دانشگاه امام صادق(ع)/ موانع رشد- ج2
پناهیان: همینکه بگویی «من دیگه خوب شدم» این آغاز بدبختیها و نکبتهایی است که از انسان سر میزند
حجت الاسلام پناهیان:
- فطرت انسان این را نمیپسندد که «من صرفاً میخواهم خودم را حفظ کنم!» این انگیزهبخش نیست و هیجان لازم را در انسان ایجاد نمیکند؛ خصوصاً در دوران جوانی که اصل دوران شکوفایی فطرت است.
- انسان شبیه «بلور» نیست که باید از آن مراقبت کنیم تا مبادا بشکند؛ انسان شبیه نهالی است که باید رشد کند، میوه بدهد و تنومند شود.
- اینکه بگوییم «من آدم نمازخوانی شدم و تمام شد!» کِسلکننده است. اگر دین را طوری تعریف کنیم که انگار میخواهد انسان را در یک وضع باثبات حفظ کند یا صرفاً او را از خطرات نگه دارد، این دین حوصلۀ آدم را سر میبَرد؛ این یک نگاه حداقلی به دین است.
- از همان اول باید پویایی و آن طلبِ مداومی که در روح انسان هست را بیدار کرد. از نظر روانی برای انسان لازم است که از همان اولِ مسیر، دربارۀ رشد برایش بگوییم.
- باید هم اشتیاقمان را نسبت به «دائماً رشد کردن» بالا ببریم و هم تنفرمان را نسبت به رشد نکردن و متوقف شدن، تقویت کنیم. باید از ایستایی، پویا نبودن و بهتر نشدن دلمان بگیرد.
- همیشه باید خودمان را محاسبه کنیم و ببینیم که «آیا بهتر شدهایم؟» مثلاً آیا الان من بهتر نماز میخوانم؟ بهتر قرآن را میفهمم؟ توبههای خودمان را سرِ این موارد ببریم؛ نه سرِ گناهان درشت و خیلی قبیح.
- کلمۀ « تزکیه» در قرآن، دلالت بر معنای رشد دارد. ما معمولاً تزکیه را به «پاکی» معنا میکنیم ولی اصل معنای آن به رشد و نموّ برمیگردد. البته وقتی انسان رشد کند، لازمهاش پاکی است. تزکیۀ نفس یعنی اینکه انسان نفس خودش را رشد بدهد.
- طبع انسان به این سمت میرود که میخواهد در رشد مداوم باشد. انسان نمیتواند موجود محدودی باشد، ولی ما خودمان را به زور محدود میکنیم!
- کسی که خودش را به دنیا محدود کرده، هنوز طعم ایمان و تقرّب را نچشیده، ولی آدم مؤمنی که طعم تقرّب را چشیده، چگونه میتواند خودش را به یک سطحی از ایمان و تقرّب محدود کند؟! او در واقع دارد به ایمان و تقرّب توهین میکند. او دارد عمل صالح را ضایع و تباه میکند.
- ابلیس وقتی نتواند به یک انسانی بگوید «بیا خراب شو!» مدام به او میگوید: «تو الان خوب هستی دیگر! مگر بیش از این میخواهی چهکار کنی؟» یعنی او را در همین حدّ متوقف میکند. در حالی که این مرگ ایمان و هلاکت انسان است که بخواهد به یک حدّی از خوبی متوقف شود.
- چرا برخی از بچهمذهبیها خراب میشوند؟ چون در مسیر رشد قرار نمیگیرند و خودشان را تزکیه نمیکنند. فکر میکنند که خوب شدن یعنی «رسیدن به یک جایی». ما چیزی به نام «او آدمِ خوبی شد» نداریم! آدم مدام در حال رشد است.
- حزباللهیهای الان خیلی بیشتر از حزباللهیهای اول انقلاب باید رشد کنند. اما خیلی از حزباللهیها فکر میکنند همینکه حزباللهی و معتقد و ملتزم به ولایت شدند، دیگر تمام است! ولی همینکه بگویید «دیگر تمام است» این آغاز بدبختیها و نکبتهایی است که از انسان سر میزند.
- آدمی که دلش از اندوهِ رشد نیافتن خالی باشد، وجودش فاسد میشود و مرض پیدا میکند و مدام دوست دارد دیگران را اذیت کند! ولی آدمی که در اندوه رشد نایافتگی فرو برود، مشغول عیب خودش میشود و از عیب دیگران فارغ میشود.
- تزکیه یعنی بالندگی و این بالندگی حدّ ندارد. بالندگی یک جریان دائمی است و توقف آن عین مرگ انسان است. لذا هر کسی آدم خوبی شد، باید بگویید: «ببینیم او تا کجا ادامه میدهد؟» و هرجایی که متوقف شد، تبدیل به سمّ مهلکی میشود که نمونهاش ابلیس است. از اینقبیل افراد، جنایتهایی بر میآید که از آدمهای بیدین و کافر هم بر نمیآید.
دانلود صوت: اینجا
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید