خلاصۀ ۳ صفحهای مبحث «آخرین گام رهایی»(با فشردگی ۲ درصد)
شناسنامه:
- زمان: محرم ۱۴۰۲
- مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
- موضوع: آخرین گام رهایی
- متن جلسات: اینجا
- صوت جلسات: اینجا
- تعداد: ۱۱ جلسه
دین، آزادکنندۀ انسان از همۀ اسارتها برای رسیدن به اوج رهایی
امروزه «آزادی» به یک شعار و اصل در امور فردی و اجتماعی تبدیل شده است. اهمیتیافتن میل مقدس آزادی و رهایی بهخاطر تکامل بشر، توسعه جوامع انسانی و بازگشت به یک میل اصیل فطری است، هرچند عدّهای از آن سوءاستفاده میکنند.
شعار اصلی دین ما که مطابق با فطرت است «لا إله الا الله» است، این شعار صرفاً اعتقادی نیست، بلکه اجتماعی است، چون مشرکین مکه خدا را خالق و رازق خود میدانستند. رؤسای قبایل آن روز مانند احزابِ امروز مردم را به بردگی میکشیدند. الآن هم صدها نوع نفوذ روی ما است. دین میخواهد بردگی وجود نداشته نباشد، همه آزاد باشند و هیچکس بر هیچکس نفوذ نداشته باشد. کسانی که در مقابل این دین شعار آزادی میدهند، دچار سوءتفاهم هستند چون نمیدانند اصلاً آزادی متعلق به دین است و فلسفۀ بندگی خدا چیزی جز رهایی از بندگی غیرخدا نیست.
انسان زمانی به آزادی کامل و رهایی مطلق میرسد که در همۀ بخشهای وجودش یعنی رفتار، آگاهی و علاقه رها باشد.
رهایی در رفتار یعنی انسان بتواند هرطور خواست عمل کند، حتی محدود به قوانین عالم طبیعت هم نباشد.
رهایی در عرصۀ اندیشه یعنی فکر و فهم انسان آزاد باشد و کسی جلوی فهم او را نگیرد.
رهایی در علاقهها، گرایشها و ارادهها یعنی انسان با ارادۀ خودش علاقه پیدا کند؛ نه اینکه مانند فرهنگ غرب با شیوههای مختلف علاقه به انسانها تحمیل شود. در دینِ ما حتی پیغمبر هم حق ندارد علاقهای را به کسی تحمیل کند.
تنها برنامهای که میتواند ما را به رهایی کامل برساند برنامۀ پیامبران است، بنابراین هر برنامهای غیر از دین ما را به انواع اسارتها مبتلا میکند.
گامهای رهایی
1. ایمان
مؤمن با اعتماد و توکل به خدا، رها میشود چون میداند هیچکس نمیتواند به او ضرر بزند. توکل زندگی انسان را شبیه قهرمانهای فیلمها آسیبناپذیر میکند. ایمان، ما را از نفوذ خدایان دروغین هم رها میکند.
2. تقوا
هرزگی در رفتار انسان را اسیر میکند، امّا محدودیت در عمل انسان را رها میکند، تقوا یعنی مراقبت از رفتار تا هرکاری را نکنیم و به رهایی برسیم.
3. رنج
بدون رنج بعضی از قوای انسان آزاد نمیشود، منتها باید با رنج درست ارتباط برقرار کنیم. باید در مسیر تربیتیمان، در کنار لذتهای لازم، برخی رنجهای سازنده را نیز قرار دهیم.
گام آخر: زندگی جمعی
عوامل رهایی باید در زندگی جمعی تحقق پیدا کند تا اثر لازم را بگذارد. ایمان و تقوا برای این است که آنها را در زندگی جمعی پیاده کنیم؛ مثلاً وقتی انفاق میکنیم معلوم میشود واقعاً به رزّاقیت خداوند ایمان داریم. رسیدن به اوج رهایی جز در زندگی جمعی واقع نمیشود، چون در زندگی جمعی، هم رنج در حدّ اعلی هست، هم تقوا و ایمان ما در سختترین شکل محک میخورد. زندگی جمعی حضور در چند مراسم نیست، بلکه ازخودگذشتگی، همکاری و همیاری با همدیگر است، مانند آنچه در جبههها و زیارت اربعین تجربه کردهایم.
رهایی دو نوع است: رهایی از اسارت هوای نفس و رهایی از ظلمِ زورگویان جهان. زندگی جمعی برای هر دو لازم است.
زندگی جمعی، راه خلاصی از دو مانع رهایی کشور
سازمانها و ساختار اداری با قوانین و آئیننامهها جلوی زندگی جمعی را میگیرند و ما را به زندگی فردی وادار میکنند چون بروکراسی میگوید هر کاری یک مسئول دارد و به دیگران مربوط نیست. بسیاری از قوانین و مقررات، بستری برای رانت و فساد ایجاد میکنند؛ به همین ترتیب ظلم تولید میشود.
گروهها و باندهایی هستند که در زمان انتخابات با تبلیغات، جنگ روانی و ...، به رأی مردم جهت میدهند. بعد از انتخابات، قدرت در دست احزاب است و کاری از مردم برنمیآید. احزاب در تمام جهان، با همین روش به دنبال سلطه بر انسانها و جلوگیری از آزادی هستند.
باید با هم جمع شوید و زندگی جمعی را در ابعاد مختلف (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ...) آغاز کنید. باید هر محله را مردم آن محله و هر شهر را مردم آن شهر اداره کنند، همانطور که یک آپارتمان را ساکنان آن آپارتمان اداره میکنند.
قدرت را به مردم بدهید تا دیگر قدرت و ثروت در دولتْ متمرکز نباشد، آنوقت کسی برای تصاحب آنها طمع نمیکند. وقتی کارها را به دست مردم بدهید، شارلاتانبازی و دعوای سیاسی مسخرۀ چپ و راست تمام میشود، چون کسانی پست دولتی میگیرند که به دنبال منفعت شخصی نیستند.
نقش مسجد در تحقق زندگی جمعی
رسولخدا(ص) از مسجد بهعنوان پایگاه حل مسائل و مشکلات مردم استفاده میکرد. ریشۀ مشکلات ما این است که مساجد ما پایگاه زندگی جمعی نیست. اگر مردم در مسجد با هم منسجم باشند و زندگی جمعی داشته باشند، هیچ عاملی نمیتواند انسانها را به بردگی بکشد.
ولایت؛ برطرف کنندۀ دو مشکل زندگی جمعی
زندگی جمعی دو مشکل دارد؛ نبودن انگیزۀ زندگی جمعی در انسانها و بروز اختلافات گوناگون. ولایت با محبتی که ایجاد میکند باعث میشود دوستان اهلبیت(ع) برای زندگی جمعی انگیزه پیدا کنند و دور هم جمع شوند؛ مثل اربعین. ولایت حرف آخر را میزند و اختلافات را برطرف میکند؛ مثل داور در زمین فوتبال. امامزمان(عج) منتظر است آیا کسانی که با او و امام حسین(ع) دوست هستند، با هم دوست میشوند؟! این همان تحولی است که باید در ما پدید بیاید و سبک زندگی ما را تغییر دهد
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید