فکری لذتبخشتر از تجربه واقعی
خداپردازان از اندیشیدن دربارۀ تقرب به خدا و دوستان خدا و رضوان الهی لذتی میبرند که خیالپردازان از تجربۀ شیرینیهای دنیا این لذت را نمیبرند.
خداپردازان از اندیشیدن دربارۀ تقرب به خدا و دوستان خدا و رضوان الهی لذتی میبرند که خیالپردازان از تجربۀ شیرینیهای دنیا این لذت را نمیبرند.
آموزش دین را از اثبات خدا شروع نکنیم، بلکه از نیاز انسان به حیات آغاز کنیم؛ حیاتی که میتواند هر انسانی را به هوس بیندازد و او را به خدا نیازمند کند.
در مدت زمانی که خیالپردازان سعی میکنند از خیالات خود لذت ناقص ببرند و بعد سرخورده بشوند، خداپردازان از حرکت واقعی به سوی خدا لذت کامل میبرند.
آدمها دو دستهاند: خیالپرداز و خداپرداز. اگر خداپرداز باشی تمام همتت صرف جلب نظر خدا میشود و از نزدیک شدن به او لذت میبری وگرنه خیالپردازی!
برای افراد سنگدل و بیادب تمسخر کردن دیگران بسیار آسان و باعث تفریح است ولی یک انسان مهربان و دلسوز به سختی راضی میشود دیگران را مسخره کند.
کافی است کمی به عظمت جهان هستی و ظرائف عجیب خلقت نگاه کنیم و عمیقاً دربارۀ علت خلقت عالم بیندیشیم، آنوقت از اهداف کوچک خود شرمنده میشویم.
زنده بودن کافی نیست؛ باید ابتدا زندهتر بشویم تا لذت عمیق زندگی را بچشیم. اگر به معنای واقعی، حیات پیدا کنیم، سطح و نوع لذتهایمان متفاوت خواهد شد.
سفر انسان را از پوسیدن نجات میدهد و باعث جاری شدن آب تازه در برکۀ وجود آدمی است. بهترین سفر نتیجهاش رسیدن به بیشترین تغییرها و طراوتهاست.
بدی حسادت این است که میتواند بیش از دیگر رذائل اخلاقی در وجود انسان پنهان بشود. حتی خود را در رفتارهای خوب مثل دلسوزیهای نابجا یا غیر مخلصانه نشان میدهد. کسی اهل محاسبه نباشد هیچگاه از حسادت پنهان خود آگاه نمیشود. باید همیشه برتریهای دیگران را بپذیریم تا مطمئن بشویم حسادت نداریم.
یکی از راههای خودشناسی این است که انسان دقت کند هر عملی را چرا و به چه انگیزه و نیتی انجام داده؟ چه غایتی در نظرش بوده و اساساً چه اهدافی برایش مهم است؟ چون قیمت هر آدمی متناسب با هدفش تعیین میشود و قیافۀ روح او شبیه هدفش خواهد شد. پس از نیّت، مقدار قوّت اراده و عملش سنجیده میشود.