تقوا؛ فراتر از اخلاق10
اصل تقوا، ولایتمداری است/«ولایت» مأمور ابلاغ دستورات سیال خداوند است /دستورات سیال خداوند از مجرای ولایت اعمال میشود
- زمان: محرم 90
- مکان: تهران - دانشگاه امام صادق(ع)
- انعکاس در:
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دهۀ اول محرم، در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «تقوا، فراتر از اخلاق» به ایراد سخنرانی پرداختند.
گزیدهای از دهمین جلسۀ این بحث در ادامه میآید:
میارزد که دائماً مراقب رابطۀ خود با خدا باشیم
- در یکی از آیات قرآن از کلمۀ تقوا به صورت بسیار زیبایی استفاده شده است: «هُوَ أَهْلُ التَّقْوى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ»(مدثر/56) عبارت « أَهْلُ التَّقْوى» به این معناست که خداوند اهلیت (شایستگی) آن را دارد که شما رابطۀ خودتان را با او حفظ کنید و او را برای خودتان نگه دارید. یعنی میارزد که دائماً مراقب رابطۀ خود با خدا باشیم و زندگی خود را صرف خدا کنیم. عبارت «أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» در اینجا یعنی اگر در حفظ این رابطه (تقوا) مرتکب خطایی هم شدیم، خداوند زیاد سختگیر نیست و ما را میبخشد. پس نگوییم که تقوا خیلی سخت است و ما نمیتوانیم همیشه تقوای خود را حفظ کنیم، چرا که خداوند با مغفرت خودش ما را جزء متقین نگه میدارد و خطاهای متقین را میبخشد.
- در معنای عاطفی کلمۀ تقوا خیلی باید توجه کنیم. معمولاً ابلیس سعی میکند ما را از توجه به بسیاری از این معانی زیبا غافل کند. اگر به همین عبارت زیبای «اهل التقوی» فکر کنیم، زیباییهای تقوا و عواطف شدیدی که در این عبارت وجود دارد، ما را جذب خواهد کرد. به زبان خیلی ساده، اینکه خداوند«اهل التقوی» است یعنی خدا ارزش آن را دارد که رابطۀ خودمان را با او حفظ کنیم؛ اگر به این معنای لطیف توجه کنیم، مراقبت دائمی از رابطۀ خود با خدا را با دل و جان انجام میدهیم و زندگی خود را صرف آن خواهیم کرد.
رابطۀ بین تقوا و اطاعت از ولایت/متقی یعنی شیعه/ اصل تقوا، ولایتمداری است
- در قرآن کریم این عبارت، ده مرتبه از لسان انبیاء الهی بیان شده است: « فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُونِ» یعنی تقوا داشته باشید و از منِ پیامبر خدا اطاعت کنید. اگر پیامبران میگفتند: «اطیعوا الله» (یعنی از خدا اطاعت کنید) معنایش روشن بود، اما اینکه امر به «اطاعت از ولیِ خدا»، بعد از امر به تقوا آمده است، معنایش این است که بین تقوا (که حفظ رابطۀ با خدا در مقام عمل است) و اطاعت از ولایت، ارتباط وجود دارد. یعنی ای مردم! اگر میخواهید مراقب رابطۀ خودتان با خدا باشید، باید از ولی خدا اطاعت کنید. یعنی ما برای حفظ رابطۀ با خدا، هم باید از خدا اطاعت کنیم و هم از ولیِ خدا.
- بین اطاعت از ولی خدا و تقوا چنان رابطۀ محکمی وجود دارد که اصلاً باید بگوییم متقی یعنی همان شیعه. امام صادق فرمودهاند: «متقین ما هستیم و شیعیان ما؛ قُلْتُ: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ»؟ قَالَ: «نَحْنُ- و اللَّهِ- و شِیعَتُنَا»(کافی/2/420) همان تقوایی که شرط قبولی اعمال است (إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین) خودش مشروط به ولایت است یعنی سبب قبولیِ تقوا اطاعت از ولایت است. به عبارت دیگر، مغز و اصل تقوا، همان ولایتمداری است. پس حواسمان باشد که به گونهای سرگرم تقوا نشویم که از مغز تقوا که ولایتمداری است غافل شویم. چرا که امام باقر (ع) فرمودند: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: لَأُعَذِّبَنَ کُلَ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّة؛ یعنی خداوند فرموده است که من هر مسلمانی را که از کسی غیر از آن کسی که ما تعیین کردهایم اطاعت کند، عذاب خواهم کرد، هرچند که او یک مسلمان نیکوکار و باتقوا باشد.» (کافی/1/376)
- پس برای حفظ مغز تقوا، باید دربهدر به دنبال امامی باشیم که خدا دستور داده است از او اطاعت کنید که اگر غیر از این باشد، تقوای ما بیفایده خواهد بود. امیرالمؤمنین (ع) فرمودهاند: «رسول خدا مکرر میفرمود: ای علی! حب تو تقوا و ایمان است، و بغض تو کفر و نفاق؛ لَقَدْ کَانَ حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ ص کَثِیراً مَا یَقُولُ یَا عَلِیُ حُبُّکَ تَقْوَى وَ إِیمَانٌ وَ بُغْضُکَ کُفْرٌ وَ نِفَاق»(امالی صدوق/25)
تقوا یک امر سیال است /دستورات سیال خداوند از مجرای ولایت اعمال میشود
- تقوا یک قالب خاص و ثابت و مشخصی ندارد که مثلاً مانند نماز، خمس، سخاوت یا مهربانی باشد و به راحتی بتوان آن را تشخیص داد، بلکه تقوا یک امر سیال است و جریان دارد. تقوا روح اعمال است. اینکه خداوند فرموده است: «وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی» (فتح/26) کلمۀ تقوی یعنی روح تقوا و خود تقوا هم روح اعمال ماست. امام رضا(ع) میفرمایند: «کلمه تقوی ما هستیم؛ نَحْنُ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى» (کمال الدین صدوق/1/202)
- ابلیس شش هزار سال خدا را عبادت کرد، ولی خدا با یک امتحان به او نشان داد که تقوا ندارد. به او امر کرد که تا به حال به من سجده کردهای حالا به آدم سجده کن! و ابلیس در مقابل این دستور غیر معمول (سیال) متوقف شد.
- برای باتقوا بودن لازم است این آمادگی را داشته باشیم که گاهی خداوند بر خلاف آن چیزهایی که به آن عادت کردهایم به ما دستوری بدهد و ما عمل کنیم. خداوند در هر لحظه ممکن است دستوری به ما بدهد که برایمان غیرعادی یا غیر مترقبه است، ولی باید اطاعت کنیم. این دستورات سیال و غیر مترقبه معمولاً از طریق «ولی خدا» به ما داده میشود. این دستورات ناگهانی و غیر معمول برای این است که معلوم شود ما چقدر خدا را میپرستیم، نه اینکه چقدر «صفت خوب» برای خودمان جمع کردهایم. خدا میخواهد ببیند که ما سرگرم «صفات خوب» شدهایم یا سرگرم «خدا» هستیم.
- خداوند یک سری دستورات ثابت دارد و یک سری دستورات سیال. دستورات سیال، دستوراتی است که هرلحظه ممکن است تغییر کند و مأمور ابلاغ دستورات سیال خداوند «ولایت» است. اگر دستورات سیال الهی درکار نبود، یک دفترچه شامل دستورات ثابت خداوند به ما میدادند و دیگر نیازی به تقوا نبود. بعضیها با دستورات ثابت خداوند مشکلی ندارند، اما نمیتوانند از ولی خدا اطاعت کنند.
- دستورالعملهای اسلام اولویتبندی دارند و مقام ولایت، مسئول ابلاغ این اولویتهاست. حضرت امام خمینی(ره) فرمودند: «امروز حفظ اسلام از نماز واجبتر است.» این جزء دستورات سیال است. یا اینکه امام میدیدند بعضی از جوانها به خاطر عدم رضایت پدر و مادر از رفتن به جبهه بازمیمانند، لذا فرمودند: «جوانها بدون اجازۀ پدر و مادرشان هم میتوانند به جبهه بروند.»
- ولیِ فقیه، اگر معصوم هم نباشد، به امر خدا حکم میکند و «مؤید من عند الله» است. اگر کسی ادارۀ یک جامعۀ اسلامی در دستش باشد، امام زمان(ع) او را رها نمیکند و او را یاری خواهد کرد. دینی که امام زمانِ آن، سرپرست جامعۀ دینی را کمک نکند و تأیید نکند، چطور میتوان به آن دین معتقد بود؟
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید