متن دعای ابوحمزه ثمالی به همراه ترجمه حسین انصاریان
در کتاب «مصباح» شیخ طوسی به نقل از ابو حمزه ثمالی آمده است: که حضرت امام زینالعابدین(علیهالسلام) در ماه رمضان بیشتر شب را به نماز میایستاد و چون سحر میرسید این دعا را میخواند:
(1) إِلهِى لَاتُؤَدِّبْنِى بِعُقُوبَتِکَ، وَلَا تَمْکُرْ بِى فِى حِیلَتِکَ، مِنْ أَیْنَ لِىَ الْخَیْرُ یَا رَبِّ وَلَا یُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِکَ ؟ وَمِنْ أَیْنَ لِىَ النَّجاةُ وَلا تُسْتَطاعُ إِلّا بِکَ ؟ لَا الَّذِى أَحْسَنَ اسْتَغْنىٰ عَنْ عَوْنِکَ وَرَحْمَتِکَ، وَلَا الَّذِى أَساءَ وَاجْتَرَأَ عَلَیْکَ وَلَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ، یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ [آنقدر بگوید تا نفس قطع گردد]
خدایا، مرا به کیفرت ادب نکن و با نقشه با من چارهاندیشی نداشته باش، پروردگارا از کجا برایم خیری هست، درحالیکه جز نزد تو یافت نمیشود و از کجا برایم نجاتی است، درحالیکه جز به تو فراهم نمیگردد، نه آنکه نیکی کرد از کمک و رحمتت بینیاز شد و نه آنکه بدی کرد و بر تو گستاخی روا داشت و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بیرون رفت؛ پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا؛
(2) بِکَ عَرَفْتُکَ وَأَنْتَ دَلَلْتَنِى عَلَیْکَ وَدَعَوْتَنِى إِلَیْکَ، وَلَوْلا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ . الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِى وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِى، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِى وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِى، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أُنادِیهِ کُلَّما شِئْتُ لِحاجَتِى وَأَخْلُو بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّى بِغَیْرِ شَفِیعٍ فَیَقْضِى لِى حاجَتِى؛
تو را به تو شناختم و تو مرا بر هستی خود راهنمایی کردی و بهسوی خود خواندی و اگر راهنمایی تو نبود، من نمیدانستم تو که هستی، خدا را سپاس که میخوانمش و او پاسخم را میدهد، گرچه هنگامی که او مرا میخواند سستی میکنم و خدا را سپاس که از او درخواست میکنم و او به من عطا مینماید، گرچه بخل میورزم هنگامی که از من قرض بخواهد و خدا را سپاس که هرگاه بخواهم برای حاجتم صدایش کنم و هر جا که برای رازونیاز با او بخواهم بیپرده خلوت میکنم و او حاجتم را برآورد؛
(3) الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى لَاأَدْعُو غَیْرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لِى دُعائِى، وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى لَاأَرْجُو غَیْرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجائِى، وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى وَکَلَنِى إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِى وَلَمْ یَکِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَیُهِینُونِى، وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ وَهُوَ غَنِیٌّ عَنِّی، وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى یَحْلُمُ عَنِّى حَتَّىٰ کَأَ نِّى لَاذَنْبَ لِى، فَرَبِّى أَحْمَدُ شَىْءٍ عِنْدِى وَأَحَقُّ بِحَمْدِى؛
خدا را سپاس که غیر او را نمیخوانم که اگر غیر او را میخواندم دعایم را مستجاب نمیکرد و خدا را سپاس که به غیر او امید نبندم که اگر جز به او امید میبستم ناامیدم میکرد و خدا را سپاس که مرا بخودش واگذاشت، ازاینرو به من رأفت و محبت کرد و به مردم وانگذاشت تا مرا خوار کنند و خدا را سپاس که با من دوستی ورزید، درحالیکه از من بینیاز است و خدا را سپاس که بر من بردباری میکند تا آنجا که گویی مرا گناهی نیست! پروردگارم ستودهترین موجود نزد من بوده و به ستایش من سزاوارتر است؛
(4) اللّٰهُمَّ إِنِّى أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ إِلَیْکَ مُشْرَعَةً، وَمَناهِلَ الرَّجاءِ إِلَیْکَ مُتْرَعَةً، وَالاسْتِعانَةَ بِفَضْلِکَ لِمَنْ أَمَّلَکَ مُباحَةً، وَأَبْوابَ الدُّعاءِ إِلَیْکَ لِلصَّارِخِینَ مَفْتُوحَةً، وَأَعْلَمُ أَنَّکَ لِلرَّاجِى [لِلرَّاجِینَ] بِمَوْضِعِ إِجابَةٍ، وَ لِلْمَلْهُوفِینَ بِمَرْصَدِ إِغاثَةٍ، وَأَنَّ فِى اللَّهْفِ إِلىٰ جُودِکَ وَالرِّضَا بِقَضائِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلِینَ، وَمَنْدُوحَةً عَمَّا فِى أَیْدِى الْمُسْتَأْثِرِینَ، وَأَنَّ الرَّاحِلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسافَةِ، وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ؛
خدایا، راههای درخواست حاجتهایم را بهجانب تو باز مییابم و آبشخورهای امید را نزد تو پر میبینم و یاری خواستن از احسانت را برای آنکه تو را آرزو کرد بیمانع میبینم و درهای دعا را برای فریاد کنندگان گشوده مینگرم و میدانم که تو برای امیدواران در جایگاه اجابتی و برای دل سوختگان در کمینگاه فریادرسی هستی و بهیقین در اشتیاق به جودت و خشنودی به قضایت جایگزینی از منع بخیلان است و گشایشی از آنچه در دست ثروتاندوزان است وجود ندارد و همانا مسافر بهسوی تو مسافتش نزدیک است و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو در پرده برده؛
(5) وَقَدْ قَصَدْتُ إِلَیْکَ بِطَلِبَتِى، وَتَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحاجَتِى، وَجَعَلْتُ بِکَ اسْتِغاثَتِى، وَبِدُعائِکَ تَوَسُّلِى مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقاقٍ لِاسْتِماعِکَ مِنِّى، وَلَا اسْتِیجابٍ لِعَفْوِکَ عَنِّى، بَلْ لِثِقَتِى بِکَرَمِکَ، وَسُکُونِى إِلى صِدْقِ وَعْدِکَ، وَلَجَإِى إِلَى الْإِیمانِ بِتَوْحِیدِکَ وَیَقِینِى بِمَعْرِفَتِکَ مِنِّى أَنْ لا رَبَّ لِى غَیْرُکَ، وَلَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَاشَرِیکَ لَکَ؛
من با درخواستم آهنگ تو کردم و با حاجتم روی به تو آوردم، نیاز خواهیام را به پیشگاه تو قرار دادم و خواندنت را دستآویز خویش کردم بیآنکه مستحق شنیدن خواهشم و سزاوار گذشت از من باشی، بلکه برای اطمینان به بزرگواریات و آرامش بهدرستی وعدهات و پناه جستن به ایمان به یگانگیات و یقین به معرفتت که مرا پروردگاری جز تو نیست و معبودی جز تو نیست، یگانه و بیشریکی؛
(6) اللّهُمَّ أَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُکَ حَقٌّ وَوَعْدُکَ صِدْقٌ: ﴿وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ﴾ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً وَلَیْسَ مِنْ صِفاتِکَ یَا سَیِّدِى أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤالِ وَتَمْنَعَ الْعَطِیَّةَ وَأَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِیَّاتِ عَلَىٰ أَهْلِ مَمْلَکَتِکَ، وَالْعائِدُ عَلَیْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِکَ؛
خدایا، تو گفتی و گفتارت بر حق و وعدهات درست است [فرمودی]: «از خداوند [با کمک تقوا و کسب حلال] درخواست کنید؛ چون خداوند همواره به همهچیز مهربان است»، ای آقای من در شأن تو این نیست که دستور به درخواست دهی و از بخشش خودداری کنی، تو با عطاهایت بر اهل مملکتت بسیار کریمی و بر آنان با محبّت و رأفت بسیار احسان کنندهای؛
(7) إِلهِى رَبَّیْتَنِى فِى نِعَمِکَ وَ إِحْسانِکَ صَغِیراً، وَنَوَّهْتَ بِاسْمِى کَبِیراً، فَیا مَنْ رَبَّانِى فِى الدُّنْیا بِإِحْسانِهِ وَتَفَضُّلِهِ وَنِعَمِهِ، وَأَشارَ لِى فِى الْآخِرَةِ إِلى عَفْوِهِ وَکَرَمِهِ، مَعْرِفَتِى یَا مَوْلاىَ دَلِیلِى عَلَیْکَ، وَحُبِّى لَکَ شَفِیعِى إِلَیْکَ، وَأَنَا واثِقٌ مِنْ دَلِیلِى بِدَلالَتِکَ، وَساکِنٌ مِنْ شَفِیعِى إِلى شَفاعَتِکَ؛
خدایا، مرا در کودکی در میان نعمتها و احسانت پروریدی و در بزرگسالی نامم را بلند آوازه ساختی، ای آنکه مرا در دنیا به احسان و نعمتهایش پرورید و برایم در آخرت به گذشت و کرمش اشاره کرد، ای مولای من معرفتم راهنمایم بهسوی تو و عشقم به تو واسطهام به پیشگاه توست، من از دلیلم به دلالت تو مطمئن و از واسطهام به شفاعت تو در آرامشم؛
(8) أَدْعُوکَ یَا سَیِّدِى بِلِسانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبِّ أُناجِیکَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ، أَدْعُوکَ یَا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِیاً خائِفاً، إِذا رَأَیْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبِى فَزِعْتُ، وَ إِذا رَأَیْتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَإِنْ عَفَوْتَ فَخَیْرُ راحِمٍ، وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَغَیْرُ ظالِمٍ، حُجَّتِى یَا اللّهُ فِى جُرْأَتِى عَلَى مَسْأَلَتِکَ مَعَ إِتْیانِى مَا تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ، وَعُدَّتِى فِى شِدَّتِى مَعَ قِلَّةِ حَیائِى رَأْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ، وَقَدْ رَجَوْتُ أَنْ لَاتَخِیبَ بَیْنَ ذَیْنِ وَذَیْنِ مُنْیَتِى فَحَقِّقْ رَجائِى، وَاسْمَعْ دُعائِى، یَا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ، وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ، عَظُمَ یَا سَیِّدِى أَمَلِى وَساءَ عَمَلِى فَأَعْطِنِى مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ أَمَلِى، وَلَا تُؤاخِذْنِى بِأَسْوَءِ عَمَلِى فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجازاةِ الْمُذْنِبِینَ، وَحِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرِینَ؛
ای آقایم تو را به زبانی میخوانم که گناهش او را ناگویا کرده و با دلی با تو مناجات میکنم که جرمش او را هلاک ساخته، تو را میخوانم ای پروردگارم در حال هراس و اشتیاق و امید و بیم، مولای من هرگاه گناهانم را میبینم بیتاب میشوم و هرگاه کرمت را مشاهده میکنم، به طمع میافتم، پس اگر از من درگذری بهترین رحمکنندهای و اگر عذاب کنی ستم نکردهای، خدایا حجّت من در گستاخی بر درخواست از تو، با ارتکاب آنچه از آن کراهت داری، جود و کرم توست و ذخیرهام در سختیها با کمی حیا همانا رأفت و رحمت توست و امیدم بر آن است که بین حجّت و ذخیرهام آرزویم را نومید نکنی، پس امیدم را تحقق بخش و دعایم را بشنو، ای بهترین کسی که خوانندهای او را خوانده و برترین کسی که امیدواری به او امید بسته، ای آقای من، آرزویم بزرگ شده و کردارم زشت گشته، پس به اندازه آرزویم از عفوت به من ببخش و به زشتترین کردارم مرا سرزنش مکن، زیرا کرمت برتر از کیفر گنهکاران و بردباریات بزرگتر از مکافات تبهکاران است؛
(9) وَأَنَا یَا سَیِّدِى عائِذٌ بِفَضْلِکَ، هارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ، مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً، وَمَا أَنَا یَا رَبِّ وَمَا خَطَرِى ؟ هَبْنِى بِفَضْلِکَ، وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِکَ، أَیْ رَبِّ جَلِّلْنِی بِسِتْرِکَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِیخِى بِکَرَمِ وَجْهِکَ، فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلَىٰ ذَنْبِى غَیْرُکَ مَا فَعَلْتُهُ، وَلَوْ خِفْتُ تَعْجِیلَ الْعُقُوبَةِ لَاجْتَنَبْتُهُ، لَالِأَ نَّکَ أَهْوَنُ النَّاظِرِینَ إِلَىَّ وَأَخَفُّ الْمُطَّلِعِینَ عَلَىَّ، بَلْ لِأَنَّکَ یَا رَبِّ خَیْرُ السَّاتِرِینَ، وَأَحْکَمُ الْحاکِمِینَ ، وَأَکْرَمُ الْأَکْرَمِینَ؛
و من ای آقایم پناهنده به احسان توأم، گریزان از تو بهسوی توأم، خواستار تحقق چیزی هستم که وعده کردی و آن گذشت تو از کسی که گمانش را به تو نیکو کرده، چه هستم من ای پروردگارم و اهمیت من چیست؟ به احسانت مرا ببخش و به گذشتت به من صدقه ده، پروردگارا مرا به پرده پوشیات بپوشان و از توبیخم به بزرگواری ذاتت درگذر، اگر امروز جز تو بر گناهم آگاه میشد، آن را انجام نمیدادم و اگر از زود رسیدن عقوبت میترسیدم، از آن دوری میکردم، گناهم نه به این خاطر بود که تو سبکترین بینندگانی و بیمقدارترین آگاهان، بلکه پروردگارا از این جهت بود که تو بهترین پردهپوش و حاکمترین حاکمان و کریمترین کریمانی؛
(10) سَتَّارُ الْعُیُوبِ، غَفَّارُ الذُّنُوبِ، عَلَّامُ الْغُیُوبِ، تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِکَرَمِکَ، وَتُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَى حِلْمِکَ بَعْدَ عِلْمِکَ، وَعَلَى عَفْوِکَ بَعْدَ قُدْرَتِکَ، وَیَحْمِلُنِى وَیُجَرِّئُنِى عَلَى مَعْصِیَتِکَ حِلْمُکَ عَنِّى، وَیَدْعُونِى إِلى قِلَّةِ الْحَیاءِ سِتْرُکَ عَلَىَّ، وَیُسْرِعُنِى إِلَى التَّوَثُّبِ عَلَى مَحارِمِکَ مَعْرِفَتِى بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ وَعَظِیمِ عَفْوِکَ، یَا حَلِیمُ یَا کَرِیمُ، یَا حَىُّ یَا قَیُّومُ، یَا غافِرَ الذَّنْبِ، یَا قابِلَ التَّوْبِ؛
پوشنده عیبها، آمرزنده گناهان، دانای نهانها، گناه را با بزرگواریات میپوشانی و کیفر را با بردباریات به تأخیر میاندازی، سپاس تو را سزاست بر بردباریات پس از آنکه دانستی و بر گذشتت پس از آنکه توانستی، بردباریات مرا بهسوی گناه میکشد و بر نافرمانیات جرأت میدهد، پردهپوشیات بر من، مرا به کمحیایی میخواند و شناختم از رحمت گسترده و بزرگی عفوت، به من در تاختن بر محرّماتت شتاب میدهد! ای شکیبا، ای گرامی، ای زنده، ای به خود پاینده، ای آمرزنده، ای توبه پذیر؛
(11) یَا عَظِیمَ الْمَنِّ، یَا قَدِیمَ الْإِحْسانِ، أَیْنَ سَتْرُکَ الْجَمِیلُ ؟ أَیْنَ عَفْوُکَ الْجَلِیلُ ؟ أَیْنَ فَرَجُکَ الْقَرِیبُ ؟ أَیْنَ غِیاثُکَ السَّرِیعُ ؟ أَیْنَ رَحْمَتُکَ الْواسِعَةُ ؟ أَیْنَ عَطایاکَ الْفاضِلَةُ؟ أَیْنَ مَواهِبُکَ الْهَنِیئَةُ ؟ أَیْنَ صَنائِعُکَ السَّنِیَّةُ ؟ أَیْنَ فَضْلُکَ الْعَظِیمُ ؟ أَیْنَ مَنُّکَ الْجَسِیمُ؟ أَیْنَ إِحْسانُکَ الْقَدِیمُ ؟ أَیْنَ کَرَمُکَ یَا کَرِیمُ ؟ بِهِ وَبِمُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ فَاسْتَنْقِذْنِى، وَبِرَحْمَتِکَ فَخَلِّصْنِى؛
ای بزرگ نعمت، ای دیرینه احسان، پردهپوشی زیبایت کجاست، گذشت بزرگت کجاست، گشایش نزدیکت کجاست، فریادرسی سریعت کجاست، رحمت گستردهات کجاست، عطاهای برترت کجاست، موهبتهای گوارایت کجاست، جایزههای شایانت کجاست، احسان بزرگت کجاست، عطای عظیمت کجاست، احسان دیرینهات کجاست، کرمت کجاست، ای کریم، بهحق کرمت و «به محمّد و خاندان محمّد» مرا رهایی بخش و به رحمتت مرا خلاص کن؛
(12) یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ، لَسْتُ أَتَّکِلُ فِى النَّجاةِ مِنْ عِقابِکَ عَلَى أَعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِکَ عَلَیْنا لِأَ نَّکَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، تُبْدِئُ بِالْإِحْسانِ نِعَماً، وَتَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ کَرَماً، فَما نَدْرِى مَا نَشْکُرُ أَجَمِیلَ مَا تَنْشُرُ أَمْ قَبِیحَ مَا تَسْتُرُ؟ أَمْ عَظِیمَ مَا أَبْلَیْتَ وَأَوْلَیْتَ أَمْ کَثِیرَ مَا مِنْهُ نَجَّیْتَ وَعافَیْتَ ؟ یَا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَیْکَ، وَیَا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لاذَبِکَ وَانْقَطَعَ إِلَیْکَ؛
ای نیکوکار، ای زیباکار، ای نعمتده، ای فزونیبخش، من آن نیستم که در رهایی از کیفرت بر اعمالمان تکیه کنم، بلکه به احسانت بر ما اعتماد دارم، چراکه تو اهل تقوا و مغفرتی، از باب نعمتدهی ابتدای به احسان میکنی و از جهت کرم از گناه در میگذری، پس نمیدانم از چه سپاس گویم، از زیبایی عملی که میگسترانی، یا کار زشتی که میپوشانی، یا بزرگ آزمونی که آزمودی و شایسته نیکی نمودی، یا آن همه مشکلی که مرا از آن رهانیدی و سلامت کامل بخشیدی؟! ای محبوب آنکه به تو دوستی ورزید، ای نور چشم کسی که به تو پناه آورد و برای رسیدن به تو از دیگران گسست؛
(13) أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَنَحْنُ الْمُسِیئُونَ فَتَجاوَزْ یَا رَبِّ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدَنا بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ، وَأَىُّ جَهْلٍ یَا رَبِّ لَایَسَعُهُ جُودُکَ ؟ أَوْ أَىُّ زَمانٍ أَطْوَلُ مِنْ أَناتِکَ ؟ وَمَا قَدْرُ أَعْمالِنا فِى جَنْبِ نِعَمِکَ ؟ وَکَیْفَ نَسْتَکْثِرُ أَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ ؟ بَلْ کَیْفَ یَضِیقُ عَلَى الْمُذْنِبِینَ مَا وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِکَ ؟ یَا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، یَا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، فَوَعِزَّتِکَ یَا سَیِّدِى لَوْ نَهَرْتَنِى مَا بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ وَلَا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما انْتَهىٰ إِلَىَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ؛
تو نیکوکاری و ما بدکارانیم، به زیبایی آنچه نزد توست از زشتی آنچه پیش ماست درگذر، پروردگارا، کدام جهلی است که جود تو گنجایش آن را نداشته باشد و کدام زمان، طولانیتر از مهلت دادن توست، در کنار نعمتهایت ارزش اعمال ما چیست؟ چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آنها با کرمت برابری کنیم، بلکه چگونه بر گنهکاران تنگ شود آنچه از رحمتت شاملشان شده؟ ای گسترده آمرزش، ای گشادهدست به رحمت، ای آقای من به عزّتت سوگند، اگر مرا برانی از درگاهت دور نخواهم شد و از چاپلوسی و تملق نسبت به تو دست نخواهم کشید، به خاطر شناختی که به جود و کرمت پیدا کردهام؛
(14) وَ أَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشاءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشاءُ بِما تَشاءُ کَیْفَ تَشاءُ، وَتَرْحَمُ مَنْ تَشاءُ بِما تشاءُ کَیْفَ تَشاءُ، لَاتُسْأَلُ عَنْ فِعْلِکَ، وَلَا تُنازَعُ فِى مُلْکِکَ، وَلَا تُشارَکُ فِى أَمْرِکَ وَلَا تُضادُّ فِى حُکْمِکَ، وَلَا یَعْتَرِضُ عَلَیْکَ أَحَدٌ فِى تَدْبِیرِکَ، لَکَ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبارَکَ اللّٰهُ رَبُّ الْعالَمِینَ.
تو انجام دهی آنچه را که خواهی، هرکه را بخواهی عذاب میکنی به هرچه که بخواهی و به هر صورتی که بخواهی و رحم میکنی هرکه را بخواهی، به هرچه که بخواهی و به هر کیفیت که بخواهی، از آنچه کنی بازخواست نشوی و در فرمانرواییات نزاع در نگیرد و کسی در کارت شریکت نگردد و در داوریات با تو هماورد نشود و در تدبیرت احدی بر تو اعتراض نکند، آفرینش و فرمان ویژۀ توست، منزّه است خدا پروردگار جهانیان،
(15) یَا رَبِّ هٰذَا مَقامُ مَنْ لاذَبِکَ وَاسْتَجارَ بِکَرَمِکَ وَأَلِفَ إِحْسانَکَ وَ نِعَمَکَ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الَّذِى لَایَضِیقُ عَفْوُکَ، وَلَا یَنْقُصُ فَضْلُکَ، وَلَا تَقِلُّ رَحْمَتُکَ، وَقَدْ تَوَثَّقْنا مِنْکَ بِالصَّفْحِ الْقَدِیمِ، وَالْفَضْلِ الْعَظِیمِ، وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ؛
پروردگارا این است جایگاه کسی که به پناهت آمد و به کرمت پناهنده گشت و به احسان و نعمتهایت الفت جست، تویی آن سخاوتمندی که گذشتت به تنگی نمیرسد و احسانت کاهش نمیپذیرد و رحمتت کم نمیشود و بهیقین از چشمپوشی دیرینت و احسان بزرگت و رحمت گستردهات اعتماد کردیم؛
(16) أَفَتُراکَ یَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنا أَوْ تُخَیِّبُ آمالَنا ؟ کَلَّا یَا کَرِیمُ فَلَیْسَ هَذَا ظَنُّنا بِکَ وَلَا هٰذَا فِیکَ طَمَعُنَا، یَا رَبِّ إِنَّ لَنا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً، إِنَّ لَنا فِیکَ رَجاءً عَظِیماً، عَصَیْناکَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَیْنا، وَدَعَوْناکَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِیبَ لَنا، فَحَقِّقْ رَجاءَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا مَا نَسْتَوْجِبُ بِأَعْمالِنا وَلٰکِنْ عِلْمُکَ فِینا وَعِلْمُنا بِأَ نَّکَ لَاتَصْرِفُنا عَنْکَ حَثَّنا عَلَى الرَّغْبَةِ إِلَیْکَ ، وَ إِنْ کُنَّا غَیْرَ مُسْتَوْجِبِینَ لِرَحْمَتِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَیْنا وَعَلَى الْمُذْنِبِینَ بِفَضْلِ سَعَتِکَ؛
آیا ممکن است پروردگارا برخلاف گمانهای ما به حضرتت رفتار کنی یا آرزوهایمان را نسبت به رحمتت نومید سازی؟! هرگز ای بزرگوار، چنین گمانی به تو نیست و طمع ما درباره تو این چنین نمیباشد، پروردگارا، ما را درباره تو آروزی طولانی بسیاری است، ما را در حق تو امید بزرگی است، از تو نافرمانی کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانی و تو را خواندیم و امیدواریم که برای ما اجابت کنی، مولای ما امیدمان را تحقق بخش، ما دانستیم که با کردارمان سزاوار چه خواهیم بود، ولی دانش تو درباره ما و آگاهی ما به اینکه ما را از درگاهت نمیرانی، گرچه ما سزاوار رحمتت نیستیم ولی تو شایسته آنی که بر ما و بر گنهکاران به احسان گستردهات جود کنی؛
(17) فَامْنُنْ عَلَیْنا بِما أَنْتَ أَهْلُهُ وَجُدْ عَلَیْنا فَإِنَّا مُحْتاجُونَ إِلىٰ نَیْلِکَ، یَا غَفَّارُ بِنُورِکَ اهْتَدَیْنا، وَبِفَضْلِکَ اسْتَغْنَیْنا، وَبِنِعْمَتِکَ أَصْبَحْنا وَأَمْسَیْنا، ذُنُوبُنا بَیْنَ یَدَیْکَ نَسْتَغْفِرُکَ اللّٰهُمَّ مِنْها وَنَتُوبُ إِلَیْکَ، تَتَحَبَّبُ إِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُکَ بِالذُّنُوبِ، خَیْرُکَ إِلَیْنا نازِلٌ، وَشَرُّنا إِلَیْکَ صاعِدٌ، وَلَمْ یَزَلْ وَلَا یَزالُ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَأْتِیکَ عَنَّا بِعَمَلٍ قَبِیحٍ فَلا یَمْنَعُکَ ذٰلِکَ مِنْ أَنْ تَحُوطَنا بِنِعَمِکَ، وتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلائِکَ، فَسُبْحانَکَ مَا أَحْلَمَکَ وَأَعْظَمَکَ وَأَکْرَمَکَ مُبْدِئاً وَمُعِیداً؛
پس آنگونه که شایسته آنی بر ما منّت گذار و بر ما جود کن که ما نیازمند به عطای توییم، ای بسیار آمرزنده، به نور تو هدایت شدیم و به فضل تو بینیاز گشتیم و به نعمتت بامداد نمودیم و شامگاه کردیم، گناهان ما پیش روی توست، خدایا از گناهانمان از تو آمرزش میخواهیم و بهسوی تو باز میگردیم، تو با نعمتها به ما مهر میورزی و ما با گناهان با تو مقابله میکنیم، خیرت بهسوی ما سرازیر است و بدی ما بهسوی تو بالا میآید، همواره فرشته بزرگواری، از ما کردار زشت بهسوی تو میآورد و این امر مانع نمیشود از اینکه ما را با نعمتهایت فراگیری و به عطاهای برجستهات بر ما لطف و محبت کنی، منزّهی تو، چه بردبار و بزرگ و کریمی، آغاز کننده به نیکی و تکرار کننده آنی؛
(18) تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُکَ، وَجَلَّ ثَناؤُکَ، وَکَرُمَ صَنائِعُکَ وَفِعالُکَ، أَنْتَ إِلٰهِى أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقایِسَنِى بِفِعْلِى وَخَطِیئَتِى، فَالْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ، سَیِّدِى سَیِّدِى سَیِّدِى؛
نامهایت مقدس و ثنایت عظیم و رفتارها و کردارهایت کریمانه است، تو ای معبودم، احسانت گستردهتر و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردار ناپسند و خطاکاریام بسنجی، پس گذشت، گذشت، گذشت، آقای من، آقای من، آقای من؛
(19) اللّٰهُمَّ اشْغَلْنا بِذِکْرِکَ، وَأَعِذْنا مِنْ سَخَطِکَ، وَأَجِرْنا مِنْ عَذابِکَ، وَارْزُقْنا مِنْ مَواهِبِکَ، وَأَنْعِمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلِکَ، وَارْزُقْنا حَجَّ بَیْتِکَ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَمَغْفِرَتُکَ وَرِضْوانُکَ عَلَیْهِ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَیْتِهِ إِنَّکَ قَرِیبٌ مُجِیبٌ، وَ ارْزُقْنا عَمَلاً بِطاعَتِکَ، وَتَوَفَّنا عَلَىٰ مِلَّتِکَ وَسُنَّةِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ . اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِى وَ لِوالِدَىَّ وَارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِى صَغِیراً، اجْزِهِما بِالْإِحْسانِ إِحْساناً وَبِالسَّیِّئاتِ غُفْراناً؛
ما را به ذکرت مشغول کن و از خشمت پناه ده و از عذابت نجات بخش و از مواهبت روزی کن و از فضلت بر ما مهربانی و لطف فرما و زیارت خانهات و زیارت مرقد پیامبرت را روزی ما کن، صلوات و رحمت و مغفرت و رضوانت بر پیامبر و خاندانش، تو نزدیک و پاسخدهنده هستی، عمل به طاعتت را روزی ما گردان و ما را بر دینت و بر روش پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران. خدایا، من و پدر و مادرم را بیامرز و به هر دوی آنها رحم کن، چنانکه مرا به گاه کودکی پروردند، احسان هردو را به احسان و بدیهایشان را به آمرزش پاداش ده؛
(20) اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ الْأَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتِ وَتابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ. اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنا وَمَیِّتِنا، وَشاهِدِنا وَغائِبِنا، ذَکَرِنا وَأُنْثانا، صَغِیرِنا وَکَبِیرِنا، حُرِّنا وَمَمْلُوکِنا، کَذَبَ الْعادِلُونَ بِاللّٰهِ وَضَلُّوا ضَلالاً بَعِیداً وَخَسِرُوا خُسْراناً مُبِیناً.
خدایا، مردان و زنان مؤمن را بیامرز، چه زنده و چه مردهی آنان و بین ما و آنان با نیکیها پیوند ده. خدایا، بیامرز زنده و مردهی ما را، حاضر و غائب ما را، مرد و زن ما را، کوچک و بزرگ ما را، آزاد و غیر آزاد ما را، برگشتگان از خدا دروغ گفتند و گمراه شدند، گمراهی دوری و زیان کردند، زیانی آشکار.
(21) اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاخْتِمْ لِى بِخَیْرٍ، وَاکْفِنِى مَا أَهَمَّنِى مِنْ أَمْرِ دُنْیاىَ وَآخِرَتِى، وَلَا تُسَلِّطْ عَلَىَّ مَنْ لَایَرْحَمُنِى، وَاجْعَلْ عَلَىَّ مِنْکَ واقِیَةً باقِیَةً، وَلَا تَسْلُبْنِى صالِحَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، وَارْزُقْنِى مِنْ فَضْلِکَ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً؛
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و برایم ختم به خیر فرما و مرا از آنچه بیقرارم کرده از کار دنیا و آخرتم کفایت کن و کسی که به من رحم نمیکند بر من چیره مساز و بر من از سوی خود نگهبانی همیشگی قرار ده و از من شایستگی آنچه را که به من لطف کردی مگیر و از فضلت روزی گسترده حلال پاکیزه نصیب من کن؛
(22) اللّٰهُمَّ احْرُسْنِى بِحَراسَتِکَ، وَاحْفَظْنِى بِحِفْظِکَ، وَاکْلَأْنِى بِکَلاءَتِکَ، وَارْزُقْنِى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فِى عامِنا هٰذَا وَفِى کُلِّ عامٍ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ وَالْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَلا تُخْلِنِى یَا رَبِّ مِنْ تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّرِیفَةِ وَالْمَواقِفِ الْکَرِیمَةِ؛
خدایا، به نگهبانیات مرا نگهبانی کن و به نگهداریات مرا نگهدار و به پاسداریات از من پاسداری کن و زیارت خانهات را در این سال و در هر سال و زیارت مرقد پیامبرت و امامان (درود بر آنان) را روزی من کن، پروردگارا از این مشاهد برجسته و با مزیّت و مواقف بس باارزش مرا محروم مساز؛
(23) اللّٰهُمَّ تُبْ عَلَىَّ حَتَّىٰ لَاأَعْصِیَکَ، وَأَلْهِمْنِى الْخَیْرَ وَالْعَمَلَ بِهِ وَخَشْیَتَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ مَا أَبْقَیْتَنِى یَا رَبَّ الْعالَمِینَ . اللّٰهُمَّ إِنِّى کُلَّما قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَتَعَبَّأْتُ وَقُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَناجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَىَّ نُعاساً إِذا أَنَا صَلَّیْتُ، وَسَلَبْتَنِى مُناجاتَکَ إِذا أَنَا ناجَیْتُ، مالِى کُلَّما قُلْتُ قَدْ صَلُحَتْ سَرِیرَتِى، وَقَرُبَ مِنْ مَجالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِى عَرَضَتْ لِى بَلِیَّةٌ أَزالَتْ قَدَمِى وَحالَتْ بَیْنِى وَبَیْنَ خِدْمَتِکَ؛
خدایا، به من روی آور تا نافرمانیات نکنم و خیر و عمل به آن و هراس از خودت را در شب و روز تا گاهی که زندهام میداری ای پروردگار جهانیان به من الهام کن. خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم و در پیشگاهت به نماز ایستادم و با تو راز گفتم، چرتی بر من افکندی، آنگاه که وارد نماز شدم و حال راز گفتن را از من گرفتی آنگاه که با تو رازونیاز کردم، مرا چه شده؟ هرگاه گفتم نهانم شایسته شد و جایگاهم به جایگاه توبهکنندگان نزدیک گشت برایم گرفتاری پیش آمد، بر اثر آن گرفتاری پایم لغزید و میان من و خدمت به تو مانع شد؛
(24) سَیِّدِى لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنِى، وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِى مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِى مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِى فِى مَقامِ الْکاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِى غَیْرَ شاکِرٍ لِنَعْمائِکَ فَحَرَمْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِى فِى الْغافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِى آلِفَ مَجالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِى وَبَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائِى فَباعَدْتَنِى، أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِى وَجَرِیرَتِى کافَیْتَنِى أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیائِى مِنْکَ جازَیْتَنِى؛
سرور من شاید مرا از درگاهت راندهای و از خدمتت برکنار نمودهای، یا مرا دیدهای که حقّت را سبک میشمارم پس از پیشگاهت دورم ساختی، یا شاید مرا رویگردان از خود مشاهده کردی، پس مرا مورد خشم قرار دادی یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتی، پس به دورم انداختی، یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدی، پس محرومم کردی یا شاید مرا از همنشینی دانشمندان غایب یافتی، پس خوارم نمودی، یا شاید مرا در گروه بیخبران دیدی، پس از رحمتت ناامیدم کردی، یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکارهها دیدی، پس مرا به آنان واگذاشتی، یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی پس دورم نمودی، یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودی، یا شاید برای کمی حیایم از تو، مجازاتم نمودی؛
(25) فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطالَمَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِینَ قَبْلِى لِأَنَّ کَرَمَکَ أَیْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُکافاةِ الْمُقَصِّرِینَ، وَأَنَا عائِذٌ بِفَضْلِکَ، هارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ، مُتَنَجِّزٌ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً . إِلٰهِى أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلاً، وَأَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقایِسَنِى بِعَمَلِى، أَوْ أَنْ تَسْتَزِلَّنِى بِخَطِیئَتِى، وَمَا أَنَا یَا سَیِّدِى وَمَا خَطَرِى؛
پس اگر پروردگارا گذشت کنی، سابقه اینکه از گناهکاران پیش از من گذشتهای طولانی است، زیرا کرمت پروردگارا از مجازات اهل تقصیر بسیار بزرگتر است و من پناهنده به فضل توأم، از تو به تو گریزانم، خواهان چیزی هستم که وعده دادهای و آن چشمپوشی از کسانی است که به تو گمان نیک بردهاند، خدایا فضل تو گستردهتر و بردباریات بزرگتر از آن است که مرا به کردارم بسنجی، یا به خطایم بلغزانی، ای آقایم من چیستم و چه ارزشی دارم؛
(26) هَبْنِى بِفَضْلِکَ سَیِّدِى وَتَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعَفْوِکَ، وَجَلِّلْنِى بِسَِتْرِکَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِیخِى بِکَرَمِ وَجْهِکَ، سَیِّدِى أَنَا الصَّغِیرُ الَّذِى رَبَّیْتَهُ، وَأَنَا الْجاهِلُ الَّذِى عَلَّمْتَهُ، وَأَنَا الضَّالُّ الَّذِى هَدَیْتَهُ، وَأَنَا الْوَضِیعُ الَّذِى رَفَعْتَهُ، وَأَنَا الْخائِفُ الَّذِى آمَنْتَهُ، وَالْجائِعُ الَّذِى أَشْبَعْتَهُ، وَالْعَطْشانُ الَّذِى أَرْوَیْتَهُ، وَالْعارِى الَّذِى کَسَوْتَهُ، وَالْفَقِیرُ الَّذِى أَغْنَیْتَهُ، وَالضَّعِیفُ الَّذِى قَوَّیْتَهُ، وَالذَّلِیلُ الَّذِى أَعْزَزْتَهُ، وَالسَّقِیمُ الَّذِى شَفَیْتَهُ، وَالسَّائِلُ الَّذِى أَعْطَیْتَهُ، وَالْمُذْنِبُ الَّذِى سَتَرْتَهُ، وَالْخاطِئُ الَّذِى أَقَلْتَهُ؛
سرور من، مرا به فضلت ببخش و باگذشتت بر من کرم کن و به پردهپوشیات خطاهایم را بپوشان و به بزرگواری و جودت از توبیخم درگذر، آقای من منم کودکی که پروریدی، منم نادانی که دانا نمودی، منم گمراهی که هدایت کردی، منم افتادهای که بلندش نمودی، منم هراسانی که امانش دادی و گرسنهای که سیرش نمودی و تشنهای که سیرابش کردی و برهنهای که لباسش پوشاندی و تهیدستی که توانگرش ساختی و ناتوانی که نیرومندش نمودی و خواری که عزیزش فرمودی و بیماری که شفایش دادی و خواهشمندی که عطایش کردی و گنهکاری که گناهش را بر او پوشاندی و خطاکاری که نادیدهاش گرفتی؛
(27) وَأَنَا الْقَلِیلُ الَّذِى کَثَّرْتَهُ، وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذِى نَصَرْتَهُ، وَأَنَا الطَّرِیدُ الَّذِى آوَیْتَهُ، أَنَا یَا رَبِّ الَّذِى لَمْ أَسْتَحْیِکَ فِى الْخَلاءِ، وَلَمْ أُراقِبْکَ فِى الْمَلاءِ، أَنَا صاحِبُ الدَّواهِى الْعُظْمىٰ، أَنَا الَّذِى عَلَىٰ سَیِّدِهِ اجْتَرَى، أَنَا الَّذِى عَصَیْتُ جَبَّارَ السَّماءِ، أَنَا الَّذِى أَعْطَیْتُ عَلَىٰ مَعاصِى الْجَلِیلِ الرُّشى، أَنَا الَّذِى حِینَ بُشِّرْتُ بِها خَرَجْتُ إِلَیْها أَسْعىٰ، أَنَا الَّذِى أَمْهَلْتَنِى فَمَا ارْعَوَیْتُ ، وَسَتَرْتَ عَلَىَّ فَمَا اسْتَحْیَیْتُ، وَعَمِلْتُ بِالْمَعاصِى فَتَعَدَّیْتُ؛
و منم اندکی که بسیارش فرمودی و ناتوان شمردهای که یاریاش دادی و رانده شدهای که مأوایش بخشیدی، من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم، منم صاحب مصیبتهای بزرگ، منم آنکه بر آقایش گستاخی کرد، منم آنکه جبّار آسمان را نافرمانی کرد، منم آنکه بر معاصی بزرگ رشوه دادم، منم آنکه هرگاه به گناهی مژده داده میشدم شتابان به سویش میرفتم، منم آنکه مهلتم دادی باز نایستادم و بر من پرده پوشاندی حیا نکردم و مرتکب گناهان شدم و از اندازه گذراندم؛
(28) وَأَسْقَطْتَنِى مِنْ عَیْنِکَ فَما بالَیْتُ، فَبِحِلْمِکَ أَمْهَلْتَنِى، وَبِسِتْرِکَ سَتَرْتَنِى حَتَّىٰ کَأَنَّکَ أَغْفَلْتَنِى، وَمِنْ عُقُوباتِ الْمَعاصِى جَنَّبْتَنِى حَتَّىٰ کَأَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَنِى . إِلٰهِى لَمْ أَعْصِکَ حِینَ عَصَیْتُکَ وَأَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جاحِدٌ، وَلَا بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ، وَلَا لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ، وَلَا لِوَعِیدِکَ مُتَهاوِنٌ، لَکِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ وَسَوَّلَتْ لِى نَفْسِى، وَغَلَبَنِى هَواىَ، وَأَعانَنِى عَلَیْها شِقْوَتِى، وَغَرَّنِى سِتْرُکَ الْمُرْخىٰ عَلَىَّ، فَقَدْ عَصَیْتُکَ وَخالَفْتُکَ بِجَُهْدِى، فَالْآنَ مِنْ عَذابِکَ مَنْ یَسْتَنْقِذُنِى وَمِنْ أَیْدِى الْخُصَماءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنِى وَبِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنِّى؛
و مرا از چشمت انداختی، باک نکردم، پس با بردباریات مهلتم دادی و با پردهپوشیات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد بردهای و از مجازات گناهان برکنارم داشتهای، گویا تو از من حیا کردهای! خدایا، آنگاه که نافرمانی کردم، نافرمانیات نکردم چنانکه منکر پروردگاریات باشم و نه چنانکه سبک شمارنده فرمانت باشم و نه با گستاخی در معرض کیفرت قرار گیرم و نه تهدیدت را ناچیز شمارم، ولی خطایی بود که بر من عارض شد و نفسم آن را برایم آراست و بدبختیام مرا بر آن یاری نمود و پردۀ افتادهات بر من مغرورم نمود، در نتیجه با کوششم نافرمانیات کردم و به مخالفتت برخاستم اکنون چه کسی مرا از عذابت نجات میدهد و فردا از چنگ ستیزهجویان و دشمنیکنندگان چه کسی رهایم میکند و به رشته چه کسی بپیوندم اگر تو رشتهات را از من بگسلی؛
(29) فَوا سَوْأَتا عَلَىٰ مَا أَحْصىٰ کِتابُکَ مِنْ عَمَلِى الَّذِى لَوْلا مَا أَرْجُو مِنْ کَرَمِکَ وَسَعَةِ رَحْمَتِکَ وَنَهْیِکَ إِیَّاىَ عَنِ الْقُنُوطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَما أَتَذَکَّرُها، یَا خَیْرَ مَنْ دَعاهُ داعٍ، وَأَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راجٍ . اللّٰهُمَّ بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ، وَبِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ، وَبِحُبِّى النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الْقُرَشِىَّ الْهاشِمِىَّ الْعَرَبِىَّ التِّهامِىَّ الْمَکِّىَّ الْمَدَنِىَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ، فَلا تُوحِشِ اسْتِیناسَ إِیمانِى وَلَا تَجْعَلْ ثَوابِى ثَوابَ مَنْ عَبَدَ سِواکَ؛
مرا چه رسوایی بزرگی است از آنچه کتاب تو (لوح محفوظ) از کردارم در شمار آورده، اگر امیدوار به کرم و فراوانی رحمتت نبودم و اینکه مرا از ناامیدی نهی نمودهای، هرآینه ناامید میشدم به هنگامی که گناهانم را بیاد میآوردم، ای بهترین کسی که خوانندهای او را خواند و برترین کسی که امیدواری به او امید بست. خدایا به پیمان اسلام به تو توسّل میجویم و به حرمت قرآن بر تو تکیه میکنم و به محبّتم نسبت به پیامبر درس ناخوانده قریشی هاشمی عربی تهامی مکی مدنی، همجواری نزد تو را امید مینمایم، پس انس ایمانی مرا در عرصه وحشت نینداز و پاداش مرا، پاداش کسی که غیر تو را عبادت کرده قرار مده؛
(30) فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِیَحْقِنُوا بِهِ دِماءَهُمْ فَأَدْرَکُوا مَا أَمَّلُوا، وَ إِنَّا آمَنَّا بِکَ بِأَلْسِنَتِنا وَقُلُوبِنا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِکْنا مَا أَمَّلْنا، وَثَبِّتْ رَجاءَکَ فِى صُدُورِنا، وَلَا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا، وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ، فَوَعِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنِى مَا بَرِحْتُ مِنْ بابِکَ، وَلَا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِما أُلْهِمَ قَلْبِى مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَسَعَةِ رَحْمَتِکَ، إِلىٰ مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلّا إِلىٰ مَوْلاهُ، وَ إِلىٰ مَنْ یَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلّا إِلىٰ خالِقِهِ؛
چه اینکه مردمی به زبانشان ایمان آوردند تا جانشان را به این وسیله حفظ کنند، پس به آنچه آرزو داشتند رسیدند و ما با زبان و دلمان به تو ایمان آوردیم تا از ما درگذری، پس ما را به آنچه آرزومندیم برسان و امیدت را در سینههایمان استوار کن و دلهایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودی منحرف مکن و از سوی خود ما را ببخش که تو بسیار بخشندهای، به عزتت سوگند اگر مرا برانی، از درگاهت نخواهم رفت و از چاپلوسی نسبت به تو باز نخواهم ایستاد، به خاطر الهامی که از معرفت به کرمت و گستردگی رحمتت به قلب من شده، بنده بهسوی چه کسی جز مولایش میرود؟ و آفریده به چه کسی جز آفریدگارش پناه میبرد؟
(31) إِلٰهِى لَوْ قَرَنْتَنِى بِالْأَصْفادِ ، وَمَنَعْتَنِى سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْأَشْهادِ، وَدَلَلْتَ عَلَىٰ فَضائِحِى عُیُونَ الْعِبادِ، وَأَمَرْتَ بِى إِلَى النَّارِ، وَحُلْتَ بَیْنِى وَبَیْنَ الْأَ بْرارِ مَا قَطَعْتُ رَجائِى مِنْکَ، وَمَا صَرَفْتُ تَأْمِیلِى لِلْعَفْوِ عَنْکَ، وَلَا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبِى، أَنَا لَا أَنْسىٰ أَیادِیَکَ عِنْدِى، وَسَِتْرَکَ عَلَىَّ فِى دارِ الدُّنْیا، سَیِّدِى أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیا مِنْ قَلْبِى، وَاجْمَعْ بَیْنِى وَبَیْنَ الْمُصْطَفىٰ وَآلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خاتَمِ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ؛
خدایا، اگر مرا با زنجیرها ببندی و عطایت را در میان مردم از من بازداری و بر رسواییهایم دیدگان بندگانت را بگشایی و مرا بهسوی دوزخ فرمان دهی و بین من و نیکان حجاب شوی، امیدم را از تو نخواهم برید و آرزویم را از عفو تو باز نخواهم گرداند و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت، من فراوانی عطایت را نزد خود و پردهپوشیات را در دار دنیا بر گناهانم فراموش نخواهم کرد، ای آقای من محبت دنیا را از دلم بیرون کن و میان من و مصطفی پیامبرت و خاندانش، بهترین برگزیدگان از آفریدگانت و پایانبخش پیامبران محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) جمع کن؛
(32) وَانْقُلْنِى إِلىٰ دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَیْکَ، وَأَعِنِّى بِالْبُکاءِ عَلَىٰ نَفْسِى فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَالْآمالِ عُمْرِى، وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِى ، فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَأَ حالاً مِنِّى إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَىٰ مِثْلِ حالِى إِلىٰ قَبْرِى لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِى، وَلَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِى ؟ وَمَا لِى لَاأَبْکِى وَلَا أَدْرِى إِلىٰ مَا یَکُونُ مَصِیرِى، وَأَرىٰ نَفْسِى تُخادِعُنِى، وَأَیَّامِى تُخاتِلُنِى وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِى أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ ؟ فَما لِى لَاأَبْکِى ؟ أَبْکِى لِخُرُوجِ نَفْسِى، أَبْکِى لِظُلْمَةِ قَبْرِى، أَبْکِى لِضِیقِ لَحْدِى، أَبْکِى لِسُؤالِ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ إِیَّاىَ؛
و مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان و بر گریه بر خودم مرا یاری ده، من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمدهام، پس بدحالتر از من کیست؟ اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم، قبری که آن را برای خواب آماده نساختهام و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننمودهام و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمیدانم بازگشت من بهسوی چه خواهد بود، من نفسم را مینگرم که با من نیرنگ میبازد و روزگار را مشاهده میکنم که مرا میفریبد و حال آنکه بالهای مرگ بالای سرم به حرکت درآمده، پس مرا چه شده که گریه نکنم، گریه میکنم برای بیرون رفتن جان از بدنم، گریه میکنم برای تاریکی قبرم، گریه میکنم برای تنگی لحدم، گریه میکنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من؛
(33) أَبْکِى لِخُرُوجِى مِنْ قَبْرِى عُرْیاناً ذَلِیلاً حامِلاً ثِقْلِى عَلَىٰ ظَهْرِى أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمِینِى وَأُخْرىٰ عَنْ شِمالِى إِذِ الْخَلائِقُ فِى شَأْنٍ غَیْرِ شَأْنِى، ﴿لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ، وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ﴾ وَ ذِلَّةٌ، سَیِّدِى عَلَیْکَ مُعَوَّلِى وَمُعْتَمَدِى وَرَجائِى وَتَوَکُّلِى، وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقِى، تُصِیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشاءُ وَتَهْدِى بِکَرامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ، فَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىٰ مَا نَقَّیْتَ مِنَ الشِّرْکِ قَلْبِى، وَلَکَ الْحَمْدُ عَلَىٰ بَسْطِ لِسانِى، أَفَبِلِسانِى هٰذَا الْکالِّ أَشْکُرُکَ ؟ أَمْ بِغایَةِ جَُهْدِى فِى عَمَلِى أُرْضِیکَ؛
گریه میکنم برای درآمدنم از قبر عریان و خوار، درحالیکه بار سنگینی را بر دوش میکشم، یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه میکنم، به خاطر اینکه مردمان در کاری جز کار مناند، «در آن روز هرکس از آنان را گرفتاری و کاری است که برای او [از اینکه نتواند به کار دیگر بپردازد] بس است؛ در آن روز چهرههایی درخشان و نورانی است؛ خندان و خوشحال و چهرههایی در آن روز غبار [تیرهبختی] بر آنها نشسته؛ سیاهی و ذلّت آنها را پوشانده»؛ ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکّلم بر تو، آویختنم به رحمت توست، هرکه را خواهی به رحمتت رسانی و با بخشندگیات هرکه را دوست داری هدایت کنی، پس تو را سپاس بر اینکه قلبم را از شرک پاک کردی و برای تو سپاس بر گشودن زبانم، آیا با این زبان کندم تو را شکر کنم، یا با نهایت کوشش در کارم تو را خشنود نمایم؛
(34) وَمَا قَدْرُ لِسانِى یَا رَبِّ فِى جَنْبِ شُکْرِکَ ؟ وَمَا قَدْرُ عَمَلِى فِى جَنْبِ نِعَمِکَ وَ إِحْسانِکَ؟ إِلٰهِى إِنَّ جُودَکَ بَسَطَ أَمَلِى، وَشُکْرَکَ قَبِلَ عَمَلِى، سَیِّدِى إِلَیْکَ رَغْبَتِى، وَ إِلَیْکَ رَهْبَتِى، وَ إِلَیْکَ تَأْمِیلِى، وَقَدْ ساقَنِى إِلَیْکَ أَمَلِى، وَعَلَیْکَ یَا واحِدِى عَکَفَتْ هِمَّتِى، وَفِیما عِنْدَکَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتِى، وَلَکَ خالِصُ رَجائِى وَخَوْفِى، وَبِکَ أَنَِسَتْ مَحَبَّتِى، وَ إِلَیْکَ أَلْقَیْتُ بِیَدِى، وَبِحَبْلِ طاعَتِکَ مَدَدْتُ رَهْبَتِى، یَا مَوْلاىَ بِذِکْرِکَ عاشَ قَلْبِى، وَبِمُناجاتِکَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الْخَوْفِ عَنِّى، فَیا مَوْلاىَ وَیَا مُؤَمَّلِى وَیَا مُنْتَهىٰ سُؤْلِى فَرِّقْ بَیْنِى وَبَیْنَ ذَنْبِىَ الْمانِعِ لِى مِنْ لُزُومِ طاعَتِکَ، فَإِنَّما أَسْأَلُکَ لِقَدِیمِ الرَّجاءِ فِیکَ، وَعَظِیمِ الطَّمَعِ مِنْکَ الَّذِى أَوْجَبْتَهُ عَلَىٰ نَفْسِکَ مِنَ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، فَالْأَمْرُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ وَالْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیالُکَ وَفِى قَبْضَتِکَ، وَکُلُّ شَىْءٍ خاضِعٌ لَکَ، تَبارَکْتَ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ؛
پروردگارا، ارزش زبانم در کنار شکرت چیست و قیمت کارم در برابر نعمتهایت و احسانت چه اندازه است؟! خدایا، جودت آرزویم را گسترد و سپاست عملم را پذیرفت، ای آقای من میلم بهسوی توست و ترسم از سوی توست و آرزویم به پیشگاه توست، آرزویم مرا بهسوی تو کشانده و همّتم به درگاه تو ای یگانۀ من سرگرم و مشغول شده و رغبتم در آنچه نزد توست فزونی یافته، امید خالص و بیمم برای توست و محبّتم به تو انس گرفته و دستم را بهسوی تو انداختم و ترسم را بهسوی رشتهی طاعت تو کشیدم، ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم، ای مولایم و ای آرزویم و ای نهایت خواستهام، میان من و گناهم جدایی انداز، گناهی که بازدارنده من از پایبندی به طاعت توست، تنها از تو درخواست میکنم، به خاطر امید دیرینه به تو و بزرگی طمع از تو که از مهر و رحمت بر خود واجب کردهای، پس فرمان توراست، یگانهای و شریکی نداری و همه مخلوقات جیرهخوار تو و در دست قدرت تواند و هر چیز برای تو فروتن است، منزّهی تو ای پروردگار جهانیان؛
(35) إِلٰهِى ارْحَمْنِى إِذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتِى، وَکَلَّ عَنْ جَوابِکَ لِسانِى، وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِکَ إِیَّاىَ لُبِّى، فَیا عَظِیمَ رَجائِى لَاتُخَیِّبْنِى إِذَا اشْتَدَّتْ فاقَتِى، وَلَا تَرُدَّنِى لِجَهْلِى، وَلَا تَمْنَعْنِى لِقِلَّةِ صَبْرِى، أَعْطِنِى لِفَقْرِى، وَارْحَمْنِى لِضَعْفِى، سَیِّدِى عَلَیْکَ مُعْتَمَدِى وَمُعَوَّلِى وَرَجائِى وَتَوَکُّلِى، وَبِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقِى، وَبِفِنائِکَ أَحُطُّ رَحْلِى، وَبِجُودِکَ أَقْصِدُ طَلِبَتِى، وَبِکَرَمِکَ أَیْ رَبِّ أَسْتَفْتِحُ دُعائِى، وَلَدَیْکَ أَرْجُو فاقَتِى ، وَبِغِناکَ أَجْبُرُ عَیْلَتِى، وَتَحْتَ ظِلِّ عَفْوِکَ قِیامِى، وَ إِلىٰ جُودِکَ وَکَرَمِکَ أَرْفَعُ بَصَرِى، وَ إِلىٰ مَعْرُوفِکَ أُدِیمُ نَظَرِى؛
خدایا به من رحم کن آنگاه که دلیل و حجّتم بریده شود و زبانم از پاسخت کُند گردد و به هنگام بازپرسیات هوش از سرم برود، ای بزرگ امیدم، زمانی که بیچارگیام شدّت گیرد محرومم مکن و به خاطر نادانیام از درگاهت مران و به علت کم تابیام از رحمتت دریغ مفرما، به جهت تهیدستیام عطایم کن و به خاطر ناتوانیام به من رحم کن، آقایم اعتماد و تکیه، امید و توکلم بر توست و آویختنم به رحمت توست و بارم را به آستان تو اندازم و خواستهام را به وسیلۀ جود و کرم تو جویم، پروردگارا دعایم را آغاز میکنم و رفع تنگدستیام را به تو امید میبندم و به توانگری تو ناداریام را جبران میکنم و ایستادنم زیر سایه عفو توست و بهجانب جود و کرمت دیدهام را بلند میکنم و بهسوی احسانت نگاهم را ادامه میدهم؛
(36) فَلا تُحْرِقْنِى بِالنَّارِ وَأَنْتَ مَوْضِعُ أَمَلِى، وَلَا تُسْکِنِّى الْهاوِیَةَ فَإِنَّکَ قُرَّةُ عَیْنِى، یَا سَیِّدِى لَاتُکَذِّبْ ظَنِّى بِإِحْسانِکَ وَمَعْرُوفِکَ فَإِنَّکَ ثِقَتِى، وَلَا تَحْرِمْنِى ثَوابَکَ فَإِنَّکَ الْعارِفُ بِفَقْرِى . إِلٰهِى إِنْ کانَ قَدْ دَنا أَجَلِى وَلَمْ یُقَرِّبْنِى مِنْکَ عَمَلِى فَقَدْ جَعَلْتُ الاعْتِرافَ إِلَیْکَ بِذَنْبِى وَسائِلَ عِلَلِى.
پس مرا به آتش مسوزان و حال آنکه تو جایگاه آرزوی منی و در دوزخ جایم مده زیرا که تو نور چشم منی، ای آقای من گمانم را به احسان و نیکیات متهم به دروغ مکن که تویی مورد اطمینانم و از پاداشت محرومم مگردان که تو عارف به تهیدستی منی، خدایا اگر مرگم فرا رسیده و کردارم مرا به تو نزدیک نکرده پس اقرار به گناهم را به پیشگاهت وسیله عذرخواهیام قرار دادم.
(37) إِلٰهِى إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلىٰ مِنْکَ بِالْعَفْوِ ؟ وَ إِنْ عَذَّبْتَ فَمَنْ أَعْدَلُ مِنْکَ فِى الْحُکْمِ ؟ ارْحَمْ فِى هٰذِهِ الدُّنْیا غُرْبَتِى، وَعِنْدَ الْمَوْتِ کُرْبَتِى، وَفِى الْقَبْرِ وَحْدَتِى، وَفِى اللَّحْدِ وَحْشَتِى، وَ إِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَیْنَ یَدَیْکَ ذُلَّ مَوْقِفِى، وَاغْفِرْ لِى مَا خَفِىَ عَلَى الْآدَمِیِّینَ مِنْ عَمَلِى؛
خدایا، اگر گذشت کنی، پس سزاوارتر از وجود تو به گذشت کیست و اگر عذاب نمایی پس دادگرتر از تو در داوری کیست؟ در این دنیا به غربت و به گاه مرگ به سختی جان دادنم و در قبر به تنهاییام و در لحد به هراسم رحم کن و زمانی که برای حساب در برابرت برانگیخته شدم به خواری جایگاهم رحمت آور و آنچه از کردارم بر انسانها پوشیده مانده بیامرز؛
(38) وَأَدِمْ لِى مَا بِهِ سَتَرْتَنِى، وَارْحَمْنِى صَرِیعاً عَلَى الْفِراشِ تُقَلِّبُنِى أَیْدِى أَحِبَّتِى، وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَلِ یُقَلِّبُنِى صالِحُ جِیرَتِى، وَتَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الْأَقْرِباءُ أَطْرافَ جِنازَتِى، وَجُدْ عَلَىَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحِیداً فِى حُفْرَتِى، وَارْحَمْ فِى ذَلِکَ الْبَیْتِ الْجَدِیدِ غُرْبَتِى حَتَّىٰ لَاأَسْتَأْنِسَ بِغَیْرِکَ، یَا سَیِّدِى إِنْ وَکَلْتَنِى إِلىٰ نَفْسِى هَلَکْتُ؛
و آنچه را که مرا به آن پوشاندی تداوم بخش و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دستهای دوستانم مرا این طرف و آن طرف کند رحم کن و به من محبت فرما در آن حال که روی تخت غسّال خانه بهصورت درازا افتادهام و همسایگان شایسته مرا به این سو و آن سو برمیگردانند و به من مهرورزی کن در وقت حمل شدنم که بستگانم گوشههای جنازهام را به دوش برداشتهاند و در حالت حمل شدنم که تنها در قبرم وارد پیشگاه تو شدهام به من نیکی و بخشش کن و در این خانه جدید بر غربتم رحمت آور تا آنکه به غیر تو انس نگیرم ای آقای من، اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شدهام؛
(39) سَیِّدِى فَبِمَنْ أَسْتَغِیثُ إِنْ لَمْ تُقِلْنِى عَثْرَتِى ؟ فَإِلىٰ مَنْ أَفْزَعُ إِنْ فَقَدْتُ عِنایَتَکَ فِى ضَجْعَتِى ؟ وَ إِلىٰ مَنْ أَلْتَجِئُ إِنْ لَمْ تُنَفِّسْ کُرْبَتِى ؟ سَیِّدِى مَنْ لِى ؟ وَمَنْ یَرْحَمُنِى إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِى ؟ وَفَضْلَ مَنْ أُؤَمِّلُ إِنْ عَدِمْتُ فَضْلَکَ یَوْمَ فاقَتِى؟ وَ إِلىٰ مَنِ الْفِرارُ مِنَ الذُّنُوبِ إِذَا انْقَضىٰ أَجَلِى ؟ سَیِّدِى لَاتُعَذِّبْنِى وَأَنَا أَرْجُوکَ.
ای آقای من، اگر لغزشم را فسخ نکنی و نادیده نگیری از چه کسی فریادرسی خواهم و به چه کسی پناه ببرم اگر توجهت را در آرامگاهم نداشته باشم و به چه کسی پناه برم اگر غم و اندوهم را برطرف نکنی؟ ای آقای من، که را دارم و چه کسی بر من رحم میکند، اگر تو به من رحم نکنی و احسان که را آرزو کنم، اگر احسان تو را روز بیچارگیام نداشته باشم و گریز از گناهان بهسوی کیست، وقتی که عمرم سرآید؟ ای آقای من، مرا عذاب مکن که به تو امید دارم،
(40) إِلٰهِى حَقِّقْ رَجائِى، وَآمِنْ خَوْفِى، فَإِنَّ کَثْرَةَ ذُنُوبِى لَاأَرْجُو فِیها إِلّا عَفْوَکَ، سَیِّدِى أَنَا أَسْأَلُکَ مَا لَاأَسْتَحِقُّ، وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْوىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَاغْفِرْ لِى وَأَلْبِسْنِى مِنْ نَظَرِکَ ثَوْباً یُغَطِّى عَلَىَّ التَّبِعاتِ وَتَغْفِرُها لِى وَلَا أُطالَبُ بِها، إِنَّکَ ذُو مَنٍّ قَدِیمٍ، وَصَفْحٍ عَظِیمٍ، وَتَجاوُزٍ کَرِیمٍ؛
خدایا امیدم را تحقق بخش و ترسم را ایمنی ده، زیرا من در عین فراوانی گناهانم امیدی جز به گذشت تو ندارم؛ ای آقای من، چیزی را از تو درخواست دارم که شایسته آن نیستم و تو اهل تقوا و آمرزشی، پس مرا بیامرز و جامهای از نگاه لطفت بر من بپوشان که گناهانم را بر من بپوشاند و آنها را بیامرز و نسبت به آنها بازخواست نشوم که تو دارای کرَم دیرینه و چشمپوشی بزرگ و گذشت کریمانهای؛
(41) إِلٰهِى أَنْتَ الَّذِى تُفِیضُ سَیْبَکَ عَلَىٰ مَنْ لَا یَسْأَلُکَ وَعَلَى الْجاحِدِینَ بِرُبُوْبِیَّتِکَ، فَکَیْفَ سَیِّدِى بِمَنْ سَأَلَکَ وَأَیْقَنَ أَنَّ الْخَلْقَ لَکَ، وَالْأَمْرَ إِلَیْکَ ؟ تَبارَکْتَ وَتَعالَیْتَ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ، سَیِّدِى عَبْدُکَ بِبابِکَ أَقامَتْهُ الْخَصاصَةُ بَیْنَ یَدَیْکَ یَقْرَعُ بابَ إِحْسانِکَ بِدُعائِهِ فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ عَنِّى، وَاقْبَلْ مِنِّى مَا أَقُولُ، فَقَدْ دَعَوْتُ بِهٰذَا الدُّعاءِ وَأَنَا أَرْجُو أَنْ لَاتَرُدَّنِى مَعْرِفَةً مِنِّى بِرَأْفَتِکَ وَرَحْمَتِکَ . إِلٰهِى أَنْتَ الَّذِى لَا یُحْفِیکَ سائِلٌ، وَلَا یَنْقُصُکَ نائِلٌ ، أَنْتَ کَما تَقُولُ وَفَوْقَ مَا نَقُولُ؛
خدایا، تویی که عطایت را پیدرپی فرو ریزی، بر کسی که از تو درخواست نمیکند و بر آنان که منکر پروردگاریات هستند!! چه رسد آقای من بر کسی که از تو خواهش کرده و یقین نموده که آفرینش از تو و فرمان فقط به دست توست، منزّه و والایی ای پروردگار جهانیان، ای آقای من، بندهات به درگاه توست، تنگدستی او را پیش رویت قرار داده، با دعایش در خانهی احسانت را میکوبد، [و نگاه زیبایت را به باطن امید به تو جلب میکند] پس روی کریمانهات را از من برمگردان و آنچه میگویم از من بپذیر، من تو را به این دعا خواندم، امید دارم که به خاطر شناختم به رأفت و مهرت مرا باز نگردانی. خدایا تویی آنکه خواهش کنندهای ناتوانت نکند و عطاگیرندهای از تو نکاهد، تو چنانی که خود گویی و بالاتر از آنچه ما میگوییم؛
(42) اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ صَبْراً جَمِیلاً، وَفَرَجاً قَرِیباً، وَقَوْلاً صادِقاً، وَأَجْراً عَظِیماً، أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْ، أَسْأَلُکَ اللّٰهُمَّ مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصَّالِحُونَ، یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ، وَأَجْوَدَ مَنْ أَعْطىٰ، أَعْطِنِى سُؤْلِى فِى نَفْسِى وَأَهْلِى وَوالِدَىَّ وَوَُلْدِى وَأَهْلِ حُزانَتِى وَإِخْوانِى فِیکَ، وَ أَرْغِدْ عَیْشِى، وَأَظْهِرْ مُرُوَّتِى، وَأَصْلِحْ جَمِیعَ أَحْوالِى، وَاجْعَلْنِى مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمْرَهُ، وَحَسَّنْتَ عَمَلَهُ، وَأَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ، وَرَضِیتَ عَنْهُ، وَأَحْیَیْتَهُ حَیاةً طَیِّبَةً فِى أَدْوَمِ السُّرُورِ، وَأَسْبَغِ الْکَرامَةِ، وَأَتَمِّ الْعَیْشِ إِنَّکَ تَفْعَلُ مَا تَشاءُ وَلَا یَفْعَلُ مَا یَشاءُ غَیْرُکَ؛
خدایا، از تو شکیبائی زیبا و گشایشی نزدیک و گفتاری درست و مزدی بزرگ درخواست میکنم؛ پروردگارا از خیر و خوبی تمامش را از تو میخواهم، آنچه را از آن دانستهام و آنچه را ندانستهام، خدایا از تو میخواهم بهترین چیزهایی را که بندگان شایستهات از تو خواستند، ای بهترین کسی که از او خواسته میشود و سخیترین کسی که عطا میکند، خواستهام را در حق خودم و خانوادهام و پدر و مادرم و فرزندانم و خاصانم و برادران دینیام به من عطا کن، زندگیام را گوارا گردان، جوانمردیام را آشکار ساز و همه احوالم را اصلاح کن و مرا از کسانی قرار ده که عمرش را طولانی کردی و کردارش را نیکو ساختی و نعمتت را بر او تمام کردی و از او خشنود شدی و او را به زندگانی پاکیزه زنده داشتی، در بادوامترین خوشیها و کاملترین کرامتها و کاملترین زندگیها، همانا تو هرچه را بخواهی انجام میدهی و جز تو هرچه را بخواهد توان انجام آن را ندارد؛
(43) اللّٰهُمَّ خُصَّنِى مِنْکَ بِخاصَّةِ ذِکْرِکَ، وَلَا تَجْعَلْ شَیْئاً مِمَّا أَتَقَرَّبُ بِهِ فِى آناءِ اللَّیْلِ وَأَطْرافِ النَّهارِ رِیاءً وَلَا سُمْعَةً وَلَا أَشَراً وَلَا بَطَراً، وَاجْعَلْنِى لَکَ مِنَ الْخاشِعِینَ.
خدایا، از سوی خود مرا به ذکر ویژهات اختصاص ده و چیزی از آنچه را که به وسیله آن به تو تقرّب میجویم در همه اوقات شب و روز وسیله ریا و شهرت خواهی و هوسرانی و طغیانگری قرار مده و مرا از خاکساران درگاهت بگردان،
(44) اللّٰهُمَّ أَعْطِنِى السَّعَةَ فِى الرِّزْقِ، وَالْأَمْنَ فِى الْوَطَنِ، وَقُرَّةَ الْعَیْنِ فِى الْأَهْلِ وَالْمالِ وَالْوَلَدِ، وَالْمَُقامَ فِى نِعَمِکَ عِنْدِى، وَالصِّحَّةَ فِى الْجِسْمِ، وَالْقُوَّةَ فِى الْبَدَنِ، وَالسَّلامَةَ فِى الدِّینِ، وَاسْتَعْمِلْنِى بِطاعَتِکَ وَطاعَةِ رَسُولِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَبَداً مَا اسْتَعْمَرْتَنِى، وَاجْعَلْنِى مِنْ أَوْفَرِ عِبادِکَ عِنْدَکَ نَصِیباً فِى کُلِّ خَیْرٍ أَنْزَلْتَهُ وَتُنْزِلُهُ فِى شَهْرِ رَمَضانَ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَنْتَ مُنْزِلُهُ فِى کُلِّ سَنَةٍ مِنْ رَحْمَةٍ تَنْشُرُها، وَعافِیَةٍ تُلْبِسُها، وَبَلِیَّةٍ تَدْفَعُها، وَحَسَناتٍ تَتَقَبَّلُها، وَسَیِّئاتٍ تَتَجاوَزُ عَنْها؛
خدایا از تو میخواهم که به من این امور را عطا کنی: گشایش در روزی، امنیت در وطن، نور چشم در خانواده و مال و اولاد و پایداری در نعمتهایی که نزدم است و تندرستی در جسم و توانمندی در بدن و سلامت در دین و مرا به طاعتت و طاعت رسولت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، به کار گمار، همیشه و تا هنگامیکه عمرم دادهای و مرا از پر نصیبترین بندگانت در نزد خود قرار ده، پر نصیبتر در هر خیری که فرو فرستادی و در ماه رمضان در شب قدر نازل میکنی و نازل کننده آنی در هر سال، از رحمتی که میگسترانیاش و عافیتی که میپوشانی و بلایی که دفع میکنی و خوبیهایی که میپذیری و بدیهایی که از آن درمیگذری؛
(45) وَارْزُقْنِى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فِى عامِنا هٰذَا وَفِى کُلِّ عامٍ، وَارْزُقْنِى رِزْقاً واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ، وَاصْرِفْ عَنِّى یَا سَیِّدِى الْأَسْواءَ وَاقْضِ عَنِّى الدَّیْنَ وَالظُّلاماتِ حَتَّىٰ لا أَتَأَذَّىٰ بِشَىْءٍ مِنْهُ، وَخُذْ عَنِّى بِأَسْماعِ وَأَبْصارِ أَعْدائِى وَحُسَّادِى وَالْباغِینَ عَلَىَّ، وَانْصُرْنِى عَلَیْهِمْ، وَأَقِرَّ عَیْنِى وَحَقِّقْ ظَنِّى وَفَرِّحْ قَلْبِى؛
و در این سال و هر سال زیارت خانهات را نصیبم فرما و از احسان گستردهات روزی فراخ ارزانی من کن و بدیها را ای آقای من از من برگردان و بدهی مرا بپرداز و جبران ستمهایی که بر عهده من است را ادا کن تا به خاطر چیزی از آنها آزار نبینیم و گوشها و دیدگان دشمنان و حسودان و متجاوزان بر من را از من برگیر و مرا بر آنان پیروز کن و چشمم را روشن فرما و دلم را شادی بخش؛
(46) وَاجْعَلْ لِى مِنْ هَمِّى وَکَرْبِى فَرَجاً وَمَخْرَجاً، وَاجْعَلْ مَنْ أَرادَنِى بِسُوءٍ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ تَحْتَ قَدَمَىَّ، وَاکْفِنِى شَرَّ الشَّیْطانِ، وَشَرَّ السُّلْطانِ، وَسَیِّئاتِ عَمَلِى، وَطَهِّرْنِى مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّها، وَأَجِرْنِى مِنَ النَّارِ بِعَفْوِکَ، وَأَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ زَوِّجْنِى مِنَ الْحُورِ الْعِینِ بِفَضْلِکَ، وَأَلْحِقْنِى بِأَوْلِیائِکَ الصَّالِحِینَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الْأَبْرارِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیارِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ وَعَلَىٰ أَجْسادِهِمْ وَأَرْواحِهِمْ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَکاتُهُ؛
و برایم از اندوه و غم گشایش و برونرفت قرار ده و هرکه از میان مخلوقاتت نسبت به من قصد بدی کرده، زیر گامم قرار ده و مرا از گزند شیطان و گزند پادشاه و بدیهای کردارم بازدار و از همه گناهان پاکم کن و به گذشتت از آتش امانم ده و به رحمتت به بهشت واردم کن و به احسانت از حورالعین به همسریام درآور و مرا به دوستان شایستهات محمّد و خاندانش آن خوبان و نیکان پاکیزه و پاک ملحق کن، درود بر آنان و بر بدنها و جانهایشان و رحمت خدا و برکاتش بر ایشان؛
(47) إِلٰهِى وَسَیِّدِى وَعِزَّتِکَ وَجَلالِکَ لَئِنْ طالَبْتَنِى بِذُنُوبِى لَأُطالِبَنَّکَ بِعَفْوِکَ، وَلَئِنْ طالَبْتَنِى بِلُؤْمِى لَأُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ، وَلَئِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّى لَکَ.
خدایا؛ ای آقای من، به توانمندی و بزرگیات سوگند، اگر مرا به گناهانم پیجویی کنی، من تو را به عفوت پیجویی میکنم و اگر مرا به پستیام تعقیب نمایی، من تو را به بذل توجّهت تعقیب میکنم و اگر به دوزخم دراندازی اهل دوزخ را به محبتم به تو آگاه میسازم.
(48) إِلٰهِى وَسَیِّدِى إِنْ کُنْتَ لَاتَغْفِرُ إِلّا لِأَوْلِیائِکَ وَأَهْلِ طاعَتِکَ فَإِلىٰ مَنْ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ ؟ وَإِنْ کُنْتَ لَاتُکْرِمُ إِلّا أَهْلَ الْوَفاءِ بِکَ فَبِمَنْ یَسْتَغِیثُ الْمُسِیئُونَ؟ إِلٰهِى إِنْ أَدْخَلْتَنِى النَّارَ فَفِى ذٰلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ، وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِى الْجَنَّةَ فَفِى ذٰلِکَ سُرُورُ نَبِیِّکَ، وَأَنَا وَاللّٰهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِیِّکَ أَحَبُّ إِلَیْکَ مِنْ سُرُورِ عَدُوِّکَ؛
معبودم و آقایم، اگر جز اولیا و اهل طاعتت را نیامرزی، پس گنهکاران به چه کسی پناه برند و اگر جز اهل وفا را گرامی نداری، پس بدکاران از چه کسی فریادرسی خواهند؟ خدایا اگر مرا وارد دوزخ کنی این موجب خرسندی دشمن توست و اگر مرا به بهشت وارد نمایی، این سبب خوشحالی پیامبر توست و من به خدا سوگند این را میدانم که دلشادی پیامبرت نزد تو، از خرسندی دشمنت محبوبتر است؛
(49) اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِى حُبّاً لَکَ، وَخَشْیَةً مِنْکَ، وَتَصْدِیقاً بِکِتابِکَ، وَإِیماناً بِکَ، وَفَرَقاً مِنْکَ، وَشَوْقاً إِلَیْکَ، یَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ حَبِّبْ إِلَىَّ لِقاءَکَ، وَأَحْبِبْ لِقائِى، وَاجْعَلْ لِى فِى لِقائِکَ الرَّاحَةَ وَالْفَرَجَ وَالْکَرامَةَ.
خدایا؛ از تو درخواست میکنم که دلم را از محبت و ترست و باور به کتابت و ایمان به وجودت و هراس از حضرتت و اشتیاق به ذاتت پر کنی، ای دارای بزرگی و رأفت و محبت، لقائت را محبوب من کن و تو نیز لقاء مرا محبوب خود ساز و در لقایت برای من آرامش و گشایش و کرامت قرار ده.
(50) اللّٰهُمَّ أَلْحِقْنِى بِصالِحِ مَنْ مَضىٰ، وَاجْعَلْنِى مِنْ صالِحِ مَنْ بَقِىَ وَخُذْ بِى سَبِیلَ الصَّالِحِینَ، وَأَعِنِّى عَلَىٰ نَفْسِى بِما تُعِینُ بِهِ الصَّالِحِینَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ، وَاخْتِمْ عَمَلِى بِأَحْسَنِهِ، وَاجْعَلْ ثَوابِى مِنْهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَأَعِنِّى عَلَىٰ صالِحِ مَا أَعْطَیْتَنِى، وَثَبِّتْنِى یَا رَبِّ وَلَا تَرُدَّنِى فِى سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِى مِنْهُ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ؛
خدایا مرا به شایستگان از بندگان گذشتهات ملحق ساز و از شایستگان از آنان که در آیندهاند قرار ده و مرا بر راه شایستگان نگاهدار و بر مخالفت با خواستههای نفسم یاری ده، آنگونه که شایستگان را بر مخالفت با خواستههای نفسانیشان یاری میدهی و کردارم را به نیکوترین وجه پایان ده و پاداشم را در کارها به برکت رحمتت بهشت قرار ده و بر شایستگی آنچه عطا کردی یاریام نما و ثابت قدمم کن، پروردگارا و در ورطه بدیهایی که از آنها نجاتم دادی باز مگردان، ای پروردگار جهانیان؛
(51) اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ إِیماناً لَاأَجَلَ لَهُ دُونَ لِقائِکَ، أَحْیِنِى مَا أَحْیَیْتَنِى عَلَیْهِ، وَتَوَفَّنِى إِذا تَوَفَّیْتَنِى عَلَیْهِ، وَابْعَثْنِى إِذا بَعَثْتَنِى عَلَیْهِ، وَأَبْرِئْ قَلْبِى مِنَ الرِّیاءِ وَالشَّکِّ وَالسُّمْعَةِ فِى دِینِکَ حَتَّىٰ یَکُونَ عَمَلِى خالِصاً لَکَ.
خدایا؛ ایمانی از تو درخواست میکنم که پایانی جز لقاء تو نداشته باشد، بر آن ایمان پایدارم بدار تا زندهام میداری و بر آن بمیران زمانی که مرا میمیرانی و بر آن برانگیز، هنگامیکه مرا برمیانگیزی و دلم را از ریا و شک و شهرتخواهی در دینت پاک کن تا عملم برای تو خالص باشد.
(52) اللّٰهُمَّ أَعْطِنِى بَصِیرَةً فِى دِینِکَ، وَفَهْماً فِى حُکْمِکَ، وَفِقْهاً فِى عِلْمِکَ، وَکِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَوَرَعاً یَحْجُزُنِى عَنْ مَعاصِیکَ، وَبَیِّضْ وَجْهِى بِنُورِکَ، وَاجْعَلْ رَغْبَتِى فِیما عِنْدَکَ، وَتَوَفَّنِى فِى سَبِیلِکَ وَعَلَىٰ مِلَّةِ رَسُو لِکَ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ؛
خدایا از تو میخواهم که به من این امور را عطا کنی: تیزبینی و فراست در دینت و فهم در فرمانت، و آگاهی در علمت و دو نصیب از رحمتت و پرهیزی که مرا از نافرمانیهایت بازدارد و رخسارم را به فروغ نورت سپید کن و شوقم را در آنچه نزد توست قرار ده و در راه خود و بر آئین پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) بمیران؛
(53) اللّٰهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَالْفَشَلِ وَالْهَمِّ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْغَفْلَةِ وَالْقَسْوَةِ وَالْمَسْکَنَةِ وَالْفَقْرِ وَالْفاقَةِ وَکُلِّ بَلِیَّةٍ وَالْفَواحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْها وَمَا بَطَنَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَاتَقْنَعُ، وَ بَطْنٍ لَایَشْبَعُ، وَقَلْبٍ لَایَخْشَعُ، وَدُعاءٍ لَایُسْمَعُ، وَعَمَلٍ لَایَنْفَعُ، وَأَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ عَلَىٰ نَفْسِى وَدِینِى وَمالِى وَعَلَىٰ جَمِیعِ مَا رَزَقْتَنِى مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ، إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛
خدایا؛ به تو پناه میآورم از کسالت و سرافکندگی و اندوه و ترس و بخل و بیخبری و سنگدلی و ناداری و تهیدستی و بیچارگی و همه بلاها و زشتیهای آشکار و پنهان و به تو پناه میآورم از درونی که قانع نمیشود و از شکمی که سیر نمیگردد و از قلبی که فروتنی نمیکند و دعایی که به اجابت نمیرسد و کرداری که سود نمیبخشد، پروردگارا برای حفظ جان و دین و مال و آنچه نصیب من فرمودهای، از شیطان رانده شده به تو پناه میآورم، همانا تو شنوا و دانایی؛
(54) اللّٰهُمَّ إِنَّهُ لَایُجِیرُنِى مِنْکَ أَحَدٌ، وَلَا أَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً، فَلا تَجْعَلْ نَفْسِى فِى شَىْءٍ مِنْ عَذابِکَ، وَلَا تَرُدَّنِى بِهَلَکَةٍ، وَلَا تَرُدَّنِى بِعَذابٍ أَلِیمٍ . اللّٰهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّى، وَأَعْلِ ذِکْرِى، وَارْفَعْ دَرَجَتِى، وَحُطَّ وِزْرِى، وَلَا تَذْکُرْنِى بِخَطِیئَتِى، وَاجْعَلْ ثَوابَ مَجْلِسِى، وَثَوابَ مَنْطِقِى، وَثَوابَ دُعائِى رِضاکَ وَالْجَنَّةَ، وَ أَعْطِنِى یَا رَبِّ جَمِیعَ مَا سَأَلْتُکَ وَ زِدْنِى مِنْ فَضْلِکَ إِنِّى إِلَیْکَ راغِبٌ یَا رَبَّ الْعالَمِینَ؛
خدایا؛ بهیقین جز تو احدی مرا پناه نمیدهد و بهجز تو پناهگاهی نمییابم، پس هستیام را در دامن عذابت قرار نده و به هلاکت و شکنجه دردناک بازمگردان. خدایا از من بپذیر و نامم را پرآوازه کن و درجهام را بالا ببر و بار گناهم را بریز و مرا به اشتباهم یاد مکن و پاداش به عبادت نشستن و گفتار و دعایم را خشنودی و بهشتت قرار ده، پروردگارا، همه آنچه را از تو خواستم به من عطا فرما و از احسانت بر من بیفزا، من مشتاق توأم، ای پروردگار جهانیان؛
(55) اللّٰهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ فِى کِتابِکَ أَنْ نَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَقَدْ ظَلَمْنا أَنْفُسَنا فَاعْفُ عَنَّا فَإِنَّکَ أَوْلىٰ بِذٰلِکَ مِنَّا، وَأَمَرْتَنا أَنْ لَانَرُدَّ سائِلاً عَنْ أَبْوابِنا وَقَدْ جِئْتُکَ سائِلاً فَلَاٰ تَرُدَّنِى إِلّا بِقَضاءِ حاجَتِى، وَأَمَرْتَنا بِالْإِحْسانِ إِلىٰ مَا مَلَکَتْ أَیْمانُنا وَنَحْنُ أَرِقَّاؤُکَ فَأَعْتِقْ رِقابَنا مِنَ النَّارِ، یَا مَفْزَعِى عِنْدَ کُرْبَتِى، وَیَا غَوْثِى عِنْدَ شِدَّتِى، إِلَیْکَ فَزِعْتُ، وَبِکَ اسْتَغَثْتُ وَلُذْتُ، لَاأَلُوذُ بِسِواکَ، وَلَا أَطْلُبُ الْفَرَجَ إِلّا مِنْکَ، فَأَغِثْنِى وَفَرِّجْ عَنِّى یَا مَنْ یَفُکُّ الْأَسِیرَ وَیَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ، اقْبَلْ مِنِّى الْیَسِیرَ وَاعْفُ عَنِّى الْکَثِیرَ، إِنَّکَ أَنْتَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ.
خدایا؛ تو خود در قرآن فرمودی که از کسی که به ما ستم روا داشته گذشت کنیم و ما بر خود ستم ورزیدیم، پس از ما درگذر که حضرتت به گذشت از ما، شایستهتر از ماست و نیز فرمان دادی که تهیدستی را دست خالی از در خانههایمان نرانیم و من اکنون به گدایی از تو به درگاهت آمدم، پس مرا جز با روا شدن حاجتم باز نگردان و نیز به نیکی درباره بردگانمان امر فرمودی و هم اینک ما بردگان توییم، پس ما را از آتش دوزخ برهان، ای پناهگاهم بهوقت غم و اندوه، ای فریادرسم به هنگام سختی، به تو پناه آوردم و از تو فریادرسی خواستم، به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمیآورم و جز از تو درخواست گشایش نمیکنم، پس به فریادم رس و گشایشی در کارم قرار ده، ای که اسیر را آزاد میکنی و از گناه فراوان میگذری، از من عمل اندک را بپذیر و از گناه بسیارم درگذر، همانا تو مهربان و آمرزندهای.
(56) اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ إِیماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَیَقِیناً صادِقاً حَتَّىٰ أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِى إِلّا مَا کَتَبْتَ لِى، وَرَضِّنِى مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِى، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خدایا ایمانی از تو میخواهم که دلم آن را لمس کند و باور صادقانهای که بدانم هرگز چیزی به من نمیرسد، مگر آنچه تو برایم مقدّر کردی و مرا از زندگی به آنچه نصیبم فرمودی خشنود بدار، ای مهربانترین مهربانان.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید