امام خامنه ای و آیت الله بهجت| دین حداقلی نداریم / دین خدا تبعیضی نیست یا باید بگیری همه اش را یا هیچ چیزی را نگیری
امام خامنه ای | دین حداقلی و اکتفای به حداقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ ما در معارف خودمان چیزی بهعنوان دین حداقلی نداریم
شناسنامه
- عنوان: بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان
- زمان: 1393/12/21
- مناسبت: -
- منبع: دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه ای(+) ، کتاب خانواده، نشر صهبا، ص
آنچه ما از مجموع معارف قرآنی استفاده میکنیم و درمییابیم، این است که مطالبهی اسلام از مسلمین، ایجاد نظام اسلامی بهنحو کامل است؛ مطالبهی اسلام، تحقق کامل دین اسلام است. این آن چیزی است که انسان در مجموع آن را احساس میکند.
دین حداقلی و اکتفای به حداقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ ما در معارف خودمان چیزی بهعنوان دین حداقلی نداریم، بلکه در قرآن کریم در موارد متعددی اکتفای به بعضی از تعالیم دینی دون بعضی، مذمت شده است »اَلَذینَ جَعَلُوا القُرءانَ عِضین« یا آیهی شریفهی »وَ یَقولونَ نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض« که مربوط به منافقین است، اشارهی به همین است. حتی برخی از بخشهای دین که خیلی برجسته است - مثل اقامهی قسط - هم کافی نیست که انسان دل خود را خوش کند که ما حالا دنبال اقامهی قسطیم و اقامهی قسط خواهیم کرد، پس اسلام تحقق پیدا کرد؛ نه، این نیست. بله مسلماً اقامهی قسط در جامعه، یک قلم مهم است.
از این آیهی شریفه در سورهی مبارکهی حدید، لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ الناسُ بِالقِسط اینجور به نظر میرسد در بادی امر، که هدف از ارسال رسل و انزال کتب و معارف الهی، اقامهی قسط است که حالا این جملهی «لِیَقومَ الناسُ بِالقِسط» را هرجور معنا کنیم - چه به این معنا بگیریم که «لِیَقومَ الناسُ بِالقِسط» یعنی «لِیُقیمَ الناسُ القِسطَ» که مثلاً «باء» را «باء تعدیه» بگیریم، که این وظیفهی مردم است که در محیط زندگی خودشان اقامهی قسط کنند؛ یا نه، «باء تسبیب» که «لِیَقومَ الناسُ بِسَبَبِ القِسط»، یعنی با قسط با مردم [رفتار کنیم]؛ هرکدام از این دو معنا یا معانیِ احتمالیِ دیگری که وجود دارد، اگر در نظر گرفته بشود - اهمیت اقامهی قسط را در جامعه روشن میکند. لکن این بدین معنا نیست که شارع مقدس از ما قبول میکند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامهی قسط و همهی همت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامهی قسط بشود، ولو برخی از احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بیتوجهی قرار بگیرد؛ نه، آیهی شریفه میفرماید که »اَلَذینَ اِن مَکَنهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصلوةَ وَ ءاتَوُا الزَکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر.« یعنی انتظاری که خدای متعال از متمکنین در ارض دارد، اینها است که اولش «اَقامُوا الصلوة» بعد «وَ ءاتَوُا الزَکوةَ وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ عاقِبَةُ الاُمور» [است]. اینجور نیست که اگر ما به قسط توجه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامهی صلات و اهمیت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه » اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطاغوت « که چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان میدهد که اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیت خداوند؛ اساس کار این است. یا وصیتی که خدای متعال در آن آیهی شریفهی سورهی شوری، به نوح و به ابراهیم و به موسی و به بقیه کرده است: اَن اَقیمُوا الدین؛ آنکه مورد نظر است، اقامهی دین است؛ یعنی همهی دین را باید اقامه کرد؛ وَ لاتَتَفَرَقوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ماتَدعوهُم اِلَیهِ اللهُ یَجتَبی اِلَیهِ مَن یَشآءُ وَ یَهدی اِلَیهِ مَن یُنیب؛ یعنی همهی دین - همهی اجزا و همهی ارکان دین - مورد توجه است، و معارض اصلی هم در مقابل این حرکت و این رویکرد - یعنی اقامهی دین بتمامه، بجمیع اجزائه، بکله - عبارتند از قلدرهای عالم، مستکبران عالم؛ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعوهُم اِلَیه؛ آنچه تو به آن دعوت میکنی، برای مشرکین[گران است]؛ یا در آیهی شریفه در اول سورهی مبارکهی احزاب؛ یاَیُهَاالنَبِیُ اتَقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ و المنِفقینَ اِنَ اللهَ کانَ عَلیمًا حَکیمًا؛ یعنی هم علیم است خدای متعال که احاطهی علمی دارد به تمام اجزا و ذرات عالم و سازوکار زندگی ذرات، و هم حکیم است؛ با حکمت، راه تو را در این مجموعه مشخص کرده و باید دنبال کنی . وَ اتَبِع ما یوحی اِلَیکَ مِن رَبِکَ اِنَ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا * وَ تَوَکَل عَلَی اللهِ و کَفی بِاللهِ وَکیلًا؛ در مقابلهی با این حرکت تو، دشمنی وجود خواهد داشت.
آیت الله بجهت | دین خدا تبعیضی نیست یا باید بگیری همه اش را یا هیچ چیزی را نگیری
شناسنامه
- عنوان: بیانات در دیدار مدحان
- منبع: مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله بهجت | کتاب "به سوی محبوب"، ص123
آیا می شود تفکیک کرد. این مثل این است که بگویند: ما نصف قرآن را قبول داریم، نصف دیگرش را قبول نداریم. کما اینکه نصاری و یهود از دوستانشان در سیصد سال قبل معاهده گرفته اند که لعن یهود و نصاری باید از قرآن حذف شود و غیر از خداپرستی چیز دیگری در قرآن نباشد!! ...دین خدا تبعیضی نیست، یا باید همه اش را بگیری یا هیچ چیزش را نگیری.