جهاد تبیین - جلسه دهم
اگر سخنوری بلد نباشید چطور میخواهید از دینتان دفاع کنید؟ / اکثر دیپلمههای ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است
شناسنامه:
علیرضا پناهیان در حرم حضرت معصومه(س):
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: غریزۀ مؤمن نصیحت است «الْمُؤْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْحُ» نصیحت یعنی دلسوزی و خیرخواهی؛ یک وجه دلسوزی، در تبلیغ و تبیین حق است.
مؤمن غریزتاً نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و ساکت بنشیند؛ وقتی حق را بفهمد میخواهد آن را انتقال بدهد و حقایق را به دیگران بگوید. حتی باید به مؤمنین گفت «صبر کنید؛ هر چیزی را نگویید، زبانتان را در جایی بهکار بگیرید که مطمئن هستید بهترین تأثیر را دارد...»
یکی از علائم و مراتب تشیع، شیعهگری با زبان است. در روایات فرمودهاند که شیعیان به قلب و زبان و عمل، اهلبیت(ع) را دوست دارند. یکی از اعمال ما همین گفتگوکردن با دیگران و سخنگفتن از حق است.
یکی از نقائص بسیار مهمّ آموزش و پرورش ما این است که به اندازۀ کافی سخنوری، دکلمهکردن و گفتگو را به دانشآموزان تعلیم نمیدهد. اکثر دیپلمههای ما بلد نیستند سخنرانی کنند و این یک نقص است.
وقت بلد نباشی حرفی که داری بزنی، آن حرف نه تنها در جامعه منتشر نمیشود، بلکه در وجود خودت هم تکثیر نمیشود و تعمیق پیدا نمیکند. این حرف برای تو مثل چشمه نمیشود اما در یک آدمی که اهل سخن و بیان است و کمی هم منطق سخنگفتن را میداند، تکثیر میشود، خود این کار موجب تولید علم میشود.
بعضیها برای رشد دانشی بچۀشان به او ریاضی یاد میدهند. چه کسی گفته ریاضیات بیشتر از ادبیات، هوش آدم را بالا میبرد؟! ادبیات که عقل آدم را بیشتر بالا میبرد. ادبیات فقط یاد گرفتن و بهکاربردن چندتا جمله و لفظ نیست؛ با یاد گرفتن ادبیات به دریای عمیقی از معانی راه پیدا میکنید.
آیتالله بروجردی(ره) که افتخار حوزۀ علمیه قم است به کلّ گلستان سعدی حاشیه زدهاند. الآن چند نفر از طلبههای ما فقط یکبار گلستان سعدی را خواندهاند؟ همچنین دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، اشعار مولوی و... باید سخنوری در خون همۀ ما فارسزبانها باشد.
ما فکر میکنیم سخنرانی شغل عدّۀ خاصی از حوزه یا دانشگاه است، ولی این تصور اشتباه است. سخنرانی مخصوص به یک طیف نیست. کسی که مؤمن شد، باید سخنوری را یاد بگیرد.
سخنوری یکی از پایههای مدیریت است. یک وزیر یا مدیر، اگر خوب سخنرانی کند، میتواند به مردم، حقایق را خوب توضیح بدهد که آثار منفی هم نداشته باشد. اگر شما بلد نباشید خوب حرف بزنید یکوقت حرفی میزنید که اثر منفی خواهد داشت.
سخنوری و گفتگو، انواع و اقسام دارد؛ گاهی مذاکره است، گاهی مناظره است و گاهی مجادله. خدا به پیغمبرش دستور داد که شما باید بتوانی هم سخن حکمتآمیز بگویی و هم توانایی مجادله داشته باشید و جدال احسن کنی «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ».
شما وقتی بخواهی سخنرانیکردن را یاد بگیری، به مخاطبشناسی و انسانشناسی هم مجبور میشوی. مجبور هستی از حکمت هم برخوردار بشوی. اینکه چگونه این مطالب را پشتسرهم بگویم، کدام را اول بگویم؟ کدام را دوم بگویم؟ کاملاً اثرش در مخاطب متفاوت خواهد بود.
همه باید اهل تبیین باشند. بعضی از آدمها نمیتوانند نیازهای روزمرۀ خودشان را برای خانواده و رفیقشان تبیین کنند. خانم یا آقا بلد نیست با همسرش حرف بزند؛ لذا دعوایشان میشود. اینکه آدم همینطوری دهانش را باز کند و یک چیزی بگوید، مقصود حاصل نمیشود بلکه سوءتفاهم و حتی دعوا میشود.
جدای از ارتباطگرفتن با دیگران و جدای از مسائل شغلی، اگر سخنوری بلد نباشید، دین خود را چهکار میکنید؟! اگر یکجایی لازم بود از دینَت در یک جمله دفاع کنی و دفاع نکردی چه؟ آیا آدم میتواند راحت بگوید «چون اسلحه نداشتم نتوانستم جهاد بکنم؟» آنوقت اگرچه جزو قاتلین اهلبیت(ع) نیستی ولی ممکن است جزو خاذلین بشوی؛ خاذلین یعنی کسانی که از حق دفاع نکردند.
چرا یک نفر مذهبی و مسجدی، نباید بلد باشد که از دین دفاع کند و دین را تبیین کند؟ در مسجد، به بچهها و جوانها نوبت بدهید تا مثلاً پنج دقیقه صحبت کنند. همیشه که نباید منِ آخوند صحبت کنم. طبیعتاً موقع صحبت کردن، این جوان به زحمت میافتد، ممکن است خیلیها رویشان نشود و بگویند «ما بلد نیستیم» به آنها بگویید: ما هم روز اول بلد نبودیم. بگذارید نطق آدمها در دفاع از حق باز بشود.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید