امام حسین(ع) در روز عاشورا چندینبار مردم را به سکوت و آرامش دعوت کردند تا با آنان سخن بگویند، دشمنان نگذاشتند. در وصیتنامه هم قبل از آنکه از امر به معروف و نهی از منکر سخن بگویند فرمودند من شورشی نیستم.
عاشورا با آنکه یک قیام تمام عیار بود، با آرامش همراه بود. برخی به امام حسین(ع) پیشنهاد دادند که مخفیانه حرکت کنید. اما حضرت قبول نکردند و از مسیر اصلی حرکت کردند. یک شفافیت آرامشبخش در نهضت سیاسی امام حسین(ع) کاملاً به چشم میخورد.

«حسینی» یعنی کسی که نگذارد مقدمات عاشورا پیش بیاید نه اینکه خیمۀ حسین(ع) را آتش بزنند

همینکه خبر شهادت سیدالشهداء(ع) به کسی برسد برای ساخته شدنش کافیست؛ این خبر، حبالدنیا را از دل خارج میکند. این یک قاعدۀ طلایی برای اعلام اثر عاشورا در انسانهاست. هر کس این اثر را نگرفته، هنوز عاشورایی نشده. وقتی خبر شهادت مسلم و هانی را به امام حسین(ع) دادند، حضرت فرمود: «بعد از شهادت آنها، دیگر خیری در این زندگی نیست. این یعنی دیگه «من کربلایی شدم». وقتی خبر شهادت مسلم، چنین اثری دارد، خبر شهادت حسین(ع) باید با ما چه کند؟
آیت الله بروجردی خاک پای دستۀ عزاداری رو طوطیای چشمش میکرد.
حضرت امام فرمود: مکتبی که پایش هیاهو نباشد. به سر و سینه زدن نباشد، نمیماند میمیرد.
من از بچه مذهبی که دسته نمیره، سینه نمیزنه، بدم میآید.
مودت واجبه نه محبت.
مودت فرقش با محبت اینه که ابراز شدنیه. چقدر ابراز کردی؟
محبتت را در دستۀ عزاداری امام حسین(ع) ابراز نکنی، کجا میخواهی ابراز کنی؟
دسته عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) را جدی بگیرید...