کلیپ تصویری | مشکل داری؟ گرفتاری؟ نیا اربعین!
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 06:07 دقیقه
- منبع: امتحان بیسر و صدای اربعین
- 06:07 دقیقه | دریافت با کیفیت | پایین(10 مگابایت) | متوسط(50 مگابایت) | بالا 137 مگابایت) | صوت)
- (آپارات)
متن:
باید دقّت کرد در این امتحانهای آرام و بیسر و صدا انتظار خدا چیست. بعضی از امتحانها خیلی درشت و پر سر و صدا و روشن کنندۀ تکلیف است. بعضی از امتحانها خیلی بی سر و صداست و آدم فریب میخورد که فرصتها را یک دفعهای از دست میدهد.
بسیاری از اوقات امتحان برای رسیدن به عالیترین مدارج قُرب بسیار ظریف و بی سر و صدا صورت میگیرد. مردم میگفتند چیکار کنیم الآن؟ چی میشود؟ امام حسین را که نمیتوانیم تنها بگذاریم. ما خودمان دعوت کردیم. حالا صبر کنیم بگذاریم امام حسین بیاید، بعد فهمیدند مثل اینکه امام حسین نمیآید، یعنی جلویش را گرفتند، حر رفته با سپاهیاناش جلویش را گرفته. عبیدالله مثل اینکه دارد لشکر آماده میکند. گفتند چیکار کنیم؟ داشتند فکر میکردند امثال سلیمان بن سُردها. یک دفعهای ماجرا به کجا رسید؟ سرهای را مطهّر را آوردند توی شهر. اینها خاک به سرشان ریختند، ما نمیدانستیم اینجوری فاجعه میشود! هزاران نفر قیام توّابین را شکل دادند، همۀشان هم میدانستند کشته میشوند، همۀشان هم کشته شدند، هیچ ثمری هم در تاریخ نداشتند، به هیچ وجه هم امتیاز کربلا و عاشورا را پیدا نکردند.
چیست؟ انتظار داشتی امام حسین(ع) خودش محاصرۀ حر را رد کند بیاید توی کوفه یکی یکی درِ خانۀتان را بزند، بلند شو بیا، من را کمک کن، الآن اینها من را میخواهند سر از بدنم جدا کنند، اگر نیایی اینجوری میشود، اینجوری میشود. انتظار داری امام حسین چه توضیحی برایت بدهد بلند شوی بیایی؟ باور بفرمایید اربعین یکی از امتحانهای بیسر و صداست.
بعضی از امتحانها خیلی بی سر و صداست و آدم فریب میخورد که فرصتها را یک دفعهای از دست میدهد. باور بفرمایید اربعین یکی از امتحانهای بی سر و صداست. سر و صدای اربعین بالا هست، ولی بی سر و صداست از این جهت که آیا واجب است من بروم برای اربعین مایه بگذارم؟ نمیدانم، چه عرض کنم؟ توی همین تحلیلها بعضیها این فرصت با عظمت را دارند از دست میدهند. توی همین تحلیلها بعضیها فرصت یاری حسین(ع) را از دست دادند.
امّا یک نفر توی مجلس امام حسین شب عاشورا نشسته بود خبر دادند عبیدالله بن زیاد ملعون پسرت را دستگیر کرده. آن دستگیریهای آن زمان مساوی با اعدام بود دیگر، باید میرفتند یکجوری نجات میدادند. امام حسین(ع) به پدرش نگاه کرد فرمود که بلند شو برو، شما برو پسرت را نجات بده. من نمیخواهم اینجا باشی این گرفتاری هم داشته باشی. یک مقدار پول و آذوقه و اینها هم آورد فرمود این هم برو خرج آزادی پسرت بکن. هر کی گرفتار است نیاید اربعین. امام حسین اگر شب عاشورا توی خیمهاش بودی میفرمود برو به گرفتاریات برس. شب عاشورا اگر بودی ها!
طرف چیکار کرد؟ یک نگاه به علی اکبر حسین کرد، یک نگاه به آقا کرد، فرمود آقا جوان تو اینجا میخواهد فردا به شهادت برسد من بروم دنبال جوان خودم؟ جوان من فدای جوان شما! دیگر او افتاد به التماس آقا تو رو خدا من را به این بهانه بیرون نکن از خیمۀ خودت. من نمیخواهم بروم سراغ گرفتاریام، من میخواهم برای تو باشم! اینقدر التماس کرد آقا فرمود عیبی ندارد باش تو هم باش. امتحانها همیشه زیاد پر سر و صدا و زیاد روشن کنندۀ تکلیف نیست ها! بعضی از فرصتها مثل برق و باد میآیند و میروند، بعضی از فرصتها تو را تکان نمیدهند که بههوش باش، بهپا خیز، حرکت کن! اینقدر یقهات را نمیگیرد.
میگوید که آقا من یک مقدار کار دارم اربعین هم هست نمیدانم از کارم بزنم بروم یا نه؟ میگویم من نمیدانم، من چه عرض کنم؟ بنده میگویم من نمیدانم، اگر خود امام حسین بود میفرمود حتماً برو، برو دنبال کارت، به کارت برس عزیزم. مگر برای اربعین چقدر میخواستی هزینه کنی؟ آنوقت منتظر بودید آقا و مولایتان بیاید که جهان را پای رکاب او نجات بدهی؟ آن مقدار هزینه را برای عزّت مجلس اباعبدالله الحسین در کربلا در میعادگاه اربعین هزینه نکردی، منتظر هستی آقایت بیاید بروی جانت را بدهی؟ ما به اربعین نگاهمان اینجوری است، یک امتحان بی سر و صدا.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید