۹۴/۰۹/۲۲

کلیپ تصویری | نگاه امام رضا(ع)

• تولید: بیان معنوی
• مدت زمان: 05:06 دقیقه

• 5:06 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(12 مگابایت) | متوسط(60 مگابایت) | بالا (150 مگابایت))
• آپارات

متن کلیپ:

 گفت آقا امام رضا! «إِنَّ مِنْ شِیعَتِکُمْ قَوْماً یَشْرَبُونَ اَلْخَمْرَ عَلَى اَلطَّرِیقِ»؛ بعضی از شیعیان شما هستند خمر می‌خورند! شراب می‌خورند در طریق. در طریق. این در طریق‌اش را امام رضا گرفت بقیۀ حرفش را ول کرد. «فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی جَعَلَهُمْ عَلَى اَلطَّرِیقِ»؛ الحمدلله خدا شیعیان ما را در طریق قرار داد. «فَلاَ یَزِیغُونَ عَنْهُ»؛ از طریق جدا نمی‌شوند. «وَ اِعْتَرَضَهُ آخَرُ»؛ یک نفر دیگر اعتراض کرد، گفت آقا من تو راه بودنش را که کاری نداشتم، می‌گویم «إِنَّ مِنْ شِیعَتِکَ مَنْ یَشْرَبُ اَلنَّبِیذَ»؛ نبیذ می‌خورند! نبیذ دو تا معنا دارد، یکی شربت عسل است، یکی خمر است.

 دوباره امام رضا ببین شیعیان‌اش را چقدر دوست دارد. فرمود نبیذ؟ «قَدْ کَانَ أَصْحَابُ رَسُولِ اَللَّهِ یَشْرَبُونَ اَلنَّبِیذَ»؛ اصحاب رسول خدا آب و عسل چیزی نیست می‌خوردند دیگر، شیعیان ما. گفت آقا! من دارم می‌گویم نبیذ، من می‌گویم خمر می‌خورند! شراب می‌خورند! شما طفره می‌روی چرا از عیب شیعیان‌تان؟

 «أَعْنِی اَلْخَمْرَ قَالَ فَعَرِقَ وَجْهُهُ»؛ امام رضا صورت‌اش عرق کرد. برگشت فرمود: «اَللَّهُ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یَجْمَعَ فِی قَلْبِ اَلْمُؤْمِنِ بَیْنَ رَسِیسِ اَلْخَمْرِ وَ حُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ»؛ خدا بزرگوارتر از آنی است که در دل دوست ما اهل‌بیت محبّت به شرابخوری را بگذارد. نه اینجوری نیست. یعنی یا دوست ما اهل‌بیت نیست یا شراب نمی‌خورد. «ثُمَّ صَبَرَ هُنَیْئَةً»؛ سپس صبر کرد آقا. می‌خواهم بگویم امام رضا چقدر نگاهش قشنگ است به ما؟ امام رضا حاضر نیست عیب ما را ببیند، با خیال راحت بروید حرم امام رضا. امام رضا نمی‌بیند.

دیدی یک نفر گفت آقا این شراب می‌خورد در راه توی خیابان علنی. فرمود اِ! توی راه است؟ الحمدلله توی راه است. بروی حرم امام رضا، امام رضا خوبی‌هایت را می‌بیند. بَه! گریه کردی محرم و صفر برای حسین ما. بقیه‌اش را نمی‌بیند. عین مادر به بچه‌اش نگاه می‌کند. راحت بروید حرم، آقا به شما مثبت نگاه می‌کند. راحت.

 بعد ادامه‌اش را گوش بده. «فَإِنْ فَعَلَهَا اَلْمَنْکُوبُ مِنْهُمْ»؛ اگر یک بدختی از شیعیان ما حالا عرق بخورد. «فَإِنَّهُ یَجِدُ رَبّاً رَءُوفاً»؛ این بالاخره یک خدای رئوفی پیدا خواهد کرد. «وَ نَبِیّاً عَطُوفاً»؛ یک پیغمبر عطوف و مهربان دارد. «وَ إِمَاماً عَلَى اَلْحَوْضِ عَرُوفاً»؛ یک امامی هم سر حوض دارد که آن امام می‌شناسد این را. «وَ سَادَةً لَهُ بِالشَّفَاعَةِ وُقُوفاً»؛ یک امام‌هایی دارد کنار حوض کوثر وایستادند تا این را شفاعت کنند. بعد به آن منافق که ایمان نداشت به ولایت فرمود تو چی؟ «وَ تَجِدُ أَنْتَ رُوحَکَ فِی بَرَهُوتَ مَلُوفاً»؛ تو برو توی بیابان داغ جهنّم برو روح خودت را پیدا کن. تو چی‌کار می‌خواهی بکنی؟ فرمود آن گنهکار ما شیعۀ ما یک امام مهربانی دارد آخر سر دستش را بگیرد، تو می‌خواهی چی‌کار کنی؟ اگر خدا می‌خواست ما را ببرد جهنّم یک همچین امام رضایی به ما می‌داد؟