در مهدیه تهران مطرح شد:
به فرمودۀ قرآن،آدمهای غیرمتدین، افرادی سطحی و ظاهربین هستند /آیا نتیجۀ انتخاباتهای با استانداردهای بینالمللی در جوامع غربی جز حاکمیت صهیونیسم بوده؟!
- زمان: 1391/11/13
- مکان: مهدیه تهران
- انعکاس در: فارس
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
پناهیان: یکی از تفاوتهای اساسی بین انسانهای متدین و غیرمتدین این است که افرادی که اهل دیانت نیستند، آدمهایی سطحی و ظاهربین هستند. چون دین یکمقدار ژرفنگری از انسان انتظار دارد و لذا نمیشود انسان با ظاهربینی به دینباوری و دینداری برسد.
حجت الاسلام علیرضا پناهیان در سخنرانی صبح جمعۀ خود در مهدیه تهران با بیان اینکه ظاهربینی و سطحی نگری در تمام حرفها و نظرات اندیشمندان سکولار به چشم میخورد، گفت:
«انسانهای سطحینگر از تجربههای دیگران نیز درست استفاده نمیکنند و از زندگی اقوام و جوامع دیگر عبرت نمیگیرند. به عنوان مثال همین بحثهای سیاسی که این روزها در جامعۀ ما مطرح میشود و بعضیها برای انتخاباتهایی با استانداردهای بینالمللی سینه چاک میکنند و خودشان را برای انتخابات آزاد و نظامات سیاسی غربی میکُشند، این نشانۀ سطحینگریِ آنهاست. اصلاً لازم نیست که انسان خیلی آدمِ عمیقی باشد، فقط کافی است که نتیجۀ این انتخاباتهایی که با استانداردهای بینالمللی در جوامع غربی برگزار شده است را نگاه کند و ببیند که آیا نتیجۀ این انتخاباتها جز این شده است که صهیونیسم بینالملل را بر آن جوامع مسیحی و اروپایی حاکم کرده است؟! آیا نتیجهاش این نشده که پنج میلیون یهودی بر حدود پنج میلیاردنفر حکومت کنند؟!»
این مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اگر کسی اعتقادات دینی هم نداشته باشد و فقط سطحینگر نباشد میفهمد که انتخابات با روشهایی که در دنیا هست (با همان استانداردهایی که گفته شد) نتایج خیلی بدی به دنبال خواهد داشت و اتفاقاً در این سی و چند سال بعد از انقلاب، ساز و کارِ انتخابات در کشور ما همیشه جلوتر بوده است. گفت:
«کار انتخابات، پالایشِ میانِ مسئولین است تا رسوبها را بشکند، جلوی نفوذها را بگیرد و قدرتطلبیها را کنار بزند. ولی در غرب انتخاباتها همیشه سرمایهداران جنایتکار را تثبیت میکند. فهمیدن این موضوعِ ساده نیاز به دین و ایمان هم ندارد، کافی است کمی به روزنامهها و سایتها و آمارهای موجود نگاه کنیم. لذا خداوند متعال در مورد کسانی که همینمقدار نگاه عمیق ندارند، میفرماید: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا» اینها یک ظاهری از حیات دنیا را میبینند و بیش از این چیزی را مورد دقت قرار نمیدهند.»
بخشهایی از سخنرانی مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها را در ادامه میخوانید:
یک تفاوت اساسی بین افراد متدین و غیرمتدین/به فرمودۀ قرآن، کسانی که معتقد و متدین نیستند، افرادی سطحی و ظاهربین هستند
- بین کسانی که غیرمتدینانه زندگی میکنند و اهل معنویت و اعتقاد نیستند با کسانی که متدین، معتقد و سالم هستند تفاوتهای اساسی وجود دارد که این تفاوتها قبل از اینکه به اعتقادات آنها مربوط شود به شخصیت، شیوۀ تفکر و نگرش و منش زندگی این دو گروه مربوط میشود و همین تفاوتهاست که باعث میشود بعضیها معتقد و متدین شوند و برخی غیر متدین.
- یکی از تفاوتهای اساسی بین انسانهای متدین و غیرمتدین این است که افرادی که اهل دیانت نیستند، آدمهایی سطحی و ظاهربین هستند. چون دین یکمقدار ژرفنگری از انسان انتظار دارد و لذا نمیشود انسان با ظاهربینی به دینباوری و دینداری برسد.
- خداوند متعال در مورد کسانی که به آخرت ایمان ندارند، چنین میفرماید: «آنها تنها ظاهرى از زندگى دنیا مىدانند و از آخرت غافلند؛ یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ عَنِ الاَْخِرَةِ هُمْ غَافِلُون»(روم/7) اینها کسانی هستند که تنها یک ظاهری از دنیا را میبینند و از آخرت و باطن دنیا (به تعبیری) غافل هستند.
- در این آیه نمیفرماید: «یَعْلَمُونَ "ظَاهِرَ" الحَْیَوةِ الدُّنْیَا »، بلکه میفرماید: « یَعْلَمُونَ "ظَاهِرًا" مِّنَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا». شاید به کار بردن کلمۀ «ظاهراً» به صورتِ نکره(همراه با علامت تنوین)، بر این موضوع دلالت داشته باشد که اگر آنها همین ظاهر دنیا را نیز کامل و درست نگاه میکردند باز هم به خیلی از نتایج خوب میرسیدند. یعنی آنها بخشی از ظاهر دنیا را نگاه میکنند و حاضر نیستند بقیهاش را نگاه کنند. اگر انسان به همین ظاهرِ دنیا درست نگاه کند، میتواند به این نتیجه برسد که سخنِ خدا حق است و راه حلِ مسائل و مشکلات بشری همان راه حلی است که پروردگار عالم ارائه فرموده است. به عبارت دیگر آنها نه تنها به باطن و عمق دنیا توجه نمیکنند، بلکه همین ظاهر دنیا را هم کامل نگاه نمیکنند.
- خداوند در آیه بعد میفرماید: «آیا اینها در نفسِ خودشان تفکر نمیکنند؛ أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُواْ فىِ أَنفُسِهِم»(روم/8) یعنی آنها اهل اندیشه و تفکر عمیق در جهان درونی خود هم نیستند. یعنی آدمی که ظاهر بین و سطحی نگر نباشد در اعماق وجود خود تفکر میکند و حتما از این طریق به نتایج خوبی میرسد و به حقانیت دین معتقد و ملتزم میشود.
بعضیها نمایش میدهند آدمهای عمیقی هستند ولی واقعاً آدمهای سطحی و ظاهربینی هستند
- بعضیها نیز نمایش میدهند آدمهای عمیقی هستند ولی واقعاً آدمهای سطحی و ظاهربینی هستند. مثلاً اگر برخی از متون مربوط به روشنفکرهای غیر متدین (غیر متدین به این معنا که به همۀ بخشهای دین اعتقاد ندارند) را بخوانید میبینید که یک نوع سطحینگری و نگاهِ ظاهری در آنها وجود دارد. حتی در متون علمیشان نیز همین نگاه سطحی دیده میشود. منتها این قبیل افراد چنان شخصیتِ علمیِ برجستهای برای خودشان قائل هستند که دیگران و حتی خودشان هم فریبِ این ظاهرِ عالمانه را خوردهاند.
- ظاهربینی و سطحی نگری در تمام حرفها و نظرات اندیشمندان سکولار به چشم میخورد.
انسانهای سطحینگر از تجربههای دیگران نیز درست استفاده نمیکنند/ امروز بعضیها برای انتخاباتهایی با استانداردهای بینالمللی سینه چاک میکنند و برای انتخابات آزاد خودشان را میکشند!
- خداوند در آیۀ بعد چنین میفرماید: «آیا در زمین سیر نمىکنند ببینند عاقبت کفارى که قبل از ایشان بودند چه شد؛ أَ وَ لَمْ یَسِیرُواْ فىِ الْأَرْضِ فَیَنظُرُواْ کَیْفَ کاَنَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم»(روم/9) معلوم میشود انسانهای سطحینگر از تجربههای دیگران نیز درست استفاده نمیکنند و از زندگی اقوام و جوامعِ دیگر عبرت نمیگیرند.
- به عنوان مثال همین بحثهای سیاسی که این روزها در جامعۀ ما مطرح میشود و بعضیها برای انتخاباتهایی با استانداردهای بینالمللی سینه چاک میکنند و خودشان را برای انتخابات آزاد و نظامات سیاسی غربی میکُشند، این نشانۀ سطحینگریِ آنهاست. اصلاً لازم نیست که انسان خیلی آدمِ عمیقی باشد، فقط کافی است که نتیجۀ این انتخاباتهایی که با استانداردهای بینالمللی در جوامع غربی برگزار شده است را نگاه کند و ببیند که آیا نتیجۀ این انتخاباتها جز این شده است که صهیونیسم بینالملل را بر آن جوامع مسیحی و اروپایی حاکم کرده است؟! آیا نتیجهاش این نشده که پنج میلیون یهودی بر حدود پنج میلیاردنفر حکومت کنند؟!
- انتخابات با استانداردهای بینالمللی یعنی مثلِ آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان. خُب در انتخاباتهایی که اینها برگزار میکنند همیشه بازی سه به هیچ به نفع یک گروه اندک صهیونیست میشود! کدام یک از این کشورها تحت سیطرۀ صهیونیستها نیستند؟! این وضعیتی است که آمار و ارقام اقتصادی و اطلاعات سیاسی کشورهای غربی به ما نشان میدهد.
- الان اگر کسی اعتقادات دینی هم نداشته باشد و فقط سطحینگر نباشد میفهمد که انتخابات با روشهایی که در دنیا هست (با همان استانداردهایی که گفته شد) نتایج خیلی بدی به دنبال خواهد داشت و اتفاقاً در این سی و چند سال بعد از انقلاب، ساز و کارِ انتخابات در کشور ما همیشه جلوتر بوده است. کار انتخابات، پالایشِ میانِ مسئولین است تا رسوبها را بشکند، جلوی نفوذها را بگیرد و قدرتطلبیها را کنار بزند. ولی در غرب انتخاباتها همیشه سرمایهداران جنایتکار را تثبیت میکند. فهمیدن این موضوعِ ساده نیاز به دین و ایمان هم ندارد، کافی است کمی به روزنامهها و سایتها و آمارهای موجود نگاه کنیم.
- لذا خداوند متعال در مورد کسانی که همینمقدار نگاه عمیق ندارند، میفرماید: «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا» اینها یک ظاهری از حیات دنیا را میبینند و بیش از این چیزی را مورد دقت قرار نمیدهند. با دیدن چند حسن در فضای سیاسی کشورهای غربی و ندیدن معایب بسیار زیادی که در نظامات سیاسی آنها وجود دارد و با ندیدن امتیازات فراوان و برتری جدی وضعیت سیاسی نظام مقدس ما نمیتوان برای فضای سیاسی کشور نسخه نوشت.
همین سطحینگری و ظاهربینی را میتوان در بخشهای مختلف زندگی مورد بررسی قرار داد/ هفتاد درصدِ بهترین مدارس آمریکا مدارسی بودند که دختر و پسر از هم جدا بودهاند
- همین سطحینگری و ظاهربینی را که خداوند با عبارتِ «یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا» به عنوان ملاک و معیار تشخیص افرادی که به آخرت ایمان ندارند، بیان فرموده است را میتوان در بخشهای مختلف زندگی و نگاههای غلط دربارۀ دین مورد بررسی قرار داد.
- به عنوان مثال یکی از فیلسوفان غربی میگوید: «آدمهای ترسو به سراغ دین میروند ولی آدمهای شجاع، بیدین هستند و نیازی به دین احساس نمیکنند!» این فیلسوف غربی نیز دچار سطحینگری و ظاهربینی شده و مثلاً با دیدن چند آدم ترسوی دیندار و برخی افراد جسور و شجاع که اهل دینداری نبودهاند، چنین قضاوتی کرده است و برخی نیز اندیشۀ او را پسندیدهاند و منتشر کردهاند. در حالی که در جریان دفاع مقدسِ ما، دقیقاً عکسِ این مسأله به اثبات رسید! یعنی معلوم شد که هر چه انسانها شجاعتر هستند، دیندارتر و خداپرستتر هستند.
- مثلاً یک زمانی میگفتند که اگر در دانشگاهها دختر و پسر در کنار هم باشند یک هیجانی به تحصیل آنها میدهد و در اثر رقابت بین خودشان، سعی میکنند بهتر درس بخوانند. البته ممکن است که این رقابت و هیجان تا حدودی باعثِ بیشتر درس خواندن شود اما اگر دقت کنیم میبینیم که در مجموع نتیجه معکوس خواهد شد و درصدِ بالایی نتیجۀ عکس خواهد داد.
- چندین سال قبل طیِ یک تحقیق و بررسی در آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که حدود هفتاد درصدِ بهترین مدارس آمریکا مدارسی بودند که دختر و پسر از هم جدا بودهاند. کسانی که این تحقیق را انجام دادند طبیعتاً به آیات و روایات و فلسفۀ حجاب کاری نداشتند، فقط یک آمارِ سطحی گرفته بودند منتها همین ظاهر را کمی کاملتر بررسی کردند.
صدها فیلم و سریال باید ساخته شود تا جا بیافتد که آدمهای بیدین آدمهای سطحینگر و ظاهربینی هستند /معلمان و پدر و مادرها باید بچهها را عمیق بار بیاورند و جلوی سطحینگری آنها را بگیرند
- انشاءالله این موضوع در فرهنگ ما و در فکرِ جامعۀ ما جا بیافتد، صدها فیلم و سریال باید ساخته شود تا جا بیافتد که آدمهای بیدین آدمهای سطحینگر و ظاهربینی هستند که فقط یک ظاهری از دنیا را نگاه میکنند و بقیهاش را کنار میگذارند، و آدمهای عمیقی نیستند.
- در مدارس اگر میخواهیم فرزندان ما متدین بار بیایند، معلمان باید بچهها را عمیق بار بیاورند و جلوی سطحینگری و نگاه ظاهری بچهها را بگیرند تا بچهها متدین بار بیایند. آنها را به تفکر وادار کنند. کاری کنند که بچهها در عمق وجود خودشان تفکر کنند و فکر کردنِ عمیق را به آنها یاد بدهند.
- پدر و مادر هم باید بچههای خود را وادار به تفکر کنند. حالا ممکن است که این فکر کردن از حل کردن یک معما و بازیِ فکری شروع شود، تا فکر در مورد موضوعات مهمتر. مثلاً پدر و مادر از فرزند خود بپرسند: « آیا تو دوست نداری که ما همیشه زنده بمانیم؟» طبیعتاً پاسخِ او مثبت است. لذا به او بگویند: «پس تو جاوانه بودن را دوست داری و مرگ را دوست نداری، آیا میشود که خداوند در وجود ما جاودانگی طلبی گذاشته باشد اما پاسخی برای آن نگذاشته باشد؟ حتماً راه حلی دارد و راه حلش آخرت و حیات جاودانه است ...»
کسانی که ظاهرِ دین را دارند اما انسانهای عمیقی نیستند تمام نقشۀ انبیاء را به هم میزنند!/ برخی افراد نمازخوانِ سطحینگر چنان ضربهای به دین وارد میکنند که بینمازها نمیتوانند
- انشاءالله طوری بشود که وقتی مردم یک فردِ غیر متدین را دیدند که نماز نمیخواند، حجاب را رعایت نمیکند یا مشروبات الکلی مصرف میکند . اموری از این قبیل، تلقیِ عمومی در موردش این باشد که او آدمِ سطحی و ظاهربینی است و اگر آدمِ متدینی دیدند بگویند او آدمِ عمیقی است.
- البته همین تقسیمِ انسانها به سطحینگر و عمیقنگر، را میتوان در مورد افراد متدین نیز ارائه داد. چون برخی افرادِ نمازخوانِ به ظاهر متدین نیز وجود دارند که سطحینگر هستند، یعنی ظاهرِ دین را دارند اما انسانهای عمیقی نیستند. این افراد تمامِ نقشۀ انبیاء الهی را به هم میزنند و همۀ سخنان خوب دین را ضایع میکنند. مثلاً کسانی که نماز میخوانند اما اهلِ رشوهگرفتن هستند. مثلاً کسانی که نمازشان ترک نمیشود اما ولایت را قبول ندارند یا ولایتمدار نیستند. مثلاً آدمِ متدینِ سطحینگر میگوید در قرآن که نام علی بن ابیطالب نیامده است! اینقبیل افراد نمازخوانِ سطحینگر چنان ضربهای به دین وارد میکنند که بینمازها نمیتوانند.
- اگر انسان سطحینگر باشد اصلاً سراغ قرآن و دین نمیرود و اگر هم به دلیلی سراغ دین برود ولی سطحی نگری خود را حفظ کند باز در نهایت به بیراهه کشیده خواهد شد. خودِ قرآن کریم میفرماید باید در آیات قرآن تدبر کنید. (أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن؛ نساء/82) و سطحی نگرانه نباید برخورد کرد.
انسان اگر سطحی باشد دینداری نمیکند و فریب شیطان را میخورد/ ای کاش این مسأله در فرهنگ ما جا بیافتد
- اصلاً خداوند دین را برای آدمهای عمیق گذاشته است. اگر انسان سطحی باشد دینداری نمیکند و فریب شیطان را میخورد. فرق بین دنیای کفر با دنیای اسلام و دنیای معنویت این است که کفار سطحی هستند و مؤمنین عمیق هستند. انشاءالله یک روزی همۀ مردم به این عمق برسند تا بتوانند راحت دینداری کنند.
- امام زمان(ع) وقتی تشریففرما میشوند دست به سرِ بندگان میکشند و عقل آنها را افزایش میدهند (عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الباقر ع قَالَ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا ع وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُم وَ کَمَلَتْ بِهَا أَحْلَامَهُم؛ کمال الدین و تمام النعمة/ج2/ص 675) دقت کنید که حضرت نفرمود که امام زمان(ع) دست به قلبِ بندگان خدا میکشد تا احساسات معنوی آنها را افزایش دهد، چون اگر عقل انسان زیاد شود، خود به خود احساسات و شور معنوی او هم بالا میرود. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «القَلبُ بالتَّعلُّلِ رَهینٌ؛ قلب انسان در گروی برهان است.» (میزان الحکمه/ج9/ح17193)
- ای کاش این مسأله در فرهنگ ما و در روشهای تعلیم و تربیتی ما جا بیافتد که «آنهایی که معتقد نیستند آدمهای سطحی و ظاهربینی هستند. و آدم اگر میخواهد معتقد و متدین باشد، باید عمیق باشد»
حسادت که یک بلیۀ فراگیر است با سطحینگری شکل میگیرد و با عمیق بودن از بین میرود
- این سخن در همهجا قابل استفاده است. مثلاً حسادت که یک بلیۀ فراگیر و عام البلواست نیز با سطحینگری شکل میگیرد و با عمیق بودن از بین میرود. همانطور که میدانید اولین دعوایی که در تاریخ بشریت منجر به قتل شد به خاطر حسادت بود. (حسادتِ قابیل نسبت به هابیل) بسیاری از غصهها و بیدینیها و بخش عمدهای از مشکلات خانوادگی نیز ناشی از حسادت است.
- ولایتگریزی نیز همانطور که در قرآن کریم صریحاً عنوان شده است ریشه در حسادت دارد. « أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً؛ بلکه آنان به مردم [که در حقیقتْ پیامبر و اهل بیت اویند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا کرده، حسد مىورزند. تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم، و به آنان فرمانروایى بزرگى بخشیدیم؛ » (نساء/54) امیرالمؤمنین(ع) در نامهای خطاب به معاویه ضمن اشاره به حسادت اقوام گذشته نسبت به انبیاء الهی، ریشۀ عداوت معاویه را حسادت بیان نموده و میفرماید: «ما خاندان ابراهیم هستیم که بر ما حسد مىبرند و تو هستی که بر ما حسد مىبری؛ نَحْنُ آلُ إبراهیمَ المَحسودُون و أنْتَ الحاسِدُ لَنا»(مکاتیب الائمه/ج1/ص269)
انسان حسود ولایتپذیر نیست و ولایتپذیری حسادت شکن است/شما پای روضۀ اباعبدالله الحسین(ع) عادت میکنید که به یک سیدِ مظلوم به نام سیدالشهداء(ع) تواضع کنید
- انسان حسود ولایتپذیر نیست و از طرفی ولایتپذیری حسادت شکن است. از همین ولایتپذیری شروع کنیم و برویم حسادتها را از بین ببریم. اگر حسادتها را از بین ببرید وقتی یک آدم خوبِ برتر از خودمان دیدیم او را میپذیریم، نسبت به او تواضع میکنیم و حتی حاضر میشویم در صورت لزوم از او تبعیت کنیم. انسان حسود نمیتواند برتری دیگران را ببیند چه رسد به اینکه کرنش و تواضع کند.
- شما در مکتب اهلبیت(ع) و پای روضۀ اباعبدالله الحسین(ع) عادت میکنید که به یک سیدِ مظلوم به نام سیدالشهداء(ع) تواضع کنید و قلبِ خودتان را در اختیار او قرار دهید. مظلومیت امام حسین(ع) مصائب ایشان و آن نوری که خداوند از محبت او در دلهای ما قرار داده است موجب میشود که ما بتوانیم به یک انسان والا مقام مثل اباعبدالله(ع) تواضع کنیم و اینجا آغاز شکسته شدن سنگهای حسادت است. این اشکِ ما که در روضۀ اباعبدالله(ع) جاری میشود یعنی ما آدمِ حسودی نسبت به خوبان عالم نیستیم ...
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید