مستندات | آیت الله شاهآبادی(ره): راه علاج مشکلات جامعه در چهار چیز است...
شناسنامه
- منبع: کتاب شذراتالمعارف آیت الله محمدعلی شاهآبادی(ره) - ص:23 تا 65
- توضیح و تقریر: آیت الله نورالله شاهآبادی
- فیلم و صوت مرتبط: اینجا
{بدون توضیح، یک متنی را-که از یکی از نوادر متنهای بهجا مانده از حضرت آیتالله شاهآبادی (ره) است- برای شما بخوانم؛ این متن از کتاب «شذرات المعارف» است که بخشهایی از آن را برای شما قرائت میکنم ... ایشان در بخشی از این کتاب، نوشتهاند: «مدت زمانی است که مملکت اسلامی مبتلا به امراض مزمنه و مهلکه شده است...» ببنید این حرفها مال کِی است؟ ... ایشان استاد عرفان حضرت امام بودند که امام کمتر از «روحی فداه» برای ایشان نمیگفتند. ... حالا میخواهیم برویم پای درس یک استاد عرفان بنشینیم؛ استاد عرفان تمام عیار حضرت امام! ایشان برای ما حرف معنوی بگویند و از ولایت برای ما صحبت کنند و ما صفا کنیم و در این روز اربعین لذت ببریم...}
استاد امام خمینی (ره)، مرحوم آیتالله شاهآبادی در بخش دیگری از آن میفرمایند: الحاصل غرور بحقانیت و حیات عاریت و یاس از ظهور سعادت و افتراق مسلمین و نداشتن بیتالمال موجب تعطیل قوای عامله مسلمین شده و از وصول به سیادت دین و دنیوی محروم ماندهاند ولی علتالعلل جهل بمرام اسلام است؛ زیرا که اگر مرام اسلام معلوم ما بود و همان بعینه مرام ما مسلمین شده بود البته در اطراف آن کوشش نموده مقصود را انجام میدادیم و ما در اینجا مقصود و مرام را از ناحیه مقدسه اسلام بهموجب فرموده حضرت خاتم الرسل صلی اله علیه و آله (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی) بیان می نمائیام تا موجب شفاء صدور انام گردد.
و در ادامه قسمت مربوطه را از کتاب شذرات المعارف نوشتۀ آیتالله شاهآبادی میخوانید:
الشذره الاولی
(توضیح مرام الاسلام فی شفاء صدورالانام)
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله ربالعالمین و الصلوه والسلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین قال الله تعالی:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (یونس-٥٧)
مدت زمانی است که مملکت اسلام مبتلا با امراض مزمنه و مهلکه شده انتشار عقاید باطله و اخلاق رذیله و افعال قبیحه به حدی است که نمی توان جامعه را نسبت به انسانیت داد، فضلا عن الاسلامیه و روزبروز در شدت و فشار آن امراض است تا رفته رفته مزاج آن را بالکلیه فاسد و اسمش را مانند رسمش محو نماید، نعوذبالله منه.
در این موقع مشاهده میشود که جمعی از متدینین در محافل و مجالس اظهار دردمندی و تأسف بر اسلام مینمایند ولی غافل از اینکه باید درد را معالجه نمود و مذاکره مرض و تعداد آن، معالجه درد نخواهد بود و چون راه علاج بعد از دانستن سبب مرض است پس اگر نظر عمیقانه بفرمایی مییابی که اسباب ممرضه چند چیز است:
راه علاج مشکلات جامعه در چهار چیز است
[اول: غرور موجب گرایش به اسلام انفرادی میشود]
اول غرور مسلمین بحقانیت خود که منشاء تحویل دادن میدان دعوت است به معاندین و موجب قناعت نمودن باسلام انفرادی و ترک تبلیغات و امر به معروف و نهی از منکر شده و چنانچه غرور بشفاعت منشأ ارتکاب انواع رذائل اخلاقیه و اقسام معاصی کبیره گردیده بحدی که افتخار به اشتهار به آن مینمایند با اینکه غرور به اسلام و شفاعت منجر بحرمان از هر دو خواهد شد زیرا که سیر کفر و فسق در ارواح، اسرع است از سیر وبا در ابدان.
[قرآن مجید با اسلام انفرادی مناسبت ندارد]
خلاصه: قرآن مجید با اسلام انفرادی مناسبت ندارد زیرا که قرآن نمیفرماید بهتنهایی نماز کن بلکه علاوه بر آن، تولید نمازگزار و اقامه صلوه را در عهده مسلمین گزارده. قرآن نمیفرماید تنها تحرز از زنا نما، بلکه علاوه (بر آن) حفظ عقد و منع از وقوع زنا را در عالم از وظایف ما مقرر فرموده چنانچه غرور به حقانیت و زندگانی دنیوی امروزه که از رشحات حیات دشمن است منشأ تحویل دادن ابواب صنایع و حرف و طرق اعاشه به آنها شده و حالآنکه اگر ملاحظه بفرمایی خواهی یافت که این حیات همان حیات حیوانات مذبوح است که قوه حیات ذابح، آن را به این مرتبه رسانیده و البته چنین حیاتی باقی نخواهد ماند و به اندک زمانی روی بفنا و انعدام میرود.
[دوم: یاس از ما میتوانیم و بری دانستن خود از انجام هرگونه فعالیت]
دوم: یاس از ظهور سعادت دینی و دنیوی است، یعنی هرگاه سنجیده شود سعادت با قوه عامله خود، بااینکه اگر خود را از بحر اجاج غرور خارج نموده، گرفتار چاه پرتباه یاس مینماید و خود را متوقف و از هرگونه تکلیف بری و عری دانسته با اینکه عالم ملک، دار تحصیل و تکمیل سعادت است بحسب دین و دنیا.
[سوم: افتراق مسلمین]،
سوم افتراق مسلمین و انفصام خیط اخوت از میانه آنهاست بهواسطه اختلاط با اجانب که موجب اضمحلال هر یک شده معاشاً و معاداً، حتی آنکه اجتماعات مختلفه المسالک موجب ضعف و اختلال است (فضلا عن الانفراد) و هرچه انفراد و افتراق بیشتر شود اختلال و انحلال شدت نماید تا به سرحد انعدام همه جهات و حیثیات رسد، چنانچه حس اعداء این جهت را، موجب هیجان و حرکت سریعه آنها گردیده و البته با این حالت حاضره، اساس زندگانی دینی و دنیوی شما را برچیده مصداق آیه کریمه شریفه: خَسِرَ الدُّنْیَا وَالآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ (حج-١١)
[چهارم: نداشتن بیت المال]
چهارم نداشتن بیت المال است زیرا که معلوم است جریان اسلام در ملک، محتاج است بهعِدِّه (به کسر عین) و عُدِّه (به ضم عین) و لذا خداوند عالم ایجاب زکوات و اخماس و سایر حقوق مالیه فرموده برای اداره نمودن اساس مقدس اسلام.
[نتیجه]
الحاصل غرور بحقانیت و حیات عاریت و یاس از ظهور سعادت و افتراق مسلمین و نداشتن بیت المال موجب تعطیل قوای عامله مسلمین شده و از وصول بهسیادت دین و دنیوی محروم ماندهاند ولی علت العلل جهل بمرام اسلام است؛ زیرا که اگر مرام اسلام معلوم ما بود و همان بعینه مرام ما مسلمین شده بود البته در اطراف آن کوشش نموده مقصود را انجام میدادیم و ما در اینجا مقصود و مرام را از ناحیه مقدسه اسلام بهموجب فرموده حضرت خاتم الرسل صلی اله علیه و آله (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی) بیان مینماییم تا موجب شفاء صدور انام گردد،
پس میگوئیم اسلام را دو مرام است.
اول
حکومت مطلقه به مقام قرآن مجید.
دوم
حفظ اختصاص ولایت مطلقه به مقام مقدس حضرت حجت بن الحسن صاحب العصر و الزمان و چون نائل شدن با این دو مرام بزرگ منوط به استحکام روابط مذهبی است لذا باید قائدین این اساس، اشخاصی بوده باشند که خود را از غرور و قناعت بهاسلام انفرادی و افتراق و یاس و منع از حقوق واجبه الهیه که اسباب مهلکه است مبری و منزه نموده و از روی واقع و فداکارارانه عهده دار وظائف مقرره ذیل، اصولاً و فروعاً بوده باشند، بحول الله و قوته.
اصلان [دو اصل اساسی دین اسلام]
اصل اول: [خیط نبوت و ولایت]
بسط معارف و حقایق دیانت در حدود ممالک اسلام که بمنزله خیط و ولایت و ارتباط به مقام مقدس ایشان و اجتناب از خلطه و آمیزش با اجانب که فرموده: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا (١٠٣-آل عمران)
اصل دوم: [خیط اخوت]
توسعه اجتماعات مذهبی برای ارتباط و دوستی متدینین با یکدیگر که بمنزله خیط اخوت است چنانچه فرموده: وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا (١٠٣-آل عمران) تا به واسطه این دو خیط طولی و عرضی تحصیل لباس تقوی و لباس جندالله نموده و لشکر کفر و نفاق و فسق و فساد را از عالم، قلع و قمع نمایند.
فروع [اقداماتی در جهت رفع مشکلات جامعه باید صورت بگیرد]
فرع اول:
ترغیب مردم به علماء اعلام و تشویق محصلین علوم دینیه و ترمیم امر معاش آنها و فراهم کردن مؤسسات برای تعلیم معارف و اخلاق و احکام دیانت مقدسه اسلام که اصول انسانیت است به افراد جمعیت و اطفال آنها.
فرع دوم:
استحکام اتحاد فیما بین علماء اعلام که یگانه طریقی است برای حفظ اسلام و مسلمین تا در سایه این اتحاد پیروان ایشان در تحت دستور واحد بدون هیچگونه دغدغه و پریشانی خیال متحداً قیام لله نموده اعمال صالحه و اخلاق حسنه و عقاید حقه را در میان مردم شایع و افعال قبیحه و صفات رذیله و عقاید باطله را از آنان دور سازند.
فرع سوم:
تأسیس مجله دیانتی برای ترویج مقاصد مذهبی و افکار و افعال جمعیت.
فرع چهارم:
تأدب به ظاهر شرع و ترک محرمات مطلقاً و تعظیم شعائر اسلام و حضور در جماعات و اجتماعات اسلامیه.
فرع پنجم:
اقتصاد در امر معیشت و ترک قیود مضره که اهم مقاصد اسلام است.
فرع ششم:
ایجاد شرکت از روی قواعد علمیه برای ترقی تجارت مشروعه و صناعت و زراعت و ترویج البسه و اقمشه مصنوعه اسلامی و مملکتی.
فرع هفتم:
ایجاد اساس مقتضی تمکن دادن قرض الحسنه و سدباب قرض تنزیلی که موجب خرابی دنیا و دین است.
فرع هشتم:
تعیین مشاغل مشروعه برای افراد بیکار جمعیت و تمهید وسائل اعانت بهضعفاء و فقراء.
فرع نهم:
دفاع از صدمات غیر مشروعه بحقوق افراد جمعیت و غیره.
فرع دهم:
حضور در مصائب و تشییع جنازه مسلمین و سایر معاشرات اسلامیه.
فرع یازدهم:
حضور در هفته یکشب در مرکز مخصوص جمعیت برای تحصیل مهمات مذهبی و مذاکرات اسلامیه.
فرع دوازدهم:
التزام هر یک از معاهدین برای هدایت یک نفر که عمل به مواد مذکوره نماید.
فرع سیزدهم:
ارجاع نمودن اختلافات حاصله فیما بین افراد جمعیت به هیئت رئیسه که به طریق صلح که از مهمات مقاصد اسلامیه است تصفیه شود والا رجوع به محاکم شرعیه نمودن تا به موازین قضاوت فصل شود و رجوع به غیر از آن موجب خروج از جامعه است.
فرع چهاردهم:
تشکیل بیت المال از زکوات و اخماس و غیرهما در تحت قواعدی که موجب حفظ از حیف و میل بوده باشد به قسمی که تمام مدرسین و محصلین و مبلغین و غیره هم مرتزق از آن بوده باشند با ملاحظه الاهم فالاهم.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید