۹۲/۰۲/۰۹ چاپ ایمیل و پی دی اف
حجت الاسلام پناهیان در دانشگاه سوره:

آموزش عالی هنر نیاز به تحول دارد

 

حجت الاسلام علیرضا پناهیان، مسئول اتاق فکر و مشاور رئیس نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و عضو هیئت امنای دانشگاه هنر، بعد از ظهر دوشنبه، در همایشی که به مناسبت یادوارۀ شهدا در دانشگاه سوره، برگزار شده بود، در جمع تعدادی از دانشجویان، فارغ التحصیلان و اساتید رشته‌های هنری دانشگاه‌های تهران، در مورد ضرورت تحول آموزش عالی هنر، سخنانی ایراد کرد.

گزارش این سخنرانی، پس از بریده‌هایی از متن، در ادامه می‌آید:

بریده‌هایی از متن

  • چطور باید هالیوود با همة هیمنة خودش به این پنج میلیون نفر مدام خدمت کند و هر کارگردان امریکایی حتماً یک فیلم در خدمت یهود بسازد، اما کسی نیست به این شیعة مظلومِ غریب خدمت کند؟ به حرف‌های او، به فرهنگ او که در دفاع مقدس به صورت ناب و خالص تجلی پیدا کرد، خدمت کند؟ چرا کسی نیست به اینها کمک کند؟ ... در این شرایط، حتماً باید گروهی از جوان‌ها در عرصة هنر و رسانه قیام لله کنند. چشم امید به سازمان‌ها و نهادهایی که سی سال است کاری انجام نداده‌اند نبندند، و بدون حمایت کار کنند. از سرمایة شخصی خودشان هزینه کنند و به آینده خدمت کنند. آینده از آن حماسه است. و ما به این دلخوشیم.
  • چه کسی منکر شده که سینما برای سرگرمی هم است، اما آیا سرگرمی با بخش‌های پست بدن انسان، و یا حتی بخش‌های پایین روح انسان؟ شما می‌توانید با حکمت مردم را سرگرم کنید. امیرالمؤمنین فرمود: هر موقع خسته شدید با حکمت به خودتان نشاط بدهید. (إنّ هذهِ القُلوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الأبْدانُ ، فأهْدُوا إلَیها طَرائفَ الحِکَمِ؛ نهج‌البلاغه، حکمت91). داستان‌تان می‌تواند حکیمانه باشد. می‌تواند از حماسه حرف بزند و همه را سرگرم کند. می‌تواند از غیرت جوشیده علیه ظلم باشد و همه را سرگرم کند. می‌تواند از عشق یک حماسه‌ساز به آرمانش حرف بزند.
  • هنر سرگرمی هم هست. در این هم تردیدی نیست. اما مردمی که با معنویت سرگرم می‌شوند، این مردم هم جزو مردم هستند، اینها هم هستند، اینها هم وجود دارند. آیا از قبیلة اینان کسی به میانِ هنرمندان نیامده است؟
  • دفاع مقدس نتیجة انقلاب اسلامی بود، اما استاد انقلاب اسلامی شد. تداوم بخش انقلاب اسلامی و معلم انقلاب شد. معلم حقیقی انقلاب، دفاع مقدس است که معنای انقلابی بودن را به فرزندان انقلاب یاد داد. عظمت دفاع مقدس را فقط در این جمله خلاصه می‌کنم که دفاع مقدس آینده‌ساز است. آیندة بشریت براساس فرهنگ حماسة دفاع مقدس رقم زده خواهد شد. و در این مسیر هنرمندان و اهل رسانه، این توانایی را دارند که به معلّمی و رهبریِ دفاع مقدس، به این آینده‌سازی دفاع مقدس کمک کنند.
  • به هیچ‌وجه کسی نمی‌تواند ادّعا کند ما همان‌طور که تاریخ پرافتخار دفاع مقدس را داشتیم، تاریخ پُرافتخاری هم برای هنر و رسانه در خدمت دفاع مقدس داشته‌ایم.
  • بنده اطلاع دارم که دفاع مقدس، در آموزش عالی هنر در کشور به هیچ وجه حضور پیدا نکرده.
  • دیگر موقع پشت پرده سخن گفتن و رعایت بسیاری از احترام‌ها نیست. موقع شجاعانه روبه‌رو شدن با مسائل است. ما اگر توانایی تولید دانشی که بتواند منجر به تولید اثرهای هنری در حدّ و اندازه‌های انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و حماسة بزرگ دفاع مقدس شود، نداریم باید صریحاً اعلام کنیم.
  • شما الان به هیچ وجه در میان اهالی هنر و رسانه با همة خوبی‌هایی که دارند، کسانی را که به آتش‌گرفتگی روح شهید آوینی نزدیک باشند هم سراغ ندارید، چه برسد به اینکه شما امروز باید افراد پیشرفته‌تری در این عرصه داشته باشید که نیازهای نوین را هم پاسخ بدهند. و جالب این است که بدانید در آموزش عالی هنر، در طی این سی سال هرگز اراده‌ای برای تحوّل وجود نداشته است.
  • همة کسانی که در عرصة هنر اهل حماسه نیستند از هم‌اکنون مُرده هستند. اینها در آینده نخواهند مُرد، اینها از هم‌اکنون مردگان تاریخ هستند. همة احترام‌هایی که در مناسبات انسانی برای اهالی هنر انسان می‌گذارد به جای خودش، احترام انسانی و حقوق شهروندی به جای خودش، ولی کسی که اثر هنریش در خدمت حماسه نباشد، محکوم به فناست. آینده‌ای نخواهد داشت. در آیندة نه چندان دور، اثری از آنها در دل تاریخ باقی نخواهد ماند. اثری از خودشان، اثری از وجودشان باقی نخواهد ماند. و از الان شما می‌توانید مُرده بودن حیات را در دل حرکت هنری که از حماسه به دور هست، ببینید.
  • اینکه اهل هنر و رسانه در کشور ما اهل حماسه نبوده‌اند و نیستند، و اینکه به همین دلیل چقدر فجایع بزرگ در جهان ایجاد شده، نمونه‌ای عرض کنم، تا میزان بد بودن این فاصله روشن شود.
  • تروریسم طالبانی، یکی از نتایج نپرداختن هنرمندان به حماسه دفاع مقدس است
  • آیا هنرمندی که نتواند این حماسه دفاع مقدس را بشناسد و حماسه‌سرا باشد، آن هم هنرمندی که در کنار این حماسه، که خاک حماسه تحول‌برانگیز است، آیا نباید به وجوه انسانی این هنرمند تردید کرد؟
  • اینکه در این کشور که هنوز پدران و مادران و فرزندان شهدا با همة خاطراتشان زنده هستند، بتوان این حماسه را ندید و با این وجود کار هنری تولید کرد، واقعاً کار دشواری است. به هنرمندان دست مریزاد باید گفت. به شدّت باید هنرمندان روی خود را از حماسه برگردانند و هر چه حماسه فریاد می‌زند و صدای خود را به گوش آنها می‌رساند، بتوانند خود را از حماسه غافل کنند، تا اثر حماسی نسازند. و در این زمینه هنرمندانِ ما موفق بودند.
  • اگر برویم سراغ عناوین و سرفصل‌های درسی رشته های هنر، که نه غیر حماسی که ضد حماسی هستند، اینها چقدر هستند؟ آیا از قبل از انقلاب تا کنون دست خورده‌اند؟
  • کسانی هستند در این کشور که دوست دارند زیبایی نماز را در داستانی ببینند تا از آن نمازی که در آن داستان می‌بینند، لذت ببرند و بعد لذتی که از نماز خودشان می برند، بالاتر برود. و در این سی سال تا کنون حتی یک بار، چنین اتفاقی بر پردة سینما و یا در عرصة تلویزیون نیفتاده است. کسانی هستند این انتظارها را دارند.
  • این عدّه کم هستند یا زیاد، فردا مال این عدّه است. این عدّه کم هستند یا زیاد، امروز تعیین‌کننده‌ترین نیروها در خاورمیانه هستند و فردا تعیین‌کننده‌ترین نیروها در جهان. این عدّه امروز غریب هستند ولی در آینده در اوج عزت خواهند بود. این عدّۀ غریب، تعدادشان فقط در همین ایران ما، از پنج میلیون یهودی که بر چند میلیارد انسان دارند حکومت می‌کنند بیشتر است.
  • چطور باید هالیوود با همة هیمنة خودش به این پنج میلیون نفر مدام خدمت کند و هر کارگردان امریکایی حتماً یک فیلم در خدمت یهود بسازد، اما کسی نیست به این شیعة مظلومِ غریب خدمت کند؟ به حرف‌های او، به فرهنگ او که در دفاع مقدس به صورت ناب و خالص تجلی پیدا کرد، خدمت کند؟ چرا کسی نیست به اینها کمک کند؟ چرا؟ چون اینها پول ندارند، اما آن پنج میلیون نفر پول‌های عالم و سیاست‌مداران عالم در اختیارشان است؟ اما این چند میلیون نفر غریب در اینجا در اوج غربت هستند؟
  • چرا کسی نیست به اینها کمک بکند؟ در این شرایط، حتماً باید گروهی از جوان‌ها در عرصة هنر و رسانه قیام لله کنند. چشم امید به سازمان‌ها و نهادهایی که سی سال است کاری انجام نداده‌اند نبندند، و بدون حمایت کار کنند. از سرمایة شخصی خودشان هزینه کنند و به آینده خدمت کنند.
  • من نمی‌دانم چرا وقتی در صدا و سیما با شهید آوینی بی‌مهری کردند، و تقریباً از صدا و سیما بیرونش کردند، رفت جانش را برای ساختن یک مستند دیگر برای دفاع مقدس داد؟ چرا نیروهای انقلابی تا کسی حمایتشان نکند کار نمی‌کنند؟ تا کسی بهشان اخم کند کارشان را کنار می‌گذارند؟
  • یکی از دلایلی که موجب می‌شود هنرمندان زیاد به انقلاب اسلامی و به حماسه دفاع مقدس نپردازند، تصور باطلی است که نسبت به انقلاب اسلامی ممکن است داشته باشند. آن تصور چیست؟ تصور پیروزی مطلق است. در حالی که ممکن است ما در خِطه‌ای از جهان حکومتی داشته باشیم، اما در عین حال ما مظلوم‌ترین گروه در جهان هستیم.
  • هنر بیش از اینکه به درد شهوت بخورد، به درد شهود می‌خورد
  • هنر اساساً امری است که بیشتر به خدمتِ خدا در می‌آید و الا اگر کسی هنر را در خدمت امور پست زندگی انسان قرار دهد، باید گفت هنر را از جایگاه اصلیش عاریت گرفته و دارد در جای دیگری که هنر با او تناسب ندارد مصرف می‌کند. این برعکس آن تفکری است که خیلی‌ها فکر می‌کنند هنر اساساً به درد اسافل بدن انسان می‌خورد. نه، هنر ابزاری است که وقتی زبان انسان از گفتن حقایق عالم بسته و خسته می‌شود و توانایی ندارد آن حقیقت را به زبان علمی بیان کند، هنر می‌آید تا کاستی‌های او را جبران کند.
  • هنر مقدس، هم صنعت است، هم سرگرمی
  • ما هنر را هم صنعت می‌دانیم هم سرگرمی. چه چیزی مقدس‌تر از هنر برای اینکه مردم پولشان را خرجش کنند؟ مگر مردم پول خرج امامزاده‌ها نمی‌کنند؟ مگر فقرای ما پول نذر امام رضا(ع) نمی‌کنند؟ مگر پول برای مقدّسات خرج نمی‌کنند؟ چرا هنر نمی‌تواند در اوج بیان مقدسات باشد و در عین حال برای هنرمند هم درآمدزا باشد؟ مردم به سر و روی او پول خواهند ریخت. و هزاران برابر بیشتر از پولی که مردم برای هنرمندی که شهوت‌ران‌ها را به اثر خودش دعوت می‌کند، برای او پول خرج خواهند کرد. هنر صنعت است، هنر تجارت است. در این تردیدی نیست. و هنر سرگرمی هم هست. در این هم تردیدی نیست. مردمی که با معنویت سرگرم می‌شوند، این مردم هم جزو مردم هستند، اینها هم هستند، اینها هم وجود دارند. آیا از قبیلة اینان کسی به میانِ هنرمندان نیامده است؟

و اما گزارش کامل این سخنرانی:

در این سی سال هرگز اراده‌ای برای تحوّل وجود نداشته است

دفاع مقدس برای ما، در حدّ یک مفهوم یا یک کلمه نیست. دفاع مقدس در نزد ما در حدّ یک واقعة تاریخی به حساب نمی‌آید. دفاع مقدس ما حامل پیام‌هایی است برای آیندة حیات بشریت. دفاع مقدس مربوط به دیروز انقلاب نیست، تعیین کنندة فردای جهان خواهد بود. در دفاع مقدس در اوج غربت و مظلومیت، اتفاق‌هایی افتاد که آیندة جهان بشریت را دقیقاً رقم خواهد زد. هر کس حماسة دفاع مقدس را درک کند و با او همراه شود آینده از آنِ اوست، و در آینده باقی خواهد ماند.

اولین مخاطبان فرهنگ پُرحماسۀ دفاع مقدس، هنرمندان و اهل رسانه هستند. حماسه اساساً خودش یک رسانه است و اگر حماسه به اهل رسانه برسد دو عنصر که در اوج تناسب و تجاذب نسبت به هم هستند، به یکدیگر رسیده‌اند.

آیندة بشریت براساس فرهنگ دفاع مقدس ما رقم خواهد خورد

من نمی‌خواهم دربارة ارزش‌های دفاع مقدس سخنی بگویم، بلکه می‌خواهیم دربارة ظرفیت دفاع مقدس برای آیندة بشریت گفتگو کنیم. دفاع مقدس مانند یک شهاب به سرعت حرکت می‌کرد. این شهاب، مدتی در آسمانِ ما ظاهر و بعد ناپدید شد و در این مدّتی که ظهور و بروز داشت نور آفرید. برقی زد و هر کسی توانست از این لحظه‌ای که برق این شهاب ثاقب، جهان را روشن کرد و تاریکی را پاره کرد عکس‌برداری کند و لحظه‌اش را ثبت کند، می‌تواند منتقل‌کنندة نور این شهاب برای همة اهل عالم باشد.

نمی‌خواهم دفاع مقدس را از همۀ جهات به شهاب سنگ تشبیه کنم، اما این شهاب روزی به زمین خواهد رسید و زمین و زمانة ما را تغییر خواهد داد. کسانی که این شهاب را در آسمان هنگام عبور از بالای سر ما دیدند و خوب آن را دریافتند، می‌توانند با آیندة آن که آیندة جهان خواهد بود همراه شوند. متأسفانه بعضی‌ها در دفاع مقدس حضور جدّی و کلیدی هم داشتند، امّا کم کم بعد از 20 سال از دفاع مقدس، معلوم شد بویی از دفاع مقدس نبرده بودند. اگرچه این تعداد انگشت شمار هستند، اما جسارتشان خیلی بیشتر از مظلومان و مخلصان دفاع مقدس است که لب خموش کردند و خاموش هستند و لب فرو بستند و دم بر نمی‌آورند.

اینها جسارتشان زیادتر است و بعضی از اوقات می‌بینید می‌خواهند فرهنگ دفاع مقدس را در حدّ فکر خودشان تنزل دهند و دفاع مقدس را یک نبرد نظامی سیاسی عادی جلوه بدهند. دفاع مقدس را نه یک حماسه، بلکه یک نبرد بر سر مرز جغرافیایی بین دو کشور تلقی کنند. اما وصیت‌نامه‌های شهدا این را نمی‌گوید. دفاع مقدس یک امر فرامکانی و فرازمانی بود. دفاع مقدس نتیجة انقلاب اسلامی بود، اما استاد انقلاب اسلامی شد. تداوم بخش انقلاب اسلامی و معلم انقلاب شد. معلم حقیقی انقلاب، دفاع مقدس است که معنای انقلابی بودن را به فرزندان انقلاب یاد داد.

عظمت دفاع مقدس را فقط در این جمله خلاصه می‌کنم که دفاع مقدس آینده‌ساز است. آیندة بشریت براساس فرهنگ حماسة دفاع مقدس رقم زده خواهد شد.

هنرمندان و اهل رسانه این فرصت را دارندکه به تاثیرپذیری آینده از دفاع مقدس کمک کنند

آیندة بشریت براساس فرهنگ حماسة دفاع مقدس رقم زده خواهد شد. و در این مسیر هنرمندان و اهل رسانه، این توانایی را دارند که به معلّمی و رهبریِ دفاع مقدس، به این آینده‌سازی دفاع مقدس کمک کنند. کمک‌رسانی کنند، و اهل دفاع مقدس شوند.

متأسفانه اکثریت مطلق هنرمندان جامعة ما نه تنها نتوانستند حماسة دفاع مقدس را در آثار هنری خودشان درج کنند، بلکه نتوانستند دفاع مقدس را درک کنند. اگر دفاع مقدس توسط مجامع هنری و رسانه‌ای ما درک شده بود، لااقل ما الان می‌توانستیم تعداد قابل توجهی هنرمند برآمده از فرهنگ دفاع مقدس، و مزیّن به فرهنگ جهاد و حماسه داشته باشیم. اما متأسفانه نداریم.

اگر کسی گوشت و پوست و خونش با فرهنگ دفاع مقدس آمیخته شده باشد، او اگر داستان عشقی هم بسازد رنگ و بوی حماسه خواهد داد. اما اگر کسی بویی از حقیقت فرهنگ دفاع مقدس نبرده باشد، نه اینکه برخی از مظاهرش را ندیده باشد، نه اینکه بلد نباشد از چفیه و پلاک استفاده کند، اگر حقیقت دفاع مقدس را نچشیده باشد، فیلم دفاع مقدسی هم که می‌خواهد بسازد، آن را به یک درام مبتذل عشقی تبدیل خواهد کرد.

فرهنگ دفاع مقدس باید در همان فرصتی که شهاب حماسة دفاع مقدس از بالای سرِ ما در دل تاریکی عبور می‌کرد، توسط هنرمندان ثبت و ضبط می‌شد و بعد به جامعه انتقال پیدا می‌کرد. اما هم‌اکنون با کمال جسارت در محضر شریف شما، عرض می‌کنم که به هیچ‌وجه کسی نمی‌تواند ادّعا کند ما همان‌طور که تاریخ پرافتخار دفاع مقدس را داشتیم، تاریخ پُرافتخاری هم برای هنر و رسانه در خدمت دفاع مقدس داشته‌ایم.

سطح کارهای هنر برای دفاع مقدس می تواند بسیار بالاتر از بهترین محصولات تولید شده باشد، و به همین دلیل است که بهترین محصولات مربوط به دفاع مقدس، گاهی آنچنان می‌توانند مورد انتقاد قرار گیرند که دیگر خدمت به دفاع مقدس در عرصة هنر و رسانه ناممکن به نظر می‌رسد. بنده اطلاع دارم که دفاع مقدس در آموزش عالی هنر در کشور، به هیچ وجه حضور پیدا نکرده است. اصلاً حماسه مایة جوشش اثر هنری قرار نگرفته یا کمتر قرار گرفته.

آموزش عالی، محل تئوریزه کردن فرهنگ دفاع مقدس در عرصة هنر و رسانه است

آموزش عالی هنر، محل تجلی حماسه دفاع مقدس به صورت دفعتاً در برخی از آثار هنری نیست. آموزش عالی، محل تئوریزه کردن فرهنگ دفاع مقدس در عرصة هنر و رسانه است. کدام واحد درسی و با کدام استاد در عرض 25 سال بعد از دفاع مقدس توانسته به اندازة دو واحد درسی به دفاع مقدس خدمت کند؟

کاریکاتور تحقق این هدف بزرگ این است که دو واحد درسی برای دفاع مقدس بگذارید، چند تا خاطره از دفاع مقدس و چند قطعه از قطعات تاریخ جنگ را در آنجا بیان کنید و نمره‌ای بگیرید و واحدی پاس کنید و بروید. اما ما به تئوریزه کردنِ حقیقت دفاع مقدس در عرصة هنر و رسانه نیاز داریم. نیازی که به این زودی‌ها اصلاً امید نداریم که تحقق پیدا کند.

ما فعلاً از آموزش عالی هنر چنین امیدی را نداریم که به این زودی‌ها این درک عمیق و این صلابتی که در حماسه هست، در قلم و بیان آنها پیدا شود و دانشجویانی که بعد از دو دهه به درس و بحث این مراکز می‌رسند، حماسه‌نگار و حماسه‌ساز شوند، و با چنین اوصافی از این مراکز فارغ التحصیل شوند.

همین دانشگاه سوره، روزی به آرزوی اینکه هنری در حدّ‌ و اندازه‌های انقلاب اسلامی تئوریزه کند، و دانشش را تولید و توزیع کند و آموزش بدهد بنا شده بود. و الا نیازی نبود سازمان تبلیغات اسلامی که کلمة مقدّس تبلیغ اسلامی را هم همراه دارد مسئولیت تأسیس این دانشگاه را به عهده بگیرد. چنین دانشکده‌ها و دانشگاه‌هایی در اقصی نقاط کشور و پایتخت وجود دارد. اگر سازمان تبلیغات ما نمی‌خواسته طرح، فلسفه و اثر متفاوتی داشته باشد، به چه دلیل این دانشگاه را به راه انداختیم؟ هنری در حدّ و اندازه‌های انقلاب اسلامی باید ثمرة این دانشگاه باشد. و الان بعد از دو دهه، راحت می‌شود محاکمه کرد. این حرف‌ها قبلاً هم، حدود ده سال پیش در همین محیط دانشجویی این دانشگاه، بیان شده.

دانشکده صدا و سیما هم به همین منوال. او باید دانش هنر و رسانه‌ای در حدّ و اندازه‌های نظام جمهوری اسلامی تولید و توزیع کند و به دانشجویان و محصلین خودش تقدیم کند. محصلین او بعد از مدتی باید بتوانند مبیّن نظام مقدس جمهوری اسلامی باشند. سال‌ها بنده در محیط‌های آموزش عالی هنر به عنوان یک شاهد حضور داشتم و دیدم که هیچ همّت و انگیزه‌ای تاکنون وجود نداشته.

دیگر موقع پشت پرده سخن گفتن و رعایت بسیاری از احترام‌ها نیست. موقع شجاعانه روبه‌رو شدن با مسائل است. ما اگر توانایی تولید دانشی که بتواند منجر به تولید اثرهای هنری در حدّ و اندازه‌های انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی و حماسة بزرگ دفاع مقدس شود، نداریم باید صریحاً اعلام کنیم. و بگوییم: رسانه‌ها و عرصه‌های هنری ما کجا، و حماسة دفاع مقدس کجا.

شما الان به هیچ وجه در میان اهالی هنر و رسانه، با همة خوبی‌هایی که دارند، کسانی را که به آتش‌گرفتگی روح شهید آوینی نزدیک باشند هم سراغ ندارید، چه برسد به اینکه شما امروز باید افراد پیشرفته‌تری در این عرصه داشته باشید که نیازهای نوین را هم پاسخ بدهند. و جالب این است که بدانید در آموزش عالی هنر، در طی این سی سال هرگز اراده‌ای برای تحوّل وجود نداشته است.

اینکه چند تا درس اسلامی بی‌ربط یا مرتبط را به بقیة آموزه‌هایی که دانشجویان خودشان بعضاً از آن آموزش‌ها گلِه‌مند هستند، اضافه کنیم، و نام این را اسلامی کردن آموزش عالی هنر بگذاریم، هیچ کودکی را فریب نمی‌دهد.

هنوز هم که هنوز است، گاهی از اوقات برخی از کارشناسان هنر و رسانه حرف‌های مبتذلی را در دل رسانه در مقام نقد فیلم می‌زنند و در افکار عمومی اهالی هنر حرف‌هایی وجود دارد که پنجاه سال است که منسوخ شده یا دورانش گذشته است. «هان سخن تازه بگو تا که جهان تازه شود.»

تاکنون هیچ محلی در کشور ما وجود نداشته که بخواهد هنرمندی برای ابلاغ پیام یک حماسة بزرگ، تربیت کند. و هیچ مسئول هم وجود نداشته که با اراده و غیرتمندانه، از امکانات مدیریتی خودش و از فرصت‌های بسیار فراوان قانونی که در کشور هست استفاده کند، و در این مقام تدبیر کند. ما انتظار داریم جوان‌هایی که احیاناً اهل حماسه و انقلاب نیستند بیایند در محیط‌های آموزش عالی هنر، اهل انقلاب و حماسه بشوند، در حالیکه عکسش رخ می‌دهد.

هنر، اسلحه‌ای است برای مبارزه و خلق حماسه

من خواهش می‌کنم به تعاریف حضرت امام دربارة هنر مراجعه کنید. امام انسانی است که هم هنر را می‌شناسد، هم رسانه را. هم انسان را هم جامعه را. هم تاریخ را، هم موقعیت ما و زمانة ما در دل تاریخ را.

تعریف ایشان از هنر اسلحه‌ای است برای مبارزه و خلق حماسه(صحیفه امام، ج21، ص145). اسلحه‌ای که هرگز استفاده نشده؛ مسلح نشده، نشانه نرفته، و شلیک نکرده. ممکن است خیلی‌ها هنر را یک امر تفننی و وسیله‌ای برای سرگرمی ببینند.

این بد نیست که در صدا و سیما در هر موضوعی، انواع و اقسام کارشناس‌ها که باید بیایند، را می‌آورند، و همه‌‌شان هم همة حرف‌هایشان را در صدا و سیما می‌زنند. این بد نیست که ضدّ انقلاب‌ترین کارشناس‌ها بیایند در رسانة ما حرف‌شان را بزنند. این خیلی عالی است. ولی این بد است که بشود یک حرف باطلی را در این جامعه زد. معلوم می‌شود حرف حقی که در مقابل آن سخن باطل است، رونق ندارد. معلوم می‌شود جامعه حرف باطل را پس نمی‌زند که جرأت می‌کنند این حرفها را بزنند. این جای گله‌مند است.

کدام حرف را جرأت می‌کنند بگویند؟ اینکه کارشناسی رسماً می‌گوید رسالت سینما سرگرمی مردم است و دیگر هیچ، و اصلاً به روی خودش هم نمی‌آورد که چه اشتباه فاحشی دارد مرتکب می‌شود. بله، چه کسی منکر شده که سینما برای سرگرمی هم است، اما آیا سرگرمی با بخش‌های پست بدن انسان، و یا حتی بخش‌های پایین روح انسان؟

شما می‌توانید با حکمت مردم را سرگرم کنید. امیرالمؤمنین فرمود: هر موقع خسته شدید با حکمت به خودتان نشاط بدهید(إنّ هذهِ القُلوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الأبْدانُ ، فأهْدُوا إلَیها طَرائفَ الحِکَمِ؛ نهج‌البلاغه، حکمت91). داستان‌تان می‌تواند حکیمانه باشد. می‌تواند از حماسه حرف بزند و همه را سرگرم کند. می‌تواند از غیرت جوشیده علیه ظلم باشد و همه را سرگرم کند. می‌تواند از عشق یک حماسه‌ساز به آرمانش حرف بزند.

کسی که اثر هنریش در خدمت حماسه نباشد، محکوم به فناست

این حرف‌ها، حرف‌هایی از جنس حرف‌هایی برای آینده است و بنده اصلاً اِبایی ندارم که این حرف‌ها در میان اهل رسانه حتی یک نفر هم طرفدار پیدا نکند. چه اهمیتی دارد؟ همة کسانی که در عرصة هنر اهل حماسه نیستند از هم‌اکنون مُرده هستند. اینها در آینده نخواهند مُرد، اینها از هم‌اکنون مردگان تاریخ هستند.

همة احترام‌هایی که در مناسبات انسانی برای اهالی هنر انسان می‌گذارد به جای خودش، احترام انسانی و حقوق شهروندی به جای خودش، ولی کسی که اثر هنریش در خدمت حماسه نباشد، محکوم به فناست. آینده‌ای نخواهد داشت. در آیندة نه چندان دور، اثری از آنها در دل تاریخ باقی نخواهد ماند. اثری از خودشان، اثری از وجودشان باقی نخواهد ماند. و از الان شما می‌توانید مُرده بودن حیات را در دل حرکت هنری که از حماسه به دور هست، ببینید.

گاهی هنرمندان سری به معنویت حماسی و حماسة معنوی می‌زنند، و بر سر حماسه و انقلاب منّت هم می‌گذارند. فکر می‌کنند که خیلی باید احترام اثرشان حفظ شود و خیلی باید در مقابل آثارشان کُرنش شود. وقتی شهید آوینی کار می‌کرد، ما خوشحال می‌شدیم، می‌گفتیم آغاز بسیار خوبی است. نمی‌دانستیم 20 سال بعد از شهید آوینی باید بگوییم که بعد از آن پایان‌نامه ایشان، هیچ اثر فاخر دیگری بیرون نیامد.

تروریسم طالبانی، یکی از آثار نپرداختن هنرمندان به حماسه دفاع مقدس

اینکه اهل هنر و رسانه در کشور ما اهل حماسه نبوده‌اند و نیستند، و اینکه به همین دلیل چقدر فجایع بزرگ در جهان ایجاد شده، نمونه‌ای عرض کنم، تا میزان بد بودن این فاصله روشن شود. برای اینکه زشت بودن و بد بودنِ فاصله‌ای که هنر و رسانه از حماسه دارد، را جدّی بگیرید، به یکی از آثار بد این فاصله اشاره کنم.

بعد از اینکه ما با الله‌اکبر انقلاب کردیم، و بعد با الله‌اکبر و اسلحه مقابل تانک‌ها و موشک‌ها و هواپیماهایی که به ما یورش آورده بودند، گروهی مقاومت کردند و افتخارش برای همه به ثبت رسید، دشمنان بشریت که امروزه رو به نابودی هستند، در مقام چاره‌اندیشی برای نابود کردنِ این راه، به شیوة همیشگی صهیونیست‌ها مراجعه کردند: بَدل ساختند.

برای حزب‌اللهی که امام ساخته بود و شما یکی از رویش‌‌های آن را در حزب‌الله لبنان می‌توانید ببینید، برای حزب‌اللهی و انقلاب و حماسه‌ای که امام با این روحیة حزب‌اللهی‌گری درست کرد، بدل زدند. بَدلی به نام طالبان. اگر می‌دید انقلاب اسلامی به ارزش حجاب توجه دارد، آنجا آن‌چنان مبالغه‌آمیز و سخیف با حجاب برخورد کردند که حال همة مردم عالم را از مفهومی به نام حجاب به هم بزنند.

اگر می‌دیدند اینها با الله‌اکبر شهادت‌طلبی می‌کنند، آنجا رفتند با الله‌اکبر عملیات انتحاری برای کشتن بی‌گناه‌ها انجام دادند. اگر می‌دیدند ما اینجا در مقابل مستکبران سخت ایستاده‌ایم، آنجا خشونت نامعقول در سمبل‌هایی از طالبان را به نام انقلابی‌گریِ مسلمان‌ها به نمایش گذاشتند و برای رزمنده‌های ما بَدَل زدند. رزمنده‌های غریبی که در اوج لطافت روحی، در اوج حیا، در اوج انسانیت و ایثار جان می‌دادند و سخت می‌رزمیدند. بَدل رزمنده‌های ما را به صورت چهره‌هایی از طالبان برای مردم جهان نشان دادند.

نتیجه‌اش چه شد؟ کشتارهایی که به بهانة تروریست اسلامی در منطقه صورت گرفت و تاکنون رقمش به بالاتر از یک میلیون نفر رسیده است. مقصرش چه کسانی هستند؟

آیا یک پای قصه، اهل هنر و رسانه‌ای که نتوانستند رزمنده را به عالم بشریت معرفی بکنند خواهند بود؟ وقتی ما رزمنده را معرفی نکردیم، وقتی جهاد اسلامی در اندازه‌های حماسه دفاع مقدس را معرفی نکردیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ او می‌رود جهاد از نوع طالبانی را به اهل عالم معرفی می‌کند، و بعد به بهانه‌اش می‌آید میلیون‌ها نفر انسان را می‌کُشد. مقصّر کیست؟

آیا استکبار مقصّر است که بَدل الله‌اکبرِ ما را در رفتار سخیف یک طالبانی زده؟ که موی یک سرِ بی‌گناهی را می‌گیرد و به دلیل کافر بودن، سرش را مثل گوسفند، جلوی دوربین‌ها می‌بُرد، تا در کنار آن یک الله‌اکبر بگوید. یعنی: ای مردمِ جهان از الله‌اکبر بدتان بیاید. آیا استکبار گنه‌کار است؟ او که دارد وظیفة خودش را انجام می‌دهد. او دارد آخرین نفس‌هایش را برای بقا می‌زند. قابل پیش‌بینی بود که او این کار را کند.

آیا مقصر آیا آن رزمنده‌ای است که الله‌اکبر گفت و شهادت‌طلبانه به امر اسلام رفت اسلام و میهن خودش را نجات داد؟ او هم باید این کار را می‌کرد، او هم وظیفه‌اش بود. او مقصر نیست اگر دیگران می‌آیند از وجودِ او بَدل می‌سازند.

در اینجا فقط یک گروه مقصر هستند. اهالی هنر و رسانه که حقیقت این الله‌اکبر حماسی را به جهان نشناساندند. حقیقت اسلام ناب محمّدی(ص) را نشناساندند. آن اسلام ناب و آن اسلام آمریکایی که امام می‌گفت را به جهان معرفی نکردند.

آیا هنرمند، تا حماسه در مقابل او هست نباید پرداختن به موضوع دیگری را برخود حرام کند؟

من از شما سؤال می‌کنم، و صرفاً در حد یک سؤال، آیا هنرمند، تا حماسه در مقابل او هست نباید پرداختن به موضوع دیگری را برخود حرام کند؟ امروزه، کسی که می‌رود آثار دفاع مقدس را در مناطق جنگی می‌بیند متحول می‌شود. حماسه‌ای که خاکش بعد از 25 سال موجب تحوّل می‌شود، آیا هنرمندی که نتواند این حماسه را بشناسد و حماسه‌سرا باشد، آن هم هنرمندی که در کنار این حماسه، که خاک حماسه تحول‌برانگیز است، آیا نباید به وجوه انسانی این هنرمند تردید کرد؟

چه کسی گفته هنر اساساً به درد بخش‌های پست حیات بشری می‌خورد؟ اخیراً در برخی سریال‌های ظنز انگار یک گرایشی هست که برخی از سکانس‌هایشان را در کنار توالت اجرا کنند. وقتی آدم نتواند در قسمت پذیرایی، سرگرمی و خنده و نشاط ایجاد کند، مجبور می‌شود دمِ توالت این کار را انجام بدهد. این ناتوانایی هنرمند است.

مثل بعضی‌ها که هنر را محدود به این می‌بینند که حتماً باید از اتاق خوابِ اهالی داستان عبور کند و الا اصلاً نمی‌توان داستان خلق کرد. من اصلاً به حرمت و حلّیتش کاری ندارم. ولی چقدر سخت است که انسان بتواند حماسه را نبیند، حماسه را در نظر نگیرد، و در کنار حماسه به موضوع دیگری بپردازد. و هنرمندان و اهالی رسانه در این 25 سال به چه کار شاقّی تن در دادند؟ چقدر سخت این دشواری را به جان خریدند.

اینکه در این کشور که هنوز پدران و مادران و فرزندان شهدا با همة خاطراتشان زنده هستند، بتوان این حماسه را ندید و با این وجود کار هنری تولید کرد، واقعاً کار دشواری است. به هنرمندان دست مریزاد باید گفت. به شدّت باید هنرمندان روی خود را از حماسه برگردانند و هر چه حماسه فریاد می‌زند و صدای خود را به گوش آنها می‌رساند، بتوانند خود را از حماسه غافل کنند، تا اثر حماسی نسازند. و در این زمینه هنرمندانِ ما موفق بودند.

هنرمندی که در جامعه‌ای زندگی کند که دشمنانی اینقدر جدّی و پُرهیمنه دارد که یک ملّت مظلوم و غریب را محاصره کردند، اما بتواند این دشمن را نبیند و علیه دوست بنوازد، باید او را تحسین کرد. او کار شاقّ و نادری انجام داده. او توانسته یک آدم معمولی حداقلی هم نباشد. او توانسته از دایرة طبیعی حیات یک انسان خارج شود. و این گلایة ماست.

چرا باید انقلاب اسلامی ما در عرصۀ هنر اینقدر مظلوم باشد؟

من از وزیر محترم علوم که اراده‌ای برای تحول دارند می‌پرسم. آیا دانشکده‌های هنری شما در سراسر کشور، هنرمندی که بتواند حماسه‌سرا باشد تولید می‌کنند؟ محصولات خود را در این سی سال عرضه کنند. البته اینکه استادی، دانشجویی خودش شخصاً انگیزه‌ای داشته باشد و کار خوبی بکند، با نظام آموزش عالی متفاوت است.

و سپس اگر برویم سراغ آثار ضدّ حماسه، آنها چقدر بودند؟ و اگر برویم سراغ عناوین و سرفصل‌های درسی که نه غیر حماسی که ضد حماسی هستند، اینها چقدر هستند؟ آیا از قبل از انقلاب تا کنون دست خورده‌اند؟ کدام کمیته‌ای کدام گروهی، متشکل از لااقل ده نفر تشکیل شده که به تغییر این سرفصل‌ها بیاندیشد؟ چه گزارش کاری ارائه کرده‌اند؟ چرا باید انقلاب اسلامی اینقدر مظلوم باشد؟ چرا باید دفاع مقدس اینقدر مظلوم و غریب باشد؟

من از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سؤال می‌کنم. چرا باید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وظیفۀ چندانی در عرصة نبرد نرم برای دفاع از دفاع مقدس، با استفاده از ابزار هنری، برای خودش قائل نباشد؟ چند نفر تربیت کرده؟ چند کار فاخر ساخته؟ آیا سپاه یک نیروی صرفاً نظامی است؟‌ در میان آخرین سخنان مقام معظم رهبری و اولین سخنان حضرت امام(ره) ما می‌بینیم که سپاه هیچ وقت یک نیروی نظامی صِرف نبوده. بخش‌هایی که در سپاه در این زمینه فعالیت‌هایی دارند، چرا آنچنان که باید وظایف خود را انجام ندادند؟

باید از صدا و سیما پرسید در دانشکده صدا و سیما چه می‌گذرد که شما بعد از سی سال که از انقلاب گذشته، هنوز نتوانسته‌اید یک فیلم داستانیِ ساده ولی مؤثر و درست و گویا برای مفهوم بسیار ساده‌ای مثل حجاب بسازید؟ چرا از آموزش عالیِ هنر ما تاکنون اصلاً چنین موضوعاتی خارج نشده؟ ما در این دانشکده‌ها چه چیزی به همدیگر می‌گوییم؟

از سازمان تبلیغات و دانشکده سوره سؤال نمی‌کنم، زیرا اساساً فکر می‌کنم سازمان تبلیغات اسلامی رسالتش چیز دیگری بود و باید کار دیگری می‌کرد. و از این رسالت فاصله گرفت.

عرصة هنر و رسانه عرصة جوشش آزاد است،‌ عرصة بخش‌نامه‌ای نیست

هنوز هم اگر کسی بخواهد برای حماسه کار کند، با وجودِ همة نهادها و مراکز قانونی و دولتی و ملّی باید غریبانه کار کند. جوانان تشنة فراوانی هستند که عشق به حماسه در وجودِ آنها شدیداً جریان دارد، و هیچ آتشی جز آتشِ حماسه وجودِ آنها را گرم نمی‌کند، و خودِ آنها یک گُل آتش هستند. اینها  با کوچکترین حمایت، می‌توانند در عرصة رقابت تولید آثار هنری و رسانه‌ای به گونه‌ای حاضر شوند که میدان را از همة رقبای خودشان بگیرند.

عرصة هنر و رسانه عرصة جوشش آزاد است،‌ عرصة بخش‌نامه‌ای نیست. اگر فیلمی باید از صحنه خارج شود، باید فیلم دیگری بیاید آن فیلم را از صحنه خارج کند. اگر کارگردانی باید آموزش ببیند، کارگردان دیگری باید به او آموزش دهد. یک اثر باید اثرات دیگر را از اثر بیاندازد. عرصة رسانه عرصة آزادی است، و البته لازمۀ وجود آزادی، نداشتن مطالبه نیست، و هر کسی می‌تواند مطالبات خودش را از عرصة رسانه داشته باشد.

منِ طلبه آزاد هستم از اهالی هنر و رسانه مطالبات خودم را داشته باشم، برخی از کسانی هم که اهل شکم و دامن هستند هم می‌توانند مطالبات خودشان را داشته باشند. بگویند اینکه در کشور ما هم‌جنس بازی هنوز قانونی نشده، تقصیر هنرمندان است که هم‌جنس‌بازی را تبلیغ نکردند. آنها هم حرفِ خودشان را بزنند، کما اینکه می‌زنند.

اینکه هنوز حرمتی برای ازدواج دختران در این کشور باقی است، چون رسانه‌ها هنوز پرده‌ها را کامل ندریده‌اند. آنها هم بیایند تقاضای خودشان را مطرح کنند. سفارش کردن و تقاضا دادن که آزاد است. ما که مسئولیتی در این عرصه‌ها نداریم، ولی بگذارید این صداها به گوشِ هنرمندان برسد.

کسانی هستند در این کشور که دوست دارند زیبایی نماز را در داستانی ببینند تا از آن نمازی که در آن داستان می‌بینند، لذت ببرند و بعد لذتی که از نماز خودشان می برند، بالاتر برود. و در این سی سال تا کنون حتی یک بار، چنین اتفاقی بر پردة سینما و یا در عرصة تلویزیون نیفتاده است. کسانی هستند این انتظارها را دارند.

این عدّه کم هستند یا زیاد، فردا مال این عدّه است. این عدّه کم هستند یا زیاد، امروز تعیین‌کننده‌ترین نیروها در خاورمیانه هستند و فردا تعیین‌کننده‌ترین نیروها در جهان. این عدّه امروز غریب هستند ولی در آینده در اوج عزت خواهند بود. این عدّۀ غریب، تعدادشان فقط در همین ایران ما، از پنج میلیون یهودی که بر چند میلیارد انسان دارند حکومت می‌کنند بیشتر است.

چطور باید هالیوود با همة هیمنة خودش به این پنج میلیون نفر مدام خدمت کند و هر کارگردان امریکایی حتماً یک فیلم در خدمت یهود بسازد، اما کسی نیست به این شیعة مظلومِ غریب خدمت کند؟ به حرف‌های او، به فرهنگ او که در دفاع مقدس به صورت ناب و خالص تجلی پیدا کرد، خدمت کند؟ چرا کسی نیست به اینها کمک کند؟

چرا؟ چون اینها پول ندارند، اما آن پنج میلیون نفر پول‌های عالم و سیاست‌مداران عالم در اختیارشان است؟ اما این چند میلیون نفر غریب در اینجا در اوج غربت هستند؟

چرا کسی نیست به اینها کمک بکند؟ در این شرایط، حتماً باید گروهی از جوان‌ها در عرصة هنر و رسانه قیام لله کنند. چشم امید به سازمان‌ها و نهادهایی که سی سال است کاری انجام نداده‌اند نبندند، و بدون حمایت کار کنند. از سرمایة شخصی خودشان هزینه کنند و به آینده خدمت کنند. آینده مربوط است به حماسه. مهم نیست الان حماسه دفاع مقدس چند نفر طرفدار در میان هنرمندان داشته باشد. این اصلاً اهمیت ندارد. آینده از آنِ طرفداران حماسه است. و ما دل‌خوش به این آینده هستیم.

ما هیچ وقت از احساس غربت نترسیدیم. شما جوان‌های هنرمند اگر فردا در میانِ گروه انبوهی از هنرمندان قرار گرفتید و احساس غربت کردید نترسید. دوران غربت هنوز به پایان نرسیده. با وجود نظامِ مقدس جمهوری اسلامی ایران هم غربت کسی که می‌خواهد حماسه‌سرا باشد هنوز برطرف نشده. ببینید فضا در عرصة هنر و رسانه دست کیست؟ دست چه تفکری است؟ هنوز باید انقلابی بود. هنوز باید غربت کشید.

من نمی‌دانم چرا وقتی در صدا و سیما با شهید آوینی بی‌مهری کردند، و تقریباً از صدا و سیما بیرونش کردند، رفت جانش را برای ساختن یک مستند دیگر برای دفاع مقدس داد؟ چرا نیروهای انقلابی تا کسی حمایتشان نکند کار نمی‌کنند؟ تا کسی بهشان اخم کند کارشان را کنار می‌گذارند؟

ما نمی‌توانیم مثل شهید آوینی از جان مایه بگذاریم، ولی حتماً دارایی‌هایی داریم که آن دارایی‌ها را اگر بخواهیم برای حماسه خرج کنیم، در عرصة تولید کار رسانه‌ای و تولید آثار هنری فاخر، خدا از ما قبول خواهد کرد و این خیلی مهم است. خدا از ما قبول خواهد کرد.

 اگر هنرمند، مظلومیت انقلاب اسلامی را ببیند، در خدمت انقلاب، با علاقه فیلم خواهد ساخت

یکی از دلایلی که موجب می‌شود هنرمندان زیاد به انقلاب اسلامی و به حماسه دفاع مقدس نپردازند، تصور باطلی است که نسبت به انقلاب اسلامی ممکن است داشته باشند. آن تصور چیست؟ تصور پیروزی مطلق است. در حالی که ممکن است ما در خِطه‌ای از جهان حکومتی داشته باشیم، اما در عین حال ما مظلوم‌ترین گروه در جهان هستیم.

اگر هنرمند، مظلومیت انقلاب اسلامی را ببیند، در خدمت انقلاب اسلامی با علاقه فیلم خواهد ساخت، اثر تولید خواهد کرد. اشکال این است که دوستانِ عرصة هنر فقط داخل مرزها و برخی از مشکلات را می‌بینند. به مظلومیت انقلاب اسلامی، به مظلومیت نظام ما،‌ و به مظلومیت دفاع مقدس نگاه نمی‌کنند. به غریب بودن، تنها بودن این انقلاب و نظام نگاه نمی‌کنند. هنوز جگر رزمندگان ما از تشنه‌گی می‌سوزد. به این نگاه نمی‌کنند.

شاید رفتار برخی از ما حزب‌اللهی‌ها موجب شده خیلی‌ها فراموش کنند که ما هنوز مظلوم هستیم. شاید در اثر جنگ و دعواها بر سر تقسیم غنائم، احساس فتح به هنرمندان دست داده، و بعد از فتح هم ممکن است دیگر کسی مظلوم نباشد. هنوز زمان جنگ بر سر غنائم فرا نرسیده. ما هنوز تنها و غریب هستیم.

اگر اهالی رسانه، غربت حماسه، و غربت و مظلومیت انقلاب اسلامی را در جهان ببینند، مظلومیتی که به ما تحمیل شده، و خودمان دوست نداشتیم این مظلومیت را داشته باشیم و هر چه کوتاه آمدیم بیشتر مظلوم واقع شدیم، اگر این را دیده بودند حتماً برای حماسه و دفاع مقدس اثر تولید می‌کردند. اگر زیبایی و شکوه آرمان‌های انقلاب در بیان امام را می‌دیدند و بعد هوشمندانه دقت می‌کردند این آرمان‌ها در لای چرخ دنده‌های کدام اداره متوقف می‌شود و به نتیجه نمی‌رسد، فریاد و خروشی بر می‌آوردند علیه موانعی که موانع تحقق آرمان‌های حضرت امام هستند.

یکی از رسالتهای هنرمند انقلابی این است که نشان بدهد در پیچ و خم اداری و کارشناسی‌های نابجا و مدیریت‌های خرد و کلان، در کجا تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی متوقف مانده است. کما اینکه حضرت امام(ره) هم به همین رسالت اشاره کرده‌اند. (هنر در مدرسۀ عشق نشان دهندۀ نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است: صحیفه امام، ج21، ص145.)

اینها سوژه‌های دست هنرمندانِ ماست که این نقطه‌های کور را نشان بدهند.‌ تا انقلاب اسلامی واقعاً به تمامه تحقق پیدا کند. باید یک هنرمندی، یک رسانه‌ای، بیاید آن زوایای تاریک را نشان بدهد. کجاها کار متوقف می‌شود؟ و بعد وقتی مردم محرومیت می‌کشند، محرومیت‌هایشان را از چشم اسلام و انقلابیون می‌بینند. کجاها کار متوقف می‌شود؟

جدای از همة این حرف‌ها، جهانِ تشنه‌ای امروز، مقابل روی ماست

جدای از همة این حرف‌ها، جهانِ تشنه‌ای امروز، مقابل روی ماست. جهانی که دیگر از پیام‌های رسانه‌ها و روند تولید هنر در جهان خسته و اشباع شده، و آماده است رو کند به محصولات جدید. هر کس می‌خواهد امروز کارش در جهان بگیرد، باید حرف تازة عمیق و اصیل بزند. ممکن است فیلم معنوی حماسی و حماسی معنوی بسازید و بگویید در کشورِ ما زیاد خریدار ندارد. امّا اگر یک کمی این فیلم زبانِ ارتباط با مردم جهان را داشته باشد، خواهید دید در جهان چقدر مورد استقبال قرار خواهد گرفت و چقدر مردمِ جهان، تشنة چنین پیام‌هایی هستند.

مردم جهان در آغاز راه بیداری هستند و هر تعداد از هنرمندانِ ما که ـ در سرچشمة این بیداری که حضرت امام پدید آوردند، حضور دارند ـ اگر بتوانند قطعه‌ای از این نور را برای مردم جهان هدیه ببرند نامشان در تاریخ ثبت خواهد شد. انشاءالله خداوند متعال به همین زودی‌ها غربت دین را برطرف کند و ما دیگر از این گونه مسائل دردمندانه حرف نزنیم. بلکه اینها همه نکاتی باشند که حل شده باشد و نوبت به مراتب بالاتر رسیده باشد که بخواهیم دربارة آن مفاهیم گفتگو کنیم.

هنر بیش از اینکه به درد شهوت بخورد، به درد شهود می‌خورد

هنر اساساً امری است که بیشتر به خدمتِ خدا در می‌آید و الا اگر کسی هنر را در خدمت امور پست زندگی انسان قرار دهد، باید گفت هنر را از جایگاه اصلیش عاریت گرفته و دارد در جای دیگری که هنر با او تناسب ندارد مصرف می‌کند. این برعکس آن تفکری است که خیلی‌ها فکر می‌کنند هنر اساساً به درد اسافل بدن انسان می‌خورد. نه، هنر ابزاری است که وقتی زبان انسان از گفتن حقایق عالم بسته و خسته می‌شود و توانایی ندارد آن حقیقت را به زبان علمی بیان کند، هنر می‌آید تا کاستی‌های او را جبران کند.

هنر بیشتر از اینکه به درد شهوت بخورد، به درد شهود می‌خورد. نه اینکه شهود را هم مبتذلانه وارد عرصة سینما کنیم. ملموسش کنیم و نوری با رنگ‌های خاص که از جلوی آدم عبور می‌کند، نشان دهیم. نه، هنر بیشتر به درد بیان حقایقی می‌خورد و به کار می‌آید، که آن حقایق در مقام بیان علمی قابل گفتن نیستند.

آن عارف بزرگوار می‌گفت: «من، گُنگ خواب دیده و عالم همه کَر/ من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش» یعنی من که یک خوابی دیده‌ام، حرفی هم نمی‌توانم بزنم، عالم هم که همه کَر هستند، من چگونه این حقیقت را منتقل کنم؟ باید گفت: آن حقیقت را یک هنرمند می‌تواند منتقل کند. او می‌داند چگونه منتقل کند. اساساً هنر یعنی همین. و هنر برای چنین جایگاهی ساخته شده است. به همین دلیل است که ما انتظارمان از هنر بالاست.

هنر مقدس، هم صنعت است، هم سرگرمی

با وجود این انتظار بالا از هنر، ما هنر را هم صنعت می‌دانیم هم سرگرمی. چه چیزی مقدس‌تر از هنر برای اینکه مردم پولشان را خرجش کنند؟ مگر مردم پول خرج امامزاده‌ها نمی‌کنند؟ مگر فقرای ما پول نذر امام رضا(ع) نمی‌کنند؟ مگر پول برای مقدّسات خرج نمی‌کنند؟ چرا هنر نمی‌تواند در اوج بیان مقدسات باشد و در عین حال برای هنرمند هم درآمدزا باشد؟ مردم به سر و روی او پول خواهند ریخت. و هزاران برابر بیشتر از پولی که مردم برای هنرمندی که شهوت‌ران‌ها را به اثر خودش دعوت می‌کند، برای او پول خرج خواهند کرد. هنر صنعت است، هنر تجارت است. در این تردیدی نیست.

هنر سرگرمی نیز هست. در این هم تردیدی نیست. مردمی که با معنویت سرگرم می‌شوند، این مردم هم جزو مردم هستند، اینها هم هستند، اینها هم وجود دارند. آیا از قبیلة اینان کسی به میانِ هنرمندان نیامده است؟

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...