کلیپ تصویری | امانتی پیامبر(ص)
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:36 دقیقه
- منبع: آثار فردی و اجتماعی اعتماد به نفس
- 3:36 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(9 مگابایت) | متوسط(29 مگابایت) | بالا (110 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن کلیپ:
حضرت ختمی مرتبت هجرت فرمود. فرمود علی جان، جای من بخواب. بعد فرمودند که بعد از من دست اهلبیت من را بگیر بیاور. حالا این اهلبیت یکیشان فاطمۀ زهرا دختر پیغمبر است. هنوز ازدواج نکرده. اینقدر علی بن ابیطالب جگرگوشۀ خودش رسول خدا اطمینان دارد، بچههای من را بردار بیاور.
رسول خدا هجرت فرمود. برای فاطمۀ زهرا ناقهای تهیه کرد. محملی، هودَجی. که در داخل این محمل بنشیند بر روی این ناقه. خودش هم بر مرکبی سوار شد، یک دفعهای مشرکین مکّه شصتشان خبردار شد. گفتند راستی! دختر پیغمبر را به اسارت بگیریم تا پیغمبر برگردد. مگر ما دنبال او نکردیم او از دست ما فرار کرد؟ دخترش را به اسارت بگیریم.
به تاخت آمدند دنبال این کاروان کوچک، غافل از اینکه سرسلسلۀ این کاروان، کاروانسالار این کاروان کوچک علی است! برای اولین بار یلان عرب آمدند گرگوار دور این کاروان کوچک ضرب شصت علی را چشیدند. امیرالمؤمنین اول از مرکب خودش پیاده شد. آمد مقابل ناقۀ حضرت زهرای اطهر. آنچنان شمشیر کشید! پا را به فرار گذاشتند، دیگر هم دنبال نکردند.
بعد امیرالمؤمنین آرام آمد پای ناقۀ فاطمۀ زهرا. صدا زد یا بِنتَ رسول الله، یا فاطمه! شما که نترسیدی؟ فاطمۀ زهرا صدا زد یا علی! کسی که تو را داشته باشد از هیچ چیز نمیترسد. میگویند دیگر امیرالمؤمنین سوار بر مرکب نشد، ناقۀ فاطمه را گرفت تا مدینه پیاده آمد. نزدیک خیمۀ رسول خدا شد که بیرون شهر منتظر علی بود، پیغمبر میگویند از خیمه بیرون آمد، علی بن ابیطالب ناقۀ فاطمه را تحویل رسول خدا داد، یا رسول الله امانتیات را برایت آوردم. پیغمبر علی را بغل گرفت اینقدر گریه کرد! اینقدر گریه کرد. امانتیات را سالم آوردم.
امان از آن وقتی که یکبار دیگر علی صدا زد یا رسول الله! امانتیات را از من تحویل بگیر. هیچ توضیحی نداشت علی بدهد. نوشته کلام امیرالمؤمنین را. آنجا یک جمله گفت. صدا زد یا رسول الله! فاطمه خودش برای شما تعریف خواهد کرد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید