بقعۀ شیخ طرشتی | خانوادۀ خوب-2
کسی که برای بچهدار شدن ارزش قائل نیست؛ در واقع برای «انسان» و «بندۀ خدا» ارزش قائل نیست/ ثواب برخی کارهای سادۀ زن و مرد در خانه، از هزار عبادت و خدمت اجتماعی بالاتر است
- زمان: 1392/09/10
- مکان: تهران - بقعه شیخ عبدالله طرشتی
- انعکاس در: رجانیوز
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
پناهیان: اگر یک خانم بگوید: «من تحصیل کردهام اما الان خانهداری را بر هر شغل دیگری ترجیح میدهم» او باید احترامش ده برابر شود، چون واقعاً آدم فهمیدهای است. خانهداری کار سادهای نیست. البته بعضیها با خانهداری، «حداقلی» برخورد میکنند و زیاد برایش وقت نمیگذارند ولی میشود با آن «حداکثری» برخورد کرد ... گاهی اوقات آقایانی که دیر ازدواج میکنند ناشی از بیغیرتی دینی است، یعنی زیاد دنبال تقرب به خدا و کسب نور و معنویت نیستند. آدم متاهل نسبت به مجرد، خیلی میتواند از نظر معنویت و نورانیت بالاتر باشد.
بخشهایی از دومین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در بقعۀ شیخ طرشتی با موضوع «خانوادۀ خوب» را در ادامه میخوانید:
اصلاح و ارتقاء انسان در خانواده راحتتر از هر جای دیگری است/ ثواب برخی کارهای سادۀ زن و مرد در خانه، از هزار عبادت و خدمت اجتماعی بالاتر است
- گفتیم که اصلاح خانواده نسبت به اصلاح فرد و جامعه، از اولویّت و اوّلیت برخوردار است. یکی از دلایلش، سهولت اصلاح فرد در خانواده و کسب نور و معنویت در خانه است. یعنی اعضاء یک خانواده به کمک همدیگر راحتتر میتوانند راه ارتقاء و سعادت را طی کنند، ولی اصلاح جامعه خیلی سختتر و پیچیدهتر است. یک فرد هم اگر بخواهد به تنهایی خودش را اصلاح کند، بدون یار و همراه، خیلی برایش سخت است. رسیدگی به وضع معنوی افراد در خانواده، راحتتر از این است که یک فرد بخواهد به تنهایی رشد کند و یا اینکه در یک جامعه بخواهیم به وضع معنوی افراد برسیم.
- شما راه تقرب به خدا و رسیدن به درجات عالی کمال را از کجا میخواهید پیدا کنید؟ از نماز شب؟ از صدقه دادن و کمک کردن به دیگران؟ از خدمت کردن به محرومین؟ از ایثار به مردم؟ بیشتر از همۀ این کارهای خوب، تعامل و رفتار درست با همسر و فرزندان در خانواده، به انسان نورانیت و معنویت میدهد. شما وقتی در خانواده، برخی از اقدامات خیلی ساده را انجام میدهید، ثوابش از هزار تا عبادت و خدمت اجتماعی بالاتر است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اینکه یک مردی کنار همسر خود بنشیند و صحبت کند، در نزد خداوند از اعتکاف آن مرد در کنار خانۀ کعبه بهتر است و ثوابش بالاتر است؛ جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِیَالِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنِ اعْتِکَافٍ فِی مَسْجِدِی هَذَا»(مجموعۀ ورّام/ج2/ص122) خُب، اگر کسی بخواهد سطح معنویت خود را ارتقاء دهد و نفس خود را اصلاح کند، این کار در خانواده راحتتر است و سختی و زحمت چندانی هم ندارد.
با خوشحال کردن همسر و فرزند خود به درجات بالای بهشت برسید!
- امام رضا(ع) میفرماید: «اگر مرد، یکی از زنان محرم خود (مثل مادر، خواهر، دختر، همسر...) را خوشحال کند، خداوند متعال در روز قیامت او را خوشحال خواهد کرد؛ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى الذُّکُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى امْرَأَةٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حُرْمَةٌ إِلَّا فَرَّحَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ کافی/ج6/ص6) حالا کسی که این کار راحت را انجام نمیدهد و این افرادی که نزدیک او هستند را خوشحال نمیکند و در عوض میخواهد با خوشحال کردن مردم دیگر به درجاتی برسد، در واقع کار خودش را سخت کرده است. مثلاً وقتی میتوانیم با یک هدیۀ کوچک (مثل یک گلِ سر) دختر خودمان را خوشحال کنید و با خریدن یک لباس ساده، همسر خود را خوشحال کنیم، چرا از این ثواب بزرگ صرفنظر کنیم؟! ضمن اینکه به مردها توصیه شده است برای همسرشان لباس بخرند.
- پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «هر کسی فرزند خودش را ببوسد، بابت هر بوسه، خدا به او یک درجه در بهشت میدهد که بین هر دو درجه، به اندازۀ مسیر پانصدسال فاصله است؛ أَکْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِکُمْ فَإِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ مَسِیرَةَ خَمْسِمِائَةِ عَام»(وسائل الشیعه/21/485) انسان چقدر میخواهد در بیرون خانهاش، کارهای خوب انجام دهد که به این مقدار ثواب و پاداش برسد؟! پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «کسی که از خدمت کردن به خانوادهاش سرباز نزند، بدون حساب وارد بهشت خواهد شد؛ مَنْ لَمْ یَأْنَفْ مِنْ خِدْمَةِ الْعِیَالِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ»(جامعالاخبار/ص102)
ثواب جمع کردن در خانه خیلی ساده است/مبارزه با هوای نفس در خانه، هم راحت است و هم عدم رعایتش خطرناک
- ثواب جمع کردن در خانه خیلی ساده است. اگر میخواهد رشد کنی، بیشترین ثوابها را در محیط خانواده میتوانی برای خودت جمع کنی. مثلاً به پدر و مادر خودت احترام بگذار و به هر شکلی که میتوانی قلب آنها را خوشحال کن، تا بگویند: «پسرم یا دخترم! الهی خیر ببینی!» این دعای خیر پدر و مادر برای تو مستجاب خواهد شد، و هیچ چیزی مثل این دعا، برای تو نخواهد بود و سرمایۀ زندگی و بندگیات قرار نمیگیرد. آدم بیرون خانه چه ثوابی میخواهد بالاتر از این کسب کند؟! ثوابهایی که آدم میتواند در خانه برای خودش جمع کند، قابل مقایسه نیست با ثوابهایی که بیرون خانه جمع میکند.
- مبارزه با هوای نفس در خانه، از یک سو خیلی راحت است و از سوی دیگر اگر رعایت نشود، خیلی خطرناک است. یک نمونه از نتایج رعایت نکردن این مسأله در خانه، عاقّ والدین است که اگر فرزندی والدین خود را اذیت کند دچار این خطر خواهد شد. یک نمونۀ دیگر از عدم رعایت این مسأله در مورد اهل خانه، در این روایت دیده میشود که رسول اکرم(ص) میفرماید: «مرد مؤمن طبق میل خانوادهاش غذا میخورد(غذایی که خانوادهاش دوست دارند میخورد) ولی مرد منافق، خانوادهاش مطابق میل او غذا میخورند؛ الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ بِشَهْوَةِ عِیَالِهِ وَ الْمُنَافِقُ یَأْکُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»(وسائل الشیعه/21/542) البته معنایش این نیست که اهل و عیال مردِ مؤمن اصلاً به میل او غذا نمیخورند! معلوم است که خانمها معمولاً غذایی درست میکنند که شوهرشان دوست دارد، ولی اگر مردی مثل یک سلطان بیرحم رفتار کند که خانوادهاش به بردگی کشیده شوند و از ترس او مجبور شوند غذایی که خودشان دوست ندارند، سر سفره بگذارند و بخورند؛ این روحیۀ منافقانه است؛ منافق که شاخ و دم ندارد!
متاسفانه فرهنگی شکل گرفته که مردم تصور میکنند یک «خانم خانهدار»، بیکار است و حرمت ندارد!
- همانطور که برای استفادۀ بهتر از مسجد، خانۀ خدا و زیارت عتبات آدابی وجود دارد، برای استفاده از محیط خانواده جهت ارتقاء سطح معنوی انسان نیز آدابی وجود دارد. خانه و خانواده، برای خودش آداب و آیینی دارد و حرمت بسیار بالایی دارد اما متاسفانه آنقدر نسبت به این مسأله، بد برخورد کردهایم که در جامعه، فرهنگی شکل گرفته است که وقتی یک خانمی بگوید «من خانهدار هستم» مردم تصور میکنند او بیکار است و حرمت ندارد!
- واقعش این است که اگر یک خانم بگوید: «من تحصیل کردهام اما الان خانهداری را بر هر شغل دیگری ترجیح میدهم» او باید احترامش ده برابر شود، چون واقعاً آدم فهمیدهای است. خانهداری کار سادهای نیست. البته بعضیها با خانهداری، «حداقلی» برخورد میکنند و زیاد برایش وقت نمیگذارند ولی میشود با آن «حداکثری» برخورد کرد.
- ثوابی که خانم میتواند از دادن یک لیوان آب دست شوهرش ببرد، آیا در جای دیگری میتواند ببرد؟! امام صادق(ع) میفرماید: «هر زنی که به همسرش جرعهای آب بدهد، ثواب عبادت یک سال نماز و روزه و شبزندهداری به او میدهند و به ازای هر شربتِ آبی که به شوهرش داده، خداوند شهری در بهشت برایش بنا میکند و شصت گناه او را میآمرزد؛ مَا مِنِ امْرَأَةٍ تَسْقِی زَوْجَهَا شَرْبَةً مِنْ مَاءٍ إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهَا مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِیَامِ نَهَارُهَا وَ قِیَامِ لَیْلُهَا وَ یَبْنِی اللَّهُ لَهَا بِکُلِّ شَرْبَةٍ تَسْقِی زَوْجَهَا مَدِینَةً فِی الْجَنَّةِ وَ غَفَرَ لَهَا سِتِّینَ خَطِیئَةً»(وسائل الشیعه/20/172)
- از سوی دیگر، خانمی که شوهرش از دست او ناراضی و عصبانی باشد، آیا عبادت و نماز خواندنش قبول است؟! (پیامبر اکرم(ص) میفرماید: هشت گروه هستند که نمازشان مورد قبول خداوند قرار نمیگیرد: ... زن نافرمانى که خلاف رضاى مشروع شوهرش رفتار کند و شوهرش از دست او خشمگین باشد؛ ثَمَانِیَةٌ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ لَهُمْ صَلَاةً الْعَبْدُ الْآبِقُ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَى مَوْلَاهُ وَ النَّاشِزُ عَنْ زَوْجِهَا وَ هُوَ عَلَیْهَا سَاخِط...؛ منلایحضرهالفقیه/1/88) جالب اینجاست که همان موقعی که خانم، به شوهرش ظلم کرده است، ممکن است حسّ نمازخواندن هم به او دست بدهد و دوست داشته باشد مفصلتر نماز بخواند. چرا؟ چون نمازش قبول نیست، شیطان هم مانع نماز خواندنش نمیشود و باعث میشود نماز به او بچسبد و مزه بدهد! در حالی که الان وقت این است که رابطهاش را با شوهرش درست کند نه اینکه برود نماز بخواند.
- ما اگر دنبال سعادت و کمال هستیم، باید بدانیم که سعادت و کمال در خانواده بیشتر و راحتتر به دست میآید. پس چرا نباید به خانواده اولویت بدهیم؟ خدمت به خانواده ثوابش خیلی بیشتر از عبادت فردی است و حتی ثوابش از خدمت به مردم هم بالاتر است. نور و معنویت در تعاون با خانواده برای دینداری بیشتر از نور و معنویت در عبادتِ فردی است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «مردی که یک ساعت در خدمت خانوادهاش باشد ثوابش از هزار سال عبادت و هزار حجّ و عمره و... بالاتر است؛ سَاعَةٌ فِی خِدْمَةِ الْعِیَالِ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ سَنَةٍ وَ أَلْفِ حَجٍّ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ أَلْفِ عِیَادَةِ مَرِیضٍ وَ ...»(جامعالاخبار/ص102)
بعضیها بیخیالی به خانواده را برای خودشان «کلاس» میدانند!/مرد نسبت به دینِ خانوادۀ خودش مسئول است
- گاهی اوقات یک فضایی ایجاد میشود که بیخیالی و بیتوجهی به خانواده را نوعی «کلاس» میدانند! در حالی که احساس بیمسئولیتی نسبت به خانواده، در واقع سبک زندگی وحشیانهای است که در تمدن غرب نمونههای فراوان آن را میتوان دید و متاسفانه بعضیها با آن برای خودشان «کلاس» میگذارند!
- مرد نسبت به دینِ خانوادۀ خودش مسئول است و این مسأله باید برایش مهم باشد. امام صادق(ع) میفرماید: وقتی این آیه نازل شد«یا أیُّها الّذینَ آمَنوا قُوا أنفسَکُم و أهلیکُم ناراً» مردم از پیامبر(ص) پرسیدند چگونه خودمان و خانوادۀ خود را از آتش جهنم حفظ کنیم؟ حضرت فرمود: اعمال صالح انجام دهید و خانوادۀ خود را هم به طاعت خدا توصیه کنید؛ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً قَالَ النَّاسُ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ نَقِی أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِینَا قَالَ اعْمَلُوا الْخَیْرَ وَ ذَکِّرُوا بِهِ أَهْلِیکُمْ فَأَدِّبُوهُمْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَ لَا تَرَى أَنَّ اللَّهَ یَقُولُ لِنَبِیِّهِ وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها؛ دعائم الاسلام/1/82) و پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «مرد مسئول نگهداری و تربیت و راهبرى خانواده و فرزندانش است؛ الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُم»(مجموعۀ ورّام/1/6)
- البته مرد نباید در اینباره نسبت به اهل خانهاش، بداخلاقی کند و این بداخلاقی را به نام دین انجام دهد. مثلاً نباید بچههایش را به شکل نامناسبی برای نماز صبح بیدار کند و باعث شود که بچهها از نماز خواندن خاطرۀ بدی داشته باشند. حضرت امام(ره) به فرزندان خود میفرمودند: «نوههای من(بچههای خودتان را) به تلخی برای نماز صبح بیدار نکنید تا از نماز بدشان بیاید» باید با رفق و مدارا و با یک ظرافتهایی عمل کرد تا موجب زدگی فرزندان نشود ولی باید بدانیم که نسبت به دینِ خانوادۀ خود مسئول هستیم.
کسی که برای بچهدار شدن ارزش قائل نیست؛ در واقع برای «انسان» و «بندۀ خدا» ارزش قائل نیست
- آدمهای مجرّد (خصوصاً آقایان) که به فکر تشکیل خانواده نیستند، چگونه میخواهند برای خودشان ثواب جمع کنند؟ اگر گناهانی که در معرضش قرار دارند را در نظر نگیریم، لااقل آنها با ازدواج نکردن، یک محیط خیلی خوب برای ثواب جمع کردن را از دست دادهاند. گاهی اوقات آقایانی که دیر ازدواج میکنند ناشی از بیغیرتی دینی است، یعنی زیاد دنبال تقرب به خدا و کسب نور و معنویت نیستند. آدم متاهل نسبت به مجرد، خیلی میتواند از نظر معنویت و نورانیت بالاتر باشد.
- متاسفانه گاهی اوقات بعضیها تا چند سال بعد از ازدواج، هنوز تصمیم به بچهدار شدن نگرفتهاند! کسانی که برای بچهدار شدن ارزش قائل نیستند یا خانمهایی که برای مادر شدن ارزش قائل نیستند، در واقع برای «انسان» و بندۀ خدا ارزش قائل نیستند، و اینها برای خودشان هم ارزش قائل نیستند. تولید و تولّد یک انسان خیلی ارزشمند است و به همین دلیل مادر شدن اجر فوقالعادهای دارد. کسی که خانواده تشکیل میدهد و در خانۀ او چند فرزند در حال رشد و نمو هستند، در واقع دارد برای پروردگار عالم، بنده تربیت میکند؛ و این یک عبادت بسیار ارزشمند است! کسی که از این راه دنبال بندگیِ خدا نباشد و فقط بخواهد با نماز خواندن به خدا مقرب شود، چقدر نتیجه میگیرد؟ چون این هم نوعی خودخواهی و هواپرستی است و از عبودیت و بندگی خدا فاصله دارد. در واقع معنایش این است که «پس خودم چی؟!» یا «من میخواهم راحت باشم» و کسی که بخواهد راحت باشد، نمیتواند به خدا مقرب شود.
چرا غربیها بردۀ صهیونیستها شدند؟/کسی که «خانواده» ندارد، موجود ذلیلی است
- آخر و نهایتِ «من میخواهم راحت باشم» همین فرهنگ منحط و زندگی منحوسی است که در غرب برای مردم ساختهاند. میدانید چرا این فرهنگ را بر اساس «دلم میخواهد» بناکردهاند؟ برای اینکه یک مشت صهیونیست، خیلی راحت بتوانند همه را به بردگی بکشانند. امروز در غرب، حدود 5 میلیون نفر دارند 5 میلیارد نفر را به بردگی میکشانند. البته در میانشان بردههای مرفه، بردههای فقیر، بردههای باسواد و دانشمند و انواع بردهها دیده میشود. نشانۀ بردگیشان هم این است که هیچ کدام از آن کشورها بدون اجازۀ اسرائیل (که از استانهای ما هم کوچکتر است)، آب نمیخورند! سیاستمداران و بزرگان غرب برای هر کاری باید بروند اسرائیل و از صهیونیستها اجازه بگیرند و مردم غرب هم اصلاً نمیگویند چرا باید بزرگان ما بروند و در مقابل صهیونیستها، کوچکی کنند؛ چون مردمی که حیثیت انسانی از آنها گرفته شده باشد، این ذلتها و بردگی کردنها، به عزتشان برنمیخورد، آنها اصلاً عزت ندارند.
- امروز جوامعِ بزرگ غربی عزت ندارند. جامعهای که در آن «خانواده» مهم نباشد، همینطور بیعزت میشود. آنوقت بعضی از آدمهای سطحی و ظاهربین که میگویند: «این غربیها چقدر منظم هستند و چقدر حرف پلیس را خوب گوش میدهند!»، زشتی ذلتی که عامل این نظم شده است را نمیبینند. البته نظم و اطاعت از پلیس چیز خوبی است اما منظم بودن آنها به خاطر درک انسانیِ آنها نیست؛ کسی که خانواده ندارد، موجود ذلیلی است و لذا از هر کس- از جمله پلیس- حرف شنوی دارد و آمادۀ برده شدن است. البته لزوماً همۀ نظمِ غربیها ناشی از بیخانوادگی و بیعزتی آنها نیست، ولی بخش قابل توجهی از آن به همینخاطر است.
نظمِ ناشی از بیعزّت و بیخانواده بودن، فایده ندارد/کسی که از روی بیعرضگی گناه نمیکند، فریبت ندهد!
- بینظمی و عصیانگریِ جوانی که در فرهنگ شرقی زندگی میکند، اما اصالت انسانی خود را از دست نداده است، ترجیح دارد به نظمِ کسی که به خاطر بیعزت و بیحیثیت و بیخانواده بودن، منظم شده است. اگر شما به یک جوان ایرانی بگویید: اصلاً معلوم نیست پدرِ تو کیست! قطعاً به او برمیخورد، اما در غرب، خیلی از جوانها معلوم نیست پدرشان کیست و اصلاً هم به آنها برنمیخورد، چون برایشان عادی شده است. در حالی که این مسأله نباید برای یک انسانِ عزتمند عادی بشود.
- کسی که نظمپذیر است و از پلیس اطاعت میکند باید روی یک حساب و مبنای درست، اطاعت کند و الا اگر اطاعتش از روی ذلت و بیعزتی باشد و همهجا فرمانپذیر باشد به یک «برده» تبدیل میشود! فرمانپذیری و نظمِ چنین کسی در نهایت به نفع قدرتهای برتر و ظالمی که روی او سلطه دارند تمام میشود و ما این نظم را نمیخواهیم، چون زشتی و آثار منفی آن بیشتر از زیبایی و آثار خوب آن است.
- امام رضا(ع) میفرماید: «اگر کسی اخلاقش خوب بود و گناه نکرد، فریبش را نخور شاید عرضۀ گناه کردن ندارد. اگر هم عرضه داشت گناه کند و گناه نکرد، باز هم فریبش را نخور شاید این گناه را دوست ندارد و یک گناه دیگر را دوست دارد؛ إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْیُهُ وَ تَمَاوَتَ فِی مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِی حَرَکَاتِهِ فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّنَّکُمْ فَمَا أَکْثَرَ مَنْ یُعْجِزُهُ تَنَاوُلُ الدُّنْیَا وَ رُکُوبُ الْمَحَارِمِ مِنْهَا لِضَعْفِ نِیَّتِهِ وَ مَهَانَتِهِ وَ جُبْنِ قَلْبِهِ فَنَصَبَ الدِّینَ فَخّاً لَهَا...»(احتجاج/2/320) مثلاً ممکن است کسی اهل هرزگی نباشد، ولی اهل پولپرستی باشد، و شاید اهل هیچیک از این دو نباشد ولی اهل مقامپرستی باشد و به خاطر اعتبار اجتماعیاش حاضر باشد گناه کند. حضرت توجه میدهند که فریب ظاهر خوب را نخورید.
ما نمیخواهیم به هر قیمتی، منظم و خوشاخلاق شویم /برخی از سخنان اخلاقی، آدمها را بردۀ صهیونیستها تربیت میکند
- ما نمیخواهیم به هر قیمتی، منظم یا خوشاخلاق بشویم و خوب رفتار کنیم. لذا درس اخلاقی که آدمها را بردۀ صهیونیستها تربیت کند، به چه درد میخورد؟! اتفاقاً صهیونیستها همانقدر که سرمایهگذاری میکنند تا به وسیلۀ هرزگی، انسانها را بردۀ خود کنند، همانقدر هم سرمایهگذاری میکنند تا انسانها را به وسیلۀ اخلاق، بردۀ خودشان کنند. مثلاً به مردمشان توصیه میکنند: در مشکلات، صبور باشید! حضرت امام(ره) میفرمود: «بر فرض که امریکا یک طرح صد در صد اسلامى- انسانى بدهد، ما باور نمىکنیم که آنها به نفع صلح و منافع ما گامى بردارند. اگر امریکا و اسرائیل «لا اله الّا اللَّه» بگویند، ما قبول نداریم؛ چرا که آنها مىخواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح مىکنند، مىخواهند منطقه را به جنگ بکشند.»(صحیفۀ امام/15/339)
- پدرها و مادرهای محترم که میخواهند بچههای خود را تربیت کنند، باید انگیزۀ بچه را در انجام کارهای خوب درنظر بگیرند. مثلاً برای درس خواندنِ بچه، انگیزۀ صحیح به او بدهند. متأسفانه بعضی از پدر و مادرها از همان ابتدا انگیزۀ بد و خراب به بچۀ خود میدهند و مثلاً میگویند: «درس بخوان تا پیش پسرخاله یا فامیل، کم نیاوری!» یا میگویند: «درس بخوان تا یک اعتباری در جامعه پیدا کنی!» یعنی از همان اول بچه را دنبال حب مقام و دنیاطلبی میفرستند، با این انگیزههای غلط، بچۀ خود را متظاهر، حسود و کینهتوز بار میآورند.
اصلیترین محل تربیت خانه است و مدرسه معاون و مشاور خانه در امر تربیت است
- پدر و مادر مسئول دینِ خانواده و بچههای خود هستند و خانواده بهترین جایی است که میتواند این دینداری را توسعه دهد و تعمیق ببخشد. اگر در یک جامعهای خانوادهها در حفظ و تقویت دین خود موفق بودند، آن جامعه اصلاح میشود و افراد هم در این جامعه اصلاح خواهند شد.
- در اصل جای تربیت در خانه است و مدرسه در امر تربیت، به تعبیری معاون و مشاورِ خانه محسوب میشود. کسی که در خانه، تربیت نشود، چگونه میخواهد در مدرسه تربیت شود؟! البته استثناء همیشه وجود دارد، مثلاً برخی آدمها خودشان میتوانند علیرغم خانوادۀ بدی که دارند، خوب بشوند ولی اینها استثناء هستند. ممکن است برخی آدمها در محیط خانواده، خوب نشوند و در مدرسه یا مسجد، خوب بشوند ولی اصل بر این است که آدمها در خانه و خانواده خوب بشوند.
اصل بر این است که زن و شوهر «با هم» خوب شوند/همسرِ هر کس در واقع کمک و یار او برای بندگی خداوند است
- یک روز بعد از ازدواج فاطمۀ زهرا(س) با علی(ع)، پیامبر اکرم(ص) به خانۀ ایشان رفتند و یک ظرف شیر برایشان بردند، سپس از علی(ع) پرسیدند: «همسرت را چگونه همسری یافتی؟ یعنی نظرت دربارۀ خانمت چیست؟ حضرت علی(ع) فرمود: ایشان کمک عالی برای من در جهت بندگی خداوند است. و همین سؤال را از حضرت زهرا(س) پرسیدند و ایشان پاسخ دادند: همسر بسیار خوبی دارم؛ فَسَأَلَ عَلِیّاً کَیْفَ وَجَدْتَ أَهْلَکَ قَالَ نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ سَأَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ خَیْرَ بَعْلٍ»(مناقبآلابیطالب/3/356) این روایت زیبا نشان میدهد، همسرِ هر کسی در واقع کمک و یاور او برای بندگی خداوند است و اصل هم بر این است که زن و شوهر «با هم» خوب بشوند.
- اگر یک خانم از شوهر خودش گله کند و بگوید شوهر من آدم بدی است، غالباً باید به او توصیه کرد که سعی کند شوهر خود را درست کند، چون واقعش این است که خانمها خیلی میتوانند روی همسر خودشان اثرِ مثبت بگذارند و خداوند این توانایی را به آنها داده است. خانمها روی همسرشان خیلی مؤثر هستند و میتوانند در دینداریِ شوهر خود کمکش کنند. اگر بخواهند از توانایی خدادادی خود برای درست کردن شوهرشان استفاده کنند راهش را بلد هستند. و الا اگر نخواهند از این توانایی استفاده کنند و فقط بخواهند دعوا کنند هیچ فایدهای ندارد.
وقتی مادر، امالبنین(ع) باشد در این خانه فرزندی مثل ابالفضلالعباس(ع) تربیت میشود
- خانواده محل رشد و تعالی انسان است و نقش تربیتکنندگی مادر در خانواده فوقالعاده است. وقتی مادر، امالبنین(ع) باشد در چنین خانه و خانوادهای میتواند فرزندی مثل ابالفضلالعباس(ع) رشد کند. همان عباسی که شب عاشورا وقتی اباعبدالله الحسین(ع) به یارانش فرمود: شما میتوانید بروید، اولین کسی بود که بلند شد و عرض کرد: «یعنی میگویید ما بعد از شما زنده باشیم و نفس بکشیم؟! هرگز، خدا آن روز را نیاورد» (بدأ القول العبّاس بن علی ع فقال: له لم نفعل ذلک؟ لنبقى بعدک؟! لا أرانا اللّه ذلک أبدا»(وقعة الطف/198) شاید یک تعبیر سطحی از این سخنِ عباس(ع) این باشد که: اگر تو را رها کنم و بروم، چطور میتوانم جواب مادرم امالبین را بدهم؟! لذا وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) در کربلا را به امالبنین دادند، بلافاصله پرسید: پس عباسِ من آن موقع کجا بود...
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید