کلیپ تصویری | زیادی غصه خودت را نخور!
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:31 دقیقه
- منبع: ریشه های ولایت پذیری و ولایت گریزی/ ج6
- 3:31 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(10 مگابایت) | متوسط(31 مگابایت) | بالا (110 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن کلیپ:
غصۀ خودت را بخوری فاسد شدی ها! فدایتان بشوم، قدر خودتان را ندانید بیخیال. بابا باشد! دیگر شما خیلی، حالا بیخیال! بیخیال خواهش میکنم. اینقدر غصۀ خودت را نخور! «یَستَکثِرُ قَلیلَ الخَیر مِن غَیرِه»؛ کسِ دیگر کمی کار خوب بکند میگوید خیلی بود. «یَستَقِلُّ کَثیرَ الخَیر مِن نَفسِه»؛ خودش یک کار خوب انجام بدهد کم میشمارد. میگوید ما کاری نداریم. واقعاً باورش این است ها!
بعضیها اینقدر آدمهای غصهخوری هستند، قدر خودشان را خیلی میدانند. بعد غصه میخورند چرا کسی قدر آنها را نمیداند؟ آخی! چقدر غصه میخورند اینها. یک روحیۀ بیمارگونه است. من معمولاً این تیپ افراد را که دیدم ضدّ انقلاب شدند بعداً. حاج آقا چه ربطی به ضدّ انقلاب دارد آخر؟! دیگر ما اینجوری، ما عینکمان اینجوری است دیگر. ما همۀ گرفتاریها را میرویم میرسیم به ریشهاش. میبینم آ! ببین این، این یک روزی با ولایت مشکل پیدا میکند. اگر نگفتم؟! مگر اینکه مشکلش حل بشود. بیخیال خواهش میکنم.
یک جایی ما داشتیم صحبت میکردیم در مورد قربانی. یکی از قربانیهایی که آدم باید بدهد در راه خدا استعدادهایش است. آقا این جوانها ریختند سر ما، قیمه قیمه میخواستند بکنند. یعنی چی؟! تمام فلسفۀ آموزش و پرورش، پرورش استعداد، شکوفایی. گفتم بابا نوکرم سَنَ، ما هم استعداد را قبول داریم؛ ما که نمیگوییم انشاءالله همۀ استعدادهایتان بهکار گرفته بشود. گفتم امیرالمؤمنین استعداد این را داشت عالم را اداره کند بیست و پنج سال کشاورزی کرد. وقتی که کشاورزی میکرد، زبانم لال از این تعبیر قُر نمیزد. کشاورزیاش را قشنگ انجام میداد. قُر نمیزد.
گاهی از اوقات، خدا میخواهد قدر آدم دانسته نشود. نه اینقدر غصۀ خودت را نخور فاسد میشوی. شاید خدا خواسته تو قدرت دانسته نشود شازده! تلاشت را بکن، کارت را بکن، یکجا قدرت را ندانستند لبخند بزن به خدا نگاه کن، بگو راضیم خدا، جانم. الهی من فدای کسی بشوم که دوازده امام و حضرت زهرا فدایش شدند، پیامبر گرامی اسلام. داشت از خودش حرف میزد بلافاصله میفرمود: «وَ لا فَخرَ»؛ هیچ فخری هم نیست ها! اینها را خدا داده. اصلاً تکّه کلام «وَ لا فَخرَ» جزو تکّه کلامهایی پیامبر اکرم بود. او خودش را نمیدید، ما خودمان را میبینیم.
غصۀ خودت را بخوری فاسد شدی ها! بابا باشد! دیگر شما خیلی، حالا بیخیال! بیخیال خواهش میکنم.