دانشگاه امام صادق(ع) - مؤثرترین مفهوم در حیات بشر(3) قسمت دوم
اولین علامتِ آغاز حیات برتر، محبت است
شناسنامه:
علائم حیاتی و نشانههای آغاز حیات برتر، بر اساس روایتی از امام صادق(ع)/ یکی از علائم حیاتی این است که لطف خدا، سریع به سمت تو میآید، به حدّی که قشنگ حس میکنی، انگار خدا دستت را گرفته و میگوید: «الان به این هیئت برو، الان فلان کار خوب را انجام بده...»
در ادامه بخشهایی از سومین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «مؤثرترین مفهوم در حیات بشر» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- چگونه میتوانیم به حیات برتر برسیم؟ با تفکر! حالا اگر با تفکر شروع کنیم چه اتفاقهایی برای ما میافتد و به کجاها میرسیم؟ اینها در روایتی از امام صادق(ع) جمعبندی شده است: «إِنَّ أُولِی الْأَلْبَابِ الَّذِینَ عَمِلُوا بِالْفِکْرَةِ حَتَّى وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَّهِ...» (کفایهالاثر/257) یعنی صاحبان خِرد کسانی هستند که با فکر شروع میکنند تا به «محبت خدا» میرسند.
- محبت، اولین علامت حیاتی است که نشانۀ آغاز حیات برتر است. خدا معطلت نمیکند که بگوید: «روز قیامت بیا تا به تو پاداش بدهم!» همینجا نقد با تو حساب میکند؛ چون میخواهد مزۀ محبتش را بچشی تا عاشقانه به سویش پرواز کنی! البته برای اینکه بتوانیم مزهاش را بچشیم، اول باید از حالت مُردگی در بیاییم!
- گاهی یکدفعهای به دلت میآید که «خدایا دوستت دارم» این لحظههای خودتان را غنیمت بشمارید! گاهی به هیئت میروی و کمی فکر میکنی و دلت یکچیزهای خوبی میخواهد؛ مثلاً میگویی: «خدایا، من آن حیات را دوست دارم! و کسانی که آن حیات را دارند را هم دوست دارم» این از علائم حیاتی است.
- این حبالحسین(ع) علامت سعادت شماست. در روایت میفرماید: علامت مؤمن این است که اگر محبت اهلبیت را به دلش عرضه کند، آن را میپذیرد و چنین کسی، دوست دارد برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا برود (فَلْیَرْغَبْ فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع؛ کاملالزیارات/193)
- علامت حیاتی بعدی این است: «وقتی محبت خدا در قلب بیفتد، قلب را روشن میکند!» (کفایهالاثر/257) و وقتی قلب روشن بشود، اتفاقهای خوبی برایت میافتد؛ مثلاً بدون اینکه کلاس اخلاق رفته باشی، خودت حس میکنی که از گناه و کارهای بد، خوشت نمیآید!
- یکی دیگر از علائم حیاتی این است: لطف خدا، سریع به سمت تو میآید، به حدّی که قشنگ حس میکنی، انگار خدا دستت را گرفته و میگوید: «الان به این هیئت برو، الان فلان کار خوب را انجام بده، الان به فلانکار رسیدگی کن...»
- دیگر اینکه: «از اهل فواید میشود» یعنی در موقعیتی قرار میگیرد که آدم مفیدی میشود، مفید زندگی میکند، همه چیز برایش مفید است، او هم برای همه مفید است و هر اتفاقی برایش میافتد مفید است. یعنی از بیخاصیتی درمیآید، چرا؟ چون او دیگر مُرده نیست!
- میفرماید: «وقتی از اهل فواید شد، حکمت بر زبانش جاری میشود!» یعنی بههمه چیز، حکیمانه نگاه میکند و سخنانش درست است. حالا این حکمت از کجا آمده؟ از آن نور قلبش آمده است! یعنی آنچه خودش چشیده و با قلبش دریافت کرده است را بیان میکند. شهید آوینی، شهید دیالمه و شهید چمران، اینطور بودند؛ آنها عالم دینی نبودند اما خیلی دقیق و درست سخن میگفتند.
- علامت حیاتیِ بعدی این است که «انسان زیرک و باهوش میشود» شما میتوانید در زندگی آیتالله بهجت، اوج باهوشی ایشان را در مسائل سیاسی نگاه کنید. ایشان قبل از سال 42 به امام(ره) میگفت: فقط باید شاه از این مملکت برود یا نابود شود، راه دیگری وجود ندارد» این حرف را زمانی میگفت که خیلیها میخواستند بهگونهای با شاه کنار بیایند و حتی تا حدّی او را عامل ثبات هم میدانستند!
- علامت بعدی، قدرتمند شدن و با قدرت زندگی کردن است. حضرت امام(ه) را دیدید که چه قدرتی داشت! مؤمنینی که به قدرت روحی میرسند خیلی فرق دارند با آدمهای خوبی که خوبیهای آنها در اثر ضعف است! امام رضا(ع) میفرماید: اگر کسی را دیدی که آدم خوبی است، گولش را نخور! شاید از سرِ ضعف، آدم خوبی شده است(احتجاج/2/230) تو اگر مهربان هستی و کسی را میبخشی باید از سرِ قدرت ببخشی نه از سرِ ضعف!
- «وقتی با قدرت زندگی کرد، از هفت آسمان خبردار میشود!» آدمهای ضعیف را از این چیزها خبردار نمیکنند! آدمهای ضعیف از خیمۀ مهدی فاطمه هم خبر پیدا نمیکنند! و طبق روایت، بعد از ظهور هم، امام زمان(ع) به هر مؤمنی، قدرت چهل مرد را میدهد (وَ أُعْطِیَ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا؛ غیبت نعمانی/310)
- بعد میفرماید: «چنین کسی شهوت و محبتش، در خالقش است!» یعنی در محبت به خالق، به اوج میرسد؛ حریص است که مدام با خدا باشد و با خدا حرف بزند. و میفرماید: «وقتی به اینجا برسد به منزلت و جایگاه باعظمتی رسیده، و آنوقت است که پروردگارش را در قلبش میبیند!» (کفایهالاثر/257)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید