کلیپ صوتی | نامزدی با خدا!
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 02:01
- لینک تلگرامی: اینجا
- صوت مرجع: ادب، نامی برای تمام خوبیها/ ج2
مدت: | دریافت با کیفیت: [پایین(0.5MB) | متوسط(1MB) | خوب(2MB)]
متن:
آقازادۀ آقای بهجت میفرمودند که پدرم را با هزار اصرار یک کسی که خیلی قبولش داشت نمیدانم آن هم آدم خوبی بود نمیدانم خیلی! بردمش باغ که یکبار ببرمشان باغ. دیگر بردیمشان ایشان را باغ. آمدند سه چهار تا درخت رد شده بودیم هنوز خانه ته باغ بود، همانجا نشستند و با خودشان هم یک بقچه کتاب آوردند. خواستم بگویم آقاجان این کتاب برای چی میآوری؟! بابا یک روز میخواهیم برویم باغ! آخر پیرمرد ول کن دیگر! گفتم دیگر بگویم یکوقت دیدی همان باغ کنسل شد. کتابهایش را پهن کرد و نشست همانجا درسهایش را خواند تا شب و حالا روز تعطیل، باز هم مطالعه کرد و بعدش دیگر ما هم مجبور شدیم همانجا برایش جا بیاندازیم و غذا هم همانجا آوردیم و اصلاً نیامد غرقش بشود.
ببینید آنها فکر نکن دارند بد میگذرانند ها! شما هم باشی با یک نامزدی عزیز و دوستداشتنی خانم یا آقا فرق نمیکند باشی، بروی توی باغی وسط باغ شلوغ باشد میگویی ما همین بغل خلوت همینجا مینشینیم. شما هم باشی این کار را میکنی. نه ببر بالا آنجا همه هستند دور هم هستیم. شما قبول داری حالا دم در میایستی؟ شما باشید در ماشین بیرون باغ مینشینی. میگویی بابا آدم آنجایی که دلش خوش باشد! نمیگویم اینجوری زندگی کنیم ها! اینها کار ما نیست. شما برو ته باغ هم بنشین و کِیفت هم بکن و ولی خدا را بیشتر ازش لذّت ببر به سود خودت است.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید