشد که اساساً حجاب به عنوان یک امر فرهنگی در میان مسلمانان و حتی جوامع غیراسلامی کموبیش رواج داشت و غیر از برخی موارد، حجاب به عنوان یک امر ارزشی در جامعه مطرح بود. در چنین شرایطی، بیحجابیهای فردی صرفاً باعث محدودیت فرد میشد که معمولاً فرهنگِ علاقهمندِ به حجاب آن جامعه میتوانست با آن مقابله کند و نیازی به دخالت حکومت دینی نبود.
این در حالی است که ما امروز با پدیدهی حجاب یا بیحجابی به عنوان یک موضوع نسبتاً جدید مواجه هستیم و بر اساس مصالح جامعه و عموماتی که امنیت و سلامت جامعه را حفظ میکنند، حکومت دینی مجبور است که در امر حجاب دخالت کند. اگر شما به سخنان حضرت امام (رحمت الله علیه) و دیدگاههای ایشان در اینباره مراجعه کنید، میبینید که امام (رحمت الله علیه) با پدیدهای که توسط رژیم طاغوت آغاز شده بود، یعنی فساد و در نقطۀ شروع آن بیحجابی، برخورد میکنند و در چند سخنرانی خود، صریحاً متذکر میشوند که حکومت باید در اجباری بودن حجاب دخالت کند.
خیلی از امور در احکام اسلامی هستند که ممکن است صریحاً برایشان دستوری نباشد؛ ولی تابع مصالح و مفاسد، چه در زمینهی فردی و چه در زمینهی اجتماعی، دستوراتی برای آنها صادر شده است. زمانی نه تنها در مورد سیگار عکسالعمل خاصی از طرف فقها دیده نمیشد، بلکه بالاتر از سیگار هم در بین مسلمانان رواج داشت و حکمی دربارهی آنها صادر نشده بود، ولی اخیراً میبینید که بعضی از فقها حتی نسبت به حرمت سیگار هم فتاوایی دادهاند. چون امروز سیگار آغازگر جریانی است که منجر به فساد و تباهی جامعه میشود. در حال حاضر انواع مواد مخدر صنعتی به بازار آمدهاند و ریشۀ سلامت جامعه را از بین میبرند. طبیعتاً فقها نسبت به این مسئله حساسیت نشان میدهند. این نظر شخصی فقیه یا سلیقۀ فردی حاکمان نیست، بلکه هر مسلمانی که ببیند موضوعی به سلامت او یا جامعه ضرر میزند، به صورت جدی باید برای خودش حریمهایی قائل شود. دین از او چنین انتظاری دارد.
بحث باید پیرامون مصالحی باشد که اقتضا میکند حاکمیت در امر حجاب دخالت کند. مطمئناً اگر در این باره بحث شود، خیلیها متقاعد میشوند که ورود حاکمیت دینی به این مسئله امر معقولی است. در فضای بینالمللی امروز که با بیبندوباری زمینۀ به استثمار کشیدن ملتها فراهم میشود، دخالت حکومت در این عرصه مشروع به نظر میرسد.
با گذشت بیش از 30 از انقلاب اسلامی و با توجه به تأکیداتی که خود حضرتعالی فرمودید حضرت امام(رحمت الله علیه) بر مسئلۀ حجاب داشتند، آیا دستاوردهای انقلاب در ترویج و اشاعۀ فرهنگ حجاب و عفاف رضایتبخش است؟
اصل اینکه نظام مقدس جمهوری اسلامی یا انقلاب اسلامی ما با حجاب به عنوان یک پرچم برخورد کرده و آن را به عنوان یکی از شعائر خود قرار داده برکات بسیار فراوانی در داخل و خارج کشور داشته است. همۀ کسانی که به اسلام ناب و انقلابی معتقد هستند مقیدتر از گذشته با موضوع حجاب برخورد کردهاند. حجاب آثار پربرکت دیگری هم در خارج از مرزهای جامعۀ ما داشته است و همواره به عنوان علامتی برای ضدیت با جهان استکبار و فرهنگ غرب تلقی میشود. اینها همه از برکات فرمایشات حضرت امام (رحمت الله علیه) نسبت به موضوع حجاب بوده است.
منتها قطعاً ما به اقتضای اهمیت موضوع حجاب و متناسب با دشمنیهایی که با آن صورت گرفته است فعالیت نداشتهایم. برای اینکه ما بتوانیم با موضوع حجاب برخورد مناسبی داشته باشیم، آن هم در جهانی که دشمنیهای حسابشده با حجاب وجود دارد، باید یک سری اقدامات همهجانبه و بسیار دقیق و اصولی انجام دهیم تا بتوانیم از این مفهوم امنیتی، دینی و انقلابی دفاع کنیم.
اوایل انقلاب، حجاب به عنوان یکی از شعائر انقلاب، امری بود که به سهولت پذیرفته شد. حتی در خیابانها دخترهای جوانی را میدیدیم که محجبه شده بودند، در حالی که مادرانشان تحت تأثیر فرهنگ رژیم طاغوت هنوز نمیتوانستند از خودشان انعطاف نشان دهند و با حجاب و پوشش اسلامی بیرون بیایند. در اوایل انقلاب، به واسطۀ آن شور انقلابی و معرفت فراگیری که انقلاب در جامعه ایجاد کرده بود، حجاب به سهولت رواج پیدا کرد، اما ما باید میدانستیم که بعد از دوران انقلاب و دفاع مقدس به مرور به کار فرهنگی عمیقتری نیاز است تا حجاب در جامعه ماندگار شود و حتی توسعه پیدا کند. ما آن کارهای فرهنگی عمیق و حتی اقدامات معمولی را هم در جهت ترویج حجاب انجام ندادیم. حتی بعضاً اقدامات زیادی بر خلاف منش حجاب در جامعه صورت گرفت که امروز آثار آنها را در جامعه میبینیم.
بنده معتقدم، در عین حال که برای حفظ حجاب در جامعۀ خودمان و حتی ترویج آن در جامعۀ جهانی نیاز به اقدامات اساسی داریم، همین مقدار حجابی که در جامعه رواج دارد از معجزههای انقلاب است. وقتی تعداد محجبههای جامعۀ ما را در نظر میگیرید و میزان اعتقادشان را به حجاب ملاحظه میکنید، میبینید که این امر ناشی از فعالیتهای فرهنگی و خدمات ما در زمینۀ ترویج حجاب نیست، بلکه ناشی از فطرت مؤمنین است که البته در جامعۀ اسلامی شکوفاتر از هر جامعۀ دیگری است. علاوه بر این، روح کلی انقلاب و نظام اسلامی منجر به ترویج حجاب شده است.
اگر در عرصههای مختلف اقدامات شایستهای انجام بگیرد، مطمئن باشید که ما نه تنها مشکلی به نام بیحجابی یا بدحجابی در جامعه نخواهیم داشت، بلکه به عنوان بیرق اسلام ناب میتوانیم حجاب را به خارج از مرزهای جوامع اسلامی صادر کنیم و آن را زمینهساز پذیرش بقیۀ حقایق اسلامی قرار دهیم.
در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب برخی قائل به کار فرهنگی هستند و برخی دیگر به اقدامات سلبی معتقدند. نگاه سوم و غالب این دو را مکمل یکدیگر میداند. از نظر حضرتعالی راهبرد نظام در این مسیر به چه صورت باید باشد؟ نقاط ضعف و آسیبهای هر کدام از این رویکردها چیست؟
بنده معتقدم کارهای نظارتی و سلبی که به هر حال برای کنترل هنجارها در جامعه لازم هستند باید در مرحلۀ آخر قرار بگیرند، ولی کار فرهنگی هم اولین کاری نیست که باید انجام شود. قبل از کار فرهنگی، ما نیاز داریم قوانینی که ساختارهای اجتماعی ما را شکل میدهند و حتی بر شکلگیری نهاد خانواده تأثیرگذار هستند را اصلاح کنیم. بعد از اصلاح قوانینی که به نوعی به بنیانهای حجاب و روابط زن و مرد مربوط میشوند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که زمینۀ ترویج حجاب در جامعه بیشتر فراهم شود. آن وقت کار فرهنگی نتیجۀ خودش را بهتر نشان خواهد داد.
بعد از اصلاح وضعیت قانونی، باید به کارهای آموزشی اقدام کنیم. آموزشوپرورش باید به گونهای تفکر پشتیبانیکننده از حجاب را به خوبی در جامعه ترویج کند. در آموزشهای موجود، دین به صورت دقیق آموزش داده نمیشود و معارف دینی آن طور که باید و شاید از یک رفتار دینی صحیح مثل حجاب پشتیبانی نمیکنند.
پس مرحلۀ دوم، کار آموزشی و تحولی است که باید در آموزشوپرورش ایجاد شود. این تحول و کار آموزشی را ممکن است به نوعی کار فرهنگی تلقی کنید، ولی مسلماً یک اقدام خاص فرهنگی به چیزی غیر از فعالیتهای عمومی فرهنگی اتلاق میشود.
در مرحلۀ بعد باید به کار فرهنگی بپردازیم. البته در زمینۀ کارهای فرهنگی هم نیاز به سلسله قوانینی داریم که بتوانند فعالیتهای فرهنگی را اساساً در کشور سامان دهند و نهادهای فرهنگی را نه تنها در این زمینه، بلکه در همۀ زمینهها به خط کنند و برای هر کدام مسئولیتهای خاص خودشان را تعریف نمایند و انجام کار فرهنگی را از آنها مطالبه کنند.
کار فرهنگی در نظام اسلامی نباید یک سری فعالیتتفننی و برآمده از ذوق آدمها تلقی شود و برخی که استعداد یک کاری را دارند آن را انجام دهند. نباید این طور باشد که مثلاً برخی استعداد ساختن فیلم سینمایی را دارند و اگر خواستند، آن را بسازند و اگر نخواستند، نسازند. نباید کار فرهنگی را به صورت امروزی آن باقی بگذاریم.
به این ترتیب، اقدام سلبی اقدام چهارم است. البته با همۀ این حرفها گاهی از اوقات اقدامات سلبی و نظارتی مقدم بر همۀ این اقدامات قرار میگیرد و برای برخورد با حرکتهای سازماندهیشده و برنامهریزیشده علیه حجاب و سلامت جامعه به میدان میآید. اقدامات سلبی و نظارتی اگر برای برخورد با مواردی باشد که به صورت حسابشده به ترویج بیبندوباری در جامعه میپردازند، یقیناً مقدم بر همۀ اقدامات دیگر خواهد بود.
کارنامۀ رسانهای جمهوری اسلامی را در طول 3 دهۀ گذشته و به خصوص دهۀ اخیر در اشاعۀ فرهنگ حجاب و عفاف چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم رسانههای جمهوری اسلامی را در مقایسه با رسانههای کشورهای دیگر در نظر بگیریم، میشود نمرۀ خوبی به این رسانه داد. اما برای تأمین نیاز جامعۀ ما فعالیتهای رسانهها نه تنها کافی نبوده، بلکه بعضاً مخرب هم بوده است. ما به هیچ وجه در رسانهها قدرت تولید محصولات رسانهای خوب را برای تعمیق و ترویج حجاب در جامعه نداشتهایم و نداریم. فکر نمیکنم به این سادگی بتوانیم به رفع چنین نیاز مهمی بپردازیم. اساساً اهالی رسانه باید از قدرت ویژهای در پرداختن به مسائل فرهنگی و دینی برخوردار شوند تا بتوانند در این موضوعات ورود پیدا کنند و به صورت تأثیرگذار به تولید محصولات فرهنگی مورد نیاز بپردازند.
حجاب نقطهای است که تمام تواناییهای ما را به چالش میکشد. حجاب تمام موفقیتها یا عدم موفقیتهای ما را در تربیت یک انسان مؤمن در اندازههای کلان اجتماعی به چالش خواهد کشید و اتفاقاً بیشتر از اینکه یک تهدید تلقی شود، به نظر من یک فرصت است که جامعه میتواند کاستیهای خودش را در مسیر تربیت انسان مؤمن و ساختن یک جامعۀ ایمانی ببیند. مشکل بیحجابی یک مشکل خاص فرعی نیست، بلکه برآمده از عموم کاستیهای ما در زمینههای مختلف است که حتی بعضاً ممکن است به مسائل اقتصادی هم مرتبط باشد.
ما اگر جامعه را در ابعاد مختلف خوب و دقیق اداره کنیم، نتیجۀ خودش را در حجاب نشان خواهد داد. مثلاً اگر در پی توسعۀ اقتصادی به شیوههای نظام سرمایهداری باشیم، تبعاً فرهنگ نظام سرمایهداری را هم باید بپذیریم، چون به وجود آمدن این فرهنگ و رواج آن در جامعه اجتنابناپذیر خواهد بود و بیحجابی هم یکی از مشخصههای آن جامعه است.
وقتی ما به ایمان و معنویت فطری آدمها اتکا کنیم یا به تربیت فردی بپردازیم و از مباحث اخلاقی و تربیت جامعۀ ایمانی غافل شویم، مشکلاتی پیش میآیند که ممکن است خودشان را در بیحجابی نشان دهند.
حجاب غیر از اینکه یک رفتار خاص باشد، یک شاخص برای عموم ابعاد جامعه در زمینههای مختلف است. به همین دلیل، موضوع حجاب از طرف دشمنان فرهنگ اسلامی خیلی مورد توجه قرار گرفته است و تخریب میشود. موضوع حجاب باید از جانب ما هم مورد توجه قرار گیرد تا با تأمین نیازهای متنوعی که با حجاب مبارزه میکنند، فرهنگ حجاب و عفاف را در جامعه رونق ببخشیم.
به نظر شما، در مواجهۀ رسانهای با رسانههای معارض در موضوع حجاب چه راهبردی باید مد نظر قرار گیرد؟
مهمترین راهبردی که در نبرد رسانهای میتوانیم اتخاذ کنیم گرفتن نقطهضعفهای حریف است. ما امروز در جهان با پدیدهی نوظهور بیبندوباری و بیحجابی مواجه نیستیم، بلکه بیحجابی، بیبندوباری و آزادی جنسی مدتهاست در غرب تجربه شده و به نتایج شوم خودش رسیده است. کسی نیست که از این فرصت برای تقویت بنیانهای حجاب و عفاف استفاده کرده باشد.
اگر دوربین را روی دوش افراد فهیم قرار بدهید و آنها بتوانند معضلات بیبندوباری در جوامع غربی را ثبت کنند و نمایش دهند، هم جامعۀ ما در مقابل تهاجم فرهنگی بیمه میشود و هم خود جوامع غربی که تا کنون تحت ستم فرهنگ مستکبران قرار داشتند بیدار خواهند شد.
شما میبینید که رسانههای استکباری حتی اجازه نمیدهند ملتهای خودشان از سیطرهۀ فرهنگیشان بیرون بیایند. این طور نیست که رسانههای غربی فقط علیه ما تهاجم فرهنگی داشته باشند و بخواهند فرهنگ جامعۀ ما را به عنوان یک جامعۀ اسلامی تخریب کنند. آنها قبل از اینکه به سراغ ما بیایند، به تخریب فرهنگی جوامع خودشان پرداختهاند و انسانیت را در آن جوامع تا حدود بسیار زیادی از بین بردهاند تا بتوانند بر مردم سلطه پیدا کنند.
چرا باید چند میلیون یهودی صهیونیست بر جهان بزرگتری به نام مسیحیان مرفه و به ظاهر تحصیلکرده تسلط داشته باشند. این تسلط را آمار و ارقام بیان میکند. نیازی به تحلیل یا بیان دیدگاههای بنده و دیگران نیست. آنها بنیادهای فرهنگی جوامع مسیحی را تخریب کردهاند تا بتوانند بر آنها مسلط شوند.
ما باید این وضعیت را به مردم مغربزمین، مردم خودمان و کل جهان به خوبی نشان دهیم. فیلمسازهای ما در نقد فمینیسم قدرت فیلمسازی ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند در مقام معرفی نگاه دین به رابطۀ زن و مرد، قدرت بیان داشته باشند. همان طور که میدانید، نقد در مقایسه با طراحی یک نظام نوین و جایگزین کار آسانتری است. درک نظام اسلامی و نگاه آن به نظامات دینی کار بسیار دشواری است، در حالی که درک پوسیدگی و شکست نظامات غربی کار آسانتری به نظر میرسد. متأسفانه امروز این کار هم انجام نشده است.
ما در عرصۀ رسانه، برای مقابله با رسانههای ضدحجاب در همۀ دنیا، به کسانی نیازمندیم که بتوانند پایان زشتِ زیباییهای دروغینی را به تصویر بکشند که آنها برای آزادی جنسی متصور شدهاند. اگر در عرصۀ رسانه به مشکلات و بنبستهای آنها بپردازیم، جامعۀ ما حتماً در مقابل تهاجم فرهنگ غرب مصون خواهد شد.
چه راهکاری برای ترویج حجاب در جامعه پیشنهاد میکنید؟
باید یک نگاه جامع و عمیق به این موضوع داشته باشیم، چون حجاب یک پدیدۀ خاص نیست. مشکل بیحجابی قبل از اینکه مشکل جامعۀ ما باشد، مشکل جوامع غربی و اروپایی است. آنها با حجاب بیشتر مشکل دارند تا ما با بیحجابی. اگر این مقایسه را در نظر داشته باشیم، هم در برخورد با بیحجابی به ما روحیه میدهد و هم در برنامهریزی هوشمندانه به ما کمک میکند.
البته باید در ابتدا بدانیم که حجاب یک رفتار خاص نیست، بلکه شاخصی برای وضعیت عمومی جامعه و ارتباط شبکههای مختلف فرهنگی و اجتماعی است. لذا مسئلۀ حجاب را نباید رفتاری صرفاً زنانه یا صرفاً در رابطه با موضوعی مثل عفاف و حیا تلقی کرد. حجاب به هیچ وجه یک مسئلۀ اخلاقی صرف نیست، بلکه همان قدر که به اخلاق ربط دارد، به مسائل حقوقی و سیاسی مرتبط است و همان قدر به وضعیت فرهنگی یا بخشهای دیگر، مثل وضعیت اقتصادی، ربط دارد.
من امیدوارم، برای ساماندهی روند حجاب، بتوانیم با استفاده از متخصصین رشتههای مختلف و طرح مباحث گستردۀ میانرشتهای به راهحلهای دقیقتری برسیم.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید