کلیپ صوتی | عشق؛ بدون مرز
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 05:07
- منبع:
مدت: |دریافت با کیفیت: [پایین(2MB) | متوسط(4MB) ]
متن:
رفقا! دین اسلام دعوایش سر توحید و نبوّت آنچنان نبود. بابا! زمان رسول خدا مردم که به خدا که معتقد بودند از قبل، به انبیاء الهی قبل هم که معتقد بودند، به اصل نبوّت هم که اعتقاد داشتند، به اصل معاد هم اعتقاد داشتند، به عبادت هم معتقد بودند، عمل میکردند، حج برقرار بود همیشه. زمان جاهلیّت! اینقدر دیندار بودند آن کافرها! بله بت هم گذاشته بودند توی خانۀ کعبه، بتها را که خدا نمیدانستند که آنها. آنها میگفتند بتها واسطۀ خدا هستند و تقدیس میکردند بتها را به امر موهومی که مثلاً خیال برشان داشته بود که اینها از جانب خدا هستند بتها. و الّا کسی اینقدر مثل بیدینهای امروز که بیدین نبودند که!
میآمدند میگفتند یا رسول الله شما پیغمبر خدا هستی درست. این هم میپذیرفتند. بعد میگفتند که ولی برای اینکه اختلاف پیش نیاید خوب است برای هر قومی یک پیغمبر بیاید. این را به خدای خودت بگو. الآن خیلیها دارند دق میکنند از دست شما ایرانیها و پاکستانیها و افغانستانیها و آذربایجانیها و نمیدانم کجاییها، چرا همۀ ملّتها جمع شدید دور حسین؟! بابا! حسین(ع) باشد مال مردم عراق! برای اینکه شما مرزها را شکستید، قدرت جهانی دارید درست میکنید، قدرت مرکزی دارید درست میکنید. دق دارند میکنند بعضیها به خاطر این!
آنجا هم اینها میخواستند از ولایت مرکزی فرار کنند. حتّی از ولایت هم نمیخواستند فرار کنند! «فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا»؛ مقابل اینها وایستا با اینها مخالفت سرسختانه بکن! از آن اوّل خدا دنبال ایجاد قدرت مرکزی ولایت و متمرکز در یک نقطه برای فتح عالم، برای «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» بوده. قدرت جهانی دارید درست میکنید! قدرت مرکزی دارید درست میکنید. دق دارند میکنند بعضیها به خاطر این!
پیمان هجرت چی بود؟ بروید نماز بخوانید؟ بروید بچههای خوبی باشید؟ بروید خمس و زکات بدهید؟ بروید مثلاً از اینجوری مباحث اخلاقی و عبادی و اینها؟ اینها که همه اهل عبادت بودند، مسلمان شده بودند، قبل از این هم که مسلمان بشوند آمده بودند حج صدای پیغمبر را شنیدند، اهل عبادت اینجوری بودند! چه تغییری رخ داده؟!
هر کسی مسمان میشد تا نزدیک ده سال اینجوری بود مسلمان شدی باید بروی مدینه. آقا آنجا زیرساختها آماده نیست! آخر من الآن بروم آنجا کشاورزی خودم را چیکار کنم؟ توی شهر مدینه که اینقدر شغل نیست. آقا خانه ندارم آنجا ها! یا رسول الله من مسلمان شدم نوکر تو هم هستم ولی بگذار توی روستای خودمان بمانم دیگر. اینجا الآن بلند شوم بیایم مدینه آخر جا ندارم! شغل ندارم، گرسنه میشوم.
بعد مردم آمده بودند توی مدینه همینجوری آواره، دم مسجد میخوابیدند. بعد مردم مدینه هم میدیدند که آقا چند نفر با خانواده بلند شدند آمدند. آقا بیا اینجا خانۀ ما دو تا اتاق دارد یک اتاقش مال شما. انصار شروع کردند خانههایشان را تقسیم کردن با مردم مهاجر. آقا ببخشید دیگر ما میدانی مسلمان شدیم چارهای نداریم باید بیاییم اینجا. خب عیبی ندارد دیگر بیایید اینجا خانۀ ما دیگر. میبینی توی راه، توی کوفه، توی نجف، توی کربلا خانههایشان را مردم در اختیار قرار میدهند زائر حسین هستی قدمت روی چشم من، بلند شو بیا. آذوقهات را میدهند، غذایت را میدهند. بله همین است دیگر. اینجا حسین هست من هم آمدم زائر حسین هستم. این میگوید من هم همۀ هستیام برای زائر حسین. مدینه زنده شده! پیمانهای با رسول خدا زنده شده! میخواهم از اینجا برگشتی کسی به تو زخم زبان زد چرا این همه هزینه کردی رفتی اربعین غیر از احساسات و شور حسینی برگردی بگویی ببین این دین من است!
قدرت جهانی دارید درست میکنید. قدرت مرکزی دارید درست میکنید. دق دارند میکنند بعضیها به خاطر این!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید