در اولین نشست مجمع ملی جبهۀ مردمی نیروهای انقلاب اسلامی/ ضرورت سیاستورزی مبتنی بر تشکیلات
با صدای بلند باید اعتراف کنیم که تاکنون در «سیاستورزی» اشتباه میکردیم!/ با ولایتمداریِ «انفرادی» ولایت ولیّالله محقق نمیشود!/ درجۀ ایمان و اخلاق در کار تشکیلاتی معلوم میشود/ افراد خودخواه اهل تشکیلات نیستند/ آیتالله مهدوی کنی از کسانی که به «نظر جمعی» مقید نبودند گلهمند بود/ سیاستورزی مبتنی بر تشکیلات فواید فراوانی دارد و آسیبهای مهمی را برطرف میکند/ وقتی تشکیلات نباشد، «هنر سخنوری و مناظره» ملاک رأی دادن میشود!/ تقاضا میکنم همۀ انقلابیون، تقویت و اصلاح این تشکیلات را یک وظیفۀ مقدس سیاسی بدانند
شناسنامه:
- مکان: تهران - مجمع ملی جبهه مردمی نیروهای انقلاب
- زمان: 951205
- مناسبت: اولین نشست مجمع ملی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
پناهیان: آیا این درست است که دولتها بهواسطۀ «هنر سخنوری و هنر مناظره» تشکیل شوند؟! شاید یک کسی هنر سخنوری و متقاعدسازی داشت؛ آیا او لزوماً هنر مدیریت کشور را هم دارد؟! وقتی تشکیلات نباشد، ملاک رأی دادن، همین چیزها خواهد شد و این برای جامعۀ ما زشت است که بگویند: «در هفتههای آخر، پای مناظرههای تلویزیونی، همهچیز تعیین میشود!». مردم وقتی در یک تشکیلات، منطق و عقلانیت ببینند و آنرا از بدنۀ جامعه بدانند، به کاندیدای مورد نظر آن تشکیلات نیز که در یک «کنگره ملی» انتخاب شده باشد اعتماد میکنند؛ حتی اگر آن شخص فن سخنوری را بهخوبی نداند.
حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در اولین مجمع ملی جبهۀ مردمی نیروهای انقلاب اسلامی سخنرانی کرد. در در ادامه متن کامل این سخنرانی را میخوانید:
تشکیل مجمعی از نیروهای انقلابی که بهصورت یک «تشکیلات مردمی» شکل گرفته باشد، مقدس است
- تشکیل مجمعی از نیروهای انقلابی که بهصورت یک تشکیلات مردمی شکل گرفته باشد، امر بسیار مقدس و مبارکی است. هرچند سالهاست که تشکیل چنین مجموعهای به تأخیر افتاده است، اما این از ضرورت و حیاتی بودنِ این تشکیلات، کم نمیکند، بلکه ما روز بهروز خودمان را بیشتر محتاج چنین تشکلی در میان نیروهای انقلابی میبینیم، که فواید و برکات بسیار فراوانی بر آن مترتب است.
- امیدوارم که ما روزی پس از رشد و پویایی این تشکیلات و رسیدن آن به نقطههای مطلوب، بتوانیم این عبارت را بر زبان جاری کنیم که «هر کسی دربارۀ سیاستورزی در نظام، احساس مسئولیت میکند، باید خودش را مکلّف ببیند که در چنین تشکیلاتی حاضر شود»
باید «شیوۀ سیاستورزی» در جامعۀ ما تحول و اعتلا پیدا کند/ درجۀ ایمان و اخلاق مؤمنین در کار تشکیلاتی معلوم میشود
- یقیناً شما با نیتهای الهی در چنین مجموعهای حضور پیدا کردهاید، ولی ما بیش از «دلسوزی»، باید احساس «تکلیف» کنیم برای اینکه شیوۀ سیاستورزی را در جامعه تحول ببخشیم و شیوۀ سیاستورزی در جامعۀ ما اعتلا پیدا کند و این «مشارکت مردمی» که سالهاست از آن سخن گفته میشود و این «حضور مردم» که همۀ انقلاب به آن وابسته است، اینبار بهصورتی «ضابطهمند» با یک ساختار تشکیلاتی، به منصۀ ظهور برسد.
- اگر مؤمنین در کنار یکدیگر در یک تشکیلات، کار جمعی نکنند، درجۀ ایمان، درجۀ اخلاق و درجۀ تعهد انقلابیشان معلوم نمیشود. نمیشود که مؤمنین فقط از جهت اعتقاداتشان با هم مشترک شوند، نمیشود که مؤمنین و انقلابیون فقط با شعارهای انقلابی و جهتگیریهای انقلابی سنجیده شوند.
منبعد باید یک نیروی انقلابی را در عرصۀ تشکیلات هم محک زد!/ برادری و داشتن اخلاق خارج از تشکیلات، زیاد هنر نیست!
- از این بهبعد باید یک نیروی انقلابی را در عرصۀ تشکیلات هم محک زد! عمل فردیِ هر کسی و نگاه و دیدگاه فردی هر کسی، بهجای خودش محترم و محفوظ است، اما باید دید که او در یک تشکیلات، چگونه عمل میکند؟ آیا زندگی جمعی را آموخته است؟ آیا توان گفتگو و تعامل و تبادل نظر دارد؟ آیا در یک تشکیلات، از «اخلاق» برخوردار هست؟
- خارج از تشکیلات، داشتن اخلاق، زیاد هنر نیست! خارج از تشکیلات، ایثارگری زیاد هنر نیست! خارج از تشکیلات، موضعِ سیاسی درست داشتن، زیاد هنر نیست! خارج از تشکیلات، تعاون و برادری کردن، زیاد هنر نیست! هر ویژگی اخلاقی دیگری، خارج از تشکیلات، زیاد هنر نیست! و این از آموزههای دینی ماست، که متاسفانه کمتر به تبلیغ و تبیین آن، پرداختهایم.
کار تشکیلاتی را باید از مهدکودکها و مدارس و مساجد آغاز کنیم/ فلسفۀ نماز جماعت، تمرین «ولایتپذیری، صفبندی و حضور درجمع» است!
- ما کار تشکیلاتی را باید از مهدکودکها، مدرسهها و مسجدها آغاز کنیم. امام جماعت هر مسجدی، رئیس گروهی از مردم است، امام جماعت، یعنی «رئیس جماعت»؛ ما در فارسی اینرا بهغلط و غیرسیاسی ترجمه میکنیم! ما به امام جماعت میگوییم «پیشنماز»؛ درحالیکه او رئیس جمعی از مردم است. پیشنماز یعنی کسی که نماز میخواند و پیشتر از دیگران میایستد. درحالیکه فلسفۀ حضور در مسجد و اقتدا به امام جماعت، پیشنمازی نیست، بلکه تمرین امام داشتن، تمرین ولایتپذیری، تمرین حضور در جمع و تمرین صفبندی شدن است.
- شما-که در اینجا حضور دارید- باید بگویید: رأیگیریهایی که امروز در اینجا انجام دادیم، ما را به یاد نماز جماعت انداخت! در صفوف نماز جماعت، رسول خدا(ص) میفرمودند که صف اول ثواب بیشتری دارد(فَعَلَیکَ بِالصَّفِّ الأَوَّلِ؛ حکمتنامۀ پیامبر اعظم/9/359 و أَفْضَلُ الصُّفُوفِ أَوَّلُهَا وَ هُوَ صَفُّ الْمَلَائِکَةِ وَ أَفْضَلُ الْمُقَدَّمِ مَیَامِنُ الْإِمَامِ؛ دعائمالاسلام/1/155) اگر دو مؤمن با هم به صف اول رسیدند، نباید به هم تعارف کنند، بلکه باید قرعه بیندازند، آنجا دیگر جای تعارف کردن و تواضع کردن نیست(ثَلاثٌ لَو یَعْلَمُ النّاسُ ما فیهِنَّ ما اُخِذْنَ اِلاّ بِسَهْمَةٍ حِرصاً عَلى ما فیهِنَّ مِنْ الْخَیْرِ وَ الْبَرَکَةِ: اَلتَّأْذینُ بِالصَّلاةِ وَ التَّهجیُر بِالجَماعاتِ وَ الصَّلاةُ فى اَوَّل ِالصُّفوفِ؛ کنزالعمال/ح43235) تو چرا از ثواب بالاتر چشمپوشی میکنی؟ نکند تو نسبت به ثواب بیشتری که خدا در صف اول قرار داده، تکبر میورزی؟!
- مستحب است امام جماعت قبل از شروع نماز، ابتدا صفها را مرتب کند، این معنویت نیست که امام جماعت به صفوف بیاعتنا باشد و صرفاً رو به خدا عبادت کند! اگر میخواست رو به خدا عبادت کند، در خانۀ خودش به عبادت میپرداخت! ولی مستحب است که امام جماعت قبل از نماز جماعت، رو به مردم باشد.
ورود به تشکیلات باید ما را بهیاد «نماز جماعت» بیندازد/ نماز جماعت «تمرینی برای سیاستورزی» است
- ما باید بگوییم که وقتی وارد تشکیلات شدیم، به یاد نماز جماعت افتادیم! البته امروز نماز جماعتها در فرهنگ دینی ما اصلاً طعم حقیقی خود را که «تمرینی برای سیاستورزی است» ندارند! ولی شما وقتی به مسجد رفتید، از عالم امام جماعت، این درخواست را بکنید؛ بگویید: «امشب بهجای درس اخلاق، ذیل امر «اصْبِرُوا» دربارۀ صبر؛ به ما ذیل امرِ «صابِرُوا» درس اخلاق بگو! یعنی فرق بین ایندو را برای ما توضیح بده!( آل عمران/200)» و بعد ببینیم در کشور چند درس اخلاق شکل خواهد گرفت که فرق «اصْبِرُوا» با «صابِرُوا» را بیان کند؟
- «اصْبِرُوا» یعنی هر کسی(تک تک) برای خودش صبر کند. اما «صابِرُوا» یعنی «با هم صبر کنید، با هم مقاومت کنید، با هم ایستادگی کنید»
شرکت در تظاهرات و رأیگیری، به ما رشد تشکیلاتی نمیدهد/ 99درصد درسهای اخلاق ما از «اصْبِرُوا» تجاوز نمیکنند
- تظاهرات و رأیگیری، به ما رشد تشکیلاتی نمیدهد، ما هر کداممان بهصورت انفرادی و بدون ارتباط با دیگران و بدون اینکه در ارتباط تشکیلاتی با دیگران رشد کرده باشیم، در تظاهرات شرکت میکنیم و برمیگردیم. اما اگر در یک تشکیلات- با همۀ اختلاف سلیقهها و تفاوت آراء- به یک حرف رسیدیم؛ آنگاه است که کمی «صابِرُوا» را تمرین کردهایم.
- من یقین دارم که 99درصد درسهای اخلاق و بهترین درسهای اخلاق، از حدّ «اصْبِرُوا» تجاوز نمیکنند! سند مکتوبی از مواضع و معالم اخلاقی در کشور ما دربارۀ «صابِرُوا» موجود نیست! «صابِرُوا» یعنی با هم صبر کنید.
با «ولایتمداریِ انفرادی» ولایت ولیّاللهالاعظم محقق نخواهد شد!
- حالا اینکه «ما با هم صبر کنیم» معنایش چیست؟ ما اگر ولایتمداریِ انفرادی را یاد گرفتهایم، یعنی اگر «هر کسی بهتنهایی مرید مولای خود باشد» با این نوع از ولایتمداری، ولایت ولیّاللهالاعظم محقق نخواهد شد! این مرحلۀ آغازین و مقدماتی ولایتمداری است.
- باید دید که چه موقع ولایتمداران میتوانند بالاتر از «صابِرُوا»، به دستور «رابِطُوا» عمل کنند. حالا «رابِطُوا» یعنی چه؟ ائمۀ هدی(ع) این آیۀ آخر سورۀ آلعمران را توضیح دادهاند. «رابِطُوا» یعنی اینکه با هم، برای کمک به مولای خود همافزایی کنید(...وَ رابِطُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ؛ تفسیر قمی/1/129) (...رابِطُوا إِمَامَکُمُ الْمُنْتَظَر؛ غیبت نعمانی/27)
- هر فرد ولایتمداری که تنهایی-به مولایش- بگوید: «آقا! من به شما ارادت دارم!»، ممکن است این فرد برای خودش سعادتمند بشود، و مولا به درد او بخورد، ولی او بهدرد مولا نخواهد خورد!
با صدای بلند باید اعتراف کنیم که تاکنون در «سیاستورزی» اشتباه میکردیم؛ سیاستورزی را تازه آغاز کردهایم!
- زیبایی این حرکت شما، بهخاطر این است که دارد این معارف را برای اولین بار، تجربه میکند. مقدمۀ جشن انتخابات-که جشن انتخابات را به اوج خواهد رساند- این است که انتخابات برآمده از یکسلسله فعالیتهای تشکیلاتی گسترده در میان امت اسلامی باشد. و ما تاکنون اشتباه عمل میکردیم! باید به این حرف اعتراف کنیم. تازه «درست سیاستورزی کردن» را آغاز کردهایم! باید اینرا با صدای بلند بگوییم.
- ممکن است این حرکت در آغاز خودش، یک مشکلاتی بههمراه داشته باشد. طبیعتاً یک حرکت گستردۀ ملی، بدون مشکلات نمیشود. باید همۀ ما کمک کنیم تا مشکلات اجراییِ این سازماندهی ملی، برطرف شود، و دربارۀ این روش از سیاستورزی، احساس تعهد کنیم؛ همانطور که هر فردی از نمازخوانها، دربارۀ نماز جماعت محلهاش و نماز جمعۀ شهرش باید احساس مسئولیت کند. همانطور که اگر کسی سه جمعۀ متوالی بدون عذر به نماز جمعه نرود، مشکلات عدیدهای برایش پیدا خواهد شد و امت اسلامی با سوء ظن به او نگاه خواهند کرد! و اگر کسی همسایۀ مسجد باشد و بدون عذر به مسجد نرود-چون در ارتباط با جماعتِ محلۀ خودش، مسئولیت دارد- در روایات فرمودهاند نماز او قبول نخواهد شد.(امیرالمؤمنین(ع): لَا صَلَاةَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی الْمَسْجِدِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ لَهُ عُذْرٌ أَوْ بِهِ عِلَّةٌ فَقِیلَ لَهُ وَ مَنْ جَارُ الْمَسْجِدِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ مَنْ سَمِعَ النِّدَاء؛ دعائم/1/148 و امالی طوسی/696)
- وقتی این تشکیلات شکل گرفت، همۀ ما را مانند نماز جمعه به خودش مکلّف میکند، آنوقت اگر اشکالی هم هست، باید همه ما سعی کنیم با ساز و کار یک زندگی جمعی و کار تشکیلاتی، اشکالات را برطرف کنیم و جلو برویم.
راهی جز «متشکل شدن» نداریم!/ کسانی که نمیخواهند استعدادشان را به مشارکت بگذارند، اهل تشکیلات نیستند/ افراد خودخواه، اهل تشکیلات نیستند
- ما راهی جز «متشکل شدن» نداریم! امام باقر(ع) کسی را به محضر پذیرفتند. او از امام باقر(ع) تقاضا کرد «شما قیام کنید، شما هزاران نفر شیعه دارید!» حضرت فرمود: شما با هم اینطور هستید که راحت دست در جیب هم کنید؟ یعنی مرز مالکیت بین شما نباشد و از امکانات یکدیگر با طیب خاطر استفاده کنید بدون اینکه کسی ناراحت شود؟ او گفت: نه! ما دست به اموال همدیگر نمیزنیم! حضرت فرمود: پس موقع قیام و ظهور نشده است! (قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَةِ لَجَمَاعَةٌ کَثِیرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا... إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ؛ اختصاص مفید/ص24)
- این سخن امام باقر(ع) جاودانه است. حالا-با این حساب-آخرین امام کِی خواهد آمد؟ من میخواهم از این فرمایش امام باقر(ع) الهام بگیرم و آنرا به شرایط موجود تفسیر کنم.
- چه کسانی اهل تشکیلات نیستند؟ کسانی که نمیخواهند استعداد خودشان را به مشارکت بگذارند! به مشارکت گذاشتن استعداد که راحتتر از «به مشارکت گذاشتن اموال» است! شما اگر اموال خودتان را بین مؤمنان به مشارکت بگذارید، کسانی که فقیرتر هستند، از پول شما بیشتر بهره خواهند برد و ظاهراً شما ضرر میکنید. در یک تشکیلات هم همینطور است.
- در تشکیلات ضعفا از استعداد اقویا بهره میبرند، اما کاری که انجام میگیرد «به نام همه» خواهد بود. لذا کسانی که خودخواه هستند، اهل تشکیلات نیستند؛ میگویند: ما چرا استعداد خودمان را به مشارکت بگذاریم؟ و این سخن امام باقر(ع) بود که آیا شما حاضرید، داراییهای خودتان را با مؤمنین به مشارکت بگذارید و حساب خودتان را جدا نکنید؟
آیتالله مهدوی کنی، از کسانی که به «نظر جمعی» مقید نبودند، گلهمند بود
- در چنین مجلسی باید از آیتالله مهدوی کنی، یاد کنم. یکی از ویژگیهای این سیاستمدار صادق این بود که کار جمعی را آغاز میکرد و اگر تصمیمها برخلاف نظر خودش هم بود، تبعیت میکرد. بارها بود که دلیل برخی مواضع را از ایشان میپرسیدم، و ایشان میفرمود: «این نظر جمع بود، ما وقتی کار جمعی را شروع کردیم، اگر توانستیم، در جمع همدیگر را متقاعد میکنیم، و اگر نه؛ میپذیریم.» ایشان خیلی گلهمند بودند از کسانی که به نظر جمعی مقید نبودند. و با همین گلهمندی از دنیا رحلت فرمودند. این میشود یک «سیاستمدار صادق».
- واقع مسأله این است که ما در مساجد و پایگاههای بسیج، هنوز زندگی تشکیلاتی را نیاموختهایم. در بخشهای دیگر زندگیمان هم معطلِ همین معنا هستیم.
کمترین بودجه بعد از انقلاب «بودجههای تعاونی» بوده؛ بودجههای تعاونی جذب نمیشود!/ ما اهل «تعاونی راه انداختن» نیستیم!
- کمترین بودجه در طول این-نزدیک به- چهل سال بعد از انقلاب بودجههای تعاونی است؛ جذب نمیشود! ما معمولاً اهل «تعاونی راه انداختن» نیستیم! این هم از همان جنسِ «تشکیلاتگریزی» است که در میان ما رواج پیدا کرده است و گاهی از اوقات هم اینرا علامت زهد و علامت «استقلالِ رأی» و برخی فضائل دیگر، قلمداد میکنیم.
- حضرت موسی بن عمران(ع) از پروردگار عالم درخواست کردند که «خدایا! مقام امّت آخرین پیامبر را به من نشان بده» خداوند متعال فرمود: طاقت نداری. حضرت موسی(ع) عرضه داشت: بهقدر طاقت به من نشان بده. و خداوند بهقدر طاقتش، مقام معنوی امّت آخرین پیامبر را به او نشان داد و به موسی(ع) حالت بیهوشی دست داد. وقتی که بههوش آمد، گفت: امّت آخرین پیامبر به چه دلیل به این مقام، دسترسی پیدا کرده است؟ با چه ویژگیای به اینجا رسیده است؟ پروردگار عالم فرمودند: به دلیل یک صفت و آن «ایثار» است.(قالَ موسى ع یا رَبِّ، أرِنی دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ و اُمَّتِهِ... قالَ: یا رَبِّ، بِما ذا بَلَّغتَهُ إلى هذِهِ الکَرامَةِ؟! قالَ: بِخُلُقٍ اِختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَینِهِم و هُوَ الإِیثارُ؛ مجموعۀ ورام/1/173)
زیباترین نوع ایثار، زندگی تشکیلاتی است/ انسان در زندگی تشکیلاتی، گویا همۀ داراییاش را فدای مؤمنین میکند
- «ایثار» آن است که آنچه خودت داری و خودت به آن محتاجتر هستی-به هر دلیل- به مشارکت بگذاری و در اختیار دیگران قرار بدهی.
- زیباترین نوع ایثار زندگی تشکیلاتی است. و الّا اینکه گاهی در یک جایی زمینهای پیش بیاید و تو یک دارایی خود را ایثار کنی، خدا سرش کلاه نمیرود! وقتی انسان در فضای زندگی تشکیلاتی قرار گرفت، گویی همۀ دارایی خود را- به جمع مؤمنین -ایثار کرده و فدای مؤمنین شده است.
«شهید بهشتی» تواناییهای خود را به مشارکت میگذاشت و عیوب همکاران تشکیلاتی خود را بهجان میخرید
- شاید اگر بخواهیم در این زمینه مثال دیگری بزنیم و در همین انقلاب خودمان یک مثال برجسته بیان کنیم، شهید بهشتی را باید نام ببریم که او عرضهها و تواناییهای خود را دائماً به مشارکت میگذاشت و عیوب همکاران خود و همقطاران خود را -که در تشکیلات بودند- به جان میخرید و خوبیهای خود را به جمع میداد.
- همۀ کسانی که در حزب بودند، به اندازۀ او خوشفهم و خوشبصیرت نبودند. اما او انگار خوبیهای خودش را در حزب، بین همه تقسیم میکرد و همه مفتخر بودند به اینکه اعضای تشکیلاتی بودند که او رئیساش بود. و او بهعنوان رئیس، خوبی خود را به بقیه، سرایت میداد. البته این در روایات ما هست که امام یک جامعه، خوبیهای خودش را به مردم آن جمع سرایت میدهد(...لَا عَتْبَ عَلَى مَنْ دَانَ بِوَلَایَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ؛ کافی/1/376) (الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ؛ کافی/2/ 127)
- انشاءالله که ما بتوانیم از این انتخابات حسن استفاده را برای راهاندازی این تشکیلات، داشته باشیم.
وجود و تداوم و تکامل چنین جبههای را مهمتر از نتیجۀ انتخابات ریاستجمهوری 96 میدانم!/ بدون این تشکیلات، هر دولتی ناتوان خواهد بود!
- بنده در اینجا یکی دو تا نظر شخصی هم دارم که عرض میکنم. من وجود چنین جبههای را از انتخابات ریاستجمهوری 96 مهمتر میدانم. و تداوم و تکامل این تشکیلات را، مهمتر از این میدانم که چه کسی رئیس دولت بعدی شود.
- با وجود این تشکیلات، میشود کاستیهای هر دولتی را در آینده، جبران کرد. بدون وجود این تشکیلات، هر دولتی که بیاید ناتوان خواهد بود. بهدلیل اینکه این تشکیلات میخواهد حضور مردم در گرهگشایی از مسائل جامعه را سازماندهی کند.
- نگاه بنده به این تشکیلات و ضرورتش اینگونه است. البته ممکن است برای خیلیها مسأله دولت و ریاستجمهوری، مهمتر باشد، اما آنچه که پایدار است و دورۀ چهارساله ندارد-بلکه انشاءالله تا اوج پیروزیهای انقلاب، مداوم خواهد بود- کار تشکیلاتی کردن است.
این تشکیلات میتواند با آسیبهای موجود در فضای سیاسی جامعه برخورد کند
- این تشکیلات میتواند با آسیبهایی برخورد کند که در فضای سیاسی جامعۀ ما هست. فهرست بلندی از این آسیبها وجود دارد که در اینجا برخی از این آسیبها را ذکر میکنم:
- سالهاست که وقتی نزدیک انتخابات مجلس میشود، برخی رفقا به بنده مراجعه میکنند که «شما هم ثبت نام کن!» میگویم چرا؟ میگویند: «مردم شما را میشناسند و بالاخره به شما اعتماد میکنند.» میگویم: آیا همین کافی است که هر کسی مشهور شد، برود از مردم رأی بگیرد؟ آیا جایی نیست که تصمیم بگیرد، چه کسی واقعاً شایستۀ نمایندگی مجلس است؟! آیا این روش درست است؟ آیا این روش ما را شبیه کشورهای عقبمانده و استثمارزدۀ زیر سلطۀ صهیونیسم-یعنی آمریکا و کشورهای اروپایی- قرار نخواهد داد؟ آنها از انواع و اقسام مشاهیر جامعه، برای رأی آوردن استفاده میکنند. این روش فریب دادن مردم نیست؟!
1) رفع آسیب اول: وقتی تشکیلات نباشد «هنر سخنوری و مناظره» ملاک رأی دادن میشود!/ کسی که هنر سخنوری دارد، لزوماً هنر مدیریت کشور ندارد!
- آیا نباید کارگروهها و تشکیلات منسجمی وجود داشته باشد که شایستگی افراد را بررسی کند؟! آیا این درست است که دولتها بهواسطۀ «هنر سخنوری و هنر مناظره» تشکیل شوند؟! حالا شاید یک کسی هنر سخنوری و متقاعدسازی داشت، آیا او لزوماً هنر مدیریت کشور را هم دارد؟!
برای جامعۀ ما زشت است که بگویند: همه چیز در هفتههای آخر و پای مناظرههای تلویزیونی تعیین میشود!
- وقتی تشکیلات نباشد، ملاک رأی دادن، همین چیزها خواهد شد و این برای جامعۀ پیشرفتۀ ما زشت است. مردم به چه کسی اعتماد کنند؟ برای جامعۀ ما زشت است که بگویند: «در هفتههای آخر، پای مناظرههای تلویزیونی، همهچیز تعیین میشود!» مردم بیپناه، در هر انتخاباتی برای انتخاب اصلح، به کدام تشکیلات منسجم و حسابشده پناه ببرند؟
مردم به «پاتوقهای سیاسی» که نام «احزاب» دارند، نمیتوانند اعتماد کنند/ این روش سیاستورزی اشتباه است
- مردم نشان دادهاند که به پاتوقهای سیاسی که امروز اسم «احزاب» دارند، نمیتوانند اعتماد کنند. به خوب و بدش هم کاری ندارم؛ این روش سیاستورزی روش غلطی است.
- مردم وقتی در یک تشکیلات، ابهت ببینند، منطق و عقلانیت ببینند، مردمی بودن آنرا هم تضمینشده بدانند و آنرا از بدنۀ جامعه بدانند، آنوقت به کاندیدای مورد نظر آن تشکیلات نیز که در یک کنگره ملی انتخاب شده باشد اعتماد میکنند؛ حتی اگر آن شخص فن سخنوری را بهخوبی نداند. چون یک جمعی حسابشده در یک کنگرۀ ملی، گفتهاند «او میتواند»
- انتخاب مرجع تقلید به چه صورت انجام میگیرد؟ هر کسی به چهار فرد عادلِ خبره-که میتواند اعتماد کند- مراجعه میکند و بالاخره «اَعلم» را تشخیص میدهد. مردمی که در صف نماز جماعت در مسجد نشستهاند، هر کدامشان از یک مرجع تقلیدی، تقلید میکنند اما هیچوقت دعوا و این جنجالهای زردِ سیاسی-که متاسفانه در جامعه ما رواج دارد- بین آنها رخ نمیدهد.
منظور ما از تشکیلات، تشکیلاتی مردمی است، نه احزاب غربی که در واقع پاتوقهای سیاسی و باندهای قدرت هستند
- این تشکیلات میتواند آسیبهای زیادی را در جامعۀ ما برطرف کند. بنده خیلی وقتها در زمان انتخابات، محل مراجعۀ مردم قرار میگیرم و از من میپرسند: «به چه کسی رأی بدهیم؟» خُب من هم بسیاری از آن افراد را دقیق نمیشناسم. چون این فرد باید قبلاً خودش را در یک تشکیلاتی نشان داده باشد و رشد کرده باشد و بالا آمده باشد.
- منظور ما از تشکیلات، معنای مردمی آن است نه معنای حزب-به معنای غربیِ کلمه- که در واقع پاتقهای سیاسی هستند و یا باندهای مخوف حاکم در دنیا هستند که به بهانۀ احزاب، مردم را در رأیگیریها فریب میدهند.
وقتی تشکیلات «مردمی» باشد، اگر یک سیاستمدارِ برخواسته از آن تشکیلات خلافی مرتکب شد، گروهی هستند که جلوی او را بگیرند
- اگر تشکیلات مردمی باشد، مردم اعتماد میکنند. و اگر هم یک سیاستمداری، خلافی مرتکب شد، یک گروهی هستند که جلوی او را بگیرند. در اینصورت فشار زیادی هم بر روی شورای نگهبان نمیآید، تشکیلات، هر کسی را به این سادگی معرفی نمیکند که بیجهت یک وضعیت یا شرایط منفی برای شورای نگهبان پیش بیاید. برخی از ویژگیهای فضای سیاسی جامعۀ ما اصلاً درست نیست، و نمیدانم چرا ما برای برطرف کردن این مشکلات اینقدر دیر داریم اقدام میکنیم؟!
2) رفع آسیب دوم: سیاستمدار برآمده از یک تشکیلات مردمی، پاسخگوی خطاهای خود خواهد بود/ با تشکیلات مردمی منسجم، فشار از روی قوۀ قضائیه و شورای نگهبان برداشته میشود
- طبیعتاً اگر یک سیاستمدار از یک تشکیلاتی منسجم بیرون آمده باشد، آبروی تشکیلات خود را هم حساب میکند. و اگر آن سیاستمدار-که از سوی این تشکیلات انتخاب شده- خطایی بکند، با آبروی این جمعِ منسجمِ ملی مواجه است و لذا باید به آنها پاسخگو باشد. در اینصورت کار قوۀ قضائیه هم کمتر خواهد شد.
- الان شاید قوۀ قضائیه بخواهد خیلی از سیاستمداران ما را- بهخاطر سیاستها و مدیریتهای غلط آنها- به محاکمه بکشد؛ اما چگونه اینکار را انجام دهد؟! ما میتوانیم با تشکیلات مردمی منسجم، فشار را از روی قوۀ قضائیه و شورای نگهبان برداریم، البته با یک «تشکیلات مردمی»؛ نه با پاتوقهای سیاسی یا باندهای مخوفی که در پشت پرده، تصمیم میگیرند و به بقیه اعلام میکنند!
الان اگر یک سیاستمدار خطا کرد به چه کسی باید جوابگو باشد؟
- یک سیاستمداری که پُست کلان در نظام میگیرد، چه تضمینی از او گرفته میشود؟! اگر او خراب کرد و خطا کرد، به چه کسی باید جوابگو باشد؟ مثلاً اگر یک ضربۀ مالی سنگین وارد کرد، این پول را از چه کسی باید بگیریم؟ او که خودش خراب میشود و میرود، اما چه کسی باید هزینۀ اینهمه ضررهایی که او به کشور وارد کرده را پرداخت کند؟!
- ولی اگر یک نامزد از یک تشکیلات منسجم بیرون آمده باشد و خطایی مرتکب شود، این جمع تشکیلات در مقابلش میایستند و میگویند: «در همۀ شهرها، ما تو را انتخاب کردهایم، تو باید به ما جواب بدهی!»
- امیدوارم سیاستورزی در جامعۀ ما- با این روش ایجاد تشکیلاتی مردمی و انقلابی- به سرِ عقل آمده باشد.
1) فایدۀ اول: یکی از فواید تشکیلات مردمی این است که «نیروهای مستعد» شناسایی میشوند
- یکی دو نمونه از آسیبهایی که تشکیلات میتواند برطرف کند را عرض کردم، حالا یکی دو نمونه از فواید تشکیلات مردمی را هم عرض کنم. یکی از فوایدش این است که نیروهای مستعد، شناسایی میشوند.
- مثلاً در یک شهر-مردم و انقلابیونی که با هم شورا تشکیل دادهاند- میبینند یک جوانی هست که حرفهای پختهای میزند و راهبردهای خوبی ارائه میدهد. طبیعتاً او را به تشکیلات استان معرفی میکنند و بعد هم-در استان- او را به تشکیلات مرکز، معرفی میکند. وقتی به مرکز میآید، طی پنج شش سال میبینند که او واقعاً نیروی فهیمی است، و از او استفاده میکنند.
- آیا حتماً باید-فرد بااستعداد- با هزار تا «زد و بند» یا پارتی یا آشنا یا در اثر تصادف، یکجایی پُست گرفته باشد و بعد کمکم رشد کند و بالا بیاید، تا بعداً مردم او را بشناسند و به او رأی بدهند؟! در فضای آرامِ یک تشکیلات گستردۀ مردمی، هر نیروی شایستهای را میشود شناسایی کرد!
وظیفۀ حاکمیت و مردم انقلابی این است که استعدادهای بین خود را بشناسند
- در یک تشکیلات مردمی، هر انسان دلسوزی که ایدهای داشته باشد میگوید: «من حرف دارم! و میروم در جمع حرفم را میگویم و اگر هم اشتباه کردهام، جوابم را میدهند. و اگر من توانستم جواب همشهریهای خودم را بدهم و متقاعدشان کنم، من را معرفی میکنند و بالاتر میروم» وظیفۀ یک حاکمیّت و یک مردم انقلابی، این است که استعدادهای خودشان را بشناسند.
- یکی از فواید تشکیلات، شناسایی استعدادهاست. البته نباید شناسایی استعدادها را فقط به گرفتن پستها واگذار کرد. میدانید که گرفتن پستها و موفقیت پیدا کردن در پستها، منوط به شرایطی است که بسیاری از اوقات افراد شایسته شناسایی نمیشوند و اصلاً در جای خودشان قرار نمیگیرند!
2) فایدۀ دوم: از دیگر فواید تشکیلات این است که تعامل و گفتگو میان مؤمنین رشد پیدا میکند
- یکی دیگر از فوایدش این خواهد بود که تعامل و گفتگو در میان مؤمنین رشد پیدا میکند. متأسفانه گاهی از اوقات میبینید که مؤمنین بلد نیستند با هم گفتگو کنند-البته دیگران که بدتر از مؤمنین هستند؛ ولی در اینجا بحثمان سرِ مؤمنین است- تعامل و گفتگو، ذهنها را رشد میدهد.
- بین مؤمنین یک مشت درد دلها هست که در سینهها پنهان شده است و یک مُشت طرحهای ناپخته و ایدههای محکنخورده هم در ذهنها هست که بهدلیل عدم گفتگو و تعامل بین مؤمنین، از هیچکدام از اینها برای حلّ مشکلات استفاده نمیشود.
تشکیلاتی موفق است که همه در آن تشکیلات یکدست و یکنظر نباشند تا همدیگر را تکامل ببخشند
- بنده تشکیلاتی را تشکیلات موفقی میدانم که همه در آن تشکیلات یکدست و یکنظر نباشند؛ تا همدیگر را تکامل بدهند. البته جهتگیریها باید درست باشد و همه دلشان بهحال این مملکت بسوزد. ولی ما جز با یکدیگر، رشد پیدا نمیکنیم. ما -علیرغم همۀ اختلافنظرها- جز با همکاری یکدیگر و جز با گفتگوی با یکدیگر برای رسیدن به یک نظر بهتر، مشکلات مملکتمان را حل نخواهیم کرد.
- خُب، در اینجا یک فرصتی پیش آمد که ما بتوانیم این حرفها را-دربارۀ تشکیلات- با صدای بلند بگوییم؛ چون اگر تشکیلات نباشد و آدم بخواهد از حُسن تشکیلات بگوید، باید از همه عیب بگیرد! ولی الآن میشود این حرفها را بهعنوان عیبجویی مطرح نکرد بلکه بهعنوان تحسین فضائل این جمعی مطرح کرد که به این کار اقدام کردند.
بخشی از کار این تشکیلات «ساختن فرهنگ و فکر تشکیلاتی» در جامعه است/ این تشکیلات میتواند از معضلات سیاسی جامعۀ ما گرهگشایی کند
- بنده فکر میکنم که یک بخش اعظمی از کار باقیماندۀ این تشکیلات «ساختن فرهنگ و فکر تشکیلاتی» در جامعه است. امیدواریم که همین آغازی برای اینکار باشد.
- خیلی از دوستان دنبال نتیجه گرفتن از این تشکیلات هستند. ولی نظر شخصی بنده این است که «نتیجۀ این تشکیلات، وجود این تشکیلات است» شما چه نتیجهای بالاتر از این میخواهید؟! چون وجود این تشکیلات میتواند از معضلات سیاسی جامعۀ ما گرهگشایی کند؛ معضلاتی که در واقع آغاز معضلات فرهنگی و دیگر معضلات جامعه مثل معضلات اقتصادی نیز هست.
تقاضا میکنم همۀ انقلابیون، تقویت و اصلاح این تشکیلات را یک وظیفۀ مقدس سیاسی بدانند
- بنده به سهم خودم به مؤسسین و تشکیلدهندگان این تشکیلات، تبریک میگویم. قویاً از همۀ دوستان انقلابی تقاضا میکنم که هر کجا هستند برای تقویت، اصلاح، پویایی و موفقیت این تشکیلات قدم بردارند و اینرا یک وظیفۀ مقدّس سیاسی بدانند.
- بنده به سهم خودم دعا میکنم و البته- غیر از دعا- دعوت هم میکنم که «به کار تشکیلاتی رو بیاوریم، تا بتوانیم در آینده به خداوند متعال پاسخگو باشیم»
ما ولایتمداری را در دو بخش «طولی» و «عرضی» تفسیر میکنیم
- ائمۀ هدی(ع) صریحاً دربارۀ کلمۀ «رابِطوا» در آخر سورۀ آلعمران، میفرمایند: «رابِطُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ»(تفسیر قمی/1/129) یعنی برای کمک کردن به امامتان به هم کمک کنید. ما ولایتمداری را در دو بخش طولی و عرضی تفسیر میکنیم. رابطۀ طولی، همان تبعیّتی است که از ولایت داریم. و رابطۀ عرضی هم تبعیّتی است که از یکدیگر داریم؛ مؤمنین «أولیاءُ بَعض» هستند(وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ؛ توبه/71)
- این بخش از معارف ولایتمداری در جامعۀ ما خیلی مهجور بوده است؛ امیدواریم که دیگر از این مهجوریّت خارج بشود و البته به برکت وجود تشکیلات یقیناً در همین انتخابات هم تأثیرات خوبی گذاشته خواهد شد. ما برای نتایج کوتاه مدت و بلند مدت، دعا میکنیم.
بعد از خوابیدن التهابات انتخابات نیز، همینقدر نسبت به تشکیلات احساس مسئولیت کنید
- خیلی خوب است که این تشکیلات در فضای سیاسی انتخابات شکل گرفته است و مؤمنین میتوانند در حال و هوای انتخابات به این وظیفۀ خودشان بپردازند. منتها باید بعد از انتخابات و خوابیدن التهابات انتخابات نیز، همینقدر احساس مسئولیت کنید.
- شما باید بعد از انتخابات بگویید: «تازه با فراغت بیشتری به سازندگی این تشکیلات و بعد هم به سازندگی کشور-با این تشکیلات- خواهیم پرداخت»