کلیپ تصویری | یک مدیر فوتبالی شهید
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:31 دقیقه
- منبع: یادواره شهید قربانی
- 04:31 دقیقه | دریافت با کیفیت | پایین(11 مگابایت) | متوسط(38 مگابایت) | بالا(97 مگابایت) | صوت )
- (آپارات)
متن:
این شهید والامقام یک اسوهای است استثنایی از جنس خاص. یک مدیر میانی مملکت بودند، مدیری که دستش به پول میرسید، مدیری که وقتی مسئول بانک بود تقریباً هیچکسی را ناامید برنمیگرداند. مشکل مردم را حل میکرد. مدیر کسی است که یک فرصت پیدا بکند برای خدمت کردن. نه فرصت پیدا بکند برای غنیمت جمع کردن. کتاب خاطرات شهید قربانی را در دوران مدیریتش بنویسید، درست است؟ این را به همۀ مدیران تقدیم کنید. یک اسوهای است استثنایی از جنس خاص.
ایشان میآید یکی از کارهایی که انجام داده یک مدرسۀ فوتبال در اندیمشک احداث میکند. این مدرسۀ فوتبال که از بچههای آن مدرسه هفت هشت تا را برای من معرفی کردند که در لیگ برتر الآن دارند بازی میکنند، این مدرسۀ فوتبال پنج سال پیاپی مدرسۀ نمونۀ فوتبال در کشور میشود. بله! مدیران اگر آدم باشند همۀ گرهها به دستشان باز میشود. مدیران اگر مثل شهید قربانی باشند.
ایشان یک سفر رفته بودند کربلا، میبردند به کاروانها خدمت میکردند. یکی از دوستان بستگانشان به بنده میفرمودند که وقتی کاروان میبردند من یکبار باهاشون رفته بودم میخواستم به کاروانیها خدمت بکنم، ایشان نمیگذاشت. میگفت نوکری اینها کار خودم است. حالا شاید بعضی از آن افرادی که در کاروان بودند این کسی که دارد تو ماشین مثلاً چیزی توزیع میکند، غذا توزیع میکند، نمیدانستند که بابا ایشان مثلاً رئیس، مسئول یک بانک است. کلّی به اصطلاح خدمه دارد برای کارهایش. چایی هر روز برایش میبرند. برای کارمندهایش چایی میبرند. ولی خودش دارد چایی میبرد برای خادمها. میگوید نه، نوکری برای خادم. این یعنی مدیر خراب نشده دیگر. یعنی فاسد نشده، اخلاقش بد نشده. بعضی از مدیرها تا مدیر میشوند عصا قورت دادند، دیگر خم نمیشوند.
ما از مدیران مملکت انتظار داریم مثل شهید قربانی پاکباخته باشند. هر جا مدیران مملکت جمع شدند عکس شهید قربانی را بگذارند آنجا. نه عکسی که چفیه گذاشته و لباس نظامی. من میترسم این عکس را ببینند بگویند خب نیروی نظامی است دیگر. یک مدتی است رفته پول نظامیگریاش را گرفته وقتش هم شده رفته جان خودش را در راه مملکت داده. نه! ایشان مدیر بود. ایشان کسی مجبور نکرده بود بلند شود برود.
من خواهش میکنم پشت سر اسم این شهید بزرگوار هم هی نگویید سردار. چون وقتی میگویی سردار، مردم میگویند خب این سردارها همۀشان همینجوری هستند دیگر، میروند شهید میشوند دیگر، بچههای خیلی خوبی هم هستند. نه، بگویید یکی از مدیران مملکت رفت به شهادت رسید. بگویید یکی از رؤسای بانکهای اهواز رفت جان خودش را برای مظلومین داد. بگویید یک مدیر فوتبالی رفت، مدیر فوتبالی موفقی هم بود، رفت جان خودش را تقدیم کرد. فکر نکنند شهادت مال یک قبیلۀ مخصوص است! مال یک سلیقۀ ویژه است! شما باید آدم درست بکنید مثل شهید قربانی مدیر مملکتتان بشود آقا بفرماید میآییم.
ما آدم اینجوری میخواهیم. و مردم اهواز، مردم اصفهان، مردم شیراز، مردم مشهد، مردم همۀ دنیا، تا مدیران مملکتتان مثل شهید قربانی نباشند کارتان درست نمیشود. ده سال ایشان رئیس بانک بوده. زندگیاش تغییر نکرده. این نمونه را باید به رخ تمام مدیران میانی مملکت کشید. این شهید والامقام یک اسوهای است استثنایی از جنس خاص. ایشان کی بودند شهید شدند؟ یک مدیر میانی مملکت بودند، مدیری که دستش به پول میرسید، مدیری که وقتی مسئول بانک بود تقریباً هیچکسی را ناامید برنمیگرداند. مشکل مردم را حل میکرد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید