۹۸/۱۲/۱۹ چاپ ایمیل و پی دی اف

کلیپ تصویری | امتحان کله پاچه!

چرا خدا بلا می‌فرسته؟ چرا آدما رو زجر میده!؟

شناسنامه

 

متن:

  اصلاً شما با خدا زندگی کردید تا حالا؟ با خدای فعال! نه خدایی که فدایش بشوم خیلی‌ها فکر می‌کنند امامزاده است هر موقع خواستی بهش مراجعه کن. شما اگر نروی حرم، حرم که نمی‌آید دنبال تو که. خدا این‌جوری نیست. خدا داری با هم زندگی می‌کنید. یک خدای فعال ما می‌خواهیم. خدای منهای امتحان خدای غیر فعال است، خدایی که باهاش نمی‌توانی زندگی کنی. با خدا زندگی کن ببین‌اش، ببین‌اش! آها هر لحظه دارد با تو کار می‌کند.
  رابطۀ انسان‌ها با همدیگر همه‌اش امتحان است. همۀ دوستی دشمنی‌ها امتحان است. آقا ما بگذار امروز صبح را بررسی کنیم تا حالا ببینیم چه‌جوری بود. امروز صبح که یک کسی ما را دعوت کرد رفتیم کله پاچه خوردیم. آن کجایش امتحان بود؟ همین که یک کسی شما را دعوت کرد رفتی کله پاچه خوردی، نگفتی من اول بروم روضه بعداً بروم کله پاچه؟ حالا که الآن فرصت داری کله پاچه مصرف کنی، برو روضه مصرف کن!
  خب دیگر این جور شده بود پیش آمده بود! مگر چیزهایی که جور می‌آید پیش آمد تو باید همه‌اش را بخوری؟ اِ! نباید بخوریم؟ همۀ چیزهایی که جور می‌آید پیش می‌آید باید ببینی امتحان چی می‌گوید. بعد رفتی کله پاچه خوردی با رفیقت. دیدی که خب کجا می‌روی هیئت؟ ما والّا هنوز وقت نکردیم برویم هیئت. خب حالا کله پاچه را بخور این هم که نازک‌نارنجی است یک چیزی بهش بگوییم بهش بر می‌خورد. اصلاً من تو را گفتم برو کله، اصلاً که نباید می‌رفتی کله پاچه. خب دیگر رفتم کله پاچه دیگر اشتباه کردم دیگر بقیه‌اش دیگر امتحان نبود دیگر، توی اشتباهاتم داشتم غوطه‌ور می‌شدم. نه حالا اشتباه دوم را کردی! اصلاً تو بنا بود که اینجا امتحان دوم را ازت گرفتم.
  دقت می‌کنند دوستان حتماً. امتحان تو این بود چرا بهش نگفتی بیا برویم روضه او هم برداری ببری روضه؟ خدایا ببخشید ها! گیر بدهم؟ بفرمایید. خدایا خب اگر من اشتباه نکرده بودم نرفته بودم کله پاچه بخورم رفته بودم خودم روضه کی می‌خواست این را امتحان دوم را پس بدهد؟ خدا می‌فرماید من یک دیوانه‌ای مثل تو را پیدا می‌کردم ازش امتحان را بگیرم. تو غصۀ آن را نخور آنَش به تو ربطی ندارد. بعد کله پاچه را ادامه دادی. رفیق‌بازی‌اش گل کرد، بیاور یکی دیگر. تو دیدی آخر به این سادگی‌ها این فرصت‌ها پیش نمی‌آید.
  نعمت بهت نمی‌دهد یک نفسی تازه کنی تا بعد بهت بلا بدهد زجر بکشی. نعمت بهت می‌دهد امتحانت بکند ببیند توی نعمت چه‌جوری هستی. بلا بهت نمی‌دهد زجرت بدهد که آن دنیا اجرت بدهد. بلا بهت می‌دهد که امتحانت بکند. چون توی بلا فقط می‌شود امتحان کرد. عالم محضر خداست، ببینید لحظه به لحظه. لااقل ببینید عالم محضر خداست. این کشف و شهود می‌خواهد؟ همه چیز امتحان است. همه چیز امتحان است.

 

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...