۹۷/۰۹/۲۶ چاپ ایمیل و پی دی اف

مستندات | انسانشناسی| تأثیر گرایش بر آگاهی | به خاطر هواپرستی، آگاهی با گمراهی جمع میشود | «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ»

آیات:

أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ

ترجمه:

آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‏اى افکنده است؟! با این حال چه کسى مى‏تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمىشوید؟

منبع

الجاثیة، 23

تفسیر:

علامه طباطبایی:

  1. از آنجا که کلمه «الهه» مقدم بر کلمه «هواه» آمده، این است که بفهماند چنین کسى مى‏داند که اله و خدایى دارد که باید او را بپرستد- و او خداى سبحان است- و لیکن به جاى خداى سبحان هواى خود را مى‏پرستد. پس چنین کسى آگاهانه به خداى سبحان کافر است، و به همین جهت دنبال جمله مورد بحث فرمود: «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ» خدا او را در عین داشتن علم گمراه کرد"
  2. خواهى گفت: چطور ممکن است کسى با بلد بودن راه در عین حال بیراهه برود؟ و یا چگونه تصور مى‏شود که انسان با داشتن یقین به چیزى آن را انکار کند، که آیه شریفه «وَ جَحدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ» آن را از پاره‏اى انسانها حکایت مى‏کند؟ در جواب مى‏گوییم: منافات ندارد که آدمى راه را بداند، و در عین حال بیراهه برود، و یا به چیزى یقین داشته باشد در عین حال آن را انکار کند، براى اینکه علم ملازم هدایت نیست، همچنان که ضلالت ملازم با جهل نیست، بلکه آن علمى ملازم با هدایت است که توأم با التزام عالم به مقتضاى علمش باشد، یعنى عالم ملتزم به لوازم علم خود نیز باشد و به آن عمل کند تا دنبالش هدایت بیاید. و اما اگر عالم باشد، ولى به خاطر اینکه نمى‏تواند از هواى نفس صرفنظر کند ملتزم به مقتضا و لوازم علم خود نباشد، چنین علمى باعث اهتداء او نمى‏شود، بلکه چنین علمى در عین اینکه علم است ضلالت هم هست. و همچنین یقین، اگر توأم با التزام به لوازم آن نباشد، با انکار منافات ندارد.
  3. «وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً» این قسمت از آیه به منزله عطف تفسیرى است براى جمله" وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ". و" ختم بر سمع و قلب" مهر بر گوش و دل زدن است، به طورى که دیگر حق را نشنود و تعقل نکند. و حاصل همه اینها این است که گوش و قلب و چشم اثر خود رانداشته باشد، و استکبار و پیروى هواى نفس او را نگذارد که زیر بار حق برود.

منبع:

ترجمه تفسیر المیزان، ج18، ص263 الی 265

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...