کلیپ تصویری | بگذار روی دستانت آب بریزم
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:43 دقیقه
- منبع: حسینیه آیت الله حقشناس(ره)/ 961006
- 04:43 دقیقه | کیفیت (پایین(11 مگابایت) | متوسط(40 مگابایت) | بالا(140 مگابایت))
- آپارات: (ببینید)
متن:
«مَن تَواضَعَ فی الدّنیا لِإخوانِه»؛ کسی که در دنیا برای برادرهایش تواضع کند. «فهوَ عندالله مِنَ الصّدّیقین و مِن شیعةِ علی بن ابیطالب حقّاً»؛ اینها شیعۀ حقیقی هستند. این داستان را امام حسن عسگری(ع) بیان میکنند. میخواهند بچه شیعهها را بسپارند به دوران غیبت را، غیبت و بالاخره امام مستقیم بالای سرشان نیست. ببینید چه سفارشهایی دارند.
میفرماید «لقد ورد علی أمیرالمؤمنین» وارد شدند بر امیرالمؤمنین دو مهمان یک پدر و پسر؛ «فَقام إلیهُما»؛ حضرت بلند شد اینها را نشاند، دستور غذا دادند غذا آوردند؛ قنبر هم بود خدمت میکردند. بعد از اینکه غذایشان را خوردند «فَجاءَ قَنبر بطشتٍ وَ إبریقَ خَشَبٍ»؛ و یک در واقع ظرف آبی که حالا چوبی هم بود. قدیمها رسم بود دیگر همان سر سفره از باب اکرام مهمان آب میریختند دستشان را میشستند. چون با دست هم غذا میخوردند. «فوَثَبَ أمیرالمؤمنین علیهالسلام و أخَذ الإبریق»؛ تا دیدند قنبر ابریق را آورد حضرت از جا جَستند بلند شدند رفتند آن را گرفتند که یکوقت قنبر نریزد، خودشان بریزند.
حالا مهمان هم با معرفت بود. «فتَمَرَّغَ الرجُل فی التراب»؛ یک دفعهای این مرد خودش را انداخت رو خاک. گفت آقا شما؟! شما بخواهی آب بریزی رو دست من؟! خدا دارد نگاه میکند، علی آب بریزد رو دست من؟! حضرت فرمودند: «أُقعُد» بنشین سر جایت، «و اغسل»، دستهایت را بشوی. «فان الله عزوجل یَراکَ»، چه اشکالی دارد؟ خدا دارد تو را میبیند، «و أخاک الذی لا یُمَیَّزُ منک و لا یتفضّلُ علیک یَخدِمُک»؛ و خدا دارد میبیند برادرت که از تو هیچ برتریای ندارد دارد به تو خدمت میکند. چه اشکالی دارد؟
اینها اینجوری هستند ها! امام الائمّه اینگونه است. «فَقَعَدَ الرجُل» نشست. «و قال لهُ علی(ع)». حالا حضرت میخواهد آب بریزد رو دستش. این دیگر هدیۀ ویژۀ امام حسن عسگری(ع) از این قصّه برای شما. ایشان میخواهد آب بریزد امیرالمؤمنین رو دست او و او میخواهد دست را بشوید. خودش را انداخت رو خاک گفت نه! حضرت فرمود نخیر بنشین سر جایت، من ثوابش را دارم میبرم، هیچ اشکال ندارد.
حضرت فرمود قبل از اینکه آب بریزد «أقسَمتُ علیک بعِظَمِ حقّی الذی عَرَفتَه»؛ قسمات میدهم، به چی؟ به آن حقّ امامتی که از من قبول داری که به خاطرش تواضع کردی. قسمات میدهم. قسماش میدهی حضرت برای چی یا امیرالمؤمنین؟ «لما غَسَلت یدک مطمئنا کما کنت تغسل لو کان الصاب علیک قنبر»؛ همانجور راحت بنشینی دستت را بشویی که انگار قنبر دارد رو دستت آب میریزد. قسمات میدهم. تو تواضع کردی یا امیرالمؤمنین شما اینها، تو حقّ من را میشناسی، من به این حق قسمات میدهم. راحت باش، بگذار من آب بریزم رو دستت. انگار طرف خجالت میکشیده میخواسته حالا یک ذرّه دستش را بگیرد زیر آب که انتصال امر کرده باشد. امیرالمؤمنین به ایشان میفرماید که تو فکر کن قنبر دارد میریزد. راحت بنشین، بگذار من راحت کارم را انجام بدهم.
بعد امام حسن عسگری(ع) میفرماید چی؟ «فَمَنِ اتَّبَعَ عَلیًّ ذلک فهو الشیعیُّ حقّاً»؛ کسی که اینجوری از علی تبعیّت بکند این شیعۀ حقیقی است. خدایا به ما توفیق خدمت به برادران دینیمان عنایت بفرما.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید