گفتگو با ویژهنامۀ همایش «مادری»:
مادری مهارت و علم است
- در گفتگو با: ویژه نامه "همایش مادری"
- انعکاس در:
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
فکر میکنم از اینجا شروع کنیم؛ تأثیرگذاری سینما بر زندگی مردم را چگونه ارزیابی میکنید و آیا میتوانیم از سینما در جهت ترویج زندگی دینی استفاده کنیم؟ به عنوان اولین سؤال اول لطفاً بفرمایید برای تکریم هویت و جایگاه مادری بانوان باید چه اقداماتی در جامعه صورت داد؟ چگونه از جایگاه سیاستگذاری و برنامهریزی میبایست رویکرد حمایتی و تکریمی نسبت به این شأن بانوان اتخاذ نمود؟
متأسفانه در جامعۀ ما احترام به مادر در حد شعار باقی مانده است. شعار دادن و سخن گفتن از «تکریم مادران» آن هم فقط در ایام میلاد حضرت فاطمه(س) کافی نیست، بلکه باید در عمل به فکر تکریم مادران باشیم. این کار مانند این است که یک انسان، تشنه یا گرسنه باشد و ما به جای اینکه آب و غذا در اختیارش بگذاریم، صرفاً در مقابل او تواضع کنیم و به او احترام بگذاریم و یا به افتخارش کف بزنیم. اگر واقعاً میخواهیم به او احترام بگذاریم، باید نیاز او را برطرف کنیم. اگر در جامعۀ ما کسی میخواهد به مقام زن و مادر احترام بگذارد، باید آگاهیهایی که میتواند مادران را در ایفای نقش مادری توانمند کند، به آنها ارائه دهد. اینکه ما فقط به خانمها بگوییم که بروید و آگاهیهای خود را برای تربیت فرزندان زیاد کنید، کافی نیست، چون بخشی از این آگاهیها با مطالعۀ کتاب تأمین نمیشود، بلکه مادران ما باید با برخی مبانی و علوم پایه آشنا شوند. در هر رشتۀ تحصیلی، یک سری علوم پایه وجود دارد که به عنوان پیشنیاز باید آموزش داده شود تا محصلین به لحاظ نظری آمادگی درک مطالب بعدی را پیدا کنند. برای اینکه مادران ما بتوانند روشهایی را که در زمینههای مختلف تربیتی وجود دارد، درک کنند و درست اجرا کنند، باید با برخی از مبانی و علوم پایه، آشنا شوند.
برای این کار باید چه اقداماتی صورت بگیرد؟
ببینید امروز در کشور ما رشتههای دانشگاهی که خانمها در آن مشغول به تحصیل هستند، بسیار فراوان است و بسیاری از این رشتهها مفید و لازم نیز هستند، اما برخی از این رشتهها برای یک خانم تناسبی ندارند. مطمئناً بسیاری از دختران جامعۀ ما از روی ناچاری به سراغ برخی از رشتههای دانشگاهی میروند و آنها را انتخاب میکنند.
(وقتی میگویم«بسیاری» به معنای اکثریت نیست اما رقم قابل توجهی است) به عنوان مثال رشتۀ مهندسی معدن، مهندسی عمران، یا کشاورزی چقدر میتواند برای یک خانم قابل تعریف باشد؟ و چند درصد از خانمهایی که در این رشتهها تحصیل میکنند، مایل هستند بعد از تحصیل در این رشتهها مشغول به کار شوند؟
بسیاری از خانمهایی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، شغلی متناسب با مدرک تحصیلی خود ندارند و بعضاً به کار منشیگری و یا فعالیتهای کاملاً غیرمرتبط با رشتۀ تحصیلی خود مشغول هستند و یا اینکه بیکار در خانه مینشینند. طبیعتاً بیکار نشستن یک خانم در خانه حتی برای خانمهای خانهدار مورد تأیید ما نیست، چون بالاخره بیکار بودن آثار سوء دارد. در خانه نشستن، فضیلت نیست مخصوصاً اگر انسان، بیکار در خانه بنشیند.
اما اگر یک خانم به جای مدرک حسابداری و یا رشتههای دیگری از این دست که صرفاً در ادارهها یا شرکتها مورد نیاز است، مدرکی گرفته بود که به درد مادری و فرزندداریِ او میخورد، الآن میتوانستم از همۀ علمش استفاده کند.
آیا شما رشتهای را سراغ دارید که به درد مادری و فرزندداریِ زنان بخورد؟ اصلاً آیا چنین رشتهای در نظام دانشگاهی ما وجود دارد؟
درست است. ما اکنون چنین رشتهای نداریم اما میتوان ایجاد کرد. باید ملاحظات آن را بررسی کرد. به نظر من برای اینکه مادران ما بتوانند نقشهای خود را در خانواده و جامعه به درستی ایفا کنند، باید رشتههای دانشگاهی مرتبط لااقل در حد مقطع کارشناسی تعریف شود. این رشتۀ تحصیلی در ابتدا میتواند در سطح کارشناسی تعریف شود و بعد به صورت تخصصیتر در رشتههای مختلف در مقاطع کارشناسی ارشد یا دکتری نیز پیگیری شود.
یکبار در جمع برخی از اندیشمندان سرفصلهای دروس مربوطه را مرور کردیم و میتوان گفت که عناوین و سرفصلهای بسیار متنوعی وجود دارد که به یک مادر کمک میکند تا نقش خود را به خوبی ایفا کند.
مفاد درسی این رشتهها به هیچوجه محدود به آشپزی و آرایش منزل نمیشود بلکه بیشتر به جنبههای تربیتی و نقشی که زن میتواند در خانه برای فرزندان، همسر و جامعۀ خود ایفا کند، مرتبط میشود. این علوم نیاز به آموزش دارند و به عنوان یک رشتۀ تحصیلی قابل تأمل هستند. برای فارغالتحصیلان این رشته در جامعه شغل نیز وجود دارد.
به عنوان مثال شغل آنها میتواند این باشد که در مدارس برای مادران نقش مشاور را داشته باشند و یا اینکه میتوانند به خانمهای دیگری که تمایل دارند در این نوع کلاسهای آموزش شرکت کنند، آموزش دهند. اگر چنین رشتهای وجود داشته باشد، اولین اثرش این است که مادران ما پس از تحصیل میتوانند عالمانه به تربیت فرزندان خود بپردازند و دومین اثرش این است که میتوانند به عنوان مربی و مشاور برای دیگر مادران در محیطهای مختلف ایفای نقش کنند.
به نظر شما کسی از این رشته و علوم استقبال هم میکند؟
بله. بسیاری از دختران ما براساس طبیعتی که دارند، علاقهمند هستند علوم لازم برای فرزندداری، همسر داری و خانهداری را فرا بگیرند. بنده براساس درکی که از جامعه دارم، مطمئن هستم که بسیاری از دختران به این رشتههای درسی گرایش پیدا خواهند کرد و همچنین خانمهایی که به خاطر توانمندیهای خاصِ خود، در سایر رشتهها مشغول به تحصیل هستند نیز در کنار درسهای خود حتماً این دروس را نیز مرور خواهند کرد و به عنوان آموزشهای فوق برنامهم یا غیرحضوری، این آموزشها را نیز خواهند دید.
البته این حرکت در کنار همۀ فعالیتهای موجود باید صورت گیرد. نباید تصور شود که کسی قصد دارد رشتههای درسی خانمها را تعطیل کند. ما به رشتههای تحصیلی موجود کاری نداریم، بلکه میگوییم اگر این رشته نیز در کنار سایر رشتههای تحصیلی برقرار شود، طیف وسیعی را در بر خواهد گرفت و فواید و برکات فراوانی خواهد داشت.
آیا راهکار و یا پیشنهاد دیگری در این زمینه دارید؟ نهادهای دیگر آیا وظیفهای در این زمینه دارند؟ مادرانِ امروز جامعۀ ما که شرایط تحصیل در چنین رشتههایی برایشان مهیا نبوده است، برای کسف آگاهیهای لازم در جهت ایفای نقش مادریِ خود چه باید بکنند؟
آنها میتوانند با همت خودشان در مدارس و یا مساجد، ان جی او (NGO) یا انجمنهایی راهاندازی کنند و دورههای آموزشی مورد نیاز خود را تعریف کنند.
یکی از کانونهای مهم برای سازماندهی مادران جهت طی کردن این دورههای آموزشی، مدارس ما هستند که مهمترین نتیجهاشبه ارتقای تربیتی و تحصیلی فرزندان باز میگردد. دبستانها، مدارس راهنمایی و دبیرستانها کانون مناسبی برای این کار هستند.
آموزش و پرورش فرصتی است برای تعلیم و تربیت مادران که نقش کلیدی در تربیت بچهها دارند. برای این فرصت طلایی باید بودجه نوشته شود و مربیها و مدیران خاص تربیت شوند. این فرصتی است که به شیوۀ دیگر نمیتوان آن را جبران کرد.
چرا آموزش و پرورش ما برای این حرکت عظیم فرهنگی در کشور احساس مسئولیت نمیکند؟ چرا باید خلأ این فعالیت فرهنگیِ آموزش و پرورش، توسط جاهای دیگی مانند مساجد، سازمان تبلیغات یا بسیج، آن هم به صورت ناقص جبران شود؟ البته بعضاً در انجمنهای اولیا و مربیان حرکتهایی را میبینیم که دور هم جمع میشوند و برخی مسائل آموزش داده میشود، اما این حرکتها بسیار اندک و محدود است و به عنوان فعالیتهای خودجوش مردمی به حساب میآید نه یک حرکت سازمانیافته.
وقتی در مدرسهای دویست دانشآموز داریم یعنی علیالقاعده دویست مادر داریم و این مادران به خاطر فرزندانشان به مدرسه رفت و آمد دارند. طبیعتاً مسائل مربوط به دانشآموزان نزد مسئولین مدرسه معلوم است و مدیر و معلمان مدرسه نقش مشاوران مادران را دارند تا در تربیت فرزندان بهتر نقش ایفا کنند.
ما نمیخواهیم مانند غربیها به تربیت فرزندان خود نگاه کنیم و بگوییم که«ما به تربیت خانوادگی و آثار روانیِ خانواده بر دانشآموزان کاری نداریم و فقط میخواهیم حافظۀ این بچه را پُر کنیم!» اگر اینطور باشد، این آموزش و پرورشِ ناقص خواهد بود.
امیدواریم که دولت در هر دو بخش آموزش عالی و آموزش و پرورش برای توانمند کردن مادران از نظر علمی آستین همت بالا بزنند.
بله! کاملاً همین طور است.
خودم شخصاً آثار آن را در خودم و در خانم های خانه دار دیدم. بسیار مخرب است!