تقوا؛ فراتر از اخلاق11
کسی سعی نکند با زرنگبازی رأی بیاورد/ مملکت امام زمان(ع) جای زرنگبازی نیست/ برخی میخواهند با «اخلاق» دین و تقوا را هدف قرار دهند/ اوج تقوا، ولایتمداری است
- زمان: محرم 90
- مکان: تهران - دانشگاه امام صادق(ع)
- انعکاس در:
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دهۀ اول محرم، در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «تقوا، فراتر از اخلاق» به ایراد سخنرانی پرداختند.
گزیدهای از یازدهمین جلسۀ این بحث در ادامه میآید:
تقوای قلب ، اوج تقوا است/ تکریم اولیای خدا بالاترین مرتبۀ تقوا/ اوج تقوا، ولایتمداری است
- همۀ رفتارهای ما ریشه در گرایشها و علائق ما دارند و قلب به عنوان مرکز گرایشهای انسان جایگاه رفیعی در قرآن دارد؛ تا حدی که خداوند میفرماید ما در نهایت از شما یک قلب سلیم میخواهیم: «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ*إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیم»(شعراء/88و89) اگر از ما عمل خواسته شده است، به خاطر این است که ریشۀ عمل در قلب است و متقابلاً عمل آثار عمیقی در قلب انسان دارد. با توجه به اینکه گفتیم، تقوا مراقبت از رابطۀ ما با خداوند در مقام عمل است، پس ریشۀ تقوا نیز طبیعتاً باید در قلب انسان باشد. امام صادق(ع) میفرمایند: تقوا از قلب نشأت میگیرد. «إِنَّمَا التَّقْوَى فِی الْقَلْب»(مستدرک الوسائل/11/265)
- تقوای قلب، اوج تقواست. تقوای قلب فقط این نیست که صمیمانه و از اعماق دل بخواهیم که در مقام عمل تقوا داشته باشیم، بلکه به این معناست که در مقام قلب هم خود را کنترل کنیم و مراقبت قلبی داشته باشیم. در آیات قرآن دوبار با تقوای قلب مواجه میشویم:
- 1. «ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب» (حج/32) هر کس نشانههای پروردگار را بزرگ بشمارد این از تقوای قلب است. رعایت ادب نسبت به نشانههای پروردگار از شاخصههای مهم تقوای قلب است. نشانههای خدا (شعائرالله) فقط شامل خانۀ کعبه، صفا و مروه، حجرالاسود و ... نیستند، اصلاً بعضی از همین نشانهها به خاطر اولیاء خدا ارزش پیدا کردهاند (مانند مقام ابراهیم) و بالاتر از همۀ شعائرالله، خود اولیاءالله و اهل بیت(ع) هستند و تکریم و تعظیم اهلبیت(ع) از بالاترین مدارج تعظیم شعائرالله است. کسی که شعائر الهی را تعظیم کند و آنها را رعایت نماید، معلوم است که از دلش هم مراقبت کرده است و در اوج تقوا قرار دارد که همان تقوای قلب است.
- 2. «إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّه أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی؛ به درستى آنان که صوت خود را در برابر رسول خدا آهسته برمىآورند کسانی هستند که خدا دلهایشان را براى تقوى بیازموده»(حجرات/3) این مرتبۀ تقوای قلب که در این آیه آمده است یک درجه از تعظیم شعائر الله بالاتر است چرا که خداوند میفرماید قلوب اینها با تقوا امتحان شده است.
- در واقع، تکریم اولیای خداوند بالاترین مرتبۀ تقواست، چون اگر ما به اولیای الهی خیلی خوب احترام بگذاریم و شأن و مرتبت آنها را حفظ کنیم، معلوم است که از قلب خودمان خیلی خوب مراقبت کردهایم و معلوم است که قلب ما خیلی خوب امتحان شده است. به همین خاطر، اجر یک قطره اشک برای اباعبدالله، بهشت است. شاید به همین خاطر باشد که مرحوم آیتالله قاضی(ره) بیان کردهاند که راهی غیر از اباعبدالله(ع) برای سعادت و کمال معنوی وجود ندارد. پس کسی که اهل روضه، هیأت، نوحه و سینهزنی و گریۀ بر اباعبدالله نیست باید در مورد خودش تردید جدی کند.
- اوج تقوا، ولایتمداری است و تقوای قلب که مرتبۀ بالای تقواست، منوط به ادب و احترام نسبت به پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) میباشد. بعضی از روشنفکرزدههای نادان، قصد داشتند که همان اوایل انقلاب، بساط روضه را جمع کنند، اما حضرت امام نه تنها اجازۀ چنین کاری را ندادند، بلکه آن را تقویت نیز کردند. امام میفرمودند که 1400 سال است که همین روضهها اسلام را حفظ کرده است و حتی منبرهای ما را نیز همین روضهها حفظ کردهاند.
مقایسۀ بین تقوا و اخلاق / تقوا، فراتر از اخلاق
- در اینجا میخواهیم بین تقوا و آن علم اخلاقی که از آن به اخلاق سکولار تعبیر میشود، مقایسهای داشته باشیم. در علم اخلاق میگویند شما باید یک سری ملکات (مانند شجاعت، صبر و ...) را کسب کنید و کسی که این ملکات را داشته باشد، او صاحب فضیلت است. اما تقوا میگوید که آنچه ما از شما میخواهیم این است که سعی کنید به خاطر خدا این صفات خوب را داشته باشید و اِلا فایدهای ندارد. مثلاً کسانی که از همان ابتدا ملکۀ شجاعت را دارند، اگر خدایی هم در میان نباشد، آنها شجاع هستند و این ارزشی ندارد.
- امام صادق فرمودهاند: «خُلقیات را خداوند به عنوان هدیه به انسان میدهد که برخی از آنها سجیه هستند (صفاتی که انسان به صورت خدادادی از آنها برخوردار است) و برخی «نیت» هستند(صفاتی که به خاطر خدا و با تلاش خودمان آنها را کسب کردهایم) و البته نیت ارزش بیشتری دارد. «إِنَّ الْخُلُقَ مَنِیحَةٌ یَمْنَحُهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقَهُ فَمِنْهُ سَجِیَّةٌ وَ مِنْهُ نِیَّةٌ فَقُلْتُ فَأَیَّتُهُمَا أَفْضَلُ فَقَالَ صَاحِبُ السَّجِیَّةِ هُوَ مَجْبُولٌ لَا یَسْتَطِیعُ غَیْرَهُ وَ صَاحِبُ النِّیَّةِ یَصْبِرُ عَلَى الطَّاعَةِ تَصَبُّراً فَهُوَ أَفْضَلُهُمَا»(کافی/2/101)
- در اخلاق به ما میگویند که چگونه با کمک یک سری تکنیکها، برخی از صفات و ملکات نفسانی را کسب کنیم، اما در تقوا میگویند باید با نیت الهی به این ملکات برسید. تفاوت دیگر تقوا با اخلاق سکولار این است که اثر تقوا بسیار زیاد است و انگیزۀ بسیار قوی و پرقدرتی در انسان ایجاد میکند ولی انگیزهای که اخلاق ایجاد میکند ضعیف است.
برخی با مفاهیمی مثل اخلاق،آزادی، قانون و... به جنگ تقوا میآیند/ برخی میخواهند با «اخلاق» دین و تقوا را هدف قرار دهند
- امروزه برخی برای اینکه به جنگ تقوا بروند، اخلاق را عَلم میکنند. هر کس به نوعی از اخلاق دم بزند که نوعی بیتقوایی و بیدینی از سخن او استشمام شود، طبیعی است که نسبت به او سوءظن پیدا خواهیم کرد. گاهی نیز با کلمات قشنگی مانند قانون، آزادی، معنویت، انسانیت و... به جنگ دین، تقوا و ولایت که مغز تقواست میآمدند. حالا هم با اخلاق میخواهند دین و تقوا را هدف قرار دهند. باید مراقب این قبیل فریبها باشیم. اگر کسی به صورت نامتعادل و خارج از چهارچوب بخواهد بر روی یک مفهوم پافشاری و اصرار بیش از حد کند، باید نسبت به او حساس شویم و ببینیم که مشکل او کجاست. حتی اگر کسی دم از امام زمان(ع) بزند، به حدی که بخواهد با تأکید بر آن، ولایت فقیه را نادیده بگیرد، باید مراقب باشیم.
- تنها مفهوم مطلق قرآن که هر چه بر آن تأکید شود، آسیبی ندارد، تقواست، مگر اینکه کسی بخواهد تقوا را بدون ولایت مطرح کند که گفتیم اصلاً تقوای بدون ولایت معنا ندارد چون ولایت اصل و مغز تقواست.
رابطۀ تقوا با فتنه/فتنهها پایان نیافته است و فتنههای بزرگتری در راه است
- در قرآن کریم یک بار، کلمۀ تقوا به فتنه برخورد کرده است: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّه؛ و بپرهیزید از فتنه (آزمایشى) که چون آید تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد» (انفال/25) در جای دیگری میفرماید: «وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل»(بقره/191) امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: آغاز فتنهها از تبعیت هوای نفس است « أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ»(کافی/1/54) فتنه یعنی یک فریب بزرگ اجتماعی و دروغی که گروه زیادی از مردم را فریب دهد. دلیل اینکه به حادثۀ سال 88 فتنه میگوییم این است که گروه زیادی از مردم را با یک دروغ بزرگ، فریب دادند.
- باید بدانیم که فتنهها پایان نیافته است و فتنههای بزرگتری در راه خواهد بود. البته نباید از فتنهها بترسیم چرا که رسول اکرم(ص) فرمودند: «از فتنههای آخرالزمان کراهت نداشته باشید چون این فتنهها منافقین را رسوا میکنند؛ لا تَکرَهُوا الفِتنَةَ فى آخِرِ الزمانِ؛ فإنّها تُبِیرُ المُنافِقینَ»(میزان الحکمه/حدیث15748) فتنههای آخرالزمان دیگر مانند فتنههای صدر اسلام نیست که باعث خانهنشینی و مظلومیت اهل بیت(ع) شود. ما انشاءالله فتنهها را به خوبی پشت سر خواهیم گذاشت.
کسی سعی نکند با زرنگبازی رأی بیاورد و به مجلس راه پیدا کند/مملکت امام زمان جای زرنگبازی نیست
- کسانی که الان، علیالقاعده دارند برای انتخابات برنامهریزی میکنند، بدانند که مردم بسیار هوشیار هستند و کسی که پای خود را در فتنه بگذارد، به سرعت نابود میشود و در تاریخ دفن خواهد شد. چند سال قبل، تعدادی سطل آشغال در خیابانهای ما آتش زدند و الان میبینیم کسانی که در جهان از این حرکت ابراز خوشحالی کرده بودند خودشان چگونه گرفتار مسائل داخلی شدهاند، به طوری که حتی سرشان را هم نمیتوانند بلند کنند. آن وقت چند نفر آدم نابخرد فکر میکنند میتوانند کاری از پیش ببرند.
- کسی سعی نکند با زرنگبازی به مجلس راه یابد؛ در این مملکت امام زمان اصلاً جایی برای زرنگبازی نیست. این مملکت دعای امام زمان(ع)، دعای امام و خون جگر امام و شهدا و دعای امثال ایت الله بهجت پشت سرش است. کسی که بخواهد با زرنگبازی کاری از پیش ببرد خودش را نابود کرده است. سیاسیون خیلی باید مراقب باشند. خدایا! عرصۀ سیاست ما را نورانیتر از مساجد و مجالس معنوی ما قرار بده.