۹۰/۰۳/۱۰ چاپ ایمیل و پی دی اف
حجت الاسلام پناهیان در مسجد دانشگاه تهران:

خبر دادن از آینده با کمک شیاطین نشانه حقانیت نیست؛ بلکه نوعی شرک است

پناهیان: یکی از بدیل‌های ایمان، «قدرت سحر و جادو» و قدرت‌هایی هستند که واقعیت دارند، ولی مُجاز نیستند و از نظر دین ما به شدت منکوب شده‌اند. سحر و جادو، دست‌یابی به نوعی علم و توانایی است که در دل انسان جای ایمان به خدا را می‌گیرد. اگرچه ممکن است به ظاهر گره‌هایی را از زندگیِ فردی و اجتماعیِ ما باز کند، ولی در نهایت انسان را به زمین می‌زند.

حجت الاسلام علیرضا پناهیان ظهر سه‌شنبه با حضور در مسجد دانشگاه تهران با بیان روایاتی از ائمۀ معصومین(ع)، خبر دادن از برخی اتفاقات توسط سحر و کهانت را ممکن اما نادرست دانست و گفت: بر اساس روایات، بعید نیست که شیاطین جن و انس به بعضی‌ها خبرهایی بدهند که فلان اتفاق خواهد افتاد و آن اتفاق هم بیفتد. بعد هم این اطلاع را لطف خدا به خود تلقی نمایند تا اعتمادها را جلب کنند و دیگران را گمراه کنند. در آخرالزمان باید خیلی منتظر این قبیل اتفاق‌ها باشیم. این گونه امور به‌هیچ وجه معیاری برای حقانیت نیست.

مشاور ریاست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها، با نادرست دانستن مراجعه به کسانی چنین قدرت‌هایی دارند به روایاتی در این زمینه اشاره کرده و گفت: یکی از اصحاب امام صادق(ع) از حضرت سؤال کرد: در منطقۀ ما کسی است[از همین کاهن‌ها] که مردم وقتی چیزی را گم می‌کنند، از او می‌پرسند و او خبر می‌دهد. آیا ما هم می‌توانیم از او بپرسیم و کمک بگیریم؟ حضرت در پاسخ او فرمودند: رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس سراغ چنین افرادی برود و به سخنش اعتماد کند، به کتاب خدا کافر شده است.

***

در ادامه بخش‌هایی از این سخنرانی را می‌خوانید:

سحر و جادو یکی از بدیل‌ها و نظیر‌های ایمان به غیب است

  • این روزها به دلائلی مسئلۀ «سحر» و «اطلاع از غیب به طرق غیرمعمول» یک از پرسش‌هایی است که ذهن جوان‌ها را به خود مشغول کرده است. می‌پرسند آیا امکان دارد؟ آیا مجاز است؟
  • مقدمتاً عرض کنم: ایمان طبیعتاً به انسان قدرت می‌دهد. قدرتی که پاک است و انسان به آن نیاز دارد. امور دیگری هم هستند که هرکدام به نوبۀ خود به انسان قدرت می‌دهند هرچند ضعیف‌تر و بعضاً ناسالم، و معمولا خیلی‌ها آنها را بدیل ایمان قرار می‌دهند. مانند علم، ثروت اعتبار اجتماعی و ...
  • اگر کسی به قدرتی برسد، به تدریج ممکن است با اتکاء به آن، خودش را از «ایمان به خداوند» مستغنی بداند. اساساً اتکاء به هرچیزی غیر از خدا موجب می‌شود خدا او را به همان چیز واگذار کند، تا غیر قابل اتکا بودن آن، بر فرد ثابت شود. رسول خدا(ص) می‌فرماید: لا تَتَّکِلْ إلى غَیرِ اللّه ِ فیَکِلَکَ اللّهُ إلَیهِ. (مستدرک الوسائل/12790). امیرالمؤمنین علی(ع) نیز هرگونه «اتکا به خود» را از دام‌های شیطان می‌داند (إیّاکَ و الثِّقَةَ بنَفسِکَ ؛ فإنَّ ذلکَ مِن أکبَرِ مَصائدِ الشَّیطانِ) (غررالحکم/2678)
  • یکی از بدیل‌های ایمان، «قدرت سحر و جادو» و قدرت‌هایی هستند که واقعیت دارند، ولی مُجاز نیستند و از نظر دین ما به شدت منکوب شده‌اند. سحر و جادو، دست‌یابی به نوعی علم و توانایی است که در دل انسان جای ایمان به خدا را می‌گیرد. اگرچه ممکن است به ظاهر گره‌هایی را از زندگیِ فردی و اجتماعیِ ما باز کند، ولی در نهایت انسان را به زمین می‌زند.
  • حضرت آدم در بهشت رضوان الهی و در اوج صفا و پاکی زندگی می‌کرد که طبیعتاً در چنین فضایی، زمینۀ بدی به سختی برای انسان پیش می‌آید. اما ابلیس آمد و او را به یک نیروی غیبی دعوت کرد: «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَنُ، قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلىَ‏ شَجَرَةِ الخُْلْدِ؟»(طه/120) ابلیس به آدم وعده داده بود اگر از این شجرۀ ممنوعه بخوری به نیروی جاودانگی می‌رسی. گرچه وعدۀ او دروغ بود، اما آدم را تحریک کرد که از طریقی غیر از ایمان به خدا به این توانایی دست بیابد.
  • اگر کسی بخواهد از راه غیر معمول قدرتی را کسب کند، به سختی می‌توان جلوی او را گرفت. زیرا نوعاً این‌گونه توانایی‌ها برای انسان خیلی جذاب است. تصور کنید کسی بخواهد اخبار و آگاهی‌هایی از غیب و از آیندۀ نزدیک به ما بدهد که ما تصور می‌کنیم در موفقیت ما مؤثر است؛ طبیعتاً هر کسی دوست دارد از آن مطلع شود. اما خداوند دوست دارد ما با ایمان به خودِ او زندگی کنیم و به امور غیبیِ این‌چنینی اتکاء نکنیم. خداوند می‌فرماید من خودم از مؤمنین دفاع می‌کنم: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ» (حج/38) به‌ویژه این‌که بر اساس روایات این‌گونه امور گرچه به‌ظاهر تأثیر دارند، اما در حقیقت امر و سرانجام کار، سرنوشت و مقدرات کسی یا جامعه‌ای را تغییر نمی‌دهند؛ اساساً هیچ عاملی توان تغییر سنت‌های تغییرناپذیر الهی را ندارد.
  • بر اساس روایات خداوند از کسی که به جای اعتماد به او، به امور غیبیِ این‌چنینی اتکا کند و آنها را تصدیق کند، نمی‌گذرد زیرا اینها در حد شرک است. اگر ما به دنبال راهی باشیم که ما را به قدرتی برساند از «ایمان به خدا» فاصله گرفته‌ایم و به‌جای توکل به قدرت پروردگار، به آن قدرت اتکاء کرده‌ایم، و در واقع کافر شده‌ایم.

آیا واقعیت داردکه از طریق سحر و جادو می‌توان به قدرت‌هایی رسید؟

  • امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «الْعَیْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ وَ الْفَأْلُ حَقٌّ وَ الطِّیَرَةُ لَیْسَتْ بِحَقٍّ وَ الْعَدْوَى لَیْسَتْ بِحَقٍّ؛ چشم زخم واقعیت دارد، و اینکه کسی چیزی شبیه طلسم در کاغذی بنویسد و گیری در کارِ دیگران ایجاد کند نیز واقعیت دارد، جادو گری و سحر نیز واقعیت دارد تفأل به خیر نیز واقعیت دارد اما اینکه کسی بخواهد فال بد بزند واقعیت ندارد و اینکه بدیِ کسی در ما نفوذ کند نیز واقعیت ندارد.»(نهج‌البلاغه/حکمت400)
  • از امام صادق(ع) راجع به سحر و جادوگری می‌پرسند و ایشان می‌فرمایند: «جادو، گونه‌هاى مختلفى دارد : گونه‌اى از آن به منزله طبابت است . همان‌طور که پزشکان براى هر بیمارى و دردى، دارویى درست کرده‌اند ، در علم سحر نیز جادوگران براى هر صحّتى آفتى و براى هر عافیتى درد و رنجى و براى هر کارى چاره‌اى اندیشیده‌اند . گونه اى دیگر از آن چشم بندى، چالاکى، مهارت و تردستى است.  نوع دیگرى از آن امورى است که اولیاء شیطان(جن‌گیرها) از شیاطین جنّ فرا مى گیرند (إِنَّ السِّحْرَ عَلَى وُجُوهٍ شَتَّى: وَجْهٌ مِنْهَا بِمَنْزِلَةِ الطِّبِّ کَمَا أَنَّ الْأَطِبَّاءَ وَضَعُوا لِکُلِّ دَاءٍ دَوَاءً فَکَذَلِکَ عِلْمُ السِّحْرِ احْتَالُوا لِکُلِّ صِحَّةٍ آفَةً وَ لِکُلِّ عَافِیَةٍ عَاهَةً وَ لِکُلِّ مَعْنًى حِیلَةً وَ نَوْعٌ مِنْهُ آخَرُ خَطْفَةٌ وَ سُرْعَةٌ وَ مَخَارِیقُ وَ خِفَّةٌ وَ نَوْعٌ مِنْهُ مَا یَأْخُذُ أَوْلِیَاءُ الشَّیَاطِینِ عَنْهُمْ) (احتجاج طبرسی/2/340) (میزان الحکمة/باب السحر)
  • از آیت‌الله بهجت نیز سؤال شده است: «آیا جادو و سحر واقعیت دارد و در صورت وجود، آیا حرام است؟» ایشان فرموده‌اند: «بله، واقعیت دارد و حرام است.» (استفتائات/1867) علامه طباطبایی نیز ذیل ایه 102 سورۀ بقره بحثی در مورد سحر و جادو دارد.
  • کاهنان کسانی هستند که می‌توانند رضایت شیاطین را جلب کنند و از علم و قدرت شیاطین استفاده کنند. (شخصی از امام صادق(ع) پرسید: «فَمِنْ أَیْنَ أَصْلُ الْکِهَانَةِ وَ مِنْ أَیْنَ یُخْبَرُ النَّاسُ بِمَا یَحْدُثُ؟ / اصل کهانت از چیست و کاهن چگونه از آنچه اتفاق می‌افتد به مردم خبر می‌دهند؟»
  • حضرت فرمودند:«کَانَ الْکَاهِنُ بِمَنْزِلَةِ ... وَ ذَلِکَ فِی وُجُوهٍ شَتَّى، مِنْ فِرَاسَةِ الْعَیْنِ و .... مَعَ قَذْفٍ فِی قَلْبِهِ، لِأَنَّ مَا یَحْدُثُ فِی الْأَرْضِ مِنَ الْحَوَادِثِ الظَّاهِرَةِ فَذَلِکَ یَعْلَمُ الشَّیْطَانُ وَ یُؤَدِّیهِ إِلَى الْکَاهِنِ وَ یُخْبِرُهُ بِمَا یَحْدُثُ فِی الْمَنَازِلِ وَ الْأَطْرَافِ ... وَ الْیَوْمَ إِنَّمَا تُؤَدِّی الشَّیَاطِینُ إِلَى کَهَّانِهَا أَخْبَاراً لِلنَّاسِ مِمَّا یَتَحَدَّثُونَ بِهِ وَ مَا یُحَدِّثُونَهُ وَ الشَّیَاطِینُ تُؤَدِّی إِلَى الشَّیَاطِینِ مَا یَحْدُثُ فِی الْبُعدِ مِنَ الْحَوَادِثِ مِنْ سَارِقٍ سَرَقَ وَ قَاتِلٍ قَتَلَ وَ غَائِبٍ غَابَ وَ هُمْ بِمَنْزِلَةِ النَّاسِ أَیْضاً صَدُوقٌ وَ کَذُوبٌ) (احتجاج طبرسی/2/340) یعنی «مردم در گذشته در امور مشتبه به کاهن مراجعه می‌کردند و کاهن از اموری که اتفاق می‌افتاد به آنها خبر می‌داد. و این خبر دادن دارای گونه‌هایی بود: زیرکی روح و ... و از آن جمله آنچه شیاطین جن به قلب آنها وارد می‌کردند. زیرا شیاطین جن از حوادث ظاهری که در «زمین» اتفاق می‌افتد، اطلاع دارد و آن را به کاهن اطلاع می‌دهد. و اما اخبار آسمان‌ها را استراق سمع کرده و گاهی کلمه‌ای از آن را می‌شنید و چیزی به آن اضافه یا کم کرده و در قلب کاهن می‌انداخت. اما پس از رسول خدا(س) شیاطین را از شنیدن اخبار آسمان‌ها منع کرد(سورۀ جن/8-9). و اما امروز شیاطین جن، به کاهن از اخبار مردم خبر می‌دهند؛ از اینکه در چه فکری هستند و چه می‌گویند و در در دوردست‌ها چه اتفاقی افتاده است؛ از دزدی که دزدی کرده یا قاتلی که مرتکب قتل شده، یا کسی که پنهان شده. و البته شیاطین جن نیز مانند انسان‌ها، راستگو و دروغگو دارند.»
  • بعضی از اوقات وقتی کاهنان رفتار زشت‌تری داشته باشند، ارتباطشان با شیاطین بیشتر خواهد شد. مثلاً نقل مشهوری است که یکی از این افراد، قرآنی را در لاشۀ سگی قرار داده و زیر خودش دفن کرده بود و به این وسیله نظر شیاطین را جلب کرده بود و اخباری از آنها دریافت می‌کرد.
  • برخی از کاهنان و کسانی که با شیاطین ارتباط داشته و از قدرت آنها استفاده می کردند، مشاور برخی از حاکمان زمان خود بوده‌اند. مانند فرعون که نسب موسی را به کمک کاهنان بدست آورد و حدود 20هزار بچه را کشت تا بلکه موسی را بکشد و دوام پادشاهی خودش را تصمین کند، اما بر تقدیر الهی فائق نیامد.(غیبت طوسی/167) همیشه اخباری از مراجعۀ انواع سیاسیون به این قبیل افراد وجود داشته است.
  • البته ممکن است کسانی از این طریق به آگاهی‌های دسترسی پیدا کنند ولی این را ناشی از ایمان به خدا و لطف او جلوه دهند و به ظاهر خود را به گونه‌ای خیرخواه جلوه دهند که به سختی بشود انحرافشان را دریافت. اینگونه افراد ممکن است هزاران خبر درست بدهند تا آن یک خبر دروغشان باور شود.
  • اتکا به هر قدرت غیر الهی، هم شرک است و هم بدفرجام؛ چه تکیه به ابرقدرت‌های بین‌المللی باشد، چه تکیه به ثروت باشد، و چه اتکا به قدرت سحر و جادو. بر اساس سنت الهی که در روایت آمده است، اگر انسان به هر قدرت غیرالهی تکیه کند، از همان ناحیه زمین خواهد خورد.

در آخرالزمان، ترفند شیطان در استفاده از نیرو‌های غیبی برای فریب انسان‌ها پررنگ‌تر خواهد بود

  • یکی از قوی‌ترین ترفندهای شیطان وادار کردن انسان به اتکاء به نیروی غیبیِ شیطان می‌باشد. چون از این طریق بهتر می‌تواند انسان‌ها را گمراه کند. خصوصاً اینکه در آخرالزمان نزدیک نابودیِ ابلیس است و خداوند شیطان را تا هنگام ظهور فرصت داده است(تفسیر عیاشی/2/242، امام صادق(ع) در تفسیر آیه38سوره حجر: إِنَّ اللَّهَ أَنْظَرَهُ إِلَى یَوْمِ یَبْعَثُ فِیهِ قَائِمَنَا) پس او تمام سعی و تلاش خود را برای تأخیر ظهور به کار خواهد بست.
  • آنقدر در آخرالزمان این مسائل رونق می‌گیرد که وقتی صیحۀ آسمانی به نفع امام زمان(ع) بلند می‌شود، نعره‌ای هم از جانب شیطان شنیده می‌شود که بعضی‌ها حق و باطل را اشتباه می‌کنند. (امام صادق(ع): یُنَادِی مُنَادٍ بِاسْمِ الْقَائِمِ(ع). قُلْتُ: «خَاصٌّ أَوْ عَامٌّ؟» قَالَ: «عَامٌّ یَسْمَعُ کُلُّ قَوْمٍ بِلِسَانِهِمْ» قُلْتُ: «فَمَنْ یُخَالِفُ الْقَائِمَ وَ قَدْ نُودِیَ بِاسْمِهِ؟ قَالَ: لَا یَدَعُهُمْ إِبْلِیسُ حَتَّى یُنَادِیَ فِی آخِرِ اللَّیْلِ فَیُشَکِّکُ النَّاسَ) (کمال‌الدین شیخ صدوق/2/650) یعنی: (زراره می‌گوید: امام صادق(ع) [در مورد زمان ظهور حضرت و نشانۀ آن] فرمودند: منادی نام قائم را ندا می‌دهد. پرسیدم: آیا این ندا را بعضی می‌شنوند یا همه؟ فرمود: «همه. هز قومی به زبان خودش می‌شنود» پرسیدم: پس با این حال، دیگر چه کسی با حضرت مخالفت می‌کند، در حالی که نام او ندا داده شده و شکی در حقانیت او نیست؟ حضرت فرمودند: ابلیس آنها را رها نمی‌کند، تا اینکه در آخر شب ندای دیگری بدهد. پس مردم دچار شک می‌شوند.)
  • اساساً امتحانات آخرالزمان خیلی عجیب و غریب هستند. در روایات آمده است: دوازده نفر ادعای ارتباط با حضرت و یا ادعای مهدویت می‌کنند و هرکدامشان دیگری را تکذیب می‌کند. (امام صادق(ع): لایَقُومُ الْقَائِمُ ع حَتَّى یَقُومَ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا کُلُّهُمْ یُجْمِعُ عَلَى قَوْلِ إِنَّهُمْ قَدْ رَأَوْهُ فَیُکَذِّبُونَهُمْ)(غیبت نعمانی/277) و در روایت دیگری آمده است: دوازده نفر که از سادات نیز هستند خروج کرده [ادعای مهدویت کرده] و همگی به خود دعوت می‌کنند. (امام صادق(ع): لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ حَتَّى یَخْرُجَ اثْنَا عَشَرَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ کُلُّهُمْ یَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ)(غیبت شیخ طوسی/437) خداوند هم از اینکه چنین صحنه‌هایی برای امتحان انسان‌ها پیش بیاید ابایی ندارد.

خبردادن از آینده به کمک شیاطین نشانۀ حقانیت نیست، بلکه نوعی شرک است

  • بر اساس روایات، بعید نیست که شیاطین جن و انس به بعضی‌ها خبرهایی بدهند که فلان اتفاق خواهد افتاد و آن اتفاق هم بیفتد. بعد هم این اطلاع را لطف خدا به خود تلقی نمایند تا اعتمادها را جلب کنند و دیگران را گمراه کنند. در آخرالزمان باید خیلی منتظر این قبیل اتفاق‌ها باشیم. این گونه امور به‌هیچ وجه معیاری برای حقانیت نیست.
  • البته شیاطین نمی‌توانند هر خبری را از آینده بدهند. به‌ویژه آنکه پس از رسول خدا(ص) دست ایشان از اخبار قطعیِ آسمانی و تقدیرات الهی به کلی کوتاه شده، و به اخبار زمینی محدود شده است. ضمن آنکه طبق روایات، گاهی اخبار را کم و زیاد کرده و یا راست و دروغ را به هم می‌آمیزند و به کاهنان می‌دهد. لذا برخی خبرهایشان هم دروغ از آب در می‌آید(امام صادق(ع): فَأَتَوْا بِهِ الْکَهَنَةَ فَیَزِیدُونَ وَ یَنْقُصُونَ فَتُخْطِئُ الْکَهَنَةُ وَ تُصِیبُ ... هُمْ(شیاطین جن) بِمَنْزِلَةِ النَّاسِ أَیْضاً صَدُوقٌ وَ کَذُوبٌ) و یا پیش‌بینی‌هایشان به خواست خداوند متعال غلط از آب در می‌آید. نباید اعتماد کرد.
  • کسانی‌که به این قبیل امور روی می‌آورند، یعنی به استفاده از امور غیبی و سحر و جادو برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کنند، مجازات‌های سختی را پیش‌خواهند داشت و ملائکۀ خداوند او را لعنت خواهند کرد. همان‌طور که رسول خدا(ص) کسی که از این روش استفاده کرده بود را لعنت کردند: «أَقْبَلَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِی زَوْجاً وَ لَهُ عَلَیَّ غِلْظَةٌ وَ إِنِّی صَنَعْتُ بِهِ شَیْئاً لِأُعَطِّفَهُ عَلَیَّ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: أُفٍّ لَکِ. کَدَّرْتِ دِینَکِ. لَعَنَتْکِ الْمَلَائِکَةُ الْأَخْیَارُ، لَعَنَتْکِ الْمَلَائِکَةُ الْأَخْیَارُ، لَعَنَتْکِ الْمَلَائِکَةُ الْأَخْیَارُ؛ زنی نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا، مرد همسری دارم که کمی با من درشتی می‌کند و من با کاری کرده‌ام(از کارهای سحر) که او را بر خودم نرم کنم. حضرت فرمودند: اف بر تو. دینت را مکدر کردی. ملائکۀ برگزیدۀ خدا تو را لعنت کنند و سه مرتبه این را فرمود.» (نَوَادِرُ الرَّاوَنْدِیِّ/25)
  • در روایت دیگر آمده است که «اگر فرد ساحر، کافر باشد حکمش اعدام نیست، اما اگر از مسلمانان بود باید به قتل برسد چون شرک و جادوگری با هم قرین هستند.» لذا کافری که سحر می‌کند، سحر شعبه‌ای از همان شرکش است(و مشرکین در طول معاهدۀ صلح در امان هستند)، اما مسلمانی که سحر کند، مانند این است که مشرک و مرتد شده است، زیرا سحر نوعی شرک است. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سَاحِرُ الْمُسْلِمِینَ یُقْتَلُ وَ سَاحِرُ الْکُفَّارِ لَا یُقْتَلُ- فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ لِمَ لَا یُقْتَلُ سَاحِرُ الْکُفَّارِ؟ قَالَ لِأَنَّ الشِّرْکَ أَعْظَمُ مِنَ السِّحْرِ وَ لِأَنَّ السِّحْرَ وَ الشِّرْکَ مَقْرُونَانِ» (علل الشرائع/2/546) در روایات دیگر آمده است که ساحر کشته می‌شود، مگر اینکه توبه کند.

مراجعه به چنین افرادی را معادل کفر است

  • یکی از اصحاب امام صادق(ع) از حضرت سؤال کرد: در منطقۀ ما کسی است[از همین کاهن‌ها] که مردم وقتی چیزی را گم می‌کنند، از او می‌پرسند و او خبر می‌دهد. آیا ما هم می‌توانیم از او بپرسیم و کمک بگیریم؟ حضرت در پاسخ او فرمودند: رسول خدا(ص) فرمودند: هر کس سراغ چنین افرادی برود و به سخنش اعتماد کند، به کتاب خدا کافر شده است. (مَنْ مَشَى إِلَى سَاحِرٍ أَوْ کَاهِنٍ أَوْ کَذَّابٍ یُصَدِّقُهُ بِمَا یَقُولُ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتَابٍ) (وسائل الشیعه/17/150)
  • امام صادق(ع) فرمودند: اگر کسی خودش از شیاطین برای غیب‌گویی کمک بگیرد یا به کسی که این کار را می‌کند مراجعه کند، از دین رسول خدا برائت جسته است. (مَنْ تَکَهَّنَ أَوْ تُکُهِّنَ لَهُ فَقَدْ بَرِئَ مِنْ دِینِ مُحَمَّدٍ) (خصال شیخ صدوق/1/19)
  • امیرالمؤمنین(ع) نیز یادگیری کم یا زیاد سحر را معادل کفر و ارتداد و موجب قتل دانستند.(مَنْ تَعَلَّمَ شَیْئاً مِنَ السِّحْرِ قَلِیلًا أَوْ کَثِیراً فَقَدْ کَفَرَ وَ کَانَ آخِرَ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ وَ حَدُّهُ أَنْ یُقْتَلَ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ) (وسائل‌الشیعه/17/148)

امیرالمؤمنین(ع) در راه مبارزه با دشمن نیز کمک غیرالهی را به شدت رد کرد

  • امیرالمؤمنین(ع) نیز وقتی منجمی می‌خواست برای کمک به پیروزی حضرت، از طریق علم نجوم(پیش‌بنی حوادث زمینی از طریق ستاره‌شناسی) به حضرت مشورتی بدهد، حضرت برخورد بسیار تندی با او کردند و خودش و هر که به مشورت او اعتماد کند را کافر دانستد!
  • (لَمّا قالَ لَهُ رجُلٌ یَستَخدِمُ عِلمَ النُّجومِ: إن سِرتَ فى هذا الوَقتِ خَشِیتُ أن لا تَظفِرَ بمُرادِکَ... أ تَزعُمُ أنّکَ تَهدى ...؟ فمَن صَدَّقَکَ بهذا فَقد کَذَّبَ القرآنَ ، و استَغنی عَنِ الاستِعانَةِ باللّه ِ فى نَیلِ المَحبوبِ ، ودَفعِ المَکروهِ...ثُمّ أقبَلَ علیه السلام علَی النّاسِ فقالَ : أیُّها النّاسُ ، إیّاکُم و تَعَلُّمَ النُّجومِ ، إلاّ ما یُهتَدی بِهِ فى بَرٍّ أو بَحرٍ؛ فَإنَّها تَدعو إلَی الکَهانَةِ، و المُنَجِّمُ کالکاهِنِ ، والکاهِنُ کالسّاحِرِ، والسّاحِرُ کالکافِرِ ، والکافِرُ فى النَّارِ) (نهج البلاغه/خطبه 79) یعنی: «هنگامی که مرد ستاره‌شناس(به همان معنی که ذکر شد) گفت: «اگر در این زمان [براى جنگ با خوارج] بروى مى ترسم به مراد خود نرسى» حضرت فرمود: آیا خیال مى کنى تو مى توانى ساعتى را نشان دهى که هر کس در آن ساعت سفر کند بلا و بدى از او دور شود و از ساعتى برحذر دارى که هر کس در آن ساعت سفر کند ضرر و زیان او را در برمى گیرد؟! آن کس که سخنان تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده است و براى رسیدن به مطلوب و دفع امور ناخوشایند، از کمک گرفتن از خدا بى نیازى نشان داده است ... حضرت سپس رو به مردم کرد و فرمود : اى مردم! از آموختن اختر شناسى بپرهیزید مگر آن مقدارى که در بیابان یا دریا وسیله راهیابى مى شود؛ زیرا اختر شناسى به کهانت و پیشگویى مى انجامد و اخترگو مانند کاهن است، و کاهن چون ساحِر و ساحر همانند کافر و کافر در آتش است؛ [اینک] به نام خدا حرکت کنید.) (نهج البلاغه/خطبه 79)
  • الان اگر کسی بخواهد به هر کدام از ما، اخباری از غیب بدهد، و ما توجهی به حقایق نداشته باشیم، خیلی دشوار است که بی‌اعتنایی یا پرهیز کنیم، شاید بگوییم غنیمت است. انشاءالله خدا کمک کند و با تأسی به امامان معصوم به این قبیل امور و این توانایی‌ها طمع نکنیم، بلکه از راه‌های عادی و با اتکاء و توکل به خداوند و عمل صالح پیش برویم. که فرمود: «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللّه ُ فَلاَ غَالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَى اللّه ِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آل‌عمران/160)

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...