کلیپ تصویری | لباسهای چهکسی را تا به حال شستهای؟
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:32 دقیقه
- منبع: هنر تعامل و حماسۀ تعالی/ ج3
- 03:32 دقیقه | کیفیت (پایین(9 مگابایت) | متوسط(40 مگابایت) | بالا(80 مگابایت) )
- آپارات: (ببینید)
- تلگرام: اینجا
متن:
میفرماید رسول گرامی اسلام: «إِنَّ الْمُومِنَ لَیَسْکُنُ إِلَی الْمُومِنِ کَمَا یَسْکُنُ القَلبُ الظَّمئان إِلَی الْمَاءِ الْبَارِدِ[1]»؛ مؤمن پیش مؤمن آرامش پیدا میکند، جگرش حال میآید خنک میشود، مثل کسی که جگرش تشنه است به آب خنک میرسد. آقا ما به مؤمنین میرسیم اینجوری نمیشویم. آقا در مورد مؤمنین این را توضیح دادند، نه هر امّ قمری که خب عزیز من.
این شاخ غرورت را بکَن بیانداز دور. به چه دلیلی مرید امام زمانت را تحویل نمیگیری؟ به چه دلیلی برایش فداکاری نمیکنی؟ آقای حاج احمد متوسلیان وقتی که اسیر شدند در لبنان بنده آنجا بودم. منتها یک بچه بسیجی جزء بودم توی بر و بچههای لبنانی یک کمی عربی بلد بودم باهاشون گپ میزدیم و اختلات میکردیم و گفتگو میکردیم. به ما گفتند که حاج احمد رفته تهران. ما آمدیم تهران فهمیدیم که حاج احمد اسیر شده. به بچهها نگفتند به نیروهای ساده نگفتند این حرف را که آقا حاج احمد اسیر شده. چون واقعاً بچهها خیلیهایشان دق میکردند. خیلی دوستش داشتند. حالا چرا اینجوری بود؟ بابا آن یک آدم حسابی بود، اصلاً یک چیز دیگر بود.
پایش مجروح بود آتل گذاشته بودند باید باز میکردند، جراحت پایش را پانسمان میکردند. بعد هر روز باید میرفت پانسمانش را عوض میکرد. سر وقت باید میرفت. از بیمارستان زنگ میزدند بابا، آن زمان که در کردستان بوده ظاهراً این اتفاق برایشان افتاده بوده. چرا نمیآید حاج احمد؟ حالا الآن حمام است. حمام نباید برود آن! آن پایش فعلاً اینجوری است. خب حالا چیز است شما کاری نداشته باشید میآید، یک ساعت دیگر میآید. یک ساعت دیگر چیه؟ بیاید اینجا پانسمانش را عوض کند، آن پایش خطرناک است.
بعد یک ساعت دیگر آمده میبیند که خب سر و ظاهرش که نشان نمیدهد ایشان حمام رفته باشد. دستش را نگاه میکند میبیند اِ! دستش که حمام رفته ولی سر و کله و هیکلش حمام نرفته. خب حالا چیزی که به این نمیگوید. بعد از آن رفقایش میپرسد یعنی چی این دیر آمد؟ بعد حمام چهجوری رفته بود؟ این که دستش حمامی بود، چروک شده بود از بس آب زده بود ولی سر و صورت. گفت بابا بهش نگویی ها! این برنامه دارد لباسهای بچهها را برمیدارد میبرد میشورد. هیچکس هم حق ندارد اعتراض کند، هیچکس هم حق ندارد این را جایی بگوید. ما هم جرأت نمیکنیم برویم جلو.
رفته با همان پای شکستهاش همین برنامه گفته من این برنامۀ لباس شستنم را انجام بدهم بلند شوم بیایم. خب یک کاری بکن آخر! لباس کی را تو شستی تا حالا؟! در تشکیلات برای همدیگر فداکاری بکنیم. نه ما چیز است، ما خودمان را نگه داشتیم برای آقا امام زمان(ع) برای ایشان فدا کنیم. این شاخ غرورت را بکن بیانداز دور. به چه دلیلی مرید امام زمانت را تحویل نمیگیری؟ به چه دلیلی برایش فداکاری نمیکنی؟
منبع و متن روایت
[1] . نوادر راوندی ص8) قال النبی ص : إنّ المؤمنَ لَیَسْکُنُ إلَى المؤمنِ کما یَسْکُنُ قلبُ الظَّمآنِ إلَى الماءِ البارِدِ.
کافی ، ج2،ص247) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَسْکُنُ إِلَى الْمُؤْمِنِ کَمَا یَسْکُنُ الظَّمْآنُ إِلَى الْمَاءِ الْبَارِدِ.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید