خدا که از ما کار نمیخواهد؛ بلکه میخواهد ما آدم شویم. اما بعضیها فردی کار میکنند تا موفق باشند، و حاضر نیستند جمعی کار کنند تا آدم شوند. در حالی که آدم شدن مهم است نه موفقیت؛ و آدم شدنِ تو در تحمل جمع است. موفقیت های کلان هم در پی رشد آدمها به دست می آید.
هرکسی تغییری در علاقۀ خودش ایجاد نکند، موجود شکنندهای میشود و در فشار زندگی شکست میخورد. از دست زدن به علاقهها نترسید، طوری نمیشود، علاقه را تغییر بدهی حالت خوب میشود. اصلاً مهمترین مهارت خودمان را تغییر علاقه قرار دهیم. قویترین مردان جهان بشویم در تغییر علاقهها.
آدم شدن ما در تحمّل جمع است! «عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ» که حضرت فرمود، یعنی تجمع ما باید قلبی باشد. نه اینکه در تشکیلات، از همدیگر نفرت پیدا کنیم! چرا در یک کار جمعی از کوره در برویم، و جمع را بههم بزنیم؟ چرا تحمل ما در برابر رفیقمان کم است؟ تحملت را بالا ببر و بگذار این جمع درست بماند و تو در این جمع رشد کنی.
نامۀ رهبر انقلاب از جنس «تلاوت» و تلاوت از جنس بیدارسازی فطرت است. با مردم غرب باید با «زبان فطرت» صحبت کنیم. در بیدارسازی فطرتها باید بر «وجوه مشترک» تأکید کنیم. تمام اروپاییها باید بدانند که مادر امام زمان ما یک اروپایی است./ عملیاتِ بیدارسازی و شکوفا کردن فطرتها نیاز به تدبیر دارد، یکی از تدبیرهای قرآنی «تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ»(آل عمران،64) است
اگر پدر و مادر با ما خوب رفتار نکنند قابل تحملتر است و بالاخره دوران سختی آن به پایان خواهد رسید. ولی اگر فرزندان با ما خوب رفتار نکنند تلخی آن برای همیشه باقی خواهد ماند. اگر میخواهیم فرزندانمان با ما خوب برخورد کنند، به پدر و مادر مهربان باشیم اگرچه آنها با ما نامهربانی کنند.
در کشور ما مشکل ریشهای، عدم توانایی مؤمنین برای زندگی جمعی است؛ آنهم نه زندگی جمعی بهمعنای حداقلی کلمه، بلکه بهمعنای حداکثری کلمه که «کار تشکیلاتی» است. مشکل ما اینجاست که خودمان را در این موضوع، رشد ندادهایم. اصلاً به ذهن خیلی از ما هم خطور نمیکند که آن رشدی که حضرت از ما انتظار دارند، همین است.
پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «مَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَاشَ قَوِیًّا» کسی تقوا داشته باشد قوی زندگی خواهد کرد «وَسَارَ فِی بِلادِ عَدُوِّهِ آمِنًا» وسط دشمن هم زندگی کند امنیت خواهد داشت. حالا شما بررسی بفرمایید چه ربطی هست بین قوت و قدرت و تقوا. یکوقت مواظب باشیم در این درسهای اخلاق، ما را آدم اخلاقی ضعیف بار نیاورند.
تشکیلاتی مثل «بسیج» یا ادارهکنندگان یک هیئت و اساساً هر نوع تشکّل مؤمنین در کنار همدیگر، همگی بنا بوده ما را در جهت «اجتماع من القلوب» رشد بدهد. گیر کار ما اینجاست! اینرا باید درست کنیم. گیر ما دشمنان نیستند، گیر ما در ضعف بسیجی بودن ماست. ما در خانه و مدرسه باید طوری تربیت شویم که بتوانیم در کار گروهی و تشکیلاتی موفق باشیم. اما «کار تشکیلاتی» تقریباً از رویۀ عموم بچهمذهبیها بهدور است. مسیر رشد ما اینجاست.
انسان با انتظاری که از خودش دارد رشد میکند/ بعضیها نماز میخوانند، اما از خودشان انتظار نماز عاشقانه هم ندارند!/ چرا مسجد حضرت آیتاللهالعظمی بهجت(ره) جای سوزن انداختن نبود؟ چون یک نفر داشت عاشقانه نماز میخواند!/ بسیجیای که فرهنگ عاشقی را تقویت نمیکند، چه حرفی برای مردم دارد که بزند؟