۰۱/۰۷/۲۹ چاپ ایمیل و پی دی اف

کلیپ تصویری | فرزندم نذر تو!

شناسنامه:

عاقبت عجیب "نذر مادر مریم(س)" از زبان قرآن/ روایت قرآن از لحظه‌ای که حضرت زکریا(ع) در مقابل "نذر یک مادر" کم آورد!
 
 
 

متن:

 خانم‌ها این سورۀ آل عمران پیامبران الهی در آن ماندند. یک خانمی است به نام امرأة عِمران. خدا می‌فرماید؛ بابا این قصه‌ای که مثلاً این و آن درست بکنند نیست. می‌فرماید: این خانم باردار بود گفت خدایا؛ بچه‌ام مالِ تو «نَذَرتُ ما فی بَطنی مُحَرَّراً»؛ این بچه‌ام نذر تو. خدا فرمود: قبول کردم، مالِ من.

 بچه را به دنیا آورد؛ می‌خواست نذر کند مثلاً مردی باشد، پسری باشد برود خدمت کند به صومعه و یا حالا عبادتگاه، گفت این که دختر است که خدایا؛ پسر نمی‌شود، پسر می‌تواند خوب خدمت کند، نه دیگر ما گفتیم قبول، دختر هم باشد. آقا! دخترش شد حضرت مریم، الآن دو سوم مردم جهان مریدش هستند، دو هزار سال گذشته.

یک مامان دعا کرده، خدا قبول کرده، بعد مامانِ دعا را ول نمی‌کند؛ خدایا پس بچه‌هایش را هم قبول کن. آن هم قبول کرده، شد حضرت عیسی. ای بابا، مامان‌ها پس شما چه‌کار دارید می‌کنید؟!

آن‌وقت حضرت زکریای پیامبر، پیامبر خودش، هر موقع می‌آید غذا بیاورد برای این بچه، می‌بیند غذا هست. «أنّی لَکِ هذَا مریم»، آخر اینها از کجا می‌آید؟! چه کسی به تو غذا می‌دهد؟ خدا خودش غذا می‌فرستد.

آقا! علماء ببخشند، حضرت زکریا کم آورد؛ «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا» هُنالِکَ یعنی این‌جوری شد که یک‌دفعه‌ای حضرت زکریا دعا کرد که خدایا یک پسر هم به ما بده. آن‌قدر این دعا یک‌دفعه‌ای بود برای حضرت زکریا که خدا چند روز بعد صدا زد زکریا به تو هم یک پسر می‌دهم. حضرت زکریا برگشت گفت به من؟! من پیرمرد هستم خانمَم نازا است چه پسری؟ آقا مگر تو دعا نکردی؟ بله، من تحت تأثیر آن حضرت مریم بودم، کشت من را آخر این چه دختری است! غذا از بهشت مستقیم می‌آید، چه مامانی داشته ایشان! گفت من دعای تو را هم مستجاب کردم. گفت: دعای من را؟! آره دیگر تو هم دلت خواست، تو دیدی دلت خواست!

 مادرها! این سوره آل عمران را بخوانید بروید کنار حرم، بگویید به من هم پسر بده! پدرها شما بگویید به من پسر بده، دختر بده، فرق نمی‌کند؛ دختر بشود حضرت مریم، پسر بشود حضرت یحیی، بعد بگو آخرالزمان است به درد امام زمان بخورد. الحمدلله مثل اینکه، ببخشید دارم تیکه می‌اندازم ها! یک‌وقت نگویید الحمدلله‌اش جدی است. نسل‌مان هم که دارد نابود می‌شود، همین‌جوری پیش برویم إن‌شاء‌الله منقرض شدیم. می‌گویند یک روزی، یک کسانی بودند به نام ایرانی، یادشان به خیر می‌آمدند حرم. زاد و ولد از بس نیست. لوس‌بازی در می‌آورند بعضی‌ها قیافه می‌گیری برای چه کسی؟ ازدواج نمی‌کند، ازدواج کرد یک دانه بچه؛ حداقل جای خودت دو تا بگذار. بعد شما قرآن داری، قصه‌ای که افسانه باشد که برایت تعریف نکردند که! پسر بخواه، دختر بخواه، بگو مالِ شما، مالِ شما امام رضا. بعد پسرت ببین چه می‌شود؟! یک‌دفعه‌ای هفت هشت میلیون نفر، بیست میلیون نفر می‌آیند تشییع جنازه‌اش، بعد از اثراتی که در عالم گذاشته. نسل امام زمانی درست کن!

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...