کلیپ تصویری | دوران جاهلیت را در زمان خود پیدا کنیم
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 07:00
- منبع: تاریخ بعثت و عصر ظهور
- دریافت با کیفیت (پایین(18مگابایت) | متوسط(26مگابایت) | بالا(68مگابایت) | صوت)
- آپارات | یوتیوب
متن:
مجری برنامه: شما این چیزی که شما دارید میگویید هیچکی تا حالا به ما نگفته! من الآن چهل سالَم است دیگر.
ببینید بیخدایی نبوده ها! تصوّر غلط دربارۀ خدا بوده. یعنی خدا را اینها را میپرستیدند. واسطه میدانستند، شفیع میدانستند.
مجری: آها این را نمیپرستیدند؟!
نه بابا این را به این عنوان که تو خالق من هستی تو خدای من هستی نمیپرستیدند.
مجری: خب ما تا حالا اینجوری فکر میکردیم. آدمهای بدی بودند ولی در موردشان فکر هم بکنیم.
فکر بکنیم چه بدیای داشتند؟
مجری: که ما تکرار نکنیم؟
نکند از آن بدیها اصلاً توی ما باشد الآن!
مجری: کارمان را دارید سخت میکنید حاج آقا اینجوری. ترسناک شد یک کمی. بحث خیلی شیرین است و خیلی من که اصلاً دچار خودم دچار دوگانگی شدم!
اگر عصر پیامبر را، عصر بعثت را اینجوری تلقّی کنیم که رسول خدا با یک عدهای مطلقا سیاه مواجه بوده و دیگر نمونۀشان پیدا نمیشود، شما نیمی از تاریخ حیات پیغمبر را باید حذف کنید از حیّز انتفاع آنها را ساقط کنید یعنی بگویید اینها به درد کتابهای درسی نمیخورد. چرا؟ چون رسول خدا با یک قومی یأجوج مأجوجی برخورد داشتند آنها هم که نمونۀشان نیست پس چه فایده دارد ما الآن بنشینیم قصههای را بگوییم؟ اتفاقاً آنهایی که مقابل پیغمبر ایستادند نمونههایشان زمان ما زیاد بودند.
مثلاً در حدود پنجشش آیۀ قرآن کریم خداوند متعال اینجوری میفرماید، یک نمونهاش را میگویم. «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»؛ اگر از این مشرکین بپرسی کی آسمانها و زمین را آفرید و کی شمس و قمر در تحت قدرتش است؟ «لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»؛ «لَیَقُولُنَّ اللَّهُ»، یعنی چند تا تأکید، حتماً آنها میگویند الله تبارک و تعالی. پس مشرکین یا کافران اینها معتقد به خدا هستند.
مجری: مگر بتپرست نبودند؟
آخر بتپرستی در این معنایی که ما تلقّی میکنیم نیست. اجازه بدهید یک آیۀ قرآن بخوانم در پاسخ این سؤال شما که با هم هماهنگ نکرده بودیم اصلاً هیچکدام از گفتگوهایمان را هماهنگ نکرده بودیم. ببینید، دربارۀ بتپرستها. «وَ یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللهِ ما لاَ یَضُرُّهُمْ وَ لاَ یَنفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللهِ»؛ اینها یک بتهایی را میپرستند که هیچ نفع و ضرری ندارند، ولی پرستش بت یعنی چی؟ خدا در قرآن میفرماید، اینها شفیع ما هستند پیش الله تبارک و تعالی. یعنی خدا را اینها را میپرستیدند. واسطه میدانستند، شفیع میدانستند.
مجری: آها این را نمیپرستیدند؟!
نه بابا این را به این عنوان که تو خالق من هستی تو خدای من هستی نمیپرستیدند.
مجری: خب ما تا حالا اینجوری فکر میکردیم.
خب دیگر اکثراً یک تصوّر عجیب غریبی از دوران جاهلیت دارند. حتی خیلی راحت اینها بتهایشان را میشکستند. مثلاً میآمد میگفت ای بت شفیع من بشو این مشکل من را حل کن، حل نمیکرد میزد داغونش میکرد. میخواهم بگویم اینجوری نبود که حتی دوران جاهلیت بتشکنی اتفاق نیفتد. یا بتپرستی هم آنجوری نبوده که حالا مثلاً شما فکر کنید...
مجری: بگویند این ما را به دنیا آورده.
بله! سورههای مکی را هر کی بخواند میفهمد اینهایی که دارند این آیات را میشنوند خدا آشنا هستند. خدا آشنا، بلکه معاد آشنا، بلکه اخلاقآشنا، و اینها بیشتر جنبۀ موعظه دارد. دارد آنها را موعظه میکند. مثلاً میگفتند کسی از شوهرش طلاق بگیرد دوازده ماه باید عده نگه دارد. خداوند متعال فرمود چرا دوازده ماه؟! سه ماه! شما بدتر دارید، اصلاً خیلی سختتر کردید دین را! یا مثلاً میگفتند که فلان شتر حرام است خورده بشود، حالا یک نوع شترهایی را که نام میبرد در آیات قرآن. خداوند متعال فرمود اینها هیچکدام حرام نیست چرا الکی به خودتان حرام میکنید؟ ببینید اینها حتی در دینداری به خودشان سختتر میگرفتند!
مجری: یعنی آمد آسانتر شد وقتی پیامبر آمد؟ راحتتر شد؟
بله راحتتر شد. در خیلی از موارد راحتتر شد. مثلاً بعضیها به من زنگ زدند و تلفن زدند آقا! شما چی دارید میگویید؟ اینها درست است طواف میکردند اما گاهی لخت میشدند طواف میکردند! این چه زشتیای است؟! انگار همۀ زشتیهای عالم در این لختشدن دارد. بهشان عرض کردم آقا! اینها میدانستند با لباس معمولی نباید طواف کنند، میرفتند لباس کرایه میکردند. یک زنی رفت لباس کرایه کند کرایه بهش ندادند، گفتند اینقدر پول بده. گفت من اینقدر پول ندارم بدهم بیلباس طواف کرد. آخر اینها اینجوری هم نبوده که همه لخت یا بخواهند توهین کنند. توهین نبوده، میخواستند یک مقرراتی را رعایت بکنند زیاد و کم کرده بودند خرابش کرده بودند.
مجری: چون منتظر که بودند.
بله.
مجری: عبادت که میکردند.
هر چند تحریفشده.
مجری: اندازۀ خودشان دیگر عبادت میکردند. خدا را قبول داشتند. آقا این را تا حالا نشنیدم. شما این چیزی که شما دارید میگویید هیچکی تا حالا به ما نگفته. من الآن چهل سالَم است دیگر. یعنی ما فکر میکردیم اینها آدمهای بتپرست بودند فکر میکردند این بت به دنیایشان آورده و میکشدشان.
بله. خب اینهایی که خالق را قبول داشتند، چی را قبول نداشتند؟ ربوبیّت خدا را قبول نداشتند؛ خالقیّتاش را قبول داشتند. یعنی میگفتند خدا دخالت نکن توی زندگی ما زیاد. دخالت خدا را تا یک حدی قبول داشتند، از یک حدی به بعد قبول نداشتند. یعنی چی؟ یعنی اینکه اینها میگفتند که ما احکام خدا را هم اجرا میکنیم، ولی بگذار انتخاب کنیم. ما احکام خدا را اجرا میکنیم ولی یک پیشنهادهایی هم داریم. خب شما الآن کسانی را نمیبینید که خدا را قبول دارند، ولی احکام خدا را حاضر نیستند اجرا کنند و در احکام خدا نظر میدهند؟
مجری: مثلاً؟
مثلاً سکولارها. اینها کسانی هستند که دین را تا یک جایی قبول دارند، خدا را تا یک جایی قبول دارند. حتی ممکن است جلسۀ دعا هم بروند و میروند و نماز هم ممکن است بخوانند. اما از یک جایی به بعد راحت میگویند اگر قرآن هم گفته ما این را میگذاریم کنار. خب این چه فرقی کرد با جاهلیت؟ خب این با جاهلیت چه فرقی میکند؟! سورههای مکی را هر کی بخواند میفهمد اینهایی که دارند این آیات را میشنوند خدا آشنا هستند!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید