عارف شجاع میشود و هیچ عاملی مثل عرفان انسان را به اوج شجاعت آن هم همراه با عقلانیت نمیرساند. بیش از هر کسی سیاستمداران به شجاعت نیاز دارند.
عارف شدن یعنی از خود گذشتن و به خدا پیوستن و مهمترین مصداق به خدا پیوستن یعنی فدای سعادت انسانها شدن؛ و این یعنی در عرصه سیاست فعال شدن.
معنویت حقیقی، انسان را به سرنوشت مردم و سیاست، حساس و بصیر میکند و معنویت کاذب انسان را دچار بیاعتنایی به جامعه و بلاهت سیاسی میکند.

تا وقتی مردم یک جامعه سیاستورزی را مهمترین تکلیف الهی خود ندانند، به مرز سعادت نمیرسند. قضاوتهای عادلانه سیاسی مهمترین تکلیف دینی است.