حجتالاسلام پناهیان در گفتگوی تفصیلی با فارس:
مرگ بر اسرائیل بدون مرگ بر لیبرال دموکراسی بی معنا است
- در گفتگو با: خبرگزاری فارس
- در تاریخ: 1389/06/14
- انعکاس در: فارس
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
استاد حوزه و دانشگاه گفت: همه جنایتهایی که در غزه مشاهده میشود نتیجه لیبرال دموکراسی است، آن وقت این احمقانه است که مرگ بر اسرائیل بگوییم اما مرگ بر دموکراسی لیبرال گفته نشود.
حجتالاسلام علیرضاپناهیان، استاد حوزه و دانشگاه در مصاحبه تفصیلی با خبرنگار سیاسی باشگاه خبری فارس «توانا»، گفت: ابزار رسانهای تهاجم فرهنگی غرب قدرت و اثر زیادی ندارند چراکه فعالیتهای دشمنان ما در جریان تهاجم فرهنگی از طریق ماهوارهها چندان موثر نیست و مردم به دلیل داشتن آئین و فرهنگ اسلامی غنی، توانستهاندبا آثار سوء چنین تهاجمهایی تا به حال مقابله کنند.
وی با بیان اینکه هرچند ممکن است ماهوارهها در بخشهای سیاسی تاثیراتی در ذهن برخی گذاشته باشند، افزود: در واقع این تاثیرات بسیار کمتر از آن هزینه و سرمایهگذاریهایی است که آنها پیشبینی کرده بودند.
*علت تحت تاثیر قرار گرفتن برخی مقابل رسانههای بیگانه ضعف بنیان فکری است
این استادحوزه و دانشگاه درخصوص بخشی از تاثیراتی که ابزار رسانهای تهاجم فرهنگی در بخشهای سیاسی داشت، تصریح کرد: یکی از دلایل آن ناشی از کمکاریهای خود ما است؛ اما اگر کمکاری نداشته باشیم خیلی موثٌرتر توان ایستادگی در برابر آن را خواهیم داشت؛ از طرف دیگر علت تحت تاثیر قرار گرفتن عدهای در مقابل چنین رسانههایی، ضعف بنیان فکری آنها است؛ رسانهها تنها بهانه هستند اما اگر آنها مبانی فکری صحیحی داشتند، چه بسا خودشان پاسخ رسانهها را میتوانستند بدهند و از تحت تاثیر آنها خارج شوند.
وی ادامه داد: در زمینههای فرهنگی و اخلاقی هم رسانهها تأثیر بسیار اندکی گذاشتند آنها انتظار داشتند با این هجوم گسترده، جامعه ما را به اوج فساد و تباهی بکشند و اکنون از اینکه هنوز زنان کشور ما حجاب دارند و هنوز ازدواج امر ارزشمندی است و در چارچوب خانواده محترم است و به سبک غربیها به طور مطلق زندگی نمیکنیم، متعجب و عصبانی هستند.
حجت الاسلام پناهیان با طرح سوالی انتقادی مبنی بر اینکه، ما برای اصلاح نگرشها و تقویت حجاب و بنیانخانواده چه کارهایی انجام دادهایم، اظهارداشت: آنها محصولات فرهنگی و رسانهای که بتواند روابط زن و مرد را تحت تاثیر شدید قرار داده و ذهنها را تخریب و مورد هجوم قرار دهد، تولید میکنند؛ کم کاری ما در این زمینه زیاد است، لذا بیشتر از هر شخصی خود هنرمندان باید به فکر باشند که در مقام مقابله با این تهاجم فرهنگی درآیند، البته مدیران نیز باید زمینهسازی و بستر لازم را ایجاد کنند، چراکه نحوه مدیریت مدیران در استفاده مطلوب از هنرمندان تاثیر خیلی زیادی در تقابل با تهاجم فرهنگی دارد.
* باید بودجه و برنامه جداگانهای برای تربیت نیروی انسانی متخصص فرهنگی تعریف شود
این استاد حوزه و دانشگاه مسائل فرهنگی را به دو بخش عمومی و ویژه تقسیم و درعین حال اظهارداشت: مدیران در مقام تدبیر و برنامهریزی باید دو طیف کار فرهنگی را کاملا از هم تفکیک و حتی بودجههایشان را از هم جدا کنند.
حجتالاسلام پناهیان گفت: برخی مسائل مربوط به موضوعهای عمومی فرهنگی جامعه و یک سلسله اقدامات، از امور ویژه فرهنگی هستند که میتواند برخی از بحرانها را برطرف کند؛ لذا باید بودجه و برنامههای مجزایی از بودجه و برنامههای عمومی فرهنگی را به صورت ویژه به پروژههای فرهنگی که میتوانند به رفع بحران اقدام کنند، اختصاص داد.
وی با بیان اینکه دانشکدههای هنری و فرهنگی در کشور مامور تربیت هنرمندان هستند، گفت: آنها نیز مانند سایرین از بستر فعالیت عمومی فضای فرهنگی و دینی دانشکده و جامعه بهرهمند میشوند.
*نباید تربیت هنرمند را به دست «جریان عمومی تعلیم و تربیت» در نظام آموزش عالی سپرد
پناهیان با بیان اینکه نباید تربیت هنرمند را به دست «جریان عمومی تعلیم و تربیت» در نظام آموزش عالی سپرد، خطاب به مسئولان، گفت: باید بودجه و برنامه جداگانهو ویژهای برای تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد تعریف شود.
وی در این رابطه افزود: مسئولان باید به این تدبیر و عقلانیت برسند که در عرصه فرهنگ، مثلا یک گروه 100 نفری را تربیت کنند و برای شناسایی استعداد و تربیت آنها هزینه بسیار جدٌی و مستقلی صورت گیرد؛ لذا اگر از این صدنفر نیمی باقی بمانند، یک تحول و یک تحرٌک در عرصه فرهنگ و هنر صورت میگیرد اما اکنون متاسفانه فقط کار فرهنگی عمومی انجام میگیرد.
پناهیان همچنین اظهار داشت: برخی موضوعات و مسایل هست که باید به صورت خاص برای آنها سریالسازی و فیلمسازی صورت گیرد چرا که اهمیت و اولویت آنها نبست به سایر مسایل بیشتر است؛ پس ما اگر در مقام تدبیر بتوانیم حساب کارهای مهم و ویژه را از کارهای عمومی جدا کنیم موفق خواهیم شد.
*کندترین بخش رشد ما طی سی سال گذشته امور فرهنگی است
پناهیان با ذکر اینکه در طول سی سال کندترین بخش رشد در بخش فرهنگی بوده است، گفت: ممکن است از نظر فرهنگی در مقایسه با کشورهای دیگر و منطقه در مقابله با تهاجم فرهنگی بسیار جلو باشیم و استقلال کشور را نیز مدیون همین فرهنگ غنی مردم کشورمان هستیم چراکه فرهنگ دینی در اعماقجان مردم کشور ما جا دارد.
وی ادامه داد: ولی این کاملا محصول زحمت و مدیریت ما نیست، قوٌت دین ما بسیار بالا است که با اندک قدمتی که از سبقه دینی در کشور ما می گذرد، آثار فراوان آنرا شاهد هستیم.
حجتالاسلام پناهیان یکی از دلایل کند بودن حرکت فرهنگی را، تخصصی ندانستن کار فرهنگی دانست وافزود: در کشور ما یک دانشکده فرهنگی که بتواند مدیر فرهنگی در اندازههای جمهوری اسلامی تربیت کند و همچنین یک رشته مدیریت فرهنگی که با توجه به ارزشهای فرهنگی جامعه ما به تعلیم و تربیت بپردازد، وجود ندارد؛ همه کسانی که در این زمینه کار میکنند معمولا ذوقی کار کرده که روزی به پایان میرسد و چه بسا آسیبهای خود را نشان دهد.
*باید در زمینه فرهنگی تولید دانش صورت گیرد
وی تاکید کرد: ما باید در زمینه فرهنگی تولید دانش کنیم؛ لذا در عرصه کار فرهنگی کردن شایستگی افراد برای تصدٌی امور فرهنگی باید خیی مورد دقت قرار گیرد؛ هر فردی که روحیه فرهنگی داشت لزوما مدیر فرهنگی خوبی نیست و حتی هر کسی روحیه فرهنگی درست داشته باشد کمتر پیدا میشود که درک فرهنگی درستی داشته باشند ممکن است او نیز نتواند مدیر فرهنگی خوبی شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: هر شخصی که دغدغه فرهنگی داشت لزوما درک فرهنگی درستی ممکن است نداشته باشد و یا هر فردی روحیه تربیتی خوبی داشت و میتوانست فرد را خوب تربیت کند او لزوما نمیتواند یک جامعه را خوب تربیت کند.
پناهیان تصریح کرد: فرهنگی که میخواهد در موقعیت و مکان برتری قرار گیرد نیازمند مدیر توانای فرهنگی است؛ چراکه دیده میشود رهنمودهای فرهنگی حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری به سهولت روی زمین مانده که نشان دهنده مشکلات آشکاری است که در عرصه مدیریت فرهنگی وجود دارد.
* در بین همه نهادهای فرهنگی کشور، صدا و سیما نقش کلیدی دارد
این پژوهشگر برجسته اظهارداشت: در بین همه نهادهای فرهنگی کشور، صدا و سیما نقش کلیدی دارد و هیچ نهاد فرهنگی دیگری در تاثیرگذاری، با صدا و سیما قابل مقایسه نیست، حتی حوزههای علمیه و دیگر نهادهای فرهنگی و معنوی از قدرت صدا و سیما نمیتوانند فاصله بگیرند و بسیاری از مواقع واسطه نهادهای فرهنگی دیگر همین صدا و سیما است.
وی همچنین تاکید کرد: مسئولان چنین رسانه باعظمتی حتما تلاش خود را انجام میدهند، اگرچه خیلی اقدامات شدنی وجود دارد که میشود در این رسانه برای آن برنامهریزی کرد و نتیجههای بسیار مثبتی گرفت؛ بنابراین رسانه باید بخشی از وقت خود را به شدت روی این موضوع بگذارد و از افرادی که صاحبنظر و متفکر هستند و ایدههایی دارند نظرخواهی کرده تا گرهها را باز کنند.
پناهیان با اشاره به اینکه چنین افرادی در کشور ما زیاد نیستند، اضافه کرد: سرمایهگذاری رسانه برای یافتن چنین اشخاصی و گرفتن نظرات کارشناسی آنها که بتوانند در برنامهریزیهای چنین رسانهای پیشنهادهای موثر، کلیدی و نجات بخشی بدهند باید از محورهای مهم کار رسانه باشد.
*بخشهای پژوهشی صدا و سیما باید رسانه اسلامی پویا را تئوریزه کنند
وی درادامه نقش دانشکده صدا سیما را در تربیت مدیر فرهنگی بسیار کلیدی دانست و تاکید کرد: در دانشکدهصدا و سیما باید رشتهای وجود داشته باشد که بتواند مدیران و برنامهریزان آینده رسانه را تربیت کند و تنها به تربیت فیلمبردار و تکنسینها بسنده نکند؛ چراکه اینها در جاهای دیگر هم تربیت میشوند.
به نظر وی بخشهای پژوهشی دانشکده صدا و سیما باید یک رسانه اسلامی پویا را بتواند تئوریزه کنند و دانش اداره یک رسانه اسلامی باید در پژوهشکده دانشکده صدا و سیما و یا در پژوهشکده خود صدا و سیما تولید شود، چراکه اگر این دانش فراتر از ذوقها و سلیقهها تولید شد به نتایج خوبی خواهیم رسید.
*جهان توسط مافیای قدرت به صورت منافقانه و ملحدانه اداره میشود
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به نقش پنهان فراماسونری مافیای قدرت و ثروت، در حوزه هنر وعلوم انسانی اشاره کرد و بیان داشت: اساسا معتقدیم جهان توسط مافیای قدرت به صورت منافقانه و ملحدانه اداره میشود.
وی در ادامه گفت: اگر از حقوق بشر دم زده میشود منافقانه است، اگر از اقتصاد آزاد، جهان باز سیاسی، دموکراسی، آزادی اجتماعی، سیاسی و حقوق شهروندی حرف میزنند منافقانه و با ریا و تزویر از آن حرف میزنند، چراکه در پشت پرده ماجرا مافیای قدرت، ثروت، سیاست در حال اداره جهان است.
پناهیان در همین زمینه افزود: این مافیا در عرصه فرهنگ و هنر و علم اندیشه نیز وجود دارد، بنده تردید ندارم این مافیا در تولید مهمترین آثار هنر تاثیر اساسی و دخالت دارد.
این استاد دانشگاه تشریح کرد: هالیوود که جایگاه روشنی در تولید محصولات سینمایی دارد و دخالت سازمانهای صهیونیستی و فراماسونری در آنجا کاملا روشن است؛ همچنین در جشنوارههای بزرگ بینالمللی مثل «کن» و سایر جشنوارهها نفوذ صهیونیستها در آنجا بسیار آشکار است و اینها از بدیهیات است، چیزی نیست که ما سادهلوحانه آن را رد کنیم؛ بلکه کاملا هوشمندانه باید اینها را با دلایل، شواهد و آمار و اطلاعات بپذیریم.
*سرفصلهای علوم انسانی مطابق دکترین و پروتکلهای صهیونیستها است
حجتالسلام پناهیان با اشاره به مسائل مربوط به علوم انسانی، بیانکرد: اگر سرفصلهای علوم انسانی را در سرتاسر جهان با نگاه عمیق رصد کنیم، خواهیم دید لابی صهیونیسم در این سرفصلها تاثیر اساسی دارد و این خطر را باید بسیار جدی گرفت.
وی با بیان اینکه بسیاری از سرفصلهای علوم انسانی در بسیاری از دانشگاههای غرب به صورت جدی استانداردسازی میشود، اظهار داشت: به چه علت دانشجویان ما باید آنها را بخوانند و امتحان دهند؛ با علم به اینکه آنها مطابق دکترینی است که صهیونیستها برای اداره عالم دارند و دقیقا مطابق طرحی است که صهیونیستها در پروتکلهای زعمای صهیونیست آنرا طراحی کردهاند.
این استاد برجسته حوزه با بیان اینکه چون کشور ما اسلامی است و حاکمیت با ارزشها است، تصریح کرد: اگر چنین مافیای جهانی وجود نداشت، در عرصه فرهنگی، هنری و علوم انسانی در کشور به صورت طبیعی با نوعی از نفاق مواجه میشدیم تا افرادی به صورت پنهانی و منافقانه دست به اقداماتی بزنند.
*در هر جامعه دینی ممکن است به صورت طبیعی نوعی نفاق بوجود آید
وی اظهارداشت:ممکن است نوعی از نفاق در هر جامعه دینی پدید میآید و اشکالی هم ندارد و تقصیر دین هم نیست، چراکه با حاکمیت ارزشها ممکن است نفاق به وجود آید، اما بعد در مسیر گذر جامعه از این مرحله گذرخواهد کرد و جامعه را به یک نقطه مطلوبی میرساند، بنابراین در جامعه بصیرت و مراقبت مردم و مدیران ضروری است.
پناهیان با بیان اینکه نفوذ مافیا به صورت آشکار نیست، تصریح کرد: مافیای قدرت بینالمللی به صورت منافقانه و پنهان نفوذ میکنند و با هزینه کردن پول و دلار کلان برای عناصر فرهنگی رسانهای مطالب خواست خود را پیادهسازی میکنند و این کار را به راحتی انجام میدهند.
* برخی هنوز مفاهیم بی اساسی را به اسم مفاهیم علمی در دانشگاه زنده میکنند
پناهیان با بیان اینکه متاسفانه در عرصه سیاسی کار فرهنگی لازم را انجام ندادهایم، اظهارداشت: ما اگر کار فرهنگی کردهباشیم به روشنی در مییابیم مفهومی به نام سکولاریسم و دموکراسی، به شدٌت بیآبرو هستند، مفهومی است که مورد نفرت عقلای عالم و افکار عمومی جهان است.
وی در ادامه این گفتگو تصریحکرد: نمیدانم چرا برخی هنوز به خود اجازه میدهند که مفاهیم بی اساسی را به اسم مفاهیم علمی که نه علم تجربی و هیچ فلسفه محکمی از آنها پشتیبانی نمیکند را مجدد در دانشگاه زنده کنند.
حجتالاسلام پناهیان به سخنرانی خود درجمع اساتید دانشگاه امیرکبیر اشاره کرد و گفت: ما در جامعه به سمت و سوی جامعه اسلامی در حال حرکت هستیم و ادعا نمیکنیم که اسلامی شدهایم اما آمریکا که ادعا میکند مهد آزادی و دموکراسی است این جنایتهای وحشتناکرا انجام میدهد.
وی ادامه داد: در واقع تئوری دموکراسی لیبرال شکست خورده است، امروز دیگر این تئوریها همانند نظریات مارکسیست بی ارزش بوده و نقد کردن اندیشههای مفتضح غربی هم بیهوده است چراکه هیچ انسان عاقلی، ذرٌهای فریب اندیشه و نظریات غربی را نمیخورد و رسما باید این فصلها و سرفصلها از جامعه دانشگاهی ما به خصوص در علوم انسانی حذف و جایگزینی محکم برای آن قرار داده شود.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: اکنون در کدام دانشگاه عالم اندیشمند عاقلی را پیدا میکنید که به صورت گسترده به آموزش و حتٌی نقد مبانی مارکسیسم آن اقدام کند چراکه دوره مارکسیسم گذشت و امروز فایدهای از پرداختن به آن حاصل نمیشود.
وی باطرح این سوال که چرا مفاهیم شکست خورده در صحنه غرب که حتی قادر نیستند جوامع خود را اداره کنند باید در مباحث دانشگاهی کشور تدریس شود؛ از مسولان آموزش عالی انتقاد کرد.
*مرگ بر اسرائیل بدون مرگ بر لیبرال دموکراسی احمقانه است
حجتالاسلام پناهیان اظهار داشت: همه جنایتهایی که در غزه مشاهده میشود نتیجه لیبرال دموکراسی است، آن وقت این احمقانه است که مرگ بر اسرائیل بگوییم اما مرگ بر دموکراسی لیبرال گفته نشود و اگر واقعا مرگ بر اسرائیل میگوییم چرا دموکراسی غربی را در دانشگاههای خود تدریس میکنیم.
وی ادامه داد: روزی شهید مطهری این موضوع را مطرح کرد که باید مارکسیسم را در دانشگاه خود تدریس کنیم و مارکسیسم را نقد کنیم چون مسئله روز بشریت بود و باید به دموکراسی پرداخته و آن را نقد میکرد؛ اما امروز با مختصری کار فرهنگی میتواند برای همه روشن شود که دموکراسی دورهاش گذشته است.
این استاد دانشگاه بیان داشت: کسانی که از طریق علوم انسانی اهداف سیاسی را پیگیری میکنند، این کار سیاسی آنها بیمنطق و کور است؛ لذا کسانی که بخواهند از علوم انسانی علیه نظام اسلامی و به نفع دموکراسی غربی استفاده کنند؛ آنها هم مانند ترورهای منافقین کور عمل میکنند.
پناهیان با انتقاد صریح از سهل انگاری در امور فرهنگی گفت: مدیران فرهنگی باید باجدیت به این عرصه وارد شوند؛ لذا اگر واقعا همین دو سه تا معادله ساده را قبول دارند که آمریکا مهد لیبرال دموکراسی است و تمام این جنایتها نتیجه همین لیبرال دموکراسی است پس این تئوری شکست خورده است بنابراین دیگر نباید از آین تئوری بی آبرو سخن گفت و تدریس کرد.
*پدیده «ولایت فقیه» در عمل خود را به اثبات رسانده است
وی با اشاره به عملکرد خزنده جنگ نرم خاطر نشان کرد: جنگ نرمی که مقام معظم رهبری بیان فرمودند نبردی است که بیش از آنکه از پشتوانههای علوم انسانی برخوردار باشد، از پشتوانههای فرهنگی و فریبنده برخوردار است؛ آنها در جنگ نرم بیشتر عوام فریبی میکنند تا اینکه به صورت علمی کار کنند چون واقعا مدتها است از نقد دموکرسی عبور کردهایم.
حجت السلام پناهیان با یادآوری اینکه اندیشههای ناب دینی قدرت خود را نشان داده و به اثبات رسانده است، بیان داشت: هیچ کس در عالم حق ندارد که با نظریه مترقٌی «ولایت فقیه» اشتباه برخورد کند و این پدیده را پدیدهای بیبرکت برای منطقه برای ملتها بداند، لذا آنقدر در عمل و تجربه تئوری ولایت فقیه خود را به اثبات رسانده است که شما نمونهها و مشابهات ان را در منطقه به وضوح مشاهده میکنید.
وی با ابراز اطمینان از اینکه کارهای قلمی آنها در تبیین دفاع از مبانی سکولاریزم و لیبرالی خاک خواهد خورد اظهارداشت:این مباحث پوچ در جامعه دانشگاهی در آینده به هیچوجه جدی گرفته نخواهد شد چراکه مفاهیم غربی رنگ خود را از دست دادهاند.
پناهیان گفت: امروز واقعیتها به کمکما آمدهاند، واقعیت هایی که در اروپا، آمریکا و فلسطین میگذرد، همه ادعاها را روشن کرده است.
*تبیین دقیق و علمی نظام ولایت فقیه موجب الگو شدن آن برای جهان میشود
این استاد دانشگاه با بیان اینکه مبانی نظری پشتیبانی کننده جنگ نرم در اوج ضعف قرار دارند، بیان داشت: آنها فقط مشغول عوام فریبی هستند که در مقابل آن باید کار فرهنگی خوب، افشاگرانه و تبیین کننده کرد و از عرصه علم هم آثار گمراهکننده آنها را پاک کرد.
حجتالاسلام پناهیان درپایان تاکید کرد: امروزه باید تولید علم کرد، ما نظام ارزشمند ولایی را دارا هستیم و در نظام ولایی دستورات و مبانی سیاسی اسلام بسیار بنیانهای دقیقی دارد که اگر آنها را به صورت دقیق و علمی در جامعه پیاده و اجرا کنیم حتی برای جوامع غربی هم الگو خواهیم شد و به یک مردم سالاری دینی حقیقی خواهیم رسید.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید