نگاه راهبردی به ایام فاطمیه و محور آن
لزوم تأکید بر «محبوبیت» حضرت زهرا(س)/ استاد پناهیان
شناسنامه:
پناهیان: امروز باید در جامعۀ جهانی بیشتر بر «محبوبیت» حضرت زهرا(س) تأکید کنیم تا بر مظلومیت ایشان. کافی است محبت شما به حضرت زهرا(س) به گوش مردم عالم برسد. «محبّت» زبان مشترک همۀ دنیاست؛ میتوانیم با نمایش محبوبیت حضرت زهرا(س) از همۀ مردم جهان دلبری کنیم
حجت الاسلام پناهیان در ایام فاطمیۀ سال 1387 در سه جلسه به بررسی ابعاد مختلف ضرورت «تأکید بر محبوبیت حضرت زهرا(س)» به ویژه در ایام فاطمیه پرداخت و برخی از آثار و برکات مهم پرداختن محبوبیت حضرت بیش از مظلومیت ایشان را برشمرد و محوریت دادن «محبت» را عامل بالا بردن ارزش مظلومیت دانست. گرچه پناهیان پس از سال 87 تاکنون بارها به تبیین ضرورت توجه به این راهبرد پردخته است، اما شاید هنوز این سه جلسه جامعترین بحث در این زمینه باشد. در ادامه چکیدهای از این سه جلسه را میخوانید:
جایگاه فاطمیه
- ایام فاطمیه برای ما یادآور مفاهیم بسیار مهم و کلیدی است که در تاریخ اسلام جایگاه بسیار مهمی دارد و علاوه بر زندگی فردی و رابطۀ شخصی ما با اهلبیت(ع) زندگی اجتماعی ما را نیز تحت تأثیر قرار دهد. ارتباط با این مفاهیم، برکات و فوائد زیادی برای اهل معنویت دارند.
- فاطمیه برای ما پیامآور درسها و حقایق گوناگونی از دین است، که گاهی این درسها بسیار عمیقتر از درسهایی است که از کربلا میتوان گرفت.
- در میان این مفاهیم، «مظلومیت» و «محبوبیت» حضرت زهرا(س)، از اهمیت ویژهای برخوردار است. هم «مظلومیت» حضرت زهرا(س) برای ما بسیار معنادار است و هم «محبوبیت» حضرت زهرا(س) برای ما حامل معارف عمیق دینی است.
محبوبیت حضرت زهرا(س)، محور فاطمیه
- محبت حضرت زهرا(س) در انسانها بسیار تأثیرگذار است؛ و میتوان آنرا محور فاطمیه فرض کرد. به حدی که مظلومیت و حتی شهادت حضرت زهرا(س) را میتوان فرع آن تصور کرد. گاهی اوقات ممکن است مظلومیت کسی او را محبوب کند، ولی در فاطمیه این محبوبیت حضرت است که بدون مظلومیت هم در دل مینشیند و حتی مظلومیت او را غیر قابل تحمل میکند.
- نصّ صریح قرآن هم به این محبوبیت و ابراز این محبت اشاره دارد: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ بگو من هیچ پاداشی از شما بر انجام رسالتم نمیخواهم، مگر دوست داشتن نزدیکانم.»[1]
1. لزوم تأکید بر محبوبیت حضرت در «جامعة جهانی»
- در حال حاضر ما در جامعة جهانی و در فضایی زندگی میکنیم، که دشمنان فراوانی داریم و ادیان زیادی شاهد دینداری ما هستند. و گاهی مشاهده میکنیم که بر علیه اسلام، فیلم میسازند و اسلام را دین خشن و غیر انسانی معرفی میکنند.
- ما هم اکنون در چنین فضایی فاطمیه را ارج مینهیم و بزرگ میداریم. حال میخواهیم بدانیم محور این فاطمیه باید محبوبیت حضرت باشد یا مظلومیت ایشان؟ تأکید بر کدام یک، در جامعة جهانی اثرگذارتر است؟ با توجه به فضای موجود، کدام حرفِ ما بیشتر مورد توجه جهانیان قرار خواهد گرفت؟
- در جامعه جهانی اگر به «مصلحت» نگاه کنیم، باید «محبوبیت» حضرت زهرا(س) را مطرح کنیم.
محبت، زبان همه
- «محبّت» زبان مشترک همه دنیاست. محبت، یک موضوع فرادینی، فرامذهبی و فرافرهنگی است. یکی از چیزهایی که مرز ندارد، محبّت است. اینرا همۀ دنیا میفهمند که «یک کسی را دوست داشتن» قشنگ است و لذّت دارد؛ قیمت دارد.
- اینکه «امّتی هستند که «مادر»ی را در حدّ اعلا دوست دارند و چنین با شکوه از او ستایش میکنند؛ اینکه اینقدر به او عشق میورزند که حاضرند برای او بمیرند...» این برای همه زیبا و دیدنی است. همه دوست دارند این محبت را ببینند. میتوانیم با نمایش این محبوبیت حضرت زهرا(س)، از همة مردم جهان دلبری کنیم.
محبت، ندای فطرت
- امّا اینکه چرا «انسان» به راحتی با محبت همه چیز را میفهمد و محبت برای همه قابل درک است، باید گفت که خدا انسان را اینگونه خلق کرده است. امام محمد باقر(ع) فرمودند که «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؛ آیا دین چیزی جز محبت است؟»[2] از آنجا که اولاً دین چیزی جز محبت نیست؛ ثانیاً دین، مفطور به فطرت الهی «انسان» است؛ میتوان گفت «انسان» چیزی جز محبّت نیست. جایگاه محبت در انسان، امری فطری است. لذا شما میتوانید با مرام محبت، عالم را فتح کنید. محبت اکسیر عجیبی است.
- در عالم شخصیتی بمانند حضرت زهرا(س) اصلاً وجود ندارد؛ تمام فرهنگها و تمدنها و اساطیر و افسانههای جهانِ بشریت، هرگز نتوانستهاند حتی در ابعاد بسیار بسیار کوچکتر، شخصیتی دوست داشتنی مثل حضرت زهرا(س) را بسازند. ما این شخصیت بزرگ را داریم. چنین شخصیت والایی که اگر تمام درختان، قلم و دریاها مرکّب شوند که در محبت حضرت زهرا(س) شعر سروده شود و مطلب نوشته شود باز هم کم است. ما همین مقدار اطلاعات اندکی که از زندگی 18 سالۀ این بانوی بزرگوار داریم، میتوانیم در عالم غوغا کنیم، پس چرا به این مسأله نپردازیم؟
- کافی است محبت شما به حضرت زهرا(س) به گوش مردم عالم برسد. اگر این محبت را بشنوند و بینند، مِی گساران پیالهها را بر زمین میکوبند، رقاصان از رقص بازمیایستند و آوازه خوانان سکوت میکنند تا محبت شما به حضرت زهرا(س) را به تماشا بنشینند.
2. لزوم تأکید بر محبوبیت حضرت در «جهان اسلام»
- در جهان اسلام، اختلافی بر سر محبوبیت حضرت زهرا(س) نیست. در جهان اسلام هم، مصلحت ایجاب میکند که محبوبیت حضرت زهرا (س) را مطرح کنیم؛ ایشان دختر پیامبر(ص) است و ما چه شیعه و چه سنی، دوستش داریم. محبوبیت حضرت زهرا(س) در جهان اسلام بهگونهای است که حتی یکی از مفتیهای وهابی که حکم ارتداد شیعه را داده بود، به محبتِ نسبت به حضرت زهرا(س) اعتراف داشت. در طول تاریخ نیز اهانتی به نام حضرت زهرا(س) صورت نگرفته است. حتی آن زمانی که نسبت به امیرالمومنین(ع) و نام ایشان جسارت میورزیدند، نسبت به نام حضرت زهرا(س) بیاحترامی نکردند.
- در جهان اسلام حتی کسانی که نسبت به مظلومیت حضرت، حرفهایی دارند، نسبت به محبوبیت ایشان اعتراض ندارند و حتی خود را مدافع این محبوبیت هم میدانند.
محبوبیت حضرت زهرا(س)، عامل وحدت
- امروز جامعة اسلامی هم، به محوریت محبوبیت حضرت زهرا(س)، نیاز دارد. محبت به حضرت زهرا(س) دستور صریح قرآن است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛ بگو من هیچ پاداشی از شما بر انجام رسالتم نمیخواهم، مگر دوست داشتن نزدیکانم.»[3]
- به دستور قرآن، محبت به اهلبیت پیامبر و حضرت زهرا(س) به عنوان مزد و اجر رسالت آخرین پیامبر، معرفی شده است. این تأکید قرآن، یکی از وجوه مشترک شیعه و سنی است؛ بنابراین محبت حضرت زهرا(س) میتواند محور وحدت شیعه و سنی در مقابل دشمنان اسلام قرار گیرد. «تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُم»[4] بیایید بر آن وجه مشترک خودمان تأکید کنیم؛ وجه مشترک ما فاطمه(س)است.
- سالها قبل مقام معظم رهبری فرمودند: «اهلبیت و محبت اهلبیت، محور وحدت شیعه و سنی است.»[5] این، نکتة بسیار ظریف و هوشمندانهای است؛ علیرغم تصور خیلیها، اهل بیت مهمترین محور وحدت مذاهب اسلامی هستند.
- امروزه به دلیل شرایط خاصّ جهان اسلام و نیز شرایط خاص جهان بشریت، ما نیاز داریم به اینکه پیش از مظلومیت و بیش از آن، به محبوبیت حضرت زهرا(س) بپردازیم. نه اینکه مصلحت اندیشانه از حقایق پیرامون مظلومیت ایشان عقبنشینی کنیم. مظلومیت حضرت زهرا(س) بیرق پرافتخار و فتحآور تشیع و از سرحدّات معارف شیعی است، و یک وجب هم نباید از آن عقبنشینی کرد. امّا شرایط جامعة جهانی و جامعة اسلامی ایجاب میکند که بر محوریت محبوبیت ایشان، تأکید بیشتری بورزیم. و به این ترتیب زمینۀ لازم برای طرح مباحث مربوط به مظلومیت را فراهم آوریم و اثر آن را بیشتر کنیم.
3. لزوم تأکید بر محبوبیت حضرت در «جامعة شیعی»
نقش «محبوبیت» حضرت زهرا(س) در «رشد» جامعة شیعی
- در جامعه مؤمنانۀ ما، محور باید محبوبیت باشد یا مظلومیت؟ به جان خود مراجعه کنید و ببینید در ایام فاطمیه که جگرتان میسوزد و آتش میگیرد، آیا اگر حضرت زهرا(س) در این ایام به مرگ طبیعی از دنیا رفته بودند نیز همین مقدار قلب شما گداخته میشد؟
- بنا به دستور صریح قرآن باید فاطمه (س)را دوست داشت و این محبّت را ابراز کرد. لذا حتی اگر فاطمه (س)به مرگ طبیعی از دنیا رفته بودند، باید قلب ما همین مقدار میسوخت.
- در جامعه اسلامی، اگر یک عالم دینی از دنیا برود، اسلام ضربه میخورد. «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ»[6] مسلّم است با از دنیا رفتن دختر پیغمبر که جبرئیل امین با او سخن میگفت[7]، که کفو امیرالمؤمنین(ع) است[8] و پارۀ جگر پیغمبر(ص)[9]، حتی به مرگ طبیعی، اسلام و مسلمین ضربهای به مراتب سنگینتر میخورند. آیا جامعه ما به این «رشد» رسیده است که حتی در صورت رحلت حضرت زهرا(س) و نه شهادت او، این چنین احساس مصیبت بکند و بسوزد؟!
- توجه به رشد محبوبیت به معنای غفلت از مظلومیت نیست. بلکه کسانی که برای محبوبیت فاطمه زهرا(س) میسوزند و گریه میکنند دیگر برای مظلومیتش چه خواهند کرد؟ اینها که وقتی به طور عادی از او یاد میکنند، بغض میکنند، برای درد و ماتم او چه میکنند؟
- جامعۀ مؤمنانه ما به این رشد نیاز دارد. ما باید خود را آموزش دهیم و تربیت کنیم، که فقط برای امام مظلوم اشک نریزیم و نسوزیم. ما میخواهیم در رکاب امام زمانی بمیریم که در اوج اقتدار خواهد بود. مگر بناست فقط برای هر امامی که مظلوم واقع شد کار کنیم و بمیریم؟
نقش «محبوبیت» حضرت زهرا(س) در «اصلاح» جامعة شیعی
- محبوبیت حضرت زهرا(س) ، فقط اولویت جامعۀ جهانی، و جامعۀ اسلامی نیست. جامعة شیعی ما نیز باید همچنان بر طبل محبت حضرت زهرا(س) بکوبد. فرهنگ شیعیِ ما، عطشناک این محبوبیت است. در فرهنگ جامعة ما، آن چیزی که خوب دیده میشود «احترام» به حضرت است. امّا احترام را با «محبوبیت»، اشتباه نگیریم. این محبوبیت هنوز در جامعة ما جایِ کار دارد. افزایش این محبوبیت در بین افراد جامعه، بسیاری از مشکلات اجتماعی و فرهنگی ما را حل خواهد کرد.
1. اصلاح رفتار و منش زنان جامعه
- وضع حجاب، رفتار و منش زنان جامعه و تربیت خانوادهها از مسائلی است که با رواج «محبوبیت» در جامعه به سهولت اصلاح خواهد شد. امّا اینکه چه رابطهای میان رواج محبوبیت و حل مشکلات جامعه وجود دارد، بر میگردد به رابطهای که میان «محبت»، «عمل» و «معرفت»، وجود دارد:
- «محبت»، اصلاح کنندة «عمل» و عامل «معرفت»: این حرف صحیحی نیست که ما نسبت به حضرت زهرا(س) به قدر کافی «محبّت» و علاقه داریم، پس حالا باید برویم نسبت به ایشان «معرفت» کسب کنیم و از ایشان درس بگیریم تا بتوانیم در «عمل»، پیرو ایشان باشیم. چه کسی گفته است میان «محبت» و «عمل» باید واسطهای به اسم «معرفت» قرار داد؟ «محبت» خود عاملِ پیروی و عمل است.
- مقصود، انکار ارزش «علم» و «معرفت» نیست. ما به «معرفت» هم نیاز داریم. امّا در کنار توصیه به محبت، به توصیهای مستقل برای کسب معرفت نیاز نداریم. کسی که میگوید من حضرت زهرا(س) را دوست دارم، امّا رفتارش در عمل مثل ایشان نیست، مشکلش این نیست که به یک دورة آموزشی نیاز دارد؛ مشکلش این است که حضرت زهرا(س) را «کم» دوست دارد. باید بیشتر او را دوست داشته باشد تا مثل او بشود. نمیخواهد به او توصیه کنیم که «برو حضرت زهرا(س) را بشناس»، بلکه باید به او بگوییم: «حضرت زهرا(س) را بیشتر دوست داشته باش.» البته افزایش معرفت، خودش میتوان به عنوان یکی از راهها و ابزارهای بالا بردن محبت عمل کند.
- الان هیچ بچه شیعهای در جامعة ما نیست که اسم پسرش را یزید بگذارد؛ سرش را هم ببُری این کار را نمیکند؛ چرا؟ آیا در کلاس کسب معرفت شرکت کرده است که این کار را نمیکند؟ یا همان مقدار «محبتی» که به اباعبدالله الحسین(ع) در دل او هست نمیگذارد این کار را بکند. همین «محبت» اقتضا میکند که برخی از رفتارها در جامعه محال باشد.
- خب در مورد بیحجابی هم همین است؛ اگر «محبت» نسبت به حضرت زهرا(س) در میان زنان ما افزایش بیابد، بیحجابی به همین صورت محال میشود.
2. بالا رفتن سطح معنوی زنان
- زنان نیمی از جامعه نیستند؛ همة جامعهاند. زنان به دلیل تأثیر ویژهای که در خانواده و تربیت فرزندان دارند، نقشی حساستر و ویژهتر از مردان جامعه دارند. به همین دلیل بیشتر از مردان هم به رشد معنوی نیاز دارند. ارتباط آنها با حضرت زهرا(س) به سهولت آنها را به قلّة معنویت خواهد رساند. کافی است با رواج محبوبیت حضرت زهرا(س) ، زنان جامعه به ایشان نزدیکتر شوند. کافی است با رواج محبوبیت حضرت زهرا(س) زمینة توجه زنان به ایشان بیشتر شود. وقتی عظمت این محبوبیت در جامعه رواج پیدا کند، زنان از اینکه یک زن در دین اینقدر اهمیت دارد و اینقدر مورد علاقه و احترام جامعه است، احساس «هویت» خواهند کرد؛ در نتیجه دینداری و معنویت برای آنها راحتتر خواهد بود.
3. بالا رفتن اقتدار جامعه
- خداوند آخرین پیامبرش را با «رعب» نصرت کرد: «وَ نَصَرَهُ بِالرُّعْب»[10] در مقابل دشمنانشان که میایستادند خداوند چنان ابهتی به پیامبر و لشکریانشان میداد که رعب و ترس، دشمنان پیامبر را فرا میگرفت. خداوند وعده داده است که آخرین امامش را هم با «رعب» نصرت بدهد. [11] در روایات داریم که رعبِ در دل دشمنان، زمینة پیروزی سریع لشکریان حضرت را فراهم خواهد کرد.[12]
- این رُعب از چه چیزی پدید میآید؟ اگر دقیق نگاه کنیم میبینیم که: رعب، از شجاعت پدید میآید و شجاعت از قلب محکم؛ و قلب که وسعتش به اندازة عرش الهی است، وقتی محکم خواهد شد که از «محبت» به مولا پُر شده باشد. این «محبت» است که اگر تشدید بشود، به انسان قدرت فداکاری و شجاعت در راه محبوب و خواستههای او را میدهد. وقتی «محبت» وجود تو را فرا گرفت، به راحتی فدای محبوبت میشوی؛ در نتیجه «شجاعت» در دل تو موج خواهد زد و همین شجاعت، «رعب» در دل دشمن ایجاد خواهد کرد.
- امروز نیز جامعة ما برای ایستادگی در مقابل دشمنانش به این «رعب» نیاز دارد. پیروزی ما بر دشمنان ما با همین «رعب» امکانپذیر خواهد بود. با ابهت مقام محبت ما به مولایمان، دشمن جرأت تعدی به ما را پیدا نخواهد کرد.
- اینکه دشمن به هیأتها حساس شده است و میبینیم که حتی اقدام به بمبگذاری در هیأت میکند، به خاطر این است که فهمیده است محوریتِ «محبت اهل بیت» چه ابهت و اقتداری به شیعه میدهد.
4. «محبت» اصلاح کننده «عمل» و «اندیشه» آحاد جامعه
- ممکن است گفته شود که در جامعة ما دیگر محبوبیت حضرت زهرا(س) جا افتاده است و باید به دنبال کسب «معرفت» نسبت به حضرت زهرا باشیم؛ باید به دنبال این باشیم که «عمل» خود را درست کنیم و در عمل پیرو ایشان باشیم.
- 1. «محبت»، مصلح عمل: کسی که عملش ضعیف است، دلیلش این است که محبتش کم است. نباید برای عمل، توصیة مستقل کرد. توصیة به محبت کافی است. به خانمها نباید گفت که: شما حضرت زهرا(س) را دوست دارید پس بیایید یک کار دیگر هم انجام دهید و حجابتان را هم درست کنید. این توصیه، یک غلط مشهور است. باید به خانمها این گونه گفت: شما که حضرت زهرا(س) را دوست دارید، اگر بیشتر دوستش میداشتید، حجابتان هم خود به خود درست میشد.
- 2. «محبت»، عامل کسب معرفت: جامعة دینی ما اگر نیاز به معرفت بیشتر نسبت به حضرت زهرا(س) دارد، باز هم باید «محبت» را افزایش بدهد. محبّت، معرفت ساز است. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «بچههای من را دوست داشته باشید، خدا به شما حکمت میدهد.»[13] حکمت، که گمشدة مؤمن است[14]، حکمت که یعنی بدون معلّم، عالِم شدن است، با «محبتِ» اهلبیت(ع) به دست میآید.
4. لزوم تأکید بر محبوبیت حضرت در «جان ما»
- از نظر فردی و درونی، پرداختن به مظلومیت حضرت زهرا(س) اثر معنوی بیشتری در ما دارد یا پرداختن به محبوبیت؟ پرداختن به محبوبیت اجر و قرب بیشتری دارد و بیشتر ما را مقرب میسازد یا پرداختن به مظلومیت حضرت زهرا(س)؟
- تردیدی نیست که ذکر مظلومیت و حقانیت حضرت زهرا(س) بسیار دستگیر است و اثر عمیقی در دلها دارد. این اثر خیلی از وقتها ملموس و برای همه قابل احساس است. اما لزوماً چنین نیست که هر چیزی که اثر ملموس و راحتتری داشت، ارزش بیشتری هم داشته باشد.
- یک روضههایی هستند که این روضهها برای همه زیاد گریهآور نیست، اما اگر کسی پای آنها سوخت، قیمت این سوختن بالاتر است. مثلاً یکی برای زخمهای امام حسین(ع) گریه میکند؛ امّا یکی این توانایی را دارد که بر غربت امام حسین(ع) هم گریه کند؛ و یا بالاتر برای آرمانهای حسین(ع) هم گریه کند. مسلّم است که اشک بر غربت و آرمانهای حسین(ع) ارزش بیشتری دارد. آن کسی که برای غربت امام حسین(ع) و بالاتر از آن برای آرمانهای امام حسین(ع) گریه میکند، معلوم است که درد دین بیشتری وجود او را فراگرفته است.
- همه میتوانند برای اینکه برادری را در مقابل دیدگان خواهرش کشتند، متأثر شوند و اشک بریزند؛ امّا آیا هر کسی میتواند بر این متأثر شود که حضرت زینب(س) در مقابل خود، کشتهشدن «امام زمان»اش را دیده است و برای این بسوزد؟
- در فاطمیه، سوختن و گداختن برای مظلومیت حضرت زهرا(س) قیمت بینظیری دارد و در عین حال کار سادهتری است نسبت به اینکه برای محبوبیت حضرت زهرا(س) بسوزی و گداخته شوی. این خیلی دشوارتر است و قیمت بالاتری هم دارد.
«یک اصل طلایی» در اصلاح دل
- دل، غرفههای متعددی دارد که جایِ محبتهای متنوع و صفات متنوع است. هم محبتها و صفات خوب و هم محبتها و صفات بد که با هم درگیر میشوند. گاهی محبتِ به یک خوبی تو را به سمت خود میکشد و گاهی محبت به یک بدی. تغییر دل کار سختی است. تغییر دل کار کسی جز خودِ دل نیست. اصل طلاییِ اصلاح دل این است که: غرفههای دل به هم ربط دارند؛ اگر یک خوبی در دل تقویت بشود، این خوبی، بدیها را از غرفههای دیگر بیرون خواهد کرد. البته اگر یک بدی هم در دل تقویت شود، عکس این تأثیر را خواهد داشت.
- در روایات داریم که اگر یک نقطة نورانی در دل وجود داشته باشد، این نقطه کم کم سیاهیهای دل را از بین میبرد تا جایی که دیگر هیچ سیاهی در دل نمیماند؛ و اگر یک بدی در دل تقویت بشود، مثل یک سلول سرطانی تکثیر میشود و همة دل را فرا میگیرد.[15] خیلی عجیب است. اگر در دل یک خوبی پدید بیاید، خودش عامل «تزکیه» است؛ و چه خوبی بالاتر، بهتر و تأثیرگذارتر از محبت به حضرت زهرا(س).
«محبت»؛ عامل تزکیه
- خداوند میفرماید «وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛ پیامبر امت خود را پاک میکند و به آنها علم و حکمت میآموزد»[16]، معنای « یُزَکِّیهِمْ» چیست؟ آیا معنایش این است که پیغمبر(ص) برای مردم کلاس اخلاق بگذارد؟ به آنها توصیة اخلاقی بکند؟ اگر مقصود، درس اخلاق باشد که میشود همان «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»؛ «یُزَکِّیهِمْ» یعنی پیغمبر دلشان را میبرد و با این دلبری و به واسطة این محبتی که مردم به او که اسوة خوبیها است پیدا کردهاند، آنها را پاک میکند.
- وقتی انسان به اسوۀ خوبیها محبت پیدا کرد، کم کم این محبت در غرفههای دیگر دل هم اثر میگذارد. کم کم «محبت به خوبیها» هم در دل انسان رونق میگیرد. کم کم بدیها هم از دل انسان رخت برمیبندد. لذا محبتِ به پیامبر و اهل بیت او پاک کننده است: «وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا؛ و آنچه را که خدواند از دوستی شما برای ما مقرر کرده است، موجب پاکیزگی خلقت ما، و پاکی جانهای ما، و پاککنندهای برای ما، و پوشانندۀ گناهان ما است.»[17]
- محبت حضرت زهرا(س) را در دلتان افزایش دهید تا پاک شوید. یک اصل طلایی برای رسیدن به این محبت این است که این محبت را از امیرالمؤمنین(ع) تمنا کنید. امیرالمؤمنین(ع) خیلی محبان و ارادتمندان به صدیقه کبری(س) را دوست دارد. میدانید چرا؟ چون آن روزی که به فاطمهاش جسارت کردند، علی تنها بود...
«محبّت»؛ عامل ولایتپذیری قلبی
- خدا از کسی ولایتپذیری ظاهری را قبول نمیکند. اینکه در «ظاهر» در مقابل حکم رسول خدا و امیرالمؤمنین بگویی «چَشم»، امّا در «باطن» تَهِ دلت به این حکم راضی نباشد، هیچ ارزشی نزد خدا ندارد. خدا به خودش در قرآن قسم خورده است که چنین کسی ایمان ندارد. خداوند، فقط تسلیم واقعی را میپذیرد؛ تسلیمی از صمیم دل: «فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا؛ نه، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند، مگر آنکه در نزاعی که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حُکمی که تو میدهی هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند.»[18]
- خُب معلوم است که تسلیم واقعی و راضی بودنِ به حکم ولیّ خدا از ته دل، با محبّت درست میشود. اینکه در تهِ دلت هیچ سختی از حکم رسول خدا احساس نکنی، فقط با محبت به دست میآید. خیلی باید پیامبر(ص) و اهل بیتش را دوست داشته باشی و این محبّت را لایهلایه در درون خودت افزایش بدهی تا به «یُسَلّموا تسلیماً» برسی.
- لذا تا در محضر امام زمان(ع) قرار نگرفتهایم، باید محبت خود به اهلبیت را افزایش بدهیم تا به این ولایتپذیری قلبی برسیم. اهلبیت خودشان ما را ترساندهاند، فرمودهاند قبل از ظهور، خودتان را آماده کنید.
- خورشید اگر به گُل بتابد، شکوفههای آن را معطر میسازد و اگر به مردار بتابد، فضا از بوی تعفّن آن پُر خواهد شد. خورشید ولایت هم اگر از پس پرده غیبت در بیاید و یک دستور صادر بکند، کسی که یک ذره «انانیت» در گوشه قلبش باشد، بوی تعفّن آن انانیت بلند خواهد شد.
«محبت»؛ تنها عامل رهایی از عجب و خودبینی
- خیلی سخت است که آدم به اینجا برسد که خوبیهای خودش را نبیند و دچار عُجب نشود. حتی آدمهای خوب، در خطرِ ابتلاء به عجب قرار دارند.
- تنها چیزی که انسان را از این افتادن به این مهلکه نجات میدهد، «محبّت» است. محبت نه تنها بدیهای انسان را میسوزاند، که شرحش گذشت، خوبیهای انسان را هم در نظرِ خودِ انسان میسوزاند. فقط «عاشق»ها هستند که هر چه خوبتر می شوند، افتادهحالتر میشوند و بیشتر احساس نداری در مقابل محبوب میکنند. تنها چیزی که انسان را از «منیّت» نجات میدهد، آتش محبت است. عاشق که شدی فقط محبوب را میبینی؛ دیگر «خودت» را نمیبینی. عاشقی که هیچ وقت نماز شبش ترک نشده باشد، وقتی یاد نمازِ شبهای حضرت زهرا(س) میافتد، اصلاً نماز شبهای خودش را از یاد میبرد گویی اصلاً نماز شب نخوانده است؛ میگوید در مقابل نماز شبهای محبوب، نماز شبهای من هیچ است. آتش محبت همة نمازهایش را در نظرش میسوزاند.
- هیچ چیز به جز «محبت به اهلبیت(ع)» و در رأس آنها محبت به مادرشان حضرت زهرا(س)، نمیتواند انسان را از عجب نجات دهد. هیچ چیز به جز محبت، انسان را پاک نمیکند. «وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا».
- لذا همه نیاز به «محبت» دارند. «محبتِ اهل بیت» اکسیر اعظم است؛ و البته تأثیر حبّی که امُّالائمه میتواند در دلهای پاک مؤمنان داشته باشد، بیش از تمام امامان ماست. این مطلب مثل روز روشن است؛ بالاخره، حضرت زهرا(س) مادر است و مادر ارتباط حبیاش یک چیز دیگر است.
تأکید دین بر محبوبیت آن حضرت
- در دین ما نیز تأکیدات و سفارشات زیادی بر محبوبیت حضرت زهرا(س) وجود دارد.
محبوبیت حضرت زهرا(س) از زبان قرآن
- خداوند در قرآن به محبّت اهلبیت پیامبر(ص) دستور داده است و این محبّت را اجر رسالت پیامبر اکرم(ص) معرفی میکند: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى؛ بگو من از شما مزدی را نمیخواهم جز مودّت با نزدیکانم.»[19] بنا به دستور قرآن، باید فاطمه(س)را دوست داشت.
محبوبیت حضرت زهرا(س) در نزد پیامبر
- شخص پیامبر گرامی اسلام(ص) محبّت ویژهای به فاطمه(س)داشتند که به هیچ کس دیگری چنین محبّتی را نداشتند. همه میدانند که پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) را خیلی دوست داشتند و در رفتار هم این محبّت را نشان میدادند. پیامبر(ص) جلوی پای فاطمهاش بلند میشد و جای خود را به او میداد.[20] تنها درباره او فرمودند که من بوی بهشت را از فاطمهام استشمام میکنم.[21] پیامبر(ص) در مورد ایشان فرموده است: «فِدَاهَا أَبُوهَا؛ پدرش به فدایش»[22]
برای کسب محبوبیت
1. ادب فاطمیه
- آتش محبت، نه تنها بدیهای انسان را میسوزاند باید خوبیها انسان را هم بسوزاند؛ و فاطمیه محلی است که باید این محبت، شعلهاش همة وجود من را فرا بگیرد. آیا آن محبتی که باید خوبیهایمان را هم بسوزاند، در درون ما به حدی رسیده است که لااقل بدیهای ما را بسوزاند؟ نکند به این حدّ نرسیده باشد؟ نکند فاطمیه بیابد و بگذرد و آتش محبت فاطمه(س)ما را پاک نکند؟ اگر فاطمیه درست نشویم، کی میخواهیم درست شویم؟ یا فاطمه، اگر ایام فاطمیه بگذرد و محبّت تو در وجودمان شعله نکشد...
2. «احترام»، غیر از «محبت» است
- بسیاری از اوقات، آن چیزی که از ما بروز میکند، «احترام» به حضرت زهراست، نه «محبت» به ایشان. حواسمان باشد اشتباهی نگیریم. «محبت»، چیزی فراتر از ادب و احترام است. در روایت داریم که ادب، عیب انسان را پنهان میکند[23]، انسان مؤدب ممکن است حتی از چیزی زیاد خوشش نیاید امّا طوری رفتار میکند که این خوش نیامدنش زیاد معلوم نیست. نکند ادبمان نسبت به اهل بیت، عیبمان، که همان کم دوست داشتنِ اهل بیت است، را پنهان کند.
3. محبّت نهایت ندارد
- محبت به اهلبیت(ع) خیلی بیشتر از اینها میتواند در درون ما افزایش یابد. هیچ وقت به محبّتهایی که به اهلبیت داریم اکتفا نکنیم. محبّت به اهلبیت(ع) خصوصاً محبت به حضرت زهرا(س) از حداقلهایی شروع میشوند و تا حدّ بینهایت میتواند رشد داشته باشد.
- امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ؛ اگر کوه من را دوست داشته باشد، از هم میپاشد.»[24] این اثر محبّت است. محبّت اینقدر جا دارد تا ما را بکُشد در راه حضرت زهرا(س). از خودمان انتظار داشته باشیم. ما میتوانیم با محبّت به حضرت زهرا(س) به اوج مقامهای معنوی نائل شویم. رزمندگان دوران دفاع مقدس را میدیدیم که چگونه با ارتباط خصوصی و محبّتآمیز و قشنگی که با حضرت زهرا(س) داشتند، به اوج معنویت میرسیدند.
4. تهذیب نفس، راه تحصیل محبّت
- خداوند وقتی به چیزی امر میکند، لوازم آن را هم فراهم میکند. وقتی دستور میدهد که اهلبیت پیامبر را دوست داشته باشید، زمینه این محبّت را در قلب ما و در فطرت ما قبل از آن فراهم کرده است.
- ما باید محاسبه کنیم نفس خودمان را که چقدر حضرت زهرا (س)را دوست داریم. محبّت یک رابطهای با صفای باطن انسان دارد. ما به مقدار گناهانمان، از محبّت حضرت زهرا(س) فاصله میگیریم. محبّت به ایشان، «ظرفیت» میخواهد و این ظرفیت با «تهذیب نفس» افزایش مییابد.
- همان طور که در ماه رمضان تهذیب نفس میکنید تا نورانی شوید، در ایام فاطمیه به خاطر محبتی که در قلبت شعله میکشد بیا بیشتر در طلب طهارت باش و اقدام به تهذیب نفس کن تا از این محبت بیشتر بهره ببری.
5. فاطمه(س)؛ مادر ما
- حضرت زهرا(س) را در مقام یک مادر قرار دهیم. یادمان باشد که مادر همیشه به فرزند خود محبت دارد. و اگر فرزند چیزی از او بخواهد دریغ نمیکند. در اعتقادهای ما هست که جبرئیل اخبار ما مسلمانان را تا قیامت به مادرمان میدهند.[25] چرا حضرت باید از ما اطلاع داشته باشند؟ مادر است دیگر، نگران فرزندانش است.
- حضرت زهرا(س) به عنوان مادر به شما علاقه دارد. مادرتان شما را به مجلس خودش آورده است. با دیدن شما قلبش آرام میگیرد. اگر جلسه فاطمیه نیائید مادرتان بیقرار میشود خصوصاً اینکه این مادر در بستر بیماری هم افتاده و امید برخاستن از بستر را نداشته باشد...
6. محوریت «محبت» برای بالا بردن ارزش مظلومیت است
- مراد از محوریت «محبت» این نیست که به موضوع مظلومیت نپردازیم. اولاً همانطور که گفته شد، اقتضائات ایجاب میکند که از محبت حضرت زهرا(س) صحبت بشود. ثانیاً اگر محبوبیت را در میان مردم افزایش بدهیم، دیگر مردم به مظلومیت نرسیده، برای حضرت زهرا(س) میمیرند. اگر داریم بر طبل محبوبیت میکوبیم برای این است که آتش مظلومیت شعلهورتر بشود. اگر روی محبوبیت کار کنیم، دیگر مردم به جایی میرسند که نمیشود برایشان روضه خواند. اگر محبوبیت حضرت زهرا(س) افزایش پیدا کند، میدانی تو برای کدام مظلومیت گریه میکنی و بلکه جان میدهی؟ برای آن میمیری که فاطمه زهرا(س) دختر پیغمبر، مجبور شد برای گرفتن حقش، برای گرفتن قبالۀ فدکی که پیامبر خدا به او بخشیده بود، از خانه بیرون برود... از خانه بیرون رفت تا قبالة فدک خود را بگیرد...
[1] قرآن کریم، سورۀ شوری، آیۀ 23
[2] کافی، جلد 8، صفحه 79
[3] قرآن کریم، سورۀ شوری، آیۀ 23
[4] «بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مسترک است». قرآن کریم، سورۀ آل عمران، آیۀ 64
[5] مسلمانان می توانند بر دو محور محبت به اهلبیت(ع) و نیز آموزش دین و تعلم معارف و احکام الهی از زبان اهل بیت اتفاق نظر و اتحاد داشته باشند. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با شرکت کنندگان در کنفرانس جهانی اهل البیت(ع)، 1369.3.4 )
[6] امام علی ـ(ع)ـ : «وقتی عالم بمیرد، رخنهای در دین پدید میآید، که تا روز قیامت هیچ چیز آن را پر نمیکند» محاسن، جلد 1، صفحه 233
[7] کافی، جلد 1، صفحه 270، باب فی ان الائمة محدثون
[8] وَ قَالَ رسول الله(ص): «لَوْ لَا أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع تَزَوَّجَهَا لَمَا کَانَ لَهَا کُفْوٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَه؛ اگر امیرالمؤمنین علی ـ(ع)ـ او را به همسری برنمیگرفت، برای او کفو و همتایی بر روی زمین نبود. از حضرت آدم بگیر تا آخر.»، خصال شیخ صدوق، جلد 2، صفحه 414
[9] قال رسول الله(ص): «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی؛ فاطمه پارۀ تن من است.»، العمده، صفحۀ 384
[10] امام صادق ـ(ع)ـ : « ... و خداوند او را با رعب یاری کرد.»، کافی، جلد 2، صفحه 17
[11] «عن ابى جعفر ع: ... وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى ص فَخُرُوجُهُ بِالسَّیْفِ وَ ... وَ أَنَّهُ یُنْصَرُ بِالسَّیْفِ وَ الرُّعْبِ»، کمال الدین، جلد 1، صفحه 327
[12] امام باقر ـ(ع)ـ : «... و یَسِیرُ الرُّعْبُ قُدَّامَهَا شَهْراً؛ و رعب در پیشاپیش او، به فاصلۀ یک شهر، میرود»، بحارالانوار، جلد 52، صفحه 360
[13] «مَنْ أَرَادَ الْحِکْمَةَ فَلْیُحِبَّ أَهْلَ بَیْتِی»، بحار الانوار، جلد 27، صفحه 116
[14] امام صادق ـ(ع)ـ : «الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِن»، کافی، جلد 8، صفحه 168
[15] «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةً مِنْ نُورٍ وَ فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یُسَدِّدُهُ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةً سَوْدَاءَ وَ سَدَّ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَکَّلَ بِهِ شَیْطَاناً یُضِلُّهُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماء»، کافی، جلد 1، صفحه 166
[16] قرآن کریم، سورۀ جمعه، آیۀ 2
[17] مفاتیح الجنان، زیارت جامعۀ کبیره، و نیز: منلایحضرهالفقیه، جلد 2، صفحه 613
[18] قرآن کریم، سورۀ نساء، آیۀ 65
[19] قرآن کریم، سورۀ شوری، آیۀ 23
[20] «رَوَوْا عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ کَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَامَ لَهَا مِنْ مَجْلِسِهِ وَ قَبَّلَ رَأْسَهَا وَ أَجْلَسَهَا مَجْلِسَه؛ از عائشه نقل شده که هنگامی که فاطمه س بر پیامبر داخل میشد، حضرت از جای خود بلند میشدند و سر او را میبوسیدند و او را در جای خود مینشاندند.» المناقب، جلد 3، صفحۀ 333
[21] «فأنأ أَشَمُّ مِنْهَا رَائِحَةَ الْجَنَّةِ»، علل الشرائع، جلد 1، صفحه 183
[22] امالی صدوق، صفحه 234
[23] «حسن الأدب یستر قبح النسب»، غرر الحکم، صفحه 248، حدیث 5110
[24] نهج البلاغه، کلمات قصار، شمارۀ 111
[25] کافی، جلد 1، صفحه 239
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید