علت دیندار نبودن خیلیها این است که تعریف دین را دقیق نمیدانند یا دینداری را درست بلد نیستند
یکی از آفتهای مهم ما این است که دینداران در موقعیت خودشان درجا میزنند! مثلاً میگوید: «من که نمازم را میخوانم!» یا-اگر خانم باشد- میگوید: «من که حجابم را دارم!» یا میگوید: «من که گناه نمیکنم و به کسی ظلم نمیکنم!» فقط همین! مگر تو آفریده شده بودی برای اینکه تصادف نکنی؟!
استاد پناهیان
الف) معرفی موضوع بحث
- علت دیندار نبودن خیلیها این است که تعریف دین را دقیق نمیدانند یا دینداری را درست بلد نیستند
- کسانی که از چرایی و چیستی دین دقیق خبر ندارند، اگر هم دیندار باشند، دینداری ضعیفی خواهند داشت و بعضاً از دین، زده میشوند
- وقتی فهم و تعریف دقیقی از دین نداشته باشیم، نمیتوانیم دستورات دین را درست اجرا کنیم
- سه پرسش اساسی دربارۀ دین: 1.دین چیست؟ 2.چرا هست؟ 3. چگونه است؟
- این بحث، هم برای دینداران مفید است، هم برای غیرمتدینین
- یکی از آفتهای مهم درجا زدن دینداران است!
- یکی از آفتهای مهم ما این است که دینداران در موقعیت خودشان درجا میزنند! مثلاً میگوید: «من که نمازم را میخوانم!» یا-اگر خانم باشد- میگوید: «من که حجابم را دارم!» یا میگوید: «من که گناه نمیکنم و به کسی ظلم نمیکنم!» فقط همین! مگر تو آفریده شده بودی برای اینکه تصادف نکنی؟! ماشین مسابقهای به تو دادهاند که چراغ سبز و قرمز را رعایت کنی؟! این ماشین برای رفتن در پیست مسابقه است! حیفِ این ماشین که حداقلی از آن استفاده شود
- دین را وسیلهای قرار دهیم برای رشد فوقالعادۀ مؤمنین؛ نه رشد معمولی!
- رسول خدا(ص): «هر چیزی تکیهگاهی دارد و تکیهگاه این دین، فهم است!/ بدون فهم دقیق از دین، نمیتوانیم دیندارِ خیلی خوبی بشویم
- قبل از تعریف دین، ابتدا باید «انسان» و «زندگی» را تعریف کنیم!
- پیامبر(ص): «دین خیرخواهی است»؛ تو درست ببین چه میخواهی؟ دین پاسخ همان است/ پس اول باید انسان را بشناسیم
- کسی که نمیداند دین به چه درد زندگیاش میخورَد، کلید(دین) را به گردنش انداخته، ولی قفلها و مشکلات هنوز به دست و پایش هست!
ب) سه تیپ شخصیتی
- برخی «زندگیگراتر» و برخی «انسانگراتر» هستند؛ از هر دو میشود به خدا رسید
- بعضیها خودگراتر هستند و دوست دارند از خودشان بشنوند. اینها مباحث روانشناسی را دوست دارند. اما برخی که زندگیگراتر هستند، اگر بخواهید از انسانیت و فطریات انسان برایشان سخن بگویید، حوصلۀ گوش دادن به این حرفها را ندارند و بیشتر دنبال مسائل مربوط به زندگی(مثلاً تجارت) هستند، اینها بیشتر غرق زندگی هستند و به تعبیری غرق دنیا هستند. کسانی که زندگیگراتر هستند، بیشتر به تجارت علاقه دارند.
- خوب است آدم راههای متعدد به سمت خدا رفتن را بداند و دیگران را محکوم نکند
- اینها دو تیپ شخصیتی است و ایرادی هم ندارد، از هر دو میشود به خدا رسید. راههای رسیدن به خدا متعدد است و خوب هم هست که آدم راههای متعدد به سمت خدا رفتن را بداند و دیگران را محکوم نکند. مثلاً بعضیها از خودشناسی به خدا میرسند، اما بعضیها از طریق زندگیگرایی میتوانند به خدا برسند.
- تیپ سوم شخصیتی «خداگراها یا معناگراها» هستند/ چه بسا انحرافات این تیپ شخصیتها بیشتر باشد
- بعضیها خداگرا هستند، اما خدای خود را نمیشناسند!/ مثل بت پرستان
- شما خداگراتر هستید یا انسانگراتر یا زندگیگراتر؟/اینها سه تیپ شخصیتی است که باید دین را متناسب با هر کدام تعریف کرد
- نمیشود گفت: کدامیک از اینها بهتر یا بدتر است؛ هیچ فرقی نمیکند. ولی خوب است ویژگیهای اینها را بدانیم/ مثلاً ...
- هر کدام از این تیپهای شخصیتی آفتهایی هم دارند، مثلا...
- کسی که میخواهد درست دینداری کند باید نقشۀ جامع دین دستش بیاید
- امروزه بسیاری از آنچه دربارۀ دین ارائه میشود، نظاممند نیست؛ فقط منظم است!
- ما میخواهیم بهصورت «نظاممند» به دین نگاه کنیم، درحالیکه بسیاری از اوقات، معارف دینی را در کتابها بهصورت منظم در کنار هم میچینند ولی «نظام» معارف دینی و نقشۀ جامع دین را بهدست ما نمیدهند. مثلاً میگویند: «احکام، اخلاق، عقائد» درحالیکه تا وقتی اینها نظاممند نباشند، نمیشود با اینها خانۀ دین را ساخت و از آن استفاده کرد.
مشروح خبر: اینجا
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید