روضه | برادرم! ببخش اگر قاسمات هم فدا میشود ..
شناسنامه:
منبع: کنترل ذهن در مسیر تقرب
مدت: |دریافت با کیفیت: [پایین(1MB) | متوسط(2MB) | خوب(6MB)]
متن:
امام حسین فدایش بشوم شب عاشورا جای اصحاب را بهشان نشان داده. قاسم بن الحسن توی جلسه است، لابد همۀ آن صحنهها را دیده. آنی که ندیده حسین فدایت بشوم هوس میکند. حالا که دیگر این صحنهها را نشان دادی، این عاشقها را نشان دادی، میخواهی قاسمت چیکار کند؟ هوس نکند؟ هی دور عمو میگشت، عمو! به من نگاه نمیکنی ها! جای همه را نشان دادی، من اینجا نروم؟
چی بگوید امام حسین؟ قاسمَم! هی جواب نمیدهد، میگوید اینطرف عمو میآمد، آنطرف عمو میآمد، امام حسین هم با محبت برخورد میکند. دیگر قاسم بن الحسن رفت به این سمت که کمکم از این حرفها بزند. عمو من یتیم هستم. مثل اینکه کسی، امام حسین باید جواب بدهد. قاسماش غرق است! مستغرق است.
صدا زد عزیز دلم! شهادت، قتل در راه خدا نزد تو چگونه است؟ عمو جان! «أحلی مِنَ العَسَل»؛ دوباره. اصلاً هر جوابی میدهد قاسم یکجوری دل عمو را آتش میزند. آخرش هم امام حسین نتوانست روشن جواب قاسم را بدهد. قاسمَم تو هم شهید میشوی. دل ندارد امام حسین.
عمو جان یالّا! یالّا به من یک چیزی بگو! من دارم هلاک میشوم، فردا نصیب من هم میشود یا نه؟ امام حسین با کنایه یک حرفی زد فرمود عزیز دلم فردا همۀ مردها کشته میشوند حتی علی اصغر من. آخرش هم نتوانست صریح بگوید ها ببین! باز هم علی اصغرش را مایه گذاشت. شاید داشت به امام حسن داداشاش میگفت داداشم! حتی اصغر من هم دارد میرود. من را ببخش اگر قاسمات دارد فدا میشود.
ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید