اصل رابطۀ با خدا یک اتفاق عاشقانه است و الا شرط قبولی اعمال را اخلاص یعنی پنهان کردن نیت و شرط مغفرت را مناجات نیمهشب قرار نمیدادند. باید با ادب اطاعت را، آن هم مخلصانه شروع کرد تا به عاشقی رسید.
کسانی که دستورات خدا را اجرا نمیکنند بلا استثناء قبل از مرگ پشیمان خواهند شد. اگر آدمهای لجبازی باشند به روی خود نمیآورند. هرچه فاصلۀ این پشیمانی تا مرگ بیشتر باشد فرصت بازگشت زیادتر خواهد بود.
«ترس و نگرانی» در صدر امتحانات الهی قرار دارد/ اگر «یأس» نباشد «ترس» اثری ندارد/ سختترین مصداقِ ایمان به خدا «ایمان به نصرت الهی» است/ وقتی انسان به یأس و منفیبافی خوکرد، دیگر از ناامیدکردن خودش و دیگران، لذت میبَرد!/ واقعاً از بهترین اقشار جامعه در قوۀ قضائیه هستند؛ این ظلم بزرگی است که کل قوه قضائیه را به فساد متهم کنید/ در طول انقلاب، کسانی که گرایش به یأس پیدا کردند، کمکم در جبهۀ دشمن قرار گرفتند/ هر کسی از گردونۀ انقلاب خارج میشود، اولین حرفش این است: «الان دچار بحرانیم و این بحران، حلشدنی نیست!»
برای رسیدن به محبت خدا باید صبور بود و رنج عبادت را بر خود هموار کرد. نشستن بر سجاده عبادت مانند نشستن پشت در خانۀ خداست. خدا بالاخره در خانۀ خود را به روی منتظران پشت در باز خواهد کرد.
(مسجد دانشگاه امیر کبیر، ایام اعتکاف، یک جلسه، 970112)
مهمترین اثر بندگی خدا نجات یافتن از بردگی غیر خداست و مهمترین ضرورت بندگی خدا این است که تنها راهِ رهایی از بردگی غیر خداست.

اگر فلسفۀ رنج را بفهمیم، آسودهتر زندگی خواهیم کرد/ اگر رنج را قطعی بدانیم، آمار طلاق بالا نمیرود/ نظام آموزش و پرورش ما چگونه زمینۀ فساد جوانها را فراهم میکند؟/ یکی از عوامل بداخلاقیها این است که بچهها «سختیهای طبیعی زندگی» را لمس نمیکنند/ سختیکشیدن به انسان طهارت روح میدهد و او را از فساد دور میکند
کسی که عظمت خدا در دلش ننشسته باشد، وقتی از محبت خدا برایش بگویند، یکمقدار لذت میبرد، اما نمیتواند این محبت را پاسخ دهد. کسی که عظمت خدا در دلش وارد نشده، نمیتواند محبت خدا نسبت به خودش را درست درک کند و جواب این محبت را بدهد. اگر بخواهیم محبت خدا را درک کنیم و این محبت در ما اثر بگذارد، اول باید عظمت خدا در دل ما بنشیند.