کلیپ تصویری | به خدا خوشبین باش
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:38 دقیقه
- منبع: درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام/ ج51
- 3:38 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(4 مگابایت) | متوسط(7 مگابایت) | بالا(13 مگابایت) | فول اچ دی(84 مگابایت))
- دریافت صوت کلیپ (3 مگابایت)
- مشاهده در: آپارات
متن کلیپ:
میخواهید با هم این نوحه را بخوانیم و تکرار کنیم؛ «رَأْسُ الْعِبَادَةِ حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّه»(عوالی اللئالی/1/27)
امام رضا(ع) میفرماید: «أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّه»(کافی/2/72) ظنّ خودتان را به خدا خوب کنید. یعنی آدم باید بگوید که «نه! خدا، خوب است، کمکم میکند، هوای مرا دارد. نه! خدا من را رها نمیکند.»
اصلاً ابلیس یک-موجود- مکّاری است؛ به خدا قسم! میبیند شما چهطوری هستی؛ همانطوری رفتار میکند. مثلاً اگر ببیند من حسّ عرفانی دارم، میگوید: «آره حسّ عرفانی خوب است...» آناً برمیگردد. نامرد تا همین دو دقیقه پیش، داشت میگفت: «ولکن بابا!» اما وقتی میبیند تو حسّ عرفانی داری-برمیگردد و یکطور دیگری فریبت میدهد-
میگویی: خُب حالا بگو ببینم ابلیس! میگوید: «واقعاً، ما اینقدر آلوده شدهایم! اصلاً خدا دیگر ما را میبخشد؟! لاالهالاالله!» بعد این آدم، با همین ابلیس وجودِ خودش-که دارد او را از رحمت خدا مأیوس میکند- به جلسۀ دعای کمیل میرود و میگوید: «خدایا! حداقل یک دانه از گناهانم را ببخش، خدایا! میدانم که تو هم نمیتوانی ببخشی! ولی حالا دیگر کوتاه بیا!»
و بعد، ابلیس به او میگوید: «حالا گریه کن، عجب حالی پیدا کردی! گریه کن، راحت باش» او هم گریه میکند ولی این گریهاش، بنزین جهنمش میشود! چون تلقی او این است: «خدا که نمیتواند مرا ببخشد، خدا که دست مرا نمیگیرد، من چهکار کنم که خدا یک نگاهی به من بکند؟ امام زمان(ع)! یک لطفی به من بکن!» در حالی که در بغل امام زمان(ع) است و امام زمان(ع) دارد آرامش میکند! ولی او میگوید: «من چهکار کنم که امام زمان(ع) یک ذره مرا نگاه کند؟!» اینها همهاش مکائد ابلیس است!
شما الآن حسن ظنتان به خدا چقدر است؟ فکر کنید؛ قشنگ فکر کنید...
الآن امتحان میگیریم؛ هر کسی سؤال من را در ذهن خودش جواب بدهد. «شما همۀتان میتوانید به سهولت به مقام معنوی حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) برسید» هرکسی باور ندارد، سوءظن به خدا دارد. چرا میخواهی نرسی؟ میتوانی برسی! باشد، نرس، ولی-بدان که- میتوانستی برسی.
همینجا این را قبول کن که آتش حسرت در روز قیامت وجودت را نگیرد. آنجا بگو: «خدایا! ما مثل آقای بهجت(ره) نشدیم ولی در دنیا هم میدانستیم که میتوانستیم بشویم، اشتباه کردیم.» اینطوری در آنجا یک کمی آرام میشوی، من به تو گفته باشم!
الآن شما چقدر حسنِ ظنّ به خدا داری؟ نگو: «حاج آقا، نمیشود!» بنا نیست که خودِ تو این کار را بکنی؛ بنا است خدا این کار را بکند. مگر آقای بهجت(ره) خودش اینطوری شده؟ اگر از ایشان میپرسیدی، میگفت: «هر چه هست، خدا لطف کرده» خُب این خدا به تو هم میتواند لطف کند. اگر-با تردید- بگویی: «به من؟!» معلوم میشود که سوءظن داری!
«حَسّنوا ظُنونَکُم بِالله»