۹۴/۰۳/۲۴ چاپ ایمیل و پی دی اف

یادداشت استاد پناهیان برای «تشییع 175 غواص شهید»

175 شهید غواص با دست‌های بسته آمده‌اند تا یک ملت را از بند هر اسارت احتمالی و تحمیلی آزاد کنند./  175 شهید غواص با لب‌های تشنه آمده‌اند تا یک ملت را سیراب کنند و کسی به‌خاطر کمبود آب، ملت را ذلیل بیگانگان نکند. / بیایید دستان دعاگوی خود در ماه مبارک رمضان را به تابوت‌های نورانی شهیدان متبرک کنیم تا به استجابت دعاهایتان مطمئن باشیم.

یکی از مصادیق سخن مقام معظم رهبری که شهدا مظهر قدرت ایران هستند، همین است که:

  • 175 شهید غواص با دست‌های بسته آمده‌اند تا یک ملت را از بند هر اسارت احتمالی و تحمیلی آزاد کنند.
  • 175 شهید غواص با لب‌های تشنه آمده‌اند یک ملت را سیراب کنند تا کسی به‌خاطر کمبود آب، ملت را ذلیل بیگانگان نکند.
  • 175 شهید غواص از ضیافت الهی آمده‌اند تا ما را نزد خداوند متعال شفاعت کنند و برای مهمانی رمضان آماده نمایند.
  • خدا چه قدرتی به شهدا داده است که خود فرمود: «وَ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمالَهُم‏؛ و کسانى که در راه خدا به شهادت رسیده‏اند، خدا هرگز اعمالشان را باطل و تباه نمی‌کند.
  • بیایید از شهدا قدرت بگیریم و دستان دعاگوی خود در ماه مبارک رمضان را به تابوت‌های نورانی شهیدان متبرک کنیم تا به استجابت دعاهایمان مطمئن باشیم.

علیرضا پناهیان

1394/03/24

نظرات

روزی که شهدای غواص را گرگان اوردند،همه حس میکنند که شهدا چه طور ادم را میکشانند سمت خودشان،انروز من هم اینطور شده بودم،شهدای غواص عجیب دلم را به سمت خودشان کشیدند،من هم نامردی نکردم و رفتم تشییع جنازه انها،در حالی که از شهدا دلم خیلی گرفته بود تا ان موقع،چون کلا منت شهدا را خیلی کشیده بودم،خیلی،خیلی،خیلی!!!!اما تا ان زمان جوابی نگرفته بودم،به خاطر همین عصبانی بودم!!!!یعنی دیگر به نهایتش رسیده بود،عصبانیتمم به خاطر این بود که زا شهدا هدیه معنوی میخواستم،دنیایی نبود!!!!!جمیعت خیلی زیادی امده بودند،من نمیدانم چرا یه طوری میشم وقتی در جمع شهدا قرار میگیرم انگار که دیگر حس میکنم که خدا همه گناهانم را بخشیده و نمیدانم چه طور توضیح بدهم،اما جمعیت خیلی زیاد بود،من با اصرار تمام میخواستم از بین جمعیت خودم را به تابوتها نزدیک کنم،هرچه زور میزدم جلو بروم نمیشد،مردممرو که نمیشه حل بدی،خیلی کلافه شده بودم،میخواستم فقط به هدفم که رسیدن به تابوتها بود برسم،میدیدم که شهدا توجه میکنند،میدیدم که نه اینکه میدیدم،نمیدانم،حس میکردم،بعد یکدفعه حس عجیبی کردم،حس کردم که شهدا طور دیگری نگاهم کردند،این دیگه توهم نبود به خدا!!!!اون حس دیگه نامردیه که بگم توهم بود،همنیجوری که داشتم دست و پا میزدم یهویی یه خانومه بلند گفت واسه اینکه هممون عاقبت به خیر باشیم بلند صلوات،منم صلوات فرستادم،بعد حس کردم یکی با حالت خنده بهم تو دلم میگه،چه خبرته؟یه خورده اروم بگیر،خودم برات راه و باز میکنم بری جلو،خودترو کشتی،منم تو دلم گفتم اخه نمیشه که،شهیده!!!شهیدههههههههه!!مگه میشه خودمرو نکشم؟بدون اینکه بخوام انگار افسارمو یکی کشیدوارومتر کردم و ارام تر شدم،بعد یهویی اونه همه ادم جلوم یکی یکی رفتن کنار،اینقدر راحت رسیدم به ماشین شهدا،که خودم از این همه راحت رسیدن لجم گرفته بود،به تابوت ها که رسیدم دلم میخواست قیافه خودم و ببینم نه اینکه احساس خود شیفتگی داشته باشم نه چون مطمین بودم اون لحظه شبیه به شهدا شده روحم،یه خیلی سینی پر از شیرینی و اینها مردم میدادن،منم دلم میخواست داشته باشم اما اینقدر شلوغ بود کسی صدامو نمیشنید که یهو دیدم توی پلاستیک یکی از تابوتهای شهدا چندتا شکلاته یعنی اینقدر از خودم خندم گرفته بود که انگار،چه میدونم انگار طلایی چیزی پیدا کرده بودم،همینطور یکی یکی شکلاتارو جمع میکردم مثل بقیه مردم،خیلی هم خوشحال بودم هیچ کس اون شکلاتارو نمیبینه،واقعا هیچ کس نمیدید،منم تند تند جمعشون کردم،اخر سرم نامردی نکردم چندتارو دادم به بقیه فقط یه دونه واسه خودم موند!!!!!!!!!!!! ولی اینو میخوام بگم که من هدفم خیلی قشنگ بود،شهدا هدفم بودن ولی باز اون صدا تودلم میگفت چته؟چرا اینقدر هولی؟یعنی اینکه هنوزم نفهمیدی هدف اصلیت چیه؟واقعا نفهمیدم!!!!هنوزم نفهمیدم ولی اخر میفهمم!!!!اونروز خیلی حالم خوب شد،وقتی برگشتم خونه،فهمیدم که اون شهدا،هم رزمهای بابا بودن،و درست تو همون عملیاتی که بابا هم بود اون شهدای غواص هم بودن،به خاطر همین حسم فرق میکرد،شب که خوابیدم،خواب عجیبی دیدم،خواب دیدم یه اقایی که یه چفیه گردنشون هست اومدن دنبالم و منور بردن داخل خونه ای که نمیدونستم کجاست،فقط میتونم بگم که خیلی خوشحال بودن!!!!وقتی از خواب پریدم دیدم برادر بزرگم داره تو خواب فریاد میزنه،رفتم بالاسرش بیدارش کردم گفتم محمد چی شده،گفت یه اقایی با لباس سفید بلند یا نمیدونم چه لباسی بود دیدم که داشت میومد تو اتاق تو،من فکر کردم میخواد تورو ببره،داشتم تو خواب یا علی یا علی میگفتم که بره!!!!!!وقتی اینرو گفت با خودم گفتم یعنی خواب من توهم نبوده؟ چون درست هم زمان این خوابرو دیدیم!!!!راست بوده؟وقتی صبح برای همه تعریف کردیم،برادرم و زنداداشم تصمیم گرفتند که هرطور شده برن سر مزار اون شهدا تو غرق!!!!اون شهدا تو اب غرق شدند،با بی رحمی تمام!!!!!!اینقدر حال و هوای مزارشون غم میباره که ادم فکر میکنه اشک نریزه سنگینتره چون اصلا اشک نمیتونه جواب این همه غمی که میباره باشه!!!!!نمیدونم انگاز غم،نهایت غم وقتی به یه جایی میرسه اشک دیگه خجالت میکشه خودشو نشون بده،یا من اینطور حس میکنم!نمیدانم!!!!!ادم فقط دلش میخواد نگاه کنه!!!! انگار با نگاه کردن دلش خالی میشه!!!!!!!
مگر نه این است که ما باید پیرو خط و مشی رهبری باشیم؟؟؟
و مگر نه این است که حضرت آقا فرمودند من به تیم مذاکره کننده اعتماد دارم؟؟؟
و مگر نه اینکه فرمودند مذاکره کنندگان انسان هایی غیور و متدین هستند؟؟؟
پس آیا تعبیر ((اسارت احتمالی)) در یادداشت حضرت استاد منافاتی با اعتماد به گروه مذاکره کننده ندارد؟؟
با آرزوی توفیقات بیشتر برای روحانی محبوب حاج علیرضا پناهیان...
پاسخ:
با سلام و تشکر،
منافاتی ندارد. اعتماد به این معنی است که خائن و اهل خیانت نیستند و قصد خدمت دارند، اما اگر ایمان انسان به قدرت خدا ضعیف باشد و یا قدرت دشمن را بیش از حد بداند و مرعوب شود، یا از جهت تخصص ضعف داشته باشد، ممکن است دچار اشتباهات بزرگ هم بشود.
السلام علیکم یا اولیاء الله و احبائه
حاج آقا اجرتان با شهدا  بازگشت این عزیزان را خیلی دقیق و هوشمندانه به مسایل امروز ربط دادید.
هرکسی توفیق زیارت داشت التماس دعا
اللهم اجعلنا من المنتظرین و المحبین والمنتصرین المهدی

اللهمصل علی جمیع شهداءوغواص

غواصان راه و روش آقا و مقتداشان حضرت عباس را لبیک گفتند، در کنار شط تشنه جان دادند و حاضر نشدند امام و رهبر خود را تنها بگذارند و حاضر نشدند خم ابروی آن امام نازنین را ببینند، امروز هم ما میرویم تا با شهدا عهد ببندیم هرگز نمیگذاریم نا اهلان خون به دل اماممان سید علی بکنند!!!!!!! 

سلام با تشکر از استاد وشما 
 بر اساس نظر استاد من هم یه پیشنهاد داشتم کاش در هیأتهای مذهبی مساجد و حالا که شهدای عزیزمان امده اند در کنار پیکر منور شهدابرای پیروزی‌ ملتهای مسلمان سوریه یمن بحرین عراق ودیگر ملتهای مظلوم عالم و برای انکه نتیجه مذاکرات هسته ای باعث عزت اسلام و قران و سرفرازی ولایت و رهبری بشود انشاالله دعای جوشن صغیر را همگی با هم بخوانیم و از خدا بخواهیم مکر دشمنان اسلام ومنافقان را به خودشان بر گرداند و انها را خوار و رسوا کند انشاالله 
هرکسی توفیق حضور داشت التماس دعا
آیا " با لب‌های تشنه آمده‌اند "تعبیر ادبیاتی بوده یا واقعا اینطور بوده یعنی رمضان بوده یا ...
خدایا دستان بسته ی این بزرگان رو برامون رو کردی با این وضعیت... :( خدایا منظورت چیه هان؟ :'( خدایا بحق همین ماه مبارک که تو راهه این مملکتو از دست احمقها و دشمنا حفظ کن 
اشک ریختم امشب برای مردممون
خدا
خدا خواهش میکنم برسونش
برسون دیگه نمیتونیم خدایا
خدایا 
تنهامون نذار هرشب داریم گریه میکنیم اشک میریزیم
پس کی میاد گل نرگس

ان جدی الحسین... ینی میشه صداشو بشنویم؟!!! 
خدایا مارو ببخش بخاطر گناهانی که ظهورو عقب انداختیم. 
آی مردم شمارو بخدا به هرکی دوسش دارین بیاین یه کاری کنین. نمازاتونو اول وقت بخونین منم میخونم. 
واقعا اشاره درست به وضع کنونی بود
اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک. شادی روح شهدا صلوات.
ای زندگان دست ما مردگان را نیز بگیرید.
۲۴ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۹ زهرامحمدپور
خیلی دقیق وبه جابود  خدااستادروواسه ماحفظ کنه
عالی بود

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...