در گفتگو با هفته نامه رسانه جنوب مطرح کرد:
جوانان ما از نظر اعتقادی بسیار قویتر ازنسلهای گذشتهاند
- در گفتگو با: هفته نامه رسانه جنوب
- در تاریخ: 1389/01/18
- انعکاس در: سدیدنیوز
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
هفته نامه رسانۀ جنوب:
خطیبی جوان و خوش سیما که لبخند مداومش بر خیل مستمعین میافزاید. کلامی دارد شیوا و شنیدنی؛ نه زیاد میگوید و نه کم میگذارد و منبرش هم اصلاً حوصله سَر بَر نیست، زبانش نیز همه فهم است نه به خاطر اینکه مسائل پیش پا افتاده را مطرح میکند بلکه به این دلیل که با زبانی ساده بذر مفاهیم عمیقی را در جان شنونده مینشاند.
تُن آرام صدا و کلام موزونش آرامشی ارغوانی در روح آدمی میتراود. او که لباس پیامبر را به امانت بر تن دارد، تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا از این بار امانت روسفید به در آید؛ چرا که لباس مقدّس روحانیت وظیفۀ دارندهاش را چندین برابر میکند و مسئولیت اجتماعیاش را دشوارتر! زیرا او دیگر یک انسان معمولی نیست؛ او پرچمدار یک سیستم ایدئولوژیِ ارزشمند، به نام اسلام و الگویی برای هزاران ره روست.
بسیاری از پامنبریهای حاج آقا ایشان را به نگاه دقیق و متفاوت به موضوعات در کنار بیان شیوا و بلیغ میشناسند و شاید همین نکته است که مخاطبانی از سلیقهها و تیپهای متفاوت را متوجه ایشان کرده است؛ با شناخت همین خصوصیات، در حاشیۀ یادوارۀ شهدای مسجد امام حسن عسکری (ع) با او همکلام شدیم و او را نکته سنجتر از آنچه تصور میکردیم؛ یافتیم.
آنچه در پی میآید ما حصل گفتوگوی پنجاه دقیقهای رسانۀ جنوب با حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان است که از نظر میگذرد:
- نظرتان در مورد خوزستانیها چیست؟
ارتباط من با خوزستان به دوران نوجوانی برمیگردد. زمان اعزام به جبهه، اولین نقطهای که در خوزستان از قطار پیاده شدم، اندیمشک بود لذا اندیمشک برای من محل خاصی بوده، خاطرات زیادی از آن روزها در اندیمشک برایم باقی مانده، محل وداع با دوستان شهید، جای خالی آنها بعد از عملیات، آماده شدن برای عملیات و ...
- در شلمچه هم بودهاید؟
بله، در عملیات کربلای 5 در شلمچه در جریان محاصرۀ خرمشهر در سال 61 نیز مدت ده روز در آنجا حضور داشتم چون حساسترین منطقه آزادسازی خرمشهر هم آنجا بود. خاطرم هست یک شب تا صبح در بین مجروحینی که اکثراً به شهادت رسیدند خوابیدم و تصادفاً یک نفر ما را از آنجا بیرون آورد چون لیاقت شهادت نداشتیم.
- یک خاطرۀ زیبا از دوران دفاع مقدّس به یاد دارید؟
در زمان عملیات بیتالمقدّس، زمان زیادی صرف مقدّمات عملیات شد و خیلی از رزمندگان به بیماریهای متعددی دچار شدند. فاصلۀ ما با دشمن بسیار کم بود و به آسانی با کلاش تیرندازی میکردیم و سرمان را میدزدیدیم که تیرهای آنها به ما نخورد. بین سنگری که در آن مستقر بودیم و جایگاه دشمن جسدهایی بود که طبیعتاً نمیشد آنها را دفن کرد لذا میکروب و آلودگی در آن منطقه بسیار زیاد بود و همین باعث میشد که ما دچار کسالت شویم. زمانی که این اتفاق میافتاد چند نفر از مرکز میآمدند و جستجو میکردند که کدام رزمنده دچار بیماری شده تا او را به عقب بازگردانند؛ با وجود اینکه شرایط بسیار سخت بود و خیلیها از بیماری رنج میبردند اما هرطور که شده بود بیماری خود را به شکلی پنهان میکردند تا به عقب برده نشوند و در آزادسازی خرمشهر شرکت داشته باشند.
مثلاً پیش از آنکه پرستاران برای شناسایی بیماران به سنگر بیابند آنها میگفتند که ما میخواهیم تلفن بزنیم و به همین بهانه پنهان میشدند تا اینکه پرستاران از سنگر خارج شوند. علیرغم مشکلاتی که به وجود آمده بود ولی آن مقطع زمانی، دوران بسیار خوشی بود که بچهها برای حضور در سختیها از اینکه بخواهند بیماری خود را آشکار کنند یا لااقل مداوا شوند فرار میکردند...
- هنگامی که مقام معظم رهبری را میبینید چه احساسی دارید؟
زمانی که مقام معظم رهبری را میبینم، احساس میکنم فردی را که محبوب و مطلوب خداوند متعال است از نزدیک مشاهده کردهام. شاید دیدن یک ولی خدا از نزدیک و لمس کردن فضائل او برای همۀ آدمها جزو آرزوهای دست نیافتنی باشد ولی وقتی این آرزو محقق میشود، انسان بهجت و سروری را درون خود احساس میکند. بدون اغراق عرض میکنم، من هر وقت ایشان را میبینم احساس میکنم یک ولی خدا را دیدهام و دوست دارم به جزئیات ویژگیهای ایشان دسترسی پیدا کنم و ببینم چگونه این همه فضائل، نورانیت، معنویت و قوت یکجا در او جمع شده است. شخصیت ایشان سالیان سال است که برای من جذاب و درسآموز بوده است. معمولاً کمتر کسی پیدا میشود که بتواند در زندگیام از من دلبری کند؛ اگر فضیلتی را در کسی میدیدم یا در اوج نبوده یا در کنار فضائل دیگر نبوده و یا در چنین قالب زیبا و با شکوه نبوده، اما به اعتقاد بنده خداوند متعال حقیقتاً به ایشان فضائل منحصر به فردی داده که بقیه افراد جامعه هم باید از آن استفاده کنند. یکی از بزرگترین نعمات خدا همین است که آقا رهبری جامعۀ ما را بر عهده دارند و موقعیت ولایت،نورانیتِ ایشان را مضاعف نموده است.
- به نظر شما، علت هجمه به جایگاه ولایت و شخصیت مقام معظم رهبری در مقطع کنونی چیست؟
دشمنان ما دقیقاً مطلعاند که انقلاب اسلامی ایران از ابتدا تاکنون مطیع امر ولایت بوده و این اطاعت به صورت تصادفی صورت نگرفته است؛ اساساً جایگاهی که ولایت در منظومۀ معارف دینی و در حیات اجتماعی و سیاسی جامعه اسلامی دارد جایگاه بسیار ویژهای است که خوشبختانه در حال حاضر ولایت ما در جایگاه حقیقی خود قرار گرفته و تفسیر و اهمیتی که در روایات ائمه معصوم به این امر داده میشد، هماکنون در جامعه اسلامی ایران مشخص شده است. بنابراین طبیعی است که دشمنان ما از هیچگونه هجمهای جهت تخریب ولیفقیه فروگذاری نمیکنند و نکته دیگر اینکه طبیعتاً به واسطۀ ویژگیهای مثبت و منحصر به فردی که مقام معظم رهبری از آن برخوردارند؛ حسادت نیروهای داخلی را برانگیخته، هرچند که این حسادتها بیسابقه نیست و در تاریخ اسلام نیز نسبت به اولیا خدا از این قبیل حسادتها اتفاق میافتاد.دشمن میداند که تا وقتی رهبری تضعیف نشود نمیتواند مقابل جریان پویای انقلاب اسلامی بایستند؛ پس هجمه به رهبری از هر سو وجود دارد ولی جایگاه رهبری در دلهای نورانی و با بصیرت مردم، جایگاه بسیار رفیعی است و با این هجمهها از بین نخواهد رفت. جریاناتی که در داخل نظام مشکلاتی را برای رهبری به وجود آوردهاند؛ بدانند آنچه تاکنون موجب حیات سیاسی آنها شده؛ تحمل و بزرگواری مقام معظم رهبری بوده و در غیر اینصورت اگر آقا اشارهای بفرمایند؛ دیگر هیچ اثری از آنها باقی نخواهد ماند.
- به نظر شما علت اینکه برخی از دوستان قدیمی رهبر در حق ایشان جفا کردند چیست؟
برخی از سیاسیون جامعه خود در آستانۀ مرگ و حیات میبینند؛ لذا طبیعی است که ما شاهد بدترین رفتارها از سوی آنها باشیم؛ اگر مسئله اینقدر جدی نبود؛ اینها حداقل سعی میکردند حداقل ظاهر را حفظ نمایند، اما وقتی کسی قصد اصلاح شدن ندارد و موقعیت خود را از دست رفته میبیند؛ طبیعی است که این طرز برخورد را در پیش میگیرد.
- با توجه به جریانات اخیر، نظر شما در خصوص موضعگیری دوپهلوی خواص و نخبگان جامعه چیست؟
طبیعتاً این موضعگیریهای دوپهلو باقی نخواهد ماند و به مرور زمان مشخص میشود که این موضعگیریها یک جانبه و در واقع آب ریختن به آسیاب دشمن بوده است.
- به نظر شما فتنۀ پیش آمده در برهه کنونی چه نتایج مثبت و منفی را در پی داشته است؟
هرگاه دشمن قصد به آشوب کشیدن جامعۀ ما را داشته و در صدد سوء استفاده از جریانهای مخالف داخلی بوده، نتیجۀ عکسی به دست آورده است، زیرا در چنین شرایطی حسایّت مردم افزایش پیدا میکند و وقتی این اتفاق بیافتد حرفها به خوبی شنیده میشود و نهایتاً هم حرف حق توسط مردم پذیرفته میشود. تمام اکثریت مطلقی که به بنی صدر رأی داده بودند؛ در طی کمتر از یک سال به رذالت او پی بردند و شرایط به گونهای رقم خورد که او هیچ پشتوانهای برای خود پیدا نکرد و در نهایت به شکل تأسفباری از کشور خارج شد. بنابراین در مجموع میتوان گفت که فتنۀ اخیر اثرات مثبت بسیاری را برای جامعه در پی داشته است، اگرچه آنهایی که این هزینهها را به دست نظام گذاشتند در پیشگاه الهی باید پاسخگو باشند.
- اگر مایل باشید گریزی هم به مسائل فرهنگی و جوانان داشته باشیم؛ به نظر شما کار با جوانان سخت است؟
خیر! اتفاقاً هم شیرین است و هم آسان!
- پس چرا در حال حاضر این مسئله به یک دغدغه تبدیل شده است؟
طبیعی است که این مسئلۀ مهم برای خیلیها یک دغدغه است از این جهت که باید کار فراوانی در این زمینه صورت بگیرد ولی ما متأسفانه هنوز نتوانستیم به این فراوانی نیاز پاسخ مناسب و قابل قبولی بدهیم. به بیان دیگر ما با یک زمین حاصلخیز و پهناور مقابل بودیم که پس از گذشت چند سال از به دست آوردنش هنوز نتوانستیم از تمام این زمین محصول کافی کشت کنیم. اگر به این سرزمین حاصلخیز رسیدگی نشود مثل این است که خار مغیلان خود رو در آن سرزمین روییده شده و زمینۀ مزاحمت مسافران این سرزمین را فراهم نموده است. یکی دیگر از دلایل این دشواری و سختی، طمع دشمن است؛ دشمن به جوانان ما چشم دوخته و برای تحقق اهداف خود بر روی آنها برنامهریزی میکند. کوچکترین غفلت ما نیز سبب میشود که بستر مناسبی برای فعالیت دشمن فراهم شود. اساساً این مقطع سنی ارزش و اهمیت فراوانی دارد و بیشترین تبلیغ دین، برای رسیدن به سعادت جامعه باید در این طبقه صورت بگیرد.
- نقاط قوت و ضعف بچه مسلمانها را در چه میدانید؟
یکی از نقاط ضعف بچه مسلمانها این است که وقتی به سقفی از خوب بودن میرسند، به آن بسنده میکنند و دیگر رشد در مراحل عالی را دنبال نمیکنند؛ این خیلی بد است! اما یکی از نقاط قوتها این است که در مواقع خطر پایهاند و واقعاً میشود حداقل در دقیقۀ 90 روی آنها حساب کرد و اتفاقاً دشمن هم خیلی از این نقطۀ قوت میترسد و از قدرتی که ایمان در جوانهای ما ایجاد کرده به شدّت واهمه دارد.
- نیروهای فعال مساجد اهواز در بحث ارتباط با جوانان و جذب آنها تاکنون موفقیتهای بزرگی داشتهاند، دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
از دیرباز تاکنون فرهنگ منحصر به فردی در اهواز رواج داشته و آن هم اینکه طلبههای جوان در مساجد همراه ائمۀ محترم جماعات حضور داشتند و به فعالیت فرهنگی و ارتباط با جوانها میپرداختند؛ این شیوه واقعاً یک الگوی ملی است و اخیراً به بسیاری از مناطق دیگر نیز سرایت کرده است. بنده نیز به دلیل آنکه پدرم روحانی بود و در تهران مسجدی داشت، چنین کارهای مشابهای در مسجدمان انجام میدادیم، بعد از یکی دو سال که طلبگی خواندم کتابهای شهید مطهری را به جوانهای دیگر درس میدادم و اصلاً قوام پایگاه بسیج ما به خلاصه کردن کتابهای شهید مطهری و این قبیل فعالیتهای خودجوش آموزشی بود. من واقعاً میدانم که مزه این کار چقدر شیرین است و این فعالیتها چه احساس زیبایی را در روح انسان جاری میسازد. خوشبختانه این ویژگیمنحصر به فرد شهر اهواز به صورت یک فرهنگ باب شده و به اعتقاد من این فرهنگ، یک فرهنگ قیمتی است و بهای زیاد دارد. من دست تمام بنیانگذاران چنین حرکتی را میبوسم و البته از آیتالله جزایری که با متانت و بزرگواری رهبری این حرکت را به خوبی انجام دادند، نیز بسیار تشکّر میکنم. این حرکت فرهنگی سبب شد که شهر اهواز از حجم عظیمی از خطرها و تهدیداتی که با آن در پیش از دوران دفاع مقدّس و پس از آن روبهرو شد، مصون بماند. مردم خوزستان واقعاً باید قدر پایگاههای فرهنگی مستحکم را بدانند، زیرا مساجد خوزستان در مبا حث فرهنگی جزء برترین مساجد کشور به شمار میآیند.
- آیا روشهای بدیعی برای جذب مخاطبین جوان به مباحث فرهنگی و جلوگیری از تحقق برنامۀ دشمن در جهتِ دینزدایی از این قشر، وجود دارد؟
بله! ما هنوز خیلی از این راهها را نرفتیم؛ ما هنوز مشکلات جوانان جوامع غرب را برای این قشر از جامعه موشکافی نکردهایم؛ جامعۀ غرب جامعهای است که در فساد پیش رفته و مدت زیادی است که دچار این مسئله شده است. ناامیدی، یأس، شکستها و افسردگیهایی که در جوامع غربی وجود دارد، باید به جوانان ما نشان داده شود تا آنها بدانند که همان یک لحظه گرایش به گناه و خطا که ممکن است در جوامع ما رواج پیدا کند، نشأت گرفته از همان جوامع غربی است. جوانی که به روابط آزاد علاقه دارد باید بداند که نتیجۀ این روابط که در بسیاری از جوامع دیگر وجود دارد؛ تاکنون به کجا رسیده و پس از آن چه سرنوشتی خواهد داشت. اگر جوان ما با این موضوع آشنا شود؛ قبح این کار را درک خواهد کرد و در نهایت به چنین مسائلی گرایش پیدا نمیکند.
- برای تقویت ایمان جوانان چه بایدکرد؟
به نظر من، بیان حقایق تاریخ اسلام و ارتباط قوی با اهلبیت بهترین راه حل است. جوانان ما دوست دارند که از اعماق دلشان به کسی عشق بورزند و در این میان هیچکس به جز ائمۀ اطهار (ع) شایستگی این محبت را ندارد.
- چه کتب و منابعی را برای مطالعۀ جوانان توصیه میکنید؟
درحال حاضر و منابع بسیار خوبی برای مطالعۀ جوانان در بازار وجود دارد که در این میان نکتۀ قابل بحث، دیدگاه نویسندۀ آن کتب است که جوانان باید به آن توجه ویژهای داشته باشند، زیرا کوچکترین غفلت، بزرگترین اشتباهها را در پی خواهد داشت.
- برخی بر این باورند که اعتقادات جوانان امروز در مقایسه با نسلهای پیش، ضعیفتر شده است، نظر شما چیست؟
من این حرف را قبول ندارم و احساس میکنم که اعتقادات جوان امروز ما نه تنها از نسلهای پیش چیزی کم ندارد، بلکه از نظر کیفی و کمی، حتّی نسبت به دوران دفاع مقدّس هم بسیار قویتر است.
- پس چرا چنین دیدگاهی در جامعه رواج پیدا کرده است؟
برخی از افراد سطحینگر، طبق ظواهر نتیجه گیری میکنند که این به شدت اشتباه است.
- با توجه به مباحثی که مطرح نمودید؛ به نظر شما جامعۀ کنونی ما از ظاهری ایدهآل برخوردار است؟
ظاهر کنونی جامعۀ ما، ظاهری ایدهآل نیست و چه بسا نسبت به گذشته فاصلۀ بیشتری با نقطۀ مطلوب پیدا کرده است اما در یک جمعبندی باید گفت که ارزشها و اعتقادات جامعۀ فعلی بسیار قویتر از گذشته است و در عین حال از ظاهر ایدهآل هم فاصله گرفته است. اگر مظاهر بیبندوباری در جامعه وجود نداشت؛ این همه تبلیغات در خصوص الگوگیری از فرهنگ غرب، وجود نداشت.
- به نظر شما دلیل اعتماد و امیدواری بسیار زیاد مقام معظم رهبری نسبت به جوانان چیست؟
خوب بودن جوانان امروز ما بسیار امیدوار کننده است تا جایی که به آسانی میتوان زمام امور کشور را به دست آنان سپرد و با اتّکا بر آنان میتوان از انقلاب اسلامی محافظت نمود؛ بنابراین مقام معظم رهبری نیز با چنین دیدگاهی نسبت به آنها اعتماد میکند و نسبت به آیندۀ کشور امیدوار است.
- نقش رسانۀ ملی را در آموزش مسائل فرهنگی چگونه ارزیابی میکنید؟
صدا و سیما تاکنون فعالیتهای زیادی در این راستا داشته که قابل تقدیر است اما این فعالیتها تاکنون در حد مطلوب و ایدهآلی نبوده است.
زمانی که یک جوان معتاد را میبینید چه حالی به شما دست میدهد؟
من اعتیاد را یک گناه و نتیجۀ یک سلسله از گناهها میدانم. اعتیاد یک نتیجۀ بلد نبودن راه زندگی است. نتیجهای برای محبتهایی که شخص از آن برخوردار بوده اما ندانسته که با آنها چگونه برخورد کند، به اعتقاد من اعتیاد نتیجۀ هوسبازیهای یک معتاد است. من به اعتیاد به مثابه گناه برخورد میکنم و آن را نتیجۀ گناه میدانم. من بر این باورم که نمیتوان به اعتیاد صرفاً به عنوان یک جرم اجتماعی یا یک ناراحتی جسمی و روانی نگاه کرد زیرا دین، انسان را شاداب و سرحال نگه میدارد، ایمان به خدا روحیۀ انسان را تقویت میکند و وجود انسان را سرشار از لذت میکند و این ویژگیها آنقدر غنی است که هیچ خلأیی برای اینکه انسان به سمت اعتیاد کشیده شود، وجود ندارد.
- علیرغم اینکه اسلام به مکارم اخلاقی، توصیۀ فراوان نموده است؛ در حال حاضر برخی صفات زشت و آزار دهنده نظیر دروغ و غیبت جامعه را تهدید میکند و با توجه به اینکه در پیشینۀ ایرنیان عنصر صداقت جایگاه ویژهای داشته است، با این حال ما شاهد اشاعۀ چنین پلشتیهایی در جامعه هستیم؛ به نظر شما علت گسترش چنین مسئلهای چیست؟
نمیتوان گفت دروغگویی در جامعۀ ما بیشتر از گذشته است ولی طبیعی است در جامعهای که صداقت و راستگویی ارزش باشد؛ دروغگویی تازه میدان پیدا میکند. جامعهای که دارای حاکمیت دینی است شرایط نفاق پروری را دارد و ممکن است که بعضی از ضعیفالنفسهای آن اهل ظاهر باشند؛ بنابراین ما باید جامعه را بر پایۀ ارزشهای اصیل حفظ نماییم تا جریانات نفاق تحتالشعاع این رزشها قرار بگیرد.
- چرا در دانشگاههای ما برنامۀ منسجم و سامانیافتهای برای تضمین محصولاتِ دانشگاهی ارزشمند که امام خمینی (ره) نیز بر آن تأکید داشتند؛ وجود ندارد؟
- محصولات دانشگاهی ارزشمندی در دانشگاههای ما وجود دارد و برنامههای متعددی نیز توسط نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و تشکلهای فرهنگی صورت میگیرد. با این حال علیرغم اینکه دانشگاه، بزرگترین مدافع ارزشهای انقلابی است ولی ریزشهایی هم دارد که بخشی از آنها نشأت گرفته از نظام آموزشی است که تحول کافی پیدا نکرده است. اگر ما بتوانیم در مباحث علوم انسانی دگرگونی مثبتی ایجاد نماییم نتایج آن به شاکلۀ دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیز سرایت خواهد کرد. نکتۀ مهمتر این است که صرفاً نمیتوان با مدیریت اسلامی دانشگاهها را از نظر علمی تغذیه کرد و ساختار آموزش عالی حتماً باید تحول مطلوبی پیدا کند که این موضوع نیازمند صرف مدت زمان طولانی است. در دانشگاههای غربی، دانشجویان در جهت تثبیت ارزشها از طریق کلاسهای تئوری و عملی توجیه میشوند حال آنکه چنین اتفاقی در دانشگاههای ما صورت نمیگیرد و اگر هم بوده به شکل موفقیتآمیزی صورت نگرفته است.
- با اساتید غربزده باید چگونه برخورد کرد؟
به اعتقاد من دانشجویان و دیگر اساتیدی که دچار این غربزدگی نیستند باید با آنها برخورد کنند و اگر غربزدگی این افراد از حد منطق و اعتدال خارج شد؛ باید برخورد حذفی با آنها صورت بگیرد؛ ما نمیتوانیم خود را با تعصبات غربی این افراد درگیر نماییم؛ یک عده از اساتید هستند که گرایشاتی به دیدگاههای غربی دارند ولی غربزده نیستند؛ با این دسته از افراد میتوان از راه گفتوگو وارد شد و مشکلات را حل کرد.
- متأسفانه احساس میشود که پیشنهاد مقام معظم رهبری مبنی بر تحقق کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها، آنطور که باید به آن بها داده میشد، مورد توجه قرار نگرفت؛ به نظر شما علت این مسئله چیست؟
دانش ترجمهای نمیتواند در کرسیهای نظریهپردازی فعال باشد؛ اگر محیط علمی دانشگاه به محیط تولیدی و غیر ترجمهای مبدل شود، طبیعتاً این کرسیها نیز فعال خواهند شد.
- اگر مایل باشید کمی هم به مباحث تربیتی بپردازیم؛ توصیۀ شما به خانوادههایی که قصد تربیت فرزند صالح و مؤمن دارند، چیست؟
به اعتقاد من، رفتار پدر و مادر مهمترین عامل برای تربیت فرزند به شمار میآید؛ بنابراین اگر مادر نسبت به پدر تواضع داشته باشد و پدر نیز در رفتار با مادر مهربانی و شکیبایی پیشه کند؛ بچههای این خانواده به شکل متعادلی تربیت خواهند یافت. در یک کلام ریشۀ تربیت ولایی فرزندان، نحوۀ برخورد پدر و مادر با یکدیگر است.
- وظیفۀ پدر و مادر در قبال نسل امروز، چیست؟
پیش از آنکه جامعه، جوانان را با خیلی از مسائل آشنا نماید، خانواده باید با یک گفتوگوی منطقی نسبت به مقولههایی نظیر ازدواج و بسیاری از امور که جوان امروز در زندگی به آن نیازمند است، حساسیتزدایی کند و دیدگاه جوانان را بشناسد؛ این آموزشها باید در خانواده صورت بگیرد؛ علاوه بر آن والدین باید بدانند که نصیحت آنها هیچ دردی را دوا نمیکند بلکه باید بدون شتابزدگی و عجله به تثبیت ارزشهای اصیل در نهاد این قشر از جامعه بپردازند.
- اگر والدین توانایی برقراری این ارتباط را نداشته باشند، از چه روشهای دیگری میتوان استفاده کرد؟
البته اولویت این است که پدر و مادر با فرزندان دوست و رفیق باشند ولی اگر این اتفاق نیافتاد؛ طبیعتاً والدین باید با یک مشاور امین و خوب مشورت نمایند؛ تا بحثها در یک فضای صمیمانه شکل بگیرد و جوانان با دیدگاهها و نظرات افراد مختلف آشنایی پیدا کنند.
- با توجه به اینکه در آستانۀ آغاز سال نو هستیم، چه پیامی برای مردم و مسئولین به ویژه خوزستانیها دارید؟
تعطیلات فرصت خوبی برای تفکر و تأمل است. در این ایام که فرصتی برای محاسبۀ نفس فراهم شده؛ خوب است که به ارزیابی اعمال خوب و بدمان بپردازیم تا به چگونگی روند رشد خود برسیم و از این طریق بتوانیم برنامهریزی منسجمی برای رویۀ زندگیمان داشته باشیم. امیدواریم که خوزستانیها همواره از خاطرات با شکوه دفاع مقدّس که در این خطّۀ نورانی به وجود آمده، پاسداری نمایند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید