کلیپ صوتی | اصلیترین شرط سعادتمندی بشر
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:11
- لینک تلگرامی: اینجا
- صوت مرجع:
مدت: | دریافت با کیفیت: [پایین(2MB) | متوسط(3MB) | خوب(6MB)]
متن:
بشر کِی به سعادت میرسد؟ وقتی شعورش به اینجا برسد که بزرگترین اقدامی که همۀ ما باید اهتمام بهش بورزیم نصرت ولیّ خداست. بزرگترین تکلیف ما نصرت ولیّ خداست، نه عبادت کردن که عبادت کردن بدون نصرت ولیّ خدا میشود دولّا راست شدن نوک به زمین زدن. میفرماید: وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»؛ این همه بساط برای این است تا خدا بداند کی کمک میکند پیغمبر را. «لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ»؛ کی کمک میکند خدا را و دیناش را، در واقع دین خدا را و کی کمک میکند پیامبرش را «بالغیب»؟ چهجوری باید کمک کنی؟ هر جا هستی باید کمک کنی. تمام وجودت را باید بگذاری برایش.
من میخواهم فقط برای اینکه شما فکر نکنید من مبالغهآمیز صحبت میکنم، نقشۀ خدا را ببینید. نقشه و طرح خدا این است یک پیغمبری را میآورد وسط، ولیّ خودش را میآورد وسط، میفرماید رفقا این ولیّ من، کمکش میکنید یا نه؟ تمام ایمان باید اینجا متمرکز بشود. تمام سعادت بشر اینجا متمرکز میشود. امیرالمؤمنین علی(ع) چیکار کردند؟ به معاویه نامه نوشتند معاویه! اگر مردم من را کمک کرده بودند اینقدر فراوانی نعمت میدیدند، هیچوقت هم نوبت به عرض اندام تو نمیرسید. این یک طرح است که ما ولیّ خدا را باید نصرت بکنیم.
برویم سراغ ائمۀ هدی(ع). امام باقر(ع) فرمود حج، حجّ خانۀ خدا «تمامُ الحج لِقاءُ الإمام»؛ تمام شدن حج تکمیل شدن حج به این است که ملاقات بروی بکنی امام زمانت را. برای اینکه ملاقات بکنی یک دیدار صفایی بکنی یا دلی از عزا دربیاوری لذت ببری معنویتی احساس بکنی؟ نه. میفرماید حج برای این است، مردم حج جمع بشوند بعد بیایند خدمت امام نصرت خودشان را به امام عرضه کنند. ما آماده هستیم برای کمک. اکثر زیارتنامهها این روایت هست خیلی عجیب است. «وَ نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة»؛ من کمکم برای شما آماده است. شما دستور بدهید. زیارت اربعین «نُصرَتی لَکُم مُعَدَّة»؛ زیارت جامعه و بسیاری از زیارتها. من آمادهام شما را کمک کنم. یعنی طرح را فهمیدی، متوجه شدی.
یک دعوایی راه افتاده، آقا ما باید معرفت بیشتر داشته باشیم یا محبت؟ دعوای خیلی فرعی است. محبت و معرفت مقدمۀ نصرت است. و الّا اگر محبت بدون نصرت باشد یک عدهای امروز روی تپهای نشسته بودند گریه میکردند دعا میکردند خدایا حسین را کمک کن. خب شما چرا نمیآیی کمک بکنی؟ ما نمیتوانیم. نمیتوانستند. فوقش جان ناقابل است دیگر میدهی میرود دیگر. چقدر میخواهی عمر کنی مگر؟
آقا من باید اطاعت بکنم یا معرفت داشته باشم یا محبت داشته باشم؟ ببین از هر سه تایش مهمتر این است که باید نصرت بکنی. بعضیها را داشتیم توی کربلا نه اهل معرفت بودند، مثلاً وهب بوده نصرانی بوده چه میشناسد؟ آن معرفتی که مسلمانها از زمان پیغمبر داشتند که ندارد که. بعضیها بودند اهل محبت نبودند مثل زهیر. اصلاً مخالف بود با خانوادۀ علی بن ابیطالب(ع) سابقۀ سیاسیاش نشان میدهد. اصلاً دوست ندارد این خانواده را، جلوی امیرالمؤمنین قبلاًها ایستاده جناح سیاسیاش اینجوری است. بعضیها هم بودند اهل عمل نبودند. چه عملی؟ عملهای خوب نداشتند عملهای بد هم داشتند مثل حر. موضوع کربلا نصرت است.
لااله الّاالله از این سخن اباعبدالله الحسین! «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی؟»؛ کسی هست من را کمک کند؟ رفقا از ذهنتان هر چی دیگر هست دربیاورید بیرون. بگویید یابن الحسن من میخواهم کمکت کنم. «وَنُصرَتی لَکُم مُعَدَّة».
میفرماید: «وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ»؛ این همه بساط برای این است تا خدا بداند کی کمک میکند پیغمبر را، بشر کِی به سعادت میرسد؟ وقتی شعورش به اینجا برسد که بزرگترین اقدامی که همۀ ما باید اهتمام بهش بورزیم نصرت ولیّ خداست.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید