تقوا؛ فراتر از اخلاق8
تقوا، تنها راه لذت بردن از رابطه با خدا / نقش «اُنس» و «عادت» در مراقبت دائمی از قلب/ اگر به حفظ رابطۀ با خدا عادت نکنیم؛ به چیزهای دیگری عادت خواهیم کرد که خیلی خطرناک هستند
- زمان: محرم 90
- مکان: تهران - دانشگاه امام صادق(ع)
- انعکاس در: فارس
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دهۀ اول محرم، در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «تقوا، فراتر از اخلاق» به ایراد سخنرانی پرداختند.
گزیدهای از هشتمین جلسۀ این بحث در ادامه میآید:
تقوا، راه لذت بردن از رابطۀ با خدا
- وقتی کلمۀ تقوا را میشنویم چه احساسی در ما ایجاد میشود؟ آیا تقوا بیشتر جنبۀ سلبی دارد یا ایجابی؟ ما معمولاً با کلمات سلبی و نفیکننده میانۀ خوبی نداریم و از کلماتی که جنبۀ ایجابی دارند بیشتر استقبال میکنیم. مثلاً وقتی از رحمت خداوند سخن گفته میشود، بیشتر لذت میبریم تا وقتی که از غضب خداوند صحبت میشود. حالا تقوا از کدام نوع است؟
- واقعیت این است که سلبی بودن یا ایجابی بودن تقوا به خود ما بستگی دارد. در روایتی از امام حسین(ع) آمده است که انسان امین احساس امنیت میکند و انسان خائن، احساس ترس و وحشت میکند: «الْأَمِینُ آمِنٌ، وَ الْبَرِیءُ جَرِیءٌ، وَ الْخَائِنُ خَائِفٌ وَ الْمُسِیءُ مُسْتَوْحِش»(نزهة الناظر و تنبیه الخاطر/84) اگر آلوده به گناه باشیم و با تقوا فاصله داشته باشیم، طبعاً توصیه به تقوا برای ما دلنشین نخواهد بود و شنیدن این کلمه برای ما سنگین خواهد بود. اما اگر باتقوا میانۀ خوبی داشته باشیم، طبعاً این کلمه برایمان شیرین و دلچسب خواهد بود.
- اگر میخواهیم ایمان به خداوند و رابطۀ با او در قلب ما عزیز باشد و برای ما لذتبخش باشد، راهش تقواست. ایمان آن اعتقادی است که اگر با تقوا تقویت شود، محبوب دل خواهد شد و زیباییهای خود را نشان خواهد داد. پس اگر کسی گفت که ایمان برای من محبوب و زیبا نیست، میتوان گفت او تقوا ندارد، چون او از رابطۀ خود با خداوند مراقبت نکرده و این رابطه را برای خود حفظ نکرده است.
رابطۀ با خداوند، اساسیترین نیاز و لذتبخشترین لذت انسان
- رابطۀ با خداوند اساسیترین نیاز انسان و لذتبخشترین لذتها برای انسان است که میتواند جای همۀ نیازهای انسان را بگیرد. رسول اکرم میفرمایند: در آن روزهایی که حضرت موسی برای ملاقات پروردگار از مردم فاصله گرفته بود، از شدت لذت ملاقات خدا، نه چیزی خورد و نه خوابید و نه اصلاً به این امور نیازی احساس کرد چون لبریز از لذت لقاءالله شده بود. (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَاجَى مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع بِمِائَةِ أَلْفِ کَلِمَةٍ وَ أَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِینَ أَلْفَ کَلِمَةٍ فِی ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ وَ لَیَالِیهِنَّ مَا طَعِمَ فِیهَا مُوسَى وَ لَا شَرِبَ فِیهَا؛ خصال صدوق/2/642)
تقوا بدون مراقبت دائم از حفظ رابطه با خداوند، معنایی ندارد
- چرا در تقوا قید مراقبت دائمی وجود دارد و چرا مراقبت از رابطۀ ما با خداوند باید به صورت دائمی باشد؟ اصلاً در لفظِ مراقبت مفهوم دائمی بودن نهفته است. مانند نگهبانی که از شب تا صبح باید مراقب جایی باشد تا دزد به آنجا نزند، بعد در این میان یک ساعت به خواب برود و در همان یک ساعت دزد کار خود را انجام دهد. میتوان گفت چنین نگبانی اصلاً مراقبت نکرده است. مراقبت از رابطۀ انسان با خدا همینطور است. نمیشود که انسان فقط گاهی با خدا رابطه داشته باشد و فقط گاهی تقوا داشته باشد.
حداقل تقوا، «بنای» مراقبت دائمی داشتن است
- حداقلِ تقوا این است که انسان بنای مراقبت دائمی از رابطۀ خود با خداوند را داشته باشد. حتی اگر نتواند این مراقبت دائمی را انجام دهد ولی لااقل باید بنایش بر مراقبت دائمی باشد و قبول داشته باشد که باید به صورت دائمی این رابطه حفظ شود. روح و قلب انسان بسیار عمیقتر و وسیعتر از آن است که بتوان به سهولت تمام آن را تسخیر کرد. لذا اگر کسی بخواهد یک رابطۀ عمیق و از ژرفای دل، با پروردگار داشته باشد باید تمام قلبش را به خدا بدهد و برای اینکه کسی تمام قلبش را بدهد باید مراقبت دائمی داشته باشد. عاشق شدن با تمام وجود، یک فرآیند لحظهای نیست، کسانی که میگویند من در یک لحظه قلبم تپید و یک دل نه صد دل عاشق کسی یا چیزی شدم، یا دروغ میگویند و یا در مورد خود دچار اشتباه شدهاند.
- قلب انسان آنقدر با عظمت و پیچیده است که هیچ چیزی غیر از خداوند نمیتواند همۀ آن را تسخیر کند. در این حدیث قدسی خداوند میفرماید: آسمان و زمین گنجایش مرا ندارد و اگر بخواهی جایی را برای من درنظر بگیری، قلب بندۀ مؤمن من خواهد بود؛ «لَمْ یَسَعْنِی سَمَائِی وَ لَا أَرْضِی وَ وَسِعَنِی قَلْبُ عَبْدِی الْمُؤْمِن»(بحارالانوار/55/39) اگر میخواهید قلب خود را جایگاه خداوند قرار دهید، باید از روح و قلب خود، مراقبت دائمی داشته باشید تا به مرور سعۀ روحی پیدا کرده و ظرفیت روحی بالاتری کسب کنید.
دو عنصر کلیدی «اُنس» و «عادت» در مراقبت دائمی از قلب، به ما کمک میکنند
- دو عنصر بسیار کلیدی به نام «اُنس» و «عادت» در مراقبت دائمی از قلب، به کمک انسان میآیند. انسان موجودی است که به مرور زمان به چیزهایی که به صورت دائمی با آنها سروکار دارد، اُنس و عادت پیدا میکند و برخی گفتهاند اصلاً واژۀ انسان از همین «اُنس» گرفته شده است. چرا نماز باید در روز 5 بار تکرار شود؟ چون خداوند میخواهد با عنصر اُنس و عادت به ما کمک کند تا این رابطۀ زیبا را برای خودمان حفظ کنیم. بعضیها میگویند خوب نیست انسان حتی کارهای خوب را هم از روی عادت انجام دهد، در حالی که عادت این حُسن را دارد که یک حداقلهایی را برای ما حفظ میکند. آیا کسی که عادت کرده است که هر روز بینالطلوعین بیدار باشد، آیا به خاطر اینکه این کار او از روی عادت است، سحرخیزی بر روح و جان او اثر نخواهد کرد؟ امام محمد باقر(ع) میفرمایند: «عَوِّدُوا أَنْفُسَکُمُ الْخَیْرَ؛ خود را به کارهای خوب عادت دهید» (بحارالانوار/ج46/ص244)
اگر به حفظ رابطۀ با خدا عادت نکنیم؛ به چیزهای دیگری عادت خواهیم کرد که خیلی خطرناک هستند
- اگر خودمان را به مراقبت دائمی و حفظ رابطۀ با خداوند عادت ندهیم خود به خود به چیزهای دیگری که خیلی زشت و خطرناک هستند عادت خواهیم کرد و وقتی انسان به بدیها عادت کرد دیگر ایجاد تغییر در آن بسیار سخت یا ناممکن خواهد بود. خیلی بد است که انسان به چیزی غیر خدا عادت کند. بسیاری از ما یک عمر عادت کردهایم به «ترس از غیر خدا»، «توجه به لذت و منفعت»، «دیدن دیگران و حسرت خوردن»، «حسادت» و... گرفتاری اصلی ما هم این است که اینها نهتنها در دنیا دائماً با ما خواهند بود بلکه در آخرت نیز با ما خواهند بود.
- چقدر در تقویت تقوای ما مؤثر خواهد بود اگر به مدت چهل روز از رابطۀ خود با خداوند مراقبت کنیم و بنای خود را بر این بگذاریم که در این مدت تقوا را رعایت کنیم. خداوند در مورد مراقبت یکماهۀ ما در ماه رمضان میفرماید: «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون»(بقره/183) اگر با همین مراقبت سی روزه امید است که باتقوا شویم (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون)، چرا خودمان به سراغ آن نرویم و مراقبت را شروع نکنیم؟
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید