دستههای عزاداری خیلی اهمیت دارند
پناهیان: متأسفانه دستههای عزاداری رونق و شکوه لازم را ندارند/ اگر همین جلسۀ خودمان را وسط دستۀ عزاداری انجام میدادیم، اثر روانیاش در جامعه و اثر روحیاش در ما خیلی بیشتر میشد!/ امام: اگر فقط مقدّسى بود و هى زیارت عاشورا میخواند، نمانده بود چیزی، هیاهو میخواهند!/ اگر اندیشۀ تو جواب داده، باید برای حسین(ع) فریاد بزنی!
حجتالاسلام پناهیان در بخشی از سخنرانی خود در سومین شب دانشگاه امام صادق(ع) به اهمیت دستههای عزاداری پرداخت، مشروح این سخنرانی را در اینجا(+) و بخش مربوط به اهمیت دستههای عزاداری در ادامه میخوانید:
شرکت در مجالس معنوی برای بعضیها نقش «وجدان خفه کن» را دارد!
- واقعاً چه میشود که بعضیها با پرداختن به این همه راههای خوب، و اینهمه پرداختن به مباحث و جلسات اخلاقی زیاد خوب نمیشود؟! چون بعضیها با این راههای اخلاقی و معنویای-که معمولاً مرسوم هست- برخورد بدی دارند، به این صورت که از این طریق، یکمقدار خودشان را آرام میکنند تا دوباره به سراغ اعمال بدِ خودشان برگردند و با وجدان آسودهتر به کارهای بدشان ادامه دهند!
- من چندین سال قبل متوجه یک ماجرایی دربارۀ معتادها شدم. آن هم اینکه یک معتاد میتواند خون خودش را بهکلی عوض کند و خیلی جسمش پاک شود. البته بعضی از معتادها میروند خون بدنشان را به کلی عوض میکنند تا خونشان تمیز شود، اما نه برای ترک اعتیاد؛ بلکه برای اینکه بعداً دوباره به مواد مخدّر برگردند و با لذت بیشتری به اعتیاد خود ادامه دهند! بعضیها هم به جلسات معنوی میروند تا یک حسّ و حالی پیدا کنند و از عذاب وجدان خلاص شوند تا بعدش با یک انرژی مضاعفی برگردند و هر غلطی که دلشان میخواهند بکنند! آن جلسات معنوی برای اینها «وجدان خفه کن» است؛ بعضیها با محافل معنوی، اینطوری برخورد میکنند. اهلبیت(ع) گاهی اوقات به بعضی از این نوع استغفارکنندگان فرمودهاند: «مادرت به عذایت بنشیند، این چطور استغفار کردنی است؟!»
نگاه صهیونیستی به گریۀ بر حسین(ع): گریه کنید تا روحیهتان لطیف شود و بیشتر بتوانید ظلمهای تحمیلی ما را تحمل کنید!
- نگاه صهیونیستی و سلطهطلبانه به گریۀ بر حسین(ع) این است که «گریه کنید تا روحیهتان لطیف شود و بیشتر بتوانید رنجهای دنیا و ظلمهایی که به شما میکنیم را تحمل کنید!» صهیونیستها و زورگویان عالم حاضرند برای این گریه، پول هم خرج کنند! و بعضیها با کلاسهای اخلاق و محافل معنوی اینطوری(مثل نگاه صهیونیستها) برخورد میکنند، درحالیکه اثر گریۀ بر امام حسین(ع) باید این باشد که انسان جلوی ظالم بایستد. و اگر اینطوری باشد، آنها سعی میکنند جلوی این گریه را بگیرند.
گریۀ بر حسین(ع) باید آثار اجتماعی خودش را نشان دهد
- گریۀ بر حسین(ع) باید آثار اجتماعی خودش را نشان دهد. چطور است که یک قطره اشک، بهشت را بر یک نفر واجب میکند، اما یک جامعه را به سعادت نمیرساند؟! نکند این گریههای ما برای خلاص شدن از عذاب وجدان است! اگر بگویی: «ما برای خودمان آدم خوبی شدهایم و کاری به بقیه نداریم» نشان میدهد اصلاً نفهمیدهای انتظار دین از ما چیست؟ یعنی اینکه داری با گریه برای حسین(ع) خودت را ارضاء میکنی، یعنی داری برای نفس خودت «وجدان خفه کن» میگذاری! معنا ندارد بگویی «من خودم خوب شدهام؛ به بقیه چهکار دارم؟!» ببخشید، پس شما برای کی دارید گریه میکنید؟ مگر امام حسین در یک حادثهای مثل تصادف در راه مسافرت تفریح خانوادگی به شهادت رسیدندیا فوت کردند؟!
حضرت زینب(س) به مردم کوفه فرمود: خاک بر سر گریههایتان! / گریه و دلسوزی ما با آنها چقدر فرق دارد؟
- بعضیها ممکن است بگویند: «نه آقا! ما اصلاً حواسمان به این چیزهایش نبود، ما فقط دیدیم پسر فاطمه مظلوم است لذا برایش گریه کردیم!» خُب این گریه را مردم کوفه هم کردند، آنها هم بعد از عاشورا، دلشان برای حسین(ع) سوخت و گریه کردن اما حضرت زینب(س) به آنها فرمودند: خاک بر سر گریههایتان! عمر سعد هم در میان خیمهگاه گریه کرد و گفت چرا با بچههای حسین این کار را میکنید؟ گوشوارهها را دیگر بر ندارید، خیمهها را غارت کنید، کافی است! او هم دلش سوخت! من چگونه فرق دلسوزی تو برای اباعبداللهالحسین(ع) را با دلسوزی عمر سعد تشخیص بدهم؟
دستههای عزاداری هنوز کم هستند و آن شکوه لازم را ندارند/ اگر اندیشۀ تو جواب داده، باید برای حسین(ع) فریاد بزنی!/ دیدن دستههای عزای افراد متفکر، اثر دیگری بر روح و جان جامعه دارد
- در دهۀ محرم خیلی خوب است که اینجور جلسات عزاداری جلوۀ بیرونی هم داشته باشد، این دستههای عزاداری هنوز کم هستند، هنوز آن شکوه لازم را -که باید داشته باشند- ندارند، هنوز خیلیها فکر میکنند دستۀ عزاداری سطحش پایین است یا اصطلاحاً «بیکلاسی» است!
- هنوز خیلیها فکر میکنند که متفکرین و افراد برجسته باید بنشینند و دربارۀ حسین(ع) صرفاً اندیشه کنند. نخیر اگر اندیشۀ تو جواب داده باید برای اباعبداللهالحسین(ع) فریاد بزنی! این فریاد «یا حسین» باید با مضامین بسیار عالی و با اشعاری سرشار از شعور، در خیابانها جاری بشود. دیدن دستههای عزاداری آنهم از جانب افراد هوشمند و افراد بسیار متفکر و دردمند، یک اثر دیگری در روح انسان و در روح جامعه دارد!
امام: اگر فقط مقدّسى بود و هى زیارت عاشورا میخواند، نمانده بود چیزی، هیاهو میخواهند!/ اهل اندیشه هم باید برای حسین(ع) هیاهو کنند و دستۀ عزا راه بیندازند
- حضرت امام میفرمودند: «اگر فقط مقدّسى بود و توى اتاق و توى خانه مینشست براى خودش و هى زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند، نمانده بود چیزى، هیاهو میخواهد. هر مکتبى هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبى تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریهکن نباشد، تا پایش توى سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود.»(صحیفۀ امام/8/526) هیاهو را صرفاً نباید سپرد به کسانی که در سطوح پایینی از اجتماع هستند، و بعد بگوییم: کسی که اهل اندیشه نیست، هیاهو میکند! نه؛ کسی که اهل اندیشه است برای اباعبداللهالحسین(ع) هیاهو به پا میکند، دستۀ عزاداری راه میاندازد.
اگر همین جلسۀ خودمان را وسط دستۀ عزاداری انجام میدادیم، اثر روانیاش در جامعه و اثر روحیاش در ما خیلی بیشتر میشد!
- آیا فرصتهای شهر بزرگ اجازه نمیدهد، یا رسم ما خراب شده، یا برای شکوه دستههای عزاداری توسط سازمانهای مربوطه تدبیری نشده، نمیدانم به چه دلیلی رونق لازم را دستههای عزاداری ندارند. اگر ماها همین صحبت خودمان را، همین جلسۀ خودمان را وسط دستۀ عزاداری انجام میدادیم باور بفرمایید اثرش دهها برابر بود. البته شاید به این خوشگلی یک محفلی که در جای سرپوشیده باشد و اینها از آب درنمیآمد که ما خودمان خوشمان بیاید، ولی اثر روانیاش در جامعه و اثر روحیاش در ما خیلی بیشتر میشد! اگر ما الان روی خیابان نشسته بودیم و برای حسین کلی سینه زده بودیم و بعد مقداری هم میخواستیم بعدش سینه بزنیم، وسط دسته چهارپایه گذاشته بودیم یک کمی دربارۀ اباعبداللهالحسین حرف زده بودیم، آوارۀ خیابانها شده بودیم، امام حسین(ع) در بیابانهای کربلا آواره هستند ما در جای خوبی نشستهایم عزاداری میکنیم! یک ذره شباهت هم خوب چیزی است پیدا بکند انسان!
متأسفانه دستههای عزاداری آن رونق لازم را ندارد / آفرین به کسانی که اهل دستۀ عزاداری هستند
- متأسفانه دستههای عزاداری آن رونق لازم را ندارد، باید در این زمینه فرهنگ سازی بشود، آفرین به کسانی که اهل دستۀ عزاداری هستند؛ حضرت امام کلماتشان را دربارۀ دستههای عزاداری ببینید. حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی که عارفی بود برای خودش، قبل از اینکه به مرجعیت برسد موقعیت معنوی بالایی داشت، میآمد خاک کف پای عزاداران را طوطیای چشم میکرد، برداشت از این خاک کف پای مردمی که دوست داشتند در مواقع دیگر دست آقای به...، بروجردی را ببوسند، حالا چی شدند این مردم خاک قدمهایشان را آقای بروجردی برمیدارد سرمۀ دیدگان خودش میکند، چشمدردش خوب میشود، از همین مردم کوچه و بازار، همین شماها. چی میشود وقتی میروید توی خیابان راه میروید برای امام حسین سینه میزنید عوض میشوید یک دفعهای شما، خاک قدمهایتان متبرک میشود!
- امام حسین(ع) را باید اندیشید تا برای او احساس ناب پیدا کرد! ولی باید تعجب کرد از کسی که دربارۀ امام حسین اندیشه میکند و این احساس ناب را پیدا نمیکند و ابراز نمیکند! دستههای عزاداری خیلی اهمیت دارند!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید