کلیپ تصویری | ریشه بسیاری از بدیها
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 05:08 دقیقه
- منبع: هیئت ثاره الله قم
- 05:08 دقیقه | دریافت با کیفیت | پایین(9 مگابایت) | متوسط(26 مگابایت) | بالا (125 مگابایت) | صوت)
- (آپارات)
متن:
سبک زندگیمان خیلی بر افکارمان تأثیر دارد. نوع تربیتیافتگیمان، ادبی که شدیم در زندگی، خیلی بر روحیاتمان و نگرشهایمان تأثیر دارد. کمکم عادت میکنیم چهجوری زندگی کنیم، کمکم عادت میکنیم چگونه رفتار بکنیم، مدل رفتارمان چهجوری است؟ اگر این مدل رفتاری غلط باشد کار به آنجا میرسد که افکارمان هم غلط میشود و افکار غلط را میپسندیم. افکار غلط را برایش توجیه میآوریم که بپذیریم.
اگر راحتطلبی جزئی از زندگی ما بشود و یکی از آثار راحتطلبی این است که آدم حتیالمقدور کار سخت نکند و حتیالمقدور سریع کارهایش را انجام ندهد. یکی از وجوه راحتطلبی این است که انسان کارهایی که هزینه دارد برایش و از لذّتش کم میکند، از خواب و آسایشاش کم میکند آن کارها را انجام ندهد. حالا این راحتطلبی از وجود کسی اگر درنیاید بیرون، چه اتفاقی میافتد؟ این آدم اگر دیندار بشود دینداری خواهد شد که سعی میکند تکالیف شرعی را از سر باز بزند و انسانی میشود که چون دیندار است دیگر، باید بگوید این اصلاً تکلیف من نیست، میدانی؟ توجیه بکند.
و بعد ممکن است توجیهات آبدار عجیب غریبی بیاورد، تکالیف مهمتر دیگری را اولویت برایش قائل بشود. حالا چرا فهمش اینجوری شده؟ چون آدم راحتطلبی است. کار سخت را هیچوقت نمیتواند اولویت بدهد. سبک زندگیمان خیلی بر افکارمان تأثیر دارد، نوع تربیتیافتگیمان، ادبی که شدیم، در زندگی خیلی بر روحیاتمان و نگرشهایمان تأثیر دارد. کسی الآن راحتطلب باشد میگوید که ببین بالاخره احتمال معقولی است اگر برویم مذاکره کنیم با آمریکا یکوقت دیدی کوتاه آمد. آدم چرا خودش را الکی درگیر کند؟ این راحتطلبی فکر آدم را خراب میکند. من کمکم دارم فکر میکنم جزو پیرمردها دارم میشوم، فکر میکنم ها! چون توی این مدّت جوانهایی که کجا بودند الآن به کجا رسیدند را خب دارم میبینم. مثلاً اینها از زمان حجره چهجوری بودند؟ در جنگ چهجوری بودند؟ الآن کجا هستند؟
تئوریسینهای نفی جهاد هستند. تئوریسینهای پذیرش صلح احمقانه هستند. و واقعاً اینجوری فکر میکند ها! جرأت هم نمیکنی بروی بهش بگویی ببین رفیق! تو میدانی چرا آنطرف مَیلت میکشد؟ فکرت میرود؟ میدانی چرا؟ تو از اول تنبل بودی. چهجوری آدم این را بگوید؟ شهید مطهری یک همحجرهای داشت، شهید مطهری فیضیه میرفت آب حوض یخزده را میشکست آب میبرداشت وضو میگرفت برای نماز شب، آن همحجرهاشاش هیچی، اصلاً بیرون که نمیآمد هیچی بلند هم نمیشد. بعد این از سر محبت میآمد او را بیدار میکرد میگفت بابا آب من جمع کردم آوردم برایت. حالا بیا همینجا یک گوشه وضو بگیر. آنوقت شهید مطهری رفت شهید شد، ایشان پای تشییع جنازهاش هم به انقلاب فحش دادند.
امام فرمود که شما اگر سر کار باشی کار را میدهی دست لیبرالها. مَیلش میکشید به سمت لیبرالها. و این قصهاش مال اواخر عمرش نبود ها! همان اوائل هم بعد از پیروزی انقلاب، مثلاً دو سه سال شاید گذشته بود از پیروزی انقلاب دو سال، میرفت به امام میگفت ما از آمریکاییها بیایید یک تشکری بکنیم. از آمریکاییها چرا؟ ما همۀ بدبختیمان از آنهاست. گفت بالاخره اینها اجازه دادند ما انقلاب بکنیم این خودش یک کمک است دیگر، برویم ازشان یک تشکری بکنیم.
ببین کجا را دیده! کوچکترین روزنهها و احتمالات برای کم شدن درگیری با اصل استکباری که مشکل اصل بشر است. این را نگاه کن، امام را ببین. فرمود ما انقلاب کردیم ریشۀ آمریکا را بکَنیم! سبک زندگیمان خیلی بر افکارمان تأثیر دارد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید