حجت الاسلام پناهیان به "الف" خبر داد:
آماده شدن مردم قم برای استقبال از مقام معظم رهبری
- در گفتگو با: سایت خبری الف
- در تاریخ: 1389/07/27
- انعکاس در: مشرق ، Khamenei.ir
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
· جناب آقای پناهیان، همانگونه که مطلع هستید شهر مقدس قم در تب و تاب تشریففرمایی مقام معظم رهبری است و همۀ اقشار و مردم، خود را برای استقبال از ایشان آماده میکنند. به عنوان اولین سؤال، شما اهمیّت حضور مردم و استقبال پرشور از رهبر انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این دیداری که مردم قم خدمت ایشان خواهند رسید، و همچنین علما خدمتشان خواهند رسید، ولایتمداری خودشان را به نمایش خواهند گذاشت. و براساس تجربه میتوان گفت که هرگاه مردم ما ولایتمداری خود را به نمایش گذاشتهاند، برکاتی غیرقابل احصاء، غیرقابل پیشبینی و غیرقابل تصوّر به دنبال داشته است. قطعاً با این استقبال، دشمن ناامید میشود، اتّحاد و همدلی در میان علماء حاکم میشود، آیندۀ انقلاب تضمین میشود، قلب دوستداران انقلاب شاد میشود و...، ولی این برکات تمام آن چیزی نیست که خدای متعال به خاطر این استقبال به مردم ما عنایت خواهد کرد.
· شما در مورد برکات ولایتمداری عبارت «غیرقابل احصاء» و «غیرقابل پیشبینی» را بهکار بردید. ممکن است در این خصوص توضیح بیشتری بدهید؟
برکات و اثراتی که تاکنون خداوند متعال به واسطۀ ولایتپذیری و ولایتمداری مردم به ما ارزانی داشته واقعاً غیرقابل پیشبینی بوده است. شما در طول تاریخ سیسالۀ انقلاب هرجا حضور و اعلام وفاداری مردم را مشاهده میکنید، برکات و الطاف الهی را هم میتوانید ببینید.
تمام برکاتی که ما برای ولایتمداری مردم تصوّر میکنیم، چیزهایی است که «ما» تصوّر میکنیم، نه چیزهایی که «خدا» تفضّل میکند. آنچه خداوند عنایت میکند براساس « وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»(طلاق/3) خواهد بود. اگر ما در این استقبال قیام لِلّه و قیام فیالله بکنیم، ثمراتی که برای ما خواهد داشت، غیرقابل پیشبینی است. معلوم نیست خدا چه چیزهایی را به ما بدهد! بعضیها تصوّر میکنند ناامید شدن دشمن یا شاد شدن دوستان ثمرۀ اصلی این حضور و استقبال است، حال آنکه ثمرات این استقبال قطعاً بیش از این حرفهاست.
این همه عنایات پروردگار را که به صورت پنهان و پیدا وجود دارد، همه ثمرات ولایتمداری مردم ما بوده است. از برطرف شدن خطرات دشمنان ما که با مشغول شدن به همدیگر محقق میشود گرفته تا پیدا شدن مشکلات اقتصادی و ضعف سیاسی و اقتصادی که ما پیشبینی نمیکریم، همگی امدادهایی است که خداوند به واسطۀ ولایتمداری مردم به این انقلاب اعطا کرده است. یا به عنوان نمونهای دیگر اینکه دشمنان ما در بسیاری از توطئههای خود، بدون اینکه ما فعالیت و دخالتی کرده باشیم، موفق نمی شوند اینها نیز از برکت ولایتمداری است. و تازه اینها ثمرات کوتاهمدت است. به عنوان یکی از ثمرات دراز مدت، اینکه در اقصی نقاط عالم و در مناطق خارج از دسترس ما، و حتی خارج از تمنای ما اتفاقاتی به نفع این نظام و در حمایت از این نظام میافتد، همگی از ثمرات ولایتمداری است. و تازه اینها ثمراتی است که تاکنون آشکار شده است.
بنابراین ثمرات چنین استقبالهایی، که نمایش ولایتمداری مردم است، بسیار فراتر از ناامید کردن دشمن است.
· یعنی به نظر شما ناامید کردن دشمن ثمرۀ مهمّی نیست؟
نه، منظور من این نیست. بالاخره ثمرۀ طبیعی حضور پرشور مردم، منکوب، ناامید و سرخورده شدن دشمن هست. اما منظور من این است که ما نباید انگیزۀ حضور خود را در این استقبال ناامید کردن دشمن قرار دهیم.
خداوند خطاب به مومنین میفرماید:« وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ»(حج/78) در واقع خداوند متعال پس از امر به جهاد، با عبارت «حقّ جهاده» میزان این تلاش را مشخص کرده است. یعنی میزان جهاد ما باید بر اساس میزان شایستگی خدا باشد، نه بر اساس میزان خطر دشمن. «جاهدوا فیالله» یعنی حق دشمن را بگذار کف دستش ولی ما باید بعد از عبور از دشمن به دنبال تحقق «حقّ جهاده» باشیم. «حق جهاده» یعنی من میخواهم به اندازهای که خدا شایسته است برای او تلاش کنم. او اینقدر شایسته است که باید امام زمان(عج) در کرۀ زمین حاکم شود.
استقبال ما از مقام معظم رهبری باید اینگونه باشد. الان مادر شرایطی هستیم که ولایت در اوج اقتدار قرار دارد. حالا شدّت استقبالمان چگونه باید باشد؟ مجاهدتمان در این مقطع باید چقدر باشد؟ باید در حد شایستگی خداوند باشد، و در حد علاقۀ ما برای زمینهسازی برای ظهور. نباید بگوییم: «حالا که الحمدلله ولایت در کشور ما در بالاترین میزان اقتدار سیسال گذشته قرار دارد، از دشمن هم که فعلاً خبری نیست، پس لازم نیست برای این استقبال کار زیادی صورت گیرد».
ما که همیشه نباید به خاطر دشمن به خیابانها بیاییم. نهم دی و بیست و دوم بهمن، برای مشت کوبیدن بردهان دشمن به خیابان آمدیم. در روز 27 مهر که روز استقبال از مقام معظم رهبری است، باید برای حضرت دوست به خیابان بیاییم. ما همیشه نباید منتظر باشیم دشمن تهدیدی کند تا ما اعلام آمادگی کنیم، این نگاه خیلی حداقلی است. ما باید با حضورمان در این استقبال درحالیکه نه تنها دشمن عددی بهحساب نمیآید، بلکه رهبر عزیزمان هم در اوج اقتدار است، این روحیۀ انقلابی و حداکثری را در خود تقویت کنیم و به جهانیان هم نشان دهیم.
مردم لبنان اگر امروز از یک عنصر حزباللهی که با صراحت حرفهای امام(ره) و رهبری را میزند، اینگونه استقبال میکنند، اصلاً مسأله عجیبی نیست. آنها در مواجهۀ مستقیم با دشمن قرار دارند. دشمن بیخ گوششان است. آنها اصلاً خط مقدم مقابله با دشمن هستند. این استقبال آنها از رئیس جمهور ایران کاملاً طبیعی و برای سیاسیون جهان قابل فهم است.
· شما استقبال مردم قم از رهبر انقلاب را در مقایسه با استقبال مردم لبنان از جناب آقای احمدینژاد چگونه ارزیابی میکنید؟
استقبال مردم لبنان از جناب آقای احمدینژاد، از نظر تودهنی زدن به دشمن و بیدار کردن افکار عمومی خیلی ارزشمند و موثر بود. ولی استقبال مردم لبنان از ایشان طبیعی بود. استقبالی که از آقای احمدینژاد شد، برای ما خیلی طبیعی است. ما ارادت مردم لبنان به انقلاب و مردم ایران را میدانیم. اصلاً آنها ایران را الگوی خودشان میدانند، و بارها با افتحار به این موضوع اشاره کردهاند. اما استقبال مردم قم از از رهبر انقلاب از جهات دیگری دارای اهمیت ویژهای است.
در سفری که همراه تعدادی از دانشجویان به لبنان سفر کرده بودیم، در دیدار با مادر شهید عماد مغنیه، یکی از دانشجوها مطلبی را گفت که مترجم آن را ترجمه نکرد. او گفت: «به مادر شهید مغنیه بگویید ارزش شهدای شما از شهدای ما بالاتر است» ولی مترجم گفت: «من این جمله را ترجمه نمیکنم چون اولا این مطلب نادرست است و من حرف نادرست را ترجمه نمیکنم و ثانیاً میدانم مادر شهید مغنیه از شنیدن این سخن به شدت ناراحت میشود. درست است که شهدای ما غریبتر هستند ولی شهدای شما الگوی ما هستند، آنها السّابقون السّابقون هستند».
استقبال مردم لبنان از آقای احمدینژاد در حقیقت تیر خلاصی بود به پیکر نیمهجان دشمنان داخلی و خارجی نظام. این استقبال آنان از رئیس جمهور، هم دشمنان را ناامید کرد و هم افکار عمومی جهانیان را بیدار کرد. ولی استقبال مردمی که تحت ستم و تجاوز قرار گرفتهاند از رئیس جمهور کشوری که آن کشور قاطعانه از آنها حمایت میکند، مسألۀ عجیبی نیست.
در مقابل، استقبال مردم قم که در اوج اقتدار رهبری و آرامش کشور از رهبر و مقتدای خود به عمل میآورند تنها ناامیدی دشمن را به همراه ندارد. این استقبال که برخاسته از یک انگیزۀ حداکثری است قطعاً ثمرات حداکثری نیز به دنبال خواهد داشت. از آنجایی که اندازۀ تلاش و مجاهدت ما را بنا بر امر خداوند در قرآن، «حقّ و شایستگی» خدا تعیین میکند، مردم باید برای این استقبال سنگ تمام بگذارند. باید هرکسی این استقبال را میبیند از خود بپرسد: «چرا اینها اینقدر خودشان را برای این استقبال میکُشند؟ مگر کسی به رهبرشان جسارتی کرده که احساسات آنها تحریک شده باشد، تا بخواهند با این حضور احساسات خود را التیام بخشند؟» آنجاست که میتوان گفت: «این مردم که اینچنین از رهبرشان استقبال میکنند، تا امام زمانشان را هم از پس پردۀ غیبت خارج نکنند آرام نخواهند نشست». این است فلسفۀ یک استقبال انقلابی و مجاهدانه.
· جالب است استقبال مردم قم از مقام معظم رهبری مصادف با ولادت آقا علیبن موسی الرّضا است. و اتفاقاً امام رضا(ع) نیز بنابر اسناد تاریخی، مورد استقبال بیسابقۀ مردم نیشابور قرار گرفتند. به طو ری که کمترین تعداد استقبال کنندگان را بیست هزار نفر نوشتهاند. شما این دو استقبال را چگونه ارزیابی میکنید؟
استقبالی که مردم ما از مقام معظم رهبری خواهند کرد، خیلی تفاوت دارد با استقبال مردم نیشابور از امام رضا(ع). مردم نیشابور میخواستند از امام رضا(ع) که مشهور به عالم آل محمد بودند، «علم» بگیرند، ولی مردم قم میخواهند پای رکاب ولیفقیه و نایب امام زمان(عج) «عمل» کنند. بین «علم» و «عمل» فاصلۀ بسیاری است. درخواستی که مردم نیشابور از آن استقبال باشکوه داشتند، درخواست «علم» بود. آنها از امام «آگاهی» میخواستند، امام هم به آنها آگاهی داد ولی در آن زمان مردم اهل عمل نبودند و در آغاز راه آگاهی بودند. ولی درخواستی که ما مردم قم پای رکاب نایب امام زمان(عج) داریم، اذن عمل و دریافت دستورالعمل است. ما با این استقبال در حال عمل کردن به علمی هستیم که مردم نیشابور در استقبالشان از امام رضا(ع) تقاضا کردند.
در آن زمان هرچند مردم زیادی برای استقبال آمده بودند، و استقبال باشکوهی هم از امام رضا(ع) به عمل آوردند ولی معرفت عمیقی نسبت به امام زمان خود نداشتند. وقتی حضرت فرمودند: «بشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها» هیچکدام از آنها برای اعلام آمادگی خود در دفاع از امام مظلومشان شمشیر نکشیدند و به امامشان ابراز وفاداری نکردند. ولی در این استقبال مردم فریاد اعلام وفاداری خود را سر میدهند، و با شعارهایی چون «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست» «وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» و امثال این شعارها، آمادگی خود را برای دفاع از حریم ولایت اعلام میکنند. بنابراین بین این دو استقبال تفاوت بسیاری است.
· در مورد اصل استقبال از مسئولین نظام اسلامی که بعد از انقلاب در میان مردم رواج یافته، بعضیها شبههای میکنند که برگرفته از کلام امیرالمؤمنین خطاب به مردمی است که به استقبال ایشان آمده بودند. حضرت آنها را از این کار نهی فرمودند. در این خصوص نظر شما چیست؟
اولاً اینکه بعضیها ممکن است حرفهایی را بزنند و شبهههایی را ایجاد کنند اصلاً مسألۀ عجیبی نیست. چون جلوی زبان را نمیتوان گرفت. حتی در زمان امام زمان(ع) هم، کسانی هستند که نق میزنند. در روایات داریم که بعضیها با استناد به آیات قرآن دل امام زمان(ع) را خون میکنند و با آن آیات به جنگ حضرت میروند. لذا وجود چنین شبهههایی و چنین افرادی اصلاً عجیب نیست.
ثانیاً پاسخ کاملاً روشن است. اجازه بدهید اصل داستان را ببینیم. در حکمت 37 نهج البلاغه آمده است: «وَ قَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَیْنَ یَدَیْهِ» در مسیری که حضرت به سمت شام میپیمودند، گروهی از مردم شهر «انبار» حضرت را دیدند، و آنگاه آنها شروع کردند پیاده به دنبال امام و در مقابل ایشان دویدن. و مثلاً چیزی شبیه مراسم استقبال یا بدرقه انجام دادند.
ابتدا حضرت اعتراض نکردند، بلکه از علت کارشان سوال کردند و فرمودند: « مَا هَذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ؟؛ این چه کاری است که انجام میدهید؟»
خب، مگر حضرت نمیدانستند آنها چه کاری انجام میدهند؟ معلوم بود که به استقبال آمدهاند. اما منظور حضرت از این سؤال این بود که فلسفۀ این کار شما چیست؟ به عبارت دیگر حضرت میفرمایند: «برای چه این کار را میکنید؟» آنها در جواب گفتند: « خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا» این عادت ماست، هرکسی رئیس شود ما این کار را برایش میکنیم. بعد از اینکه فلسفۀ این کار خود را بیان کردند، حضرت آنها را از این کار نهی کردند و فرمودند که این کار نفعی برای امرای شما ندارد. شما هم در دنیای خود ضرر میکنید و آخرتتان را هم خراب میکنید.
اما اگر آنها در جواب حضرت میگفتند: «ما شنیدیم رسول خدا(ص) فرموده است: علیجانم اگر نمیترسیدم که مردم در مورد تو چیزی را بگویند که در مورد عیسیبنمریم گفتند، در مورد تو سخنی میگفتم که از هرجا رد شوی مردم خاک کف پای تو را به عنوان تبرّک بردارند،[این فرمایش حضرت رسول روایت مشهوری است. (اختصاص شیخ مفید، ص150)] و ما به این دلیل که تو وصی رسول ربّالعالمین هستی دورت را گرفتهایم»، حضرت مانع آنها نمیشدند. همانطور که رسول خدا(ص) در زمان هجرت مانع استقبال مردم مدینه نشدند و همچنین حضرت رضا(ع) در ارتباط با استقبالکنندگان نیشابور هیچ نهی نکردند و بلکه حدیثی نیز به آنها هدیه کردند. در حالیکه هر دوی این استقبالها بسیار پرشورتر و پرجمعیتتر از آن استقبال مردم شهر انبار بود. بنابراین نیت و انگیزۀ استقبال خیلی اهمیت دارد و تعیین کننده است.
· یعنی اینکه مردم به چه نیّتی و با چه انگیزهای به استقبال اُمرایشان بروند مهم است و اصل استقبال اشکال ندارد؟
حتماً همینطور است. به همین دلیل است که طبق روایات وقتی حضرت بقیةالله الاعظم(عج) وارد هر شهری میشوند، مردم استقبال شدیدی از ایشان میکنند. و حتی در روایت دارد که یاران خوب حضرت جهت تبرّک، به مرکب ایشان دست میکشند «یَتَمَسَّحُونَ بِسَرْجِ الْإِمَامِ ع یَطْلُبُونَ بِذَلِکَ الْبَرَکَةَ». این نشان میدهد که اصل استقبال اشکالی ندارد، مهم این است که فلسفۀ آن چه باشد. اگر فلسفۀ آن شاهپرستی باشد، خب باید ترک شود ولی اگر فلسفۀ آن خدایی باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه طبق روایات، یکی از اوصاف یاران امام زمان(ع) است.
ما آن استقبال و بدرقهای را خوب میدانیم که خودش قیام لِلّه است. خودش تظاهرات ولایی است. خودش پیغامی است برای دعوت آقا امام زمان(عج). این جنبۀ استقبال برای ما ملاک است و قداست دارد. اجازه بدهید در این زمینه خاطرهای از حضرت امام(ره) نقل کنم:
حضرت امام(ره) زمانی که در نجف یا قم تدریس میکردند وقتی سرِ درس میرفتند، شاگردانشان را از اینکه برایشان صلوات بفرستند نهی میکردند. راضی نبودند شاگردهایشان حتی احترامی در این حد برایشان قائل باشند. میگفتند صلوات را جای دیگری بفرستید. همین امام وقتی بنا بود بعد از سالها دوری از وطن به ایران بازگردند، نه تنها از شکلگیری کمیتۀ استقبال ممانعت نکردند، بلکه توصیهها و هماهنگیهایی را هم با آن کمیته داشتند.
امامی که راضی نبود سرِ درسش کسی به احترام ایشان بلند شود و صلوات بفرستد، از برنامهریزی برای استقبال میلیونی در تهران ممانعت نکردند. چون این استقبال، استقبال از شخص نبود، استقبال از شخصیت و جایگاه بود؛ جایگاه مقدّس ولایت. بعد از انقلاب هم همین روش ادامه داشت. حضرت امام(ره) به ابراز ارادت مردم میدان میداد. چون این ابراز ارادت به شخص ایشان نبود بلکه به جایگاه ولایت بود. اگر آن روز هم مردم شهر «انبار» به امیرالمؤمنین(ع) میگفتند که «آقاجان چون شما ولیاللهالاعظم هستید، جان پیامبر و وصی پیامبر هستید، ما به خاطر خدا به شما احترام میگذاریم» یقیناً امیرالمؤمنین برخورد دیگری میکردند.
وقتی مردم آب وضوی پیامبر را به عنوان تبرّک میبردند ایشان مانع نمیشدند. چرا پیامبر در این خصوص مانع مردم نمیشدند؟ چرا به آنها نمیفرمودند: «این چه کاری است که میکنید خودتان را ذلیل نکنید»؟ چون میدانستند مردم این کار را به خاطر خدا و با معرفت انجام میدهند مانع نمیشدند. اگر مردم میگفتند: «هرکسی رئیس ما باشد وقتی دست و صورتش را میشوید ما آبش را جمع میکنیم»، قطعاً حضرت مانع میشدند.
استقبال مردم قم هم از مقام معظم رهبری همینگونه است. این استقبال یک تظاهرات مقدس و نورانی است در پاسداشت مقام منیع ولایت. شأن مردم قم اجل از این حرفهاست که بدون معرفت در این استقبال شرکت کنند. در این تظاهرات و استقبال، مردم اوج علاقه و انتظارشان برای ظهور منجی کل را به نمایش میگذارند، این کار نه تنها بد نیست، بلکه در اوج معرفت، زیبایی و ایمان است.
· در پایان اگر مطلب خاصّی باقی مانده است بفرمایید؟
من به تمام کسانی که برای استقبال باشکوه از مقام معظم رهبری تلاش و برای تشریففرمایی ایشان لحظهشماری میکنند، دستمریزاد و خسته نباشید میگویم. هرکس در این خصوص هرکاری که انجام دهد اجر فوقالعاده و فوق تصوّری خواهد داشت. این کار قطعاً با رضایت و لبخند امام زمان(ع) همراه خواهد بود. ولی قطعاً اصل کارها در جای دیگر درست میشود. یعنی آن دلهایی که باید متحوّل شوند و بر بال ملائک به استقبال بیایند، آنها کار خودِ خداست که دلها را متوجه و متحول خواهد کرد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید